باب سختى بلاى مؤمن

پ‏1- از امام صادق (ع)، فرمود:

به راستى سخت ترين مردم در بلاء پيغمبرانند و سپس آن كسانى كه پهلوى آنانند، سپس به ترتيب مقام و منزلتى كه نزد خدا دارند.پ 2- از عبد الرحمن بن حجّاج، گويد: نزد امام صادق (ع) نام بلاء برده شد و آنچه كه خدا عزّوجل مؤمن را بدان مخصوص ساخته است، پس فرمود كه:

از رسول خدا (ص) پرسيدند از سخت‏ترين مردم از نظر بلاء در دنيا، در پاسخ فرمود: پيغمبرانند، سپس هر كه به آنها بيشتر مانند است به حسب ترتيب، و مؤمن هم بعد از آن به اندازه ايمان و خوبى كردارش گرفتار مى‏شود، هر كه ايمانش درست و كردارش خوب است بلاى او سخت است و هر كه ايمانش سست و كردارش ناتوان است، گرفتارى او كم است.پ 3- از امام صادق (ع) كه فرمود:

راستى مزدِ بزرگ با بلاى بزرگ است، و خدا مردمى را دوست ندارد جز اينكه آنها را گرفتار كند.پ 4- از امام باقر (ع)، فرمود:

 

سخت بلاترين مردم پيغمبرانند، سپس اوصياءاند، سپس هر كه به آنها مانندتر است به ترتيب.پ 5- از امام صادق (ع)، فرمود:

راستى براى خدا در زمين بنده‏هائى است كه زبده بنده‏هاى اويند، هيچ تحفه‏اى از آسمان فرود نيايد جز اينكه آن را از آنها منصرف سازد و به دست ديگران اندازد و هيچ بلائى فرود نيايد جز اينكه آن را بهره آنها گرداند.پ 6- از امام صادق (ع)، سدير خدمتش بود كه فرمود:

راستى خدا چون بنده‏اى را دوست دارد او را خوب در گردابِ بلا فرو برد، و أى سدير! ما و شماها در بام و شام با آن دم سازيم.پ 7- از امام باقر (ع) فرمود:

به راستى خدا تبارك و تعالى هر گاه به درگاه او دعا كند، فرمايد: لبّيك اى بنده من، اگر آنچه خواهى با شتاب به تو دهم مى‏توانم، و اگر آن را براى تو پس انداز كنم پس هر چه برايت پس انداز كنم همان براى تو بهتر است.پ 8- از امام صادق (ع)، فرمود:

 

رسول خدا (ص) فرموده است: به راستى كه بلاى بزرگ، اجر بزرگ دارد، و هر گاه خدا بنده‏اى را دوست دارد، بلاى بزرگ به او مى‏دهد، هر كه خشنود باشد، خدا از او خشنود است و هر كه از بلا خشم گيرد، خدا بر او خشم گيرد.پ 9- از امام باقر (ع)، فرمود:

همانا مؤمن در دنيا بلا بيند به اندازه‏اى كه دين دارد، يا فرمود:

بر حَسَب آنچه دين دارد.پ 10- از امام صادق (ع)، فرمود:

همانا مؤمن چون كفّه ترازو است، هر آنچه بر ايمانش افزوده گردد، بر بلايش افزوده شود.پ 11- از محمد بن مسلم، گويد: شنيدم امام صادق (ع) مى‏فرمود: بر مؤمن، چهل شب نگذرد جز آنكه مايه غمى براى او فراهم شود، تا يادآورى او باشد.پ 12- از ناجيه، گفت: به امام باقر (ع) گفتم كه: مغيره مى‏گويد (مغيرة بن سعيد است كه «كشّى» اخبار بسيارى در لعن او روايت كرده است) كه: مؤمن به خوره و پيسى و به چنين و چنان گرفتار نمى‏شود؟ در پاسخ فرمود: راستش اين است كه او از اصحاب «يس» (يعنى حبيب كه داستان او در سوره يس وارد شده) به راستى كه او دست بريده (چلاق بود خ ل)، امام انگشتانِ خود را برگردانيد (به‏

 

شكل انگشتان چلاق) پس فرمود: گويا نگاه مى‏كنم به چلاقى او، آمد و آن مردم را بيم داد، سپس فردا به سوى آنها برگشت و او را كشتند، سپس فرمود:

راستى مؤمن به هر بلائى گرفتار شود و به هر مرگى بميرد جز اينكه خودكشى نكند.پ 13- از عبيد بن زراره، گويد: از امام صادق (ع) شنيدم تا سه بار مى‏فرمود:

به راستى مؤمن بهتر مقامى نزد خدا دارد، به راستى كه خدا او را مبتلا كند به بلاء سپس تنش را تيكه تيكه كند و او خدا را بدان سپاس گويد.پ 14- از فضيل بن عثمان كه امام صادق (ع) فرمود:

به راستى در بهشت مقامى‏است كه هيچ بنده‏اى بدان نرسد جز به وسيله بلائى كه به تن او برسد.پ 15- از عبد اللَّه بن ابى يعفور، گويد: من از دردها كه مى‏كشيدم، به امام صادق (ع) شَكوَت كردم- او مرد پر دردى بود- در پاسخ فرمود:

اى عبد اللَّه! اگر مؤمن مى‏دانست در مصيبت چه اجرى دارد، هر آينه آرزو مى‏كرد كه با مقراض تيكه تيكه شود.پ 16- از يونس بن رباط، گويد: شنيدم امام صادق (ع) مى‏فرمود:

 

راستى كه اهل حق هميشه در سختى بودند تا بودند، هلا كه اين سختى را مدّتى اندك است و دنبال آن عافيتى طولانى است.پ 17- از امام باقر (ع)، فرمود:

راستى خدا عزّوجل با بلا، از مؤمن، احوال پرسى مى‏كند، چنانچه از خانواده خود در حال غيبت، با هديه احوال پرسى مى‏كند، او را از دنيا پرهيز مى‏دهد چنانچه پزشك، بيمار را.پ 18- از محمد بن بهلول عبدى، گويد: شنيدم امام صادق (ع) مى‏فرمود:

خدا مؤمن را از لرزشهاى دنيا در امان قرار نداده، ولى او را از گمراهى و بدبختى آخرت در امانِ خود نهاده.پ 19- از امام صادق (ع)، كه على بن الحسين (ع) مى‏فرمود:

به راستى بد دارم براى مرد كه در دنيا به عافيت گذراند و هيچ مصيبت نبيند.پ 20- امام صادق (ع) فرمود:

پيغمبر (ص) براى خوردن طعامى دعوت شد، و چون به منزلِ آن مردِ ميزبان در آمد، ديد مرغى بر سر ديوارى تخم كرد و آن تخم بر سر ميخى افتاد كه در ديوار باغى بود و روى آن به جا ماند، نه‏

 

افتاد و نشكست، پيغمبر از آن در شگفت شد، آن مردِ ميزبان گفت:

شما از اين تخم مرغ در شگفت شديد، سوگند بدان كه تو را به راستى فرستاده من هرگز زيان و غمى نديدم، فرمود: پيغمبر (ص) از جابر خاست و از خوراك او چيزى نخورد، فرمود: كسى كه زيانى نديده، خدا را بدو نيازى نيست.پ 21- از پيغمبر (ص)، فرمود: براى خدا نيازى نيست در كسى كه در تن و دارائى او بهره‏اى نباشد (و از آن هيچ نكاهد).پ 22- از امام صادق (ع)، فرمود:

به راستى خدا عزّوجل مؤمن را به هر بلا گرفتار كند و به هر مرگى بميراند ولى او را به بى‏خردى و ديوانگى گرفتار نكند، آيا نبينى كه خدا چگونه ابليس را بر مال و جان و بر خاندان ايّوب و بر هر چيز او مسلط كرد و او را بر خِرد وى چيره نساخت؟ خردش را به او واگذارد تا خدا را با آن بيگانگى بپرستد.پ 23- امام صادق (ع) فرمود:

راستش اين است كه بنده، مقامى نزد خدا دارد و بدان نرسد مگر به يكى از دو خصلت: رفتن مالش يا بلائى در تنش.پ 24- امام صادق (ع) فرمود:

 

خدا عز و جل فرمايد: اگر نبود كه بنده مؤمنم دل آزرده مى‏شد، سر كافر را با دستمالى آهنين مى بستم كه هرگز درد نگيرد.پ 25- رسول خدا (ص) فرموده:

نمونه مؤمن چون زرع تازه و لطيف است كه بادهاى چنين و چنان او را پرورش دهند و همچنين مؤمن را دردها و بيماريها پرورش دهند، و نمونه منافق چون عصاى آهنينِ راستى است كه آسيبى بدان نرسد تا مرگش فرا رسد و آن را يك باره خُرد كند.پ 26- از رسول خدا (ص) كه يك روز به اصحابش فرمود:

ملعون است هر مالى كه زكاة داده نشود، ملعون است هر تنى كه زكاة داده نشود و گر چه در هر چهل روز يك بار باشد، عرض شد: يا رسول اللَّه! زكاة مال را به خوبى شناختيم و دانستيم، زكاة تنها چيست؟ به آنها فرمود به اينكه: آفتى بيند، (راوى) گويد: روى كسانى كه اين سخن را شنيدند ديگرگون شد، چون پيغمبر (ص) ديد كه رنگ آنها پريد، به آنها فرمود: مى دانيد مقصودم از اين گفته‏ام چه بود؟ عرض كردند: نه يا رسول اللَّه، فرمود: آرى! بسا كه مرد، خراشى بيند يا پايش بلغزد يا پايش برخورد و يا ناخوشى كوچكى پيدا كند يا خارى به تنِ او خلد و آنچه بدينها ماند، تا در حديثِ خود، ورزيدن رگِ چشم را هم يادآور شد.

 

پ‏27- از ابن بكير، گويد: از امام صادق (ع) پرسيدم، مؤمن به خوره و پيسى و مانند آنها گرفتار مى‏شود؟ گويد: فرمود:

آيا بلا جز به مؤمن نوشته شده است؟پ 28- امام صادق (ع) فرمود:

راستى مؤمن نزد خدا ارجمند و گرامى شود تا به جايى كه اگر بهشت را از خدا خواهد به وى ارزانى دارد بى‏آنكه از ملكش چيزى كاسته شود، و راستى كافر نزد خدا خوار و بى‏مقدار مى‏شود تا آنجا كه اگر همه دنيا را خواهد با آنچه در آن است به وى بدهد بى‏آنكه از ملكش چيزى كاسته شود، راستى كه خدا بنده مؤمن خود را با بلا و گرفتارى، احوال پرسى مى‏كند چنانچه مرد غايب و مسافر با فرستادن طرفه‏ها و چيزهاى خوب و تازه از خاندانِ خود احوال پرسى مى‏كند و راستش اين است كه او را از دنيا پرهيز مى‏دهد چنانچه پزشك، بيمار را.پ 29- از امام صادق (ع) كه فرمود:

در كتاب على (ع) است: راستى سخت‏ترين مردم در بلا كشيدن پيغمبرانند و سپس اوصياءاند سپس مانندتر مردم به آنها به ترتيب و همانا مؤمن به اندازه كارهاى خوب خود گرفتار مى‏شود، هر كه دينش درست است و عملش خوب است بلايش سخت است و اين براى آن است كه خدا عز و جل دنيا را ثواب مؤمن نساخته و نه عقوبت و كيفر براى كافر، و هر كه دينش نادرست و عملش سست است بلايش كم است و راستى كه بلا به مؤمن پرهيزكار شتابنده‏تر است از باران به گودى زمين.

 

پ‏30- از يونس بن عمّار، گويد: به امام صادق (ع) گفتم: اين درى كه به چهره من عيان شده است پندارند خدا بنده‏اى را كه به او حاجتى و توجّهى دارد بدان گرفتار نكند (آثارى كه بر چهره او عيان شده پيسى بوده و محتمل است كه خوره بوده است- از مجلسى ره).

گويد: در پاسخ من فرمود: هر آينه مؤمنِ آل فرعون انگشت بريده بوده (از انگشتان خود چلاق بوده خ ل) و شيوه‏اش بوده كه چنين مى‏گفته و دستهاى خود را دراز مى‏كرد و مى‏گفت: اى مردم! از رسولانِ خدا پيروى كنيد، سپس به من فرمود: چون يك سوّم آخر شب شود، در آغاز آن وضوء ساز و برخيز نمازى را كه مى‏خواندى بخوان (يعنى نماز شبِ معمولى خود را) چون در سجده دوّم ركعت اوّل باشى، در حال بگو:

اى على اى عظيم اى رحمان و اى رحيم اى شنونده دعاها اى بخشنده خيرات، رحمت فرست بر محمد و آل محمد و به من خيرِ دنيا و آخرت را عطا كن آنچه را كه تو خود اهل آنى، و بديهاى دنيا و آخرت را از من بگردان كه تو خود اهل آنى و اين درد را از من ببر (نام آن درد را به زبان آور) زيرا مرا خشمگين نموده و غمنده ساخته است.

 

و بسيار در دعا اصرار كن، گويد: من هنوز به كوفه نرسيده بودم كه خدا همه آن درد را از من به كلّى برد و بهبودى يافتم.