باب تسليم و فضيلت تسليم‏شوندگان

پ- 1- سدير گويد: به امام باقر (ع) گفتم: من دوستان و پيروان تو را (در كوفه) واگذاردم در حال اختلاف شديدى (در فتوى) كه از همديگر بيزارى مى‏جستند، گويد: فرمود: تو را با اين چه كار است؟ مردم سه وظيفه دارند: 1- شناختن امامها.

2- تسليم و پذيرش از آنها.

3- مراجعه به آنها در مورد اختلاف.پ 2- عبد الله كاهلى گويد: امام صادق (ع) فرمود: اگر مردمى خداى يگانه و بى‏شريك را بپرستند و نماز را بر پا دارند و زكاة را بپردازند و به حجّ خانه كعبه روند و ماه رمضان را روزه دارند و

 

سپس در باره چيزى كه خدا كند يا رسول خدا (ص) كند بگويند خوب بود خلاف آن را كرده باشند يا اين را در دل خود بگذرانند به واسطه آن مشرك گردند و سپس اين آيه را خواند (65 سوره نساء): «نه، سوگند بپروردگارت ايمان ندارند تا تو را در باره آنچه در آن ستيزه دارند حَكَم سازند و در دل خود گرفتگى و نگرانى از آنچه حكم كنى نداشته باشند و به خوبى تسليم شوند» سپس امام صادق (ع) فرمود: بر شما باد به تسليم.پ 3- زيد شحام گويد: به امام صادق (ع) گفتم: در نزد ما مردى است به نام كُلَيب، هيچ دستورى از شما نرسد جز آنكه گويد: من پذيرايم و ما او را (كليب پذيرا) نام نهاديم، گويد: آن حضرت به او رحمت فرستاد و سپس فرمود: ميدانيد، تسليم چيست؟

ما خموش مانديم و خود او فرمود: به خدا آن دل دادن است، قول خدا عز و جل است (23 سوره هود): «آن كسانى كه گرويدند و كار خوب كردند و دل نهادند به آستان پروردگارشان».پ 4- محمد بن مسلم از امام باقر (ع) در تفسير قول خدا تبارك و تعالى (23 سوره شورى): «هر كه حسنه‏اى به دست آرد در آن برايش حُسنى افزائيم» فرمود: اقتراف حسنه تسليم شدن به ما و باور از ما و دروغ نشمردن بر ما است.پ 5- كامل تمّار گويد: امام باقر (ع) فرمود: به تحقيق رستگار شدند مؤمنان، ميدانى آنان كيانند؟ من گفتم: تو داناترى، فرمود: به‏

 

تحقيق رستگار شدند مؤمنان و پذيرندگان، به راستى آنها كه بپذيرند هم آنها نُجَبايند، مؤمن، غريب است و خوشا بر غريبان.پ 6- يحيى بن زكريا انصارى گويد: از امام صادق (ع) شنيدم مى‏فرمود:

هر كه را خوش آيد كه همه درجات ايمان را كامل نمايد بايد بگويد: قول و عقيده من در همه چيز قول و عقيده آل محمد است در آنچه نهان دارند و در آنچه آشكار كنند، در آنچه از آنها به من رسيده و در آنچه به من نرسيده.پ 7- زراره يا بُريد از امام باقر (ع) كه فرمود: محققاً خدا به امير المؤمنين در قرآن خود خطابى دارد، گويد: گفتم: در كجاى قرآن؟ فرمود: در قول خود (64 سوره نساء): «و اگر چنانچه آنها وقتى به خود ستم مى‏كردند نزد تو مى‏آمدند و از خدا آمرزش مى‏خواستند و رسول خدا (ص) هم براى آنها آمرزش مى‏خواست هر آينه خدا را بسيار توبه پذير و مهربان مى‏يافتند (65): «نه به خداى تو، ايمان ندارد تا تو را در آنچه در آن ستيزه دارند حكم كنند» يعنى نسبت بدان چه در آن هم پيمان شده‏اند كه اگر خدا محمد را ميرانيد امر امامت را نگذارند در بنى هاشم باشد، «سپس در دل خود گرفتگى و ناگوارى درك نكنند نسبت به حكمى كه تو صادر كنى» در باره آنها از قتل يا عفو «و به خوبى تسليم باشند».

 

 

پ‏8- ابو بصير گويد: از امام صادق (ع) پرسيدم از قول خدا عز و جل (18 سوره زمر): «كسانى كه گفتارى بشنوند و بهترش را پيروى كنند (تا آخر آيه) آنانند كه خدا آنها را رهبرى كرده و آنانند همان خردمندان» فرمود: آنها تسليم‏شده‏هاى به آل محمدند آن كسانى كه چون حديث را بشنوند بر آن نيفزايند و از آن نكاهند، و چنانچه شنيدند آن را بياورند.