باب هفتاد ونهم در نقل زيارات وارده براى حضرت حسين بن على عليه السلام

الباب التاسع و السبعون زيارات الحسين بن على عليه السلام

متن :
حدثنى محمد بن جعفر الرزاز الكوفى ، عن محمد بن الحسين بن ابى الخطاب ، عن عبد الرحمن بن ابى نجران ، عن يزيد بن اسحاق شعر، عن الحسن بن عطية ، عن ابى عبد الله عليه السلام قال : اذا دخلت الحائر فقل :
اللهم ان هذا مقام كرمتنى به و شرفتنى به ، الله فاعطنى فيه رغبتى على حقيقة ايمانى بك و برسلك ، سلام الله عليك يا ابن رسول الله ، و سلام ملائكته فيما تروح و تغتدى به الرائحات الطاهرات (الطيبات )لك و عليك ، و سلام على ملائكة الله المقربين ، و سلام على المسلمين لك بقلوبهم ، الناطقين لك بفضلك بالسنتهم ، اشهد انك صادق صديق ، صدقت فيما دعوت اليه ، و صدقت فيما اتيت به ، الا باوليائك ، اللهم حبب الى مشاهدهم و شهادتهم حتى تلحقنى بهم و تجعلنى لهم فرطا و تابعا فى الدنيا و الاخرة . 
 

باب هفتاد ونهم در نقل زيارات وارده براى حضرت حسين بن على عليه السلام

ترجمه :
(زيارت اول )
محمد بن جعفر رزاز كوفى ، از محمد بن الحسين بن ابى الخطاب ، از عبد الرحمن بن ابى نجران ، از يزيد بن اسحاق شعر، از حسن بن عطيه ، از حضرت ابى عبد الله عليه السلام حضرت فرمودند:
وقتى داخل حائر شدى ، بگو:
بار خدايا اين مقام و موقعيتى است كه به واسطه اش من را مورد كرامت و شرافت قرار دادى ، خداوندا ببخشاى به من و ايجاد كن در من رغبت و ميل به اين مقام را در حالى كه بر حقيقت ايمان به تو و به فرستادگانت ثابت مى باشم ، سلام و درود خدا بر تو اى فرزند رسول خدا، و سلام و درود فرشتگان خوشبو و پاكيزه اش در شامگاه و بامداد براى تو و بر تو باد، و سلام و درود بر فرشتگان مقرب خدا، و درود بر كسانى كه با دل تو را پذيرفته و تسليمت شدند، كسانى كه با زبانشان فضل تو را بيان كردند، شهادت مى دهم كه تو راستگو و درست مى باشى ، در آنچه به آن دعوت نمودى راست گفتى ، و در آنچه انجام دادى و عمل كردى راست مى گفتى ، تو خون خدا در زمين هستى (يعنى طالب خون تو خدا مى باشد)خونى كه خون خواهى و طلب نمى شود مگر بوسيله اولياء و دوستانت ، خدايا مشاهد و شهادت ايشان را محبوب من نما (يعنى من را نيز شهيد گردان همان طورى كه ايشان را شهيد قرار دادى )تا من را به آنها ملحق كرده و در دنيا و آخرت تابعشان قرار دهى .
متن :
ثم تمشى قليلا و تكبر سبع تكبيرات ، و ثم تقوم بحيال القبر و تقول :
سبحان الذى سبح له الملك و الملكوت ، و قدست باسمائه جميع خلقه ، و سبحان الله الملك القدوس رب الملائكة و الروح ، اللهم اكتبنى فى وفدك الى خير بقاعك و خير خلقك ، اللهم العن الجبت و الطاغوت ، والعن اشياعهم و ابتاعهم ، اللهم اشهدنى مشاهد الخير كلها مع اهل بيت نبيك ، اللهم توفنى مسلما، واجعل لى قدم صدق مع الباقين الوارثين الذين يرثون الفردوس هم فيها خالدون من عبادك الصالحين . 
 
ترجمه :
(دنباله زيارت اول)
سپس اندكى راه برو و هفت تكبير گفته پس از آن در مقابل قبر مطهر بايست و بگو:
منزه است آن كسى كه عالم ماده و عقل او را تسبيح مى گويند و پاكيزه اند تمام آفريده ها بواسطه اسمائش (مقصود از اسماء عالم خلق و ايجاد است )، منزه است خداوند كه فرمان رواى عالم هستى است و از كل نقائص و شئون ماده مبرا بوده و پروردگار فرشتگان وروح مى باشد، بار خدايا نام من را در زمره كسانى بنويس كه به سوى بهترين اماكن زمين و والاترين مخلوقاتت سفر مى كنند، خداوندا هر كه به سوى بهترين اماكن زمين و والاترين مخلوقاتت سفر مى كنند، خداوندا هر جبت (كسى كه خيرى در او نيست )و طاغوتى (هر معبودى كه غير خدا است )را از رحمتت به دور دار، و نيز دنباله رو و تابعين آنها را مورد لعن خود قرار بده ، خداوندا من را در تمام مشاهد خير با اهل بيت پيغمبرت حاضر و شاهد بگردان ، بار خدايا من را مسلمان از اين دنيا ببر، و قدم راست (شايد مراد اعمال خير باشد)برايم با آنان كه زنده اند قرار بده ، زنده هائى كه بنده گان صالح تو بوده و وارث بهشت بوده و در آن جاودانه خواهند ماند.
متن :
ثم كبر خمس تكبيرات ، ثم تمشى قليلا و تقول :
اللهم انى بك مومن و بوعدك موقن ، اللهم اكتب لى ايمانا و ثبته فى قلبى ، اللهم اجعل ما القول بلسانى حقيقته فى قلبى و شريعته فى عملى ، اللهم اجعلنى ممن له مع الحسين عليه السلام قدم ثبات ، اثبنى فيمن استشهد معه . 
 
ترجمه :
(دنباله زيارت اول )
سپس پنج تكبير گفته و پس از آن اندكى راه برو و بگو:
بار خدايا من به تو ايمان داشته و به آنچه وعده داده اى يقين دارم ، خدايا براى من ايمان را بنويس و نصيبم گردان و در قلبم ثابتش نما، بار خدايا آنچه را كه با زبانم مى گويم حقيقتش ‍ را در قلبم قرار بده و ظاهرش را در عملم جلوه گر نما، خداوندا من را از كسانى قرار بده كه با حضرت امام حسين عليه السلام ثابت قدم بودند، و من را در عداد آنانكه با آن حضرت شهيد شدند ثبت و ضبط بفرما.
متن :
ثم كبر ثلاث تكبيرات و ترفع يديك حتى تضعها على القبر جميعا، ثم تقول :
(اشهد انك طهر طاهر من طهر طاهر، طهرت و طهرت بك البلاد، و طهرت ارض انت بها، و طهر حرمك ، اشهد انك امرت بالقسط و العدل ، و دعوت اليهما، و انك ثار الله فى ارضه حتى يستثير لك من جميع خلقه ).
ثم ضع خديك جميعا على القبر، ثم تجلس و تذكر الله بما شئت و توجه الى الله فيما شئت ان تتوجه ، ثم تعود و تضع يديك عند رجليه ، ثم تقول :
(صلوات الله على روحك و على بدنك ، صدقت و انت الصادق المصدق ، و قتل الله من قتلك بالايدى و الالسن ).
ثم تقبل الى على ابنه فتقول ما احببت ، 
 
ترجمه :
(دنباله زيارت اول )
سپس سه تكبير بگو و دو دستت را بلند كن به طورى كه تمام دو دست را روى قبر بگذارى ، پس از آن بگو:
شهادت مى دهم كه تو نفس پاكيزگى پاك بوده و از نفس پاكيزگى پاك ناشى شده اى ، پاك هستى و بواسطه تو بلاد و شهرها پاك گشته اند، و پاك است سرزمينى كه تو در آن مى باشى ، و پاك هستى و بواسطه تو بلاد و شهرها پاك گشته اند، و پاك است سرزمينى كه تو در آن مى باشى ، و پاك است حرم تو، شهادت مى دهم كه به ميانه روى و عدالت امر فرمودى ، و به سوى ايندو ديگران را خواندى ، و شهادت مى دهم كه تو خون خدا در روى زمين مى باشى حتى حضرت بارى تعالى از جميع خلقش (يعنى كسانى كه در خون تو دست داشته و يا به آن راضى بوده اند) خون خواهى مى كند.
سپس دو طرف صورت را بر قبر بگذار و پس از آن بنشين و هر ذكرى كه خواستى بگو و متوجه به خدا بشو پس از آن بگرد و دو دست را پائين پا بگذار و بگو:
صلوات و رحمت خدا بر جان و جسمت باد، راست گفتى و تو راست گو و مورد تصديق مى باشى ، و خدا بكشد آنان را كه با دست و زبان تو را كشتند.
سپس برو به على اكبر فرزند آن حضرت كن و آن چه خواستى بگو:
(يعنى طالب خون تو خدا مى باشد)خونى كه خونخواهى و طلب نمى شود مگر به وسيله اولياء و دوستانت ، خدايا محبوب من گردان مشاهد و شهادت ايشان را (يعنى شهادت را محبوب من گردان )تا من را به ايشان ملحق گردانى و نيز من را در دنيا و آخرت تابع ايشان نمائى .
متن :
ثم تقوم قائما فتستقبل قبور الشهداء فتقول :
(السلام عليكم ايها الشهداء انتم لنا فرط و نحن لكم تبع ، ابشروا بموعد الله الذى لا خلف له ، الله مدرك لكم و تركم و مدرك بكم فى الارض عدوه ، انتم سادة الشهداء فى الدنيا و الاخره ).
ثم تجعل القبر بين يديك ، ثم تصلى ما بدا لك ثم تقول :
(جئت و افدا اليك ، و اتوسل الى الله بك فى جميع حوائجى من امر دنياى و آخرتى ، بك يتوسل المتوسلون الى الله فى حوائجهم ، و بك يدرك عند الله اهل التراث طلبتهم ).
ثم تكبر احدى عشر تكبيرة متتابعة و لا تجعل فيها، ثم تمشى قليلا فتقوم مستقبل القلبة فتقول : 
 
ترجمه :
(دنباله زيارت اول )
سپس راست بايست و قبور شهداء را قبله خود قرار بده و بگو:
سلام بر شما اى شهداء، شما جلو ما به دنبال شما مى باشيم ، بشارت باد بر شما به وعده خدا كه در آن تخلف نيست ، خدا خون خواه شما خواهد بود، و بواسطه شما از دشمنانش ‍ انتقام خواهد گرفت ، شما در دنيا و آخرت سروران شهدا مى باشيد.
سپس قبر را جلو خود قرار بده سپس هر نمازى كه خواستى بخوان پس از آن بگو:
آمدم در حالى كه به سوى تو كوچ كردم ، در تمام حوائج و خواسته هايم از امور دنيائى و اخروى به واسطه تو به خدا متوسل مى شوم ، بواسطه تو تمام متوسلين به خدا در حوائج و نيازمنديهاى توسل مى جويند، و اهل ميراث بواسطه تو نزد خدا حقشان را مطالبه مى كنند.
سپس يازده تكبير پشت سر هم بگو بدون اينكه در گفتن آنها عجله و شتاب كنى و پس از آن اندكى راه برو پس رو به قبله بايست و و بگو:
متن :
الحمد لله الواحد المتوحد فى الامور كلها، خلق الخلق فلم يعب شى ء من امورهم عن علمه ، فعلمه بقدرته ، ضمنت الارض و من عليها دمك و ثارك ، يا ابن رسول الله صلى الله عليك ، اشهد ان لك من الله ما وعدك من النصر و الفتح و ان لك من الله الوعد الصادق فى هلاك و تمام موعد الله اياك ، اشهد ان من تبعك الصادقون ، الذين قال الله تبارك و تعالى فيهم : اولئك هم الصديقون و الشهداء عند ربهم لهم اجرهم و نورهم .
 
ترجمه :
(دنباله زيارت اول )
سپاس مختص ذات واحدى است كه در تمام امور متفرد و يكتا است ، مخلوقات را آفريد پس هيچ امرى از امور آنها مخفى از علم او نيست . پس با قدرت كامله اش آنرا مى داند، زمين و كسانى كه برروى آن هستتند خون تو را به عهده گرفته اند، اى فرزند رسول خدا صلوات و رحمت خدا بر تو باد، شهادت مى دهم نصرت و فيروزى را كه حقتعالى به تو وعده داده بود برايت منجز و ثابت است ، و براى تو است وعده راستى را كه خداوند متعال به تو داده و ملتزم شده و دشمنانت را هلاك بكند، شهادت مى دهم كه تابعين تو صادقان و راستگويان هستند، آنان كه حق تبارك و تعالى درباره ايشان فرمودند:

اولئك هم الصديقون و الشهداء عند ربهم لهم اجرهم و نورهم .

متن :
ثم كبر سبع تكبيرات ثم تمشى قليلا، ثم تستقبل القبر و تقول :
(الحمد لله الذى لم يتخذ ولدا و لم يكن له شريك فى الملك ، و خلق كل شى ء فقدره تقديرا، اشهد انك دعوت الى الله و الى رسوله ، و وفيت لله بعهده ، و قمت لله بكلماته ، و جاهدت فى سبيل الله حتى اتاك اليقين ، لعن الله امة قتلتك (ولعن الله امة ضلمتك )ت و لعن الله امة خذلتك ، و لعن الله امة خدعتك ، اللهم انى اشهدك بالولاية لمن واليت ، و والته رسلك ، و اشهد بالبراءة ممن برئت منه و برئت منه رسلك ، اللهم العن الذين كذبوا رسلك ، و هدموا كعبتك ، حرفوا كتابك ، و سفكوا دماء اهل بيت نبيك ، و افسدوا فى بلادك واستذلوا عبادك ، اللهم ضاعف عليهم العذاب فيما جرى من سبلك و برك و بحرك ، الله العنهم فى مستسر السرائر و ظاهر العلانية فى ارضك و سمائك ).
و كلما دخلت الحائر فسلم وضع يدك على القبر. 
 
ترجمه :
(دنباله زيارت اول )
سپس هفت تكبير بگو و پس از آن اندكى جلو برو و بعد رو به قبر كن و بگو:
سپاس مختص ذاتى است كه فرزند نگرفت و برايش شريكى در سلطنت نمى باشد، و آفريد هر چيزى را پس مقدر و معين نمود آنرا، شهادت مى دهم كه تو مردم را به سوى خدا و رسولش دعوت نمودى و به عهدى كه با خدا نموده بودى وفاء كردى ، و همراه با كلمات و مخلوقاتش براى خدا قيام نمودى ، و در راه او جهاد كرده تا مرگ تو را دريافت ، خدا لعنت كند گروهى كه تو را كشتند و لعنت كند جماعتى را كه به تو ستم نمودند، و خدا لعنت كند آنانكه تو را خوار كردند، و خدا لعنت كند امتى را كه با تو حيله نمودند، خدايا تو را شاهد قرار مى دهم كه ولى كسى است كه تو او را ولى قرار دادى ، و رسولانت او را ولى دانسته اند و شهادت مى دهم كه از هر كس كه تو و رسولانت بى زار هستيد من نيز بى زارم ، بار خدايا كسانى كه رسولانت را تكذيب كردند لعن نما، و لعنت كن آنانكه كعبه تو را منهدم و خراب كردند، و كتابت را سوزاندند، و خونهاى اهل پيغمبرت را ريختند، و در شهرهاى تو فساد كرده و بندگانت را ذليل نمودند، خداوندا عذابت را بر ايشان در خشكى و دريا چند برابر نما، بار خدايا ايشان را در خفايا و علن و در زمين و آسمانت مورد لعن قرار بده .
و هر گاه در حائر داخل شدى سلام كن و دست را روى قبر قرار بده .
زيارة اخرى بسم الله الرحمن الرحيم 
متن :
حدثنى ابى ؛ و على بن الحسين ؛ و محمد بن الحسن - رحمهم الله - جميعا، عن سعد بن عبد الله ، عن احمد بن محمد بن عيسى ، عن القاسم بن يحيى ، عن الحسن بن راشد، عن الحسين بن ثوير بن ابى فاخته (قال كنت انا و يونس بن ظبيان و المفضل بن عمر و ابو سلمة السراج جلوسا عند ابى عبد الله عليه السلام و كان المتكلم يونس - و كان اكبرنا سنا - فقال له : جعلت فداك انى احضر مجلس هولاء القوم - يعنى ولد العباس - فما اقول ؟ فقال : اذا حضرتهم فذكرتنا فقل : (اللهم ارنا الرجاء و السرور، فانك تاتى على ما تريد) فقلت : جعلت فداك انى كثيرا ما اذكر الحسين عليه السلام ، فاى شى ء اقول ؟ فقال : قل : (السلام عليك يا ابا عبد الله ) تعيد ذلك ثلاثا - فان السلام يصل اليه من قريب و من بعيد، ثم قال : ان ابا عبد الله عليه السلام لما قضى بكت عليه السماوات السبع و الارضون السبع و ما فيهن و مابينهن و من يتقلب فى الجنة و النار من خلق ربنا، و ما يرى و ما لايرى بكى على ابى عبد الله الحسين عليه السلام الا ثلاثة اشياء لم تبك عليه ، قلت : جعلت فداك و ماهذه الثلاثة الاشياء؟ قال : لم تبك عليه البصرة و لا دمشق و لا آل عثمان فقلت له : جعلت فداك انى اريد ان ازوره فكيف اقول و كيف اصنع ؟ قال : اذا اتيت ابا عبد الله عليه السلام فاغتسل على شاطى الفرات ثم البس ثيابك الطاهرة ، ثم امش حافيا، فانك فى حرم من حرم الله و حرم رسوله و عليك بالتكبير و التهليل و التمجيد و التعظيم لله كثيرا، و الصلاة على محمد و اهل بيته ، حتى تصير الى باب الحائر. 
 
ترجمه :
(زيارت دوم )
(بنام خداوند بخشنده مهربان )
ترجمه :
پدرم على بن الحسين رحمة الله عليهم جملگى از سعد بن عبدالله ، از احمد بن محمد بن عيسى ، از قاسم بن يحيى ، از حسن بن راشد، از حسين بن ثوير بن ابى فاخته ، وى گفت :
من و يونس بن ظبيان و مفضل بن عمر و ابوسلمة سراج محضر حضرت ابوعبدالله عليه السلام نشسته بوديم و متكلم و سخنگو يونس كه از همه ما عمر بيشترى داشت بود، يونس ‍ محضر مبارك امام عليه السلام عرض كرد: فدايت شوم من در مجلس اين جماعت يعنى بنى عباس حاضر مى شوم چه بگويم ؟
حضرت فرمودند:
وقتى در مجلس ايشان حاضر شدى و آنها ما را ياد كردند تو بگو:
بارخدايا فراخى و سرور و شادى را به ما بنمايان ، چه آنكه تو آنچه اراده بكنى را مى دهى .
عرض كردم : فدايت شوم : بسيار مى شود كه من نام حضرت امام حسين عليه السلام را مى برم ، در ارتباط به آن حضرت چه بگويم ؟
حضرت فرمودند: بگو:
سلام و درود بر تو اى ابا عبدالله (اين درود را سه بار بگو) چه آنكه درود به آن حضرت خواهد رسيد چه از نزديك بوده و چه از راه دور باشد.
سپس حضرت فرمودند:
هنگامى كه حضرت ابا عبدالله عليه السلام از اين عالم ارتحال نمودند آسمانهاى هفت گانه و هفت طبقه زمين و آنچه در آنها و بينشان بود بر آن حضرت گريستند چنانكه كل موجودات در بهشت و جهنم مرئى ها و نامرئى ها بر آن جناب گريه كردند مگر سه چيز كه گريه نكردند.
عرض كردم : فدايت شوم آن سه چيز كدامند؟
حضرت فرمودند:
بصره و دمشق و آل عثمان بر آن حضرت گريه نكردند.
محضرش عرض كردم : فدايت شوم : قصد دارم آن حضرت را زيارت كنم ، در زيارتش چه بگويم و چه كار بكنم ؟
حضرت فرمودند: وقتى به زيارت ابا عبدالله الحسين عليه السلام رفتى ، اول كنار فرات غسل كن ، سپس سالهاى پاك خود را بپوش بعد پاى برهنه بطرف قبر مطهرش حركت كن زيرا در آن مسافت داخل در حرمى از حرم هاى خدا و حرم رسولش مى باشى و بر تو است كه تكبير (الله اكبر) و تهليل (لا اله الا الله ) و تمجيد و تعظيم خدا را زياد بنمائى و نيز صلوات بر محمد و اهل بيتش بفرستى تا به درب حائر برسى .
متن :
ثم تقول :
السلام عليك يا حجة الله و ابن حجته ، السلام عليكم يا ملائكة الله و زوار قبر ابن نبى الله ؛
ثم اخط عشر خطى ثم قف فكبر ثلاثين تكبيرة ، ثم امش اليه حتى تاءتيه من قبل وجهه ، و استقبل بوجهك وجهه ، و تجعل القبلة بين كتفك ، ثم تقول :
السلام عليك يا حجة الله و ابن حجته ، السلام عليك يا قتيل الله و ابن قتيله ، السلام عليك يا ثار الله و ابن ثاره ، السلام عليك يا وتر الله الموتور، فى السماوات و الارض ، اءشهد اءن دمك سكن فى الخلد، واقشعرت له اءظلة العرش و بكى له جميع الخلائق ، و بكت له السماوات السبع و الارضون السبع و ما فيهن و ما بينهن ، و من فى الجنة و النار خلق ربنا، ما يرى و ما لا يرى ، اءشهد اءنك ثار الله و ابن ثاره ، و اءشهد اءنك وتر الله الموتور فى السماوات و الارض ، و اءشهد اءنك قد بلغت و نصحت ، و وفيت و رافيت ، و جاهدت فى سبيل ربك ، و مضيت للذى كنت عليه شهيدا و مستشهدا و شاهدا و مشهودا، و اءنا عبدالله و مولاك و فى طاعتك ، و الوافد اليك ، التمس كمال المنزلة عند الله ، و ثبات القدم فى الهجرة اليك ، و السبيل الذى لا يختلج دونك من الدخول فى كفالتك التى امرت بها