باب طاعت و تقوى‏

پ‏1- از محمد بن مسلم، از امام باقر (ع)، فرمود:

هر مذهبى شما را با خود نكشاند، به خدا شيعه ما نيست جز كسى كه اطاعت خدا عز و جل كند.پ 2- رسول خدا (ص) در سخنرانى حجة الوداعش فرمود:

أيا مردم، به خدا هيچ چيزى نيست كه شما را به بهشت نزديك و از دوزخ دور كند جز آنكه به شما فرمان دادم بدان، و هيچ چيزى نيست كه شما را به دوزخ نزديك و از بهشت دور كند

 

جز آنكه شما را از آن نهى كردم، هلا روح الامين در دلم افكند كه هيچ دم زنى نميرد تا روزى خود را كاملا بگيرد، از خدا بپرهيزيد و در جستن روزى آرامى كنيد و اگر روزى يكى از شما ديرتر رسد او را وادار نسازد كه از راه نامشروعش بجويد، زيرا آنچه نزد خدا است جز به طاعت او دريافت نشود.پ 3- از جابر، از امام باقر (ع) گويد: به من فرمود: اى جابر، آيا كسى كه خود را به شيعه بندد همينش بس باشد كه دوستى ما خاندان را دارد، به خدا شيعه ما نباشد جز كسى كه از خدا پرهيزد و او را فرمان برد، شيعه‏هاى ما شناخته نمى‏شوند جز به نشانه تواضع و خشوع و امانت‏دارى و كثرت ياد خدا و روزه و نماز و نيكى كردن به پدر و مادر و وارسى حال همسايگان از درويشان و مستمندان و بدهكاران و يتيمان و راستگوئى و خواندن قرآن و نگه داشتن زبان از مردم جز به ذكر خير و آنها امين عشائر خودند در هر چيز.

جابر گويد: من گفتم: يا ابن رسول الله، امروزه ما كسى را بدينسان نشناسيم، فرمود: اى جابر، مبادا روشهاى مردم تو را به اين عقيده كشند كه براى مرد همين بس باشد كه گويد: من على را دوست دارم و پيرو اويم و سپس با اين گفته زبانى فعال نباشد، اگر گويد:

من رسول خدا (ص) را دوست دارم و رسول خدا (ص) بهتر از على (ع) است و سپس پيروى از شيوه او نكند و به روش او كار نكند دوستى او براى وى سودى ندهد، از خدا بپرهيز و براى خدا

 

پ‏كار كنيد، به راستى ميان خدا و كسى خويشى نيست، دوست‏ترين بنده‏ها نزد خدا عز و جل و ارجمندترين‏شان نزد او با تقواتر و مطيع‏تر آنها است نسبت به او، اى جابر، به خدا نتوان نزديك شد به خداوند تبارك و تعالى جز به اطاعت، با ما برات آزادى از دوزخ نيست و احدى را بر خدا حجتى نيست، هر كه مطيع خدا است، دوست ما است و هر كه نافرمان خدا است دشمن ما است، نتوان به ولايت ما رسيد جز با عمل و ورع.پ 4- از هشام بن حكم، از امام صادق (ع)، فرمود:

چون روز قيامت شود، يك دسته مردم برخيزند و پشت در بهشت در آيند و آن را بكوبند، به آنها گويند: شما كيانيد؟ گويند:

ما اهل صبريم، گويند: بر چه صبر كرديد؟ گويند: بر طاعت خدا و از نافرمانى خدا، پس خدا عز و جل گويد: راست گويند، آنان را به بهشت بريد و اين است معنى قول خدا عز و جل (10 سوره زمر):

 «همانا پرداخت شود به صابران مزدشان بى‏حساب».پ 5- أمير المؤمنين (ع) بارها مى‏فرمود:

با وجود تقوى كمبود عمل نيست، چگونه عمل پذيرفته كم است.

 

پ‏6- از عمرو بن خالد، از امام باقر (ع) كه فرمود:

اى شيعه،- شيعه آل محمد (ص)- شما لنگرگاه ميانه باشيد تا غالى به شما برگردد و عقب مانده به شما برسد، يك مرد انصارى به نام سعد عرض كرد: قربانت، غالى چيست؟ فرمود: مردمى در باره ما چيزها گويند كه خود در باره خود نگوئيم، آنان از ما نيند و ما از آنان نيستيم، گفت: عقب مانده كيست؟ فرمود: آنكه دنبال خير گردد، به او خير را برساند تا مزد برد، سپس رو به ما كرد و فرمود:

به خدا با ما از طرف خدا برائت از دوزخ نيست و ما را با خدا خويشاوندى نيست و ما را بر خدا حجتى نيست، ما به خدا نزديك نشويم جز با اطاعت او، هر كدام از شما كه مطيع خدا باشيد ولايت ما او را سودمند است و هر كدام شما گنهكار باشيد ولايت ما او را سودى ندهد، واى بر شما، فريب نخوريد، واى بر شما، فريب نخوريد.پ 7- از مفضل بن عمر، گويد: من نزد امام صادق (ع) بودم، گفتگوى عمل را كرديم، من گفتم: چه بسيار كم است عمل من.

فرمود: خاموش شو، از خدا آمرزش بخواه، سپس به من فرمود: كم كار با تقوى به از پر كار بى‏تقوى است، گفتم: چگونه پر كار بى‏تقوى است؟ فرمود: چرا، چون مردى كه نان‏دِه است و با همسايه‏ها مى‏سازد و رفت و آمد دارد و چون درى از حرام بر او باز شود بدان در آيد، اين كار بى‏تقوى است و ديگرى هست كه اين‏ها را ندارد ولى چون درى از حرام به روى او گشوده شود در آن در نيايد و خود دارى كند.

 

پ‏8- امام صادق (ع) مى‏فرمود:

 

خدا عز و جل هيچ بنده‏اى را از خوارى گنهكارى به عزت تقوى منتقل نكند جز اين كه بى‏دارائى او را بى‏نياز سازد و بى‏عشيره عزيز گرداند و بى‏همنشين او را مأنوس سازد (يعنى او را با خود انس دهد).