ديباچه كتاب

پس از خطبه به مضمون جواب نامه‏اى ماند كه مؤلف براى يكى از دوستان و هم مذهبان معتقد و مصلح و چاره جوى خود نگاشته و نامى از وى و خاندان و مرز و بومش نبرده.

در شروح چندى كه به كتاب نامبرده نوشته شده است تا آنجا كه مورد مطالعه شده كسى خبر و نشانى از اين شخص نداده است و نشانه از وطن و محل زندگى و موقعيت اجتماعى او بدست نيامده است.

در شرح ملا خليل قزوينى بطور احتمال او را از اهل رى شمرده ولى هيچ گواهى بدست نداده است، اگر ميسر بود كه شخصيت طرف نامه نگارى شيخ بزرگوار كلينى كه پايه تأليف اين كتاب مهم مذهبى و اثر جاويدان شده است بدست مى‏آمد براى روشن شدن وضع اجتماعى و دسته بندى شيعه اماميه در عصر مبهم غيبت صغرى بسيار آموزنده و مفيد بود.

وضع و تأليف كتابى مانند كافى براى حفظ اساس مذهب شيعه اماميه در دوران كلينى كار بسيار اساسى و مهمى به شمار است، اين كار نمونه فعاليت يك جامعه حساس و زنده و دور انديش است و بايد كار ملتى به شمار

 

رود نه كار يك فرد و بر اثر تقاضاى يك شخص عادى.

در دوران فعاليت مذهبى شيخ بزرگوار صدوق كه دوران پس از كلينى است مذهب شيعه انتشار يافت و طرفداران نيرومندى چون آل بويه و رجال متفكرى چون صاحب بن عبّاد در صحنه آمدند و اين خود وسيله مؤثرى بود كه مذهب شيعه يك فعاليت تعليماتى بر اساس تأليف و نشر كتب سودمند مذهبى انجام داد ولى دوران كلينى هنوز دنباله قرونى بود كه مذهب شيعه در تنگناى فشار حكومت وقت قرار داشت و مجامع عمده و فعال شيعه هنوز زير پرده و در زير زمينها كار مى‏كردند.

اين نكته هم در اينجا قابل توجه است كه روابط ميان كلينى و دستگاه تأليف كتاب كافى با جامعه فعال مذهبى قم بسيار مبهم است در عين حالى كه بيشتر اساتيد مهم كلينى محدثين عالى مقام آن روز قميين هستند و دستگاه مذهبى قم در عصر تأليف كتاب كافى بوسيله على بن بابويه پدر بزرگوار شيخ صدوق اداره مى‏شده روابط ميان اين دو دستگاه بسيار مبهم است و شيخ صدوق اخبار بسيار معدودى از كلينى بوسيله محمد بن عصام كلينى و بعضى ديگر در كتب خود درج كرده است با اينكه بايد كتاب كافى در عصر صدوق به حساب يك كتاب معروف و معتمد مذهب در قم شهرت بسزائى داشته باشد.

در اينجا بايد گفت كه فعاليت مذهبى دستگاه شيعه اماميه در محيط بغداد كه اساس تأليف اين كتاب است در آن روز وضع محرمانه و پشت پرده‏اى داشته و چون حكومت مخالف وقت و دستگاه حديث و علم مخالفان رسميت داشته و با مقررات مذهب شيعه به سختى مبارزه مى‏كرده است ايجاد روابط علنى خطرناك بوده و شايد سالها اين كتاب چون يك ناموس مذهبى محرمانه نگهدارى مى‏شده است و قرائنى در اين زمينه از لابلاى سطور تاريخ به دست مى‏آيد، از آن جمله در احوال مؤلف كتاب ثبت شده كه به هر دو مذهب فتوى مى‏داده، رجوع مردم سنّى بغداد در آن تاريخ در امور مذهبى خود به كلينى جز اين معنى ندارد كه كلينى در حال تقيّه بسر مى‏برده و بطور

 

آزاد علمدار مذهب شيعه نبوده و شايد نواب خاص امام عصر- عجل اللَّه فرجه- هم در اين وضع بسر مى‏بردند.

بهر حال در اين نامه بطور وضوح فساد مزاج عمومى مذهبى مردم تشريح شده و نكته اساسى ضعف ايمان كه پيروى كوركورانه و مذهب دارى تقليدى است يادآور شده و اساس يك تعليمات عاليه مذهبى بر اساس نشر حقايق پاك و شسته قرآن و سنت بنياد گرديده است و اين كتاب بعنوان يك مصدر تعليمات اساسى تأليف شده.

اين نامه كوتاه كه ديباچه كتاب كافى است يك برنامه پاك و شسته و صريح نسبت به اصول تعليمات دينى پى‏ريزى كرده و نسخه كامل و مؤثر معالجه ضعف ديانت را مقرر نموده است.

مكتب وسيع و جهانى و فعال شيخ بزرگوار صدوق عليه الرحمة كه در دنبال آن بوجود آمده است بر اساس همين برنامه صريح و صحيح و آماده بوده است و اين برنامه پاك سرّ موفقيت اين مكتب آينده است.

اين نامه در مذهب اماميه و شيوه اسلام بسيار از نامه‏هاى رسولان حضرت عيسى كه جزء كتب عهد جديد ضبط شده و در نظر مسيحيت موقعيت وحى آسمانى دارند ارجمندتر و پر معناتر است.

بسيار دور است كه اين ديباچه را شيخ كلينى بعنوان زبان حالى از طرف خود وضع كرده باشد و بصورت جواب نامه و پاسخ تقاضائى مقدمه كتاب كافى ساخته باشد.

صحيح به نظر مى‏رسد كه بگوئيم اين نامه متضمن دستور تأليف كتاب از رئيس مجامع سرى مذهب شيعه كه تا اين زمان هنوز ادامه داشته‏اند رسيده و يا به اشاره مربوطين با ناحيه مقدسه دوران غيبت صغرى انجام شده است كه تا هنوز در پرده ابهام باقى مانده و شيخ بزرگوار كلينى را تا اينجا تحت تأثير قرار داده كه بيست سال زانو زده و اين كتاب را تأليف كرده و اين كتاب داراى چنين موقعيت ثابت و جهانى گرديده است.

نكته ديگر كه در اينجا بايد گفت اين است كه قبل از كتاب كافى‏

 

اخبار شيعه در رساله‏هائى ثبت بوده كه آنها را اصل مى‏ناميدند و تا آخر دوران اخذ حديث از امام معصوم چهار صد اصل در ميان شيعه اماميه تأليف شده بود كه كتاب كافى به حساب جمع و ترتيب و تدوين و تنظيم اين اصول به وجود آمده و از مجاميع بشمار است.

عادت مؤلفان امروزه اين است كه در تأليفات خود به ذكر مدارك اهميت فراوانى مى‏دهند ولى در اين كتاب بلكه در كتب شيخ بزرگوار صدوق (ره) كه در دوره بعد تأليف شده هيچ اشاره‏اى به اين اصول نشده و اسمى از آنها در اين كتب اوليه مجاميع نيست و شايد علتش اين باشد كه تا اين تاريخ و تاريخ شيخ صدوق (ره) در اخذ حديث به هيچ وجه اعتبارى براى كتاب و نوشته قائل نبوده‏اند و شاگردان علم حديث بايد احاديث را از استاد خود حضوراً دريافت دارند و نوشتن حديث فقط براى يادآورى خودشان بوده و از نظر تأليف و تحميل و تحمل حديث از آن استفاده نمى‏شده است و اين دليل بر شدت احتياط و دقتى است كه علماى مذهب در آن تاريخ نسبت به امور دين و رسائل تعليم و تعلم احكام داشته‏اند و نوشته‏هاى خطى مورد وثوق و با امضاى معروف مؤلفان عالى مقام هم مورد ترتيب اثر نبوده است.

 

مرحوم علامه متبحر آقا رضا مسجد شاهى استاد فن حديث و شاگرد مرحوم نورى اعلى اللَّه مقامه مكرر مى‏فرمود: امروز وضع ما به اينجا رسيده است كه احكام و مدارك آن به انصاف و انضباط نويسندگان كتب مطبعه و حروفچين‏ها وابسته شده و ممكن است كلمه يجوز لا يجوز شود و بالعكس و اين خود سبب تحريف و تبديل حكمى گردد.