باب در حال كسى كه بى‏امام براى خدا ديندارى كند

پ- 1- از ابى الحسن (ع) در تفسير قول خدا عز و جل (50 سوره قصص): «كيست گمراه‏تر باشد از آن كه پيرو هوس خود است بى‏رهبرى از طرف خدا» فرمود: مقصود كسى است كه دينش رأى او

 

است بى‏يك يك امامى از ائمه هدى.پ 2- محمد بن مسلم گويد: از امام باقر (ع) شنيدم مى‏فرمود:

هر كه براى خدا دين دارى كند با عبادتى كه خود را در آن به رنج اندازد و بكوشد و امامى از طرف خدا براى او نباشد كوشش او پذيرفته نيست و او گمراه و سرگردان است و خدا كردار او را بد مى‏شمارد، او به مانند گوسفندى است كه از چوپان و گلّه خود گم شده و شب و روز مى‏جهد و مى‏دود و مى‏رود و مى‏آيد و شب هنگام گلّه غريبى بيند و بدان دل نهد و فريب آن را بخورد و با آن در آغلش شب را بگذراند و چون چوپان گلّه خود را راند، آن چوپان و آن گلّه را نشناسد و سرگردان بجهد و چوپان و گلّه خود را بطلبد و گله‏اى با چوپانش بيند و بدان دل نهد و فريفته گردد و چوپان به او بانگ زند كه تو به چوپان و گله خودت پيوند، زيرا تو گم و سرگردانى و از چوپانت و گله‏ات بر كنارى و آن گوسفند گمشده هراسان و سرگردان و تك بر جهد و چوپانى ندارد كه به چراگاه خودش رهبرى كند و يا او را برگرداند.

در اين ميان كه چنين است به ناگاه گرگ از گمشدنش فرصت‏جوئى كند و آن را بخورد، اى محمد سوگند به خدا چنين است حال كسى كه در اين امت دست به دامن امام منصوب از طرف خدا نباشد، امامى كه امامت او روشن است و عادل است، او گمراه و گم است و اگر بر اين حال بميرد، در كفر و نفاق مرده است.

اى محمد، بدان كه رهبران جَور و پيروانشان از دين خدا بركنارند، محققاً گمراهند و گمراه كنند و همه كارهايشان چون خاكسترى است در برابر گردباد در روز طوفانى، به هيچ وجه بر

 

پ‏آنچه كسب كرده‏اند دسترسى ندارند، اين است آن گمراهى پرت و پلا.پ 3- ابن ابى يعفور گويد: به امام صادق (ع) گفتم: من با مردم آميزش كنم و بسيار شگفتم از مردمانى كه پيرو و دوست شما نباشند و به دنبال فلان، و فلان افتند، با اين كه خود امانت دار و راستگو و با وفايند و در شگفتم از مردمى كه پيرو و دوست شمايند و آن درجه از امانت و راستى و وفادارى را ندارند، گويد: امام آماده نشست و به من رو كرد مانند مرد خشم آلود و سپس فرمود: كسى كه به وسيله پيروى امام جائر كه از طرف خدا نيست براى خدا ديندارى كند، اصلًا دين ندارد و كسى كه پيرو و دوست امام عادل از طرف خدا باشد گله‏اى از او نشايد.

من گفتم: نه آنان دين دارند و نه اينان گله را شايند؟، فرمود: آرى نه آنان دين دارند و نه اينان گله را شايند. سپس فرمود:

مگر گوش نمى‏دهى به قول خدا عز و جل (257 سوره بقره): «خدا وليّ آن كسانى است كه گرويدند، از تيرگيها آنها را برآرد و در روشنى در آرد» يعنى از تيرگى گناهان به روشنى توبه و باز گشت و آمرزش، براى پيرويشان از هر امام عادل منصوب از طرف خدا، و فرمود: «و آن كسانى كه كافرند، دوستانشان شيطان سركش هستند و از روشنى برآرندشان و در تيرگيها در آرندشان» همانا مقصود اين است كه در پرتو نور اسلام بودند و چون به امامان جائر و ستمكار گرائيدند كه از طرف خدا عز و جل نبودند به وسيله پيروى آنان از نور مسلمانى بيرون شدند و به درون تيرگيهاى كفر و خدا آنها را مستحق دوزخ ساخت به همراه كفّار و «آنان ياران‏

 

 

دوزخند و هم در آن جاويد بمانند».پ 4- امام باقر (ع) فرمود: خدا تبارك و تعالى فرمايد (حديث قدسى است) محققاً من عذاب كنم هر فرد رعيتى را در اسلام كه گردن نهد به ولايت و حكومت هر پيشواى جائر و خلاف كار و ستمكارى كه از طرف خدا نيست و اگر چه رعيت در كردار خودش نيكوكار و با تقوى باشد و محققاً بگذرم از هر رعيتى كه در عالم مسلمانى گردن نهد به ولايت و حكومت امام عادل منصوب از طرف خدا و اگر چه خود آن فرد رعيت نسبت به خودش ستمكار و بد كردار باشد.پ 5- امام صادق (ع) فرمود: به راستى خدا دريغ ندارد از اين كه عذاب كند امتى را كه گردن نهد به فرمان پيشوا و رهبرى كه از طرف خدا نباشد، اگر چه در كردار خود نيكو روش و با تقوى باشد و به راستى خدا شرم دارد از عذاب كردن امتى كه گردن به فرمان امام عادل منصوب از طرف خدا نهد و اگر چه در كردار خود ستم‏كننده و بد كردار باشد.