باب سى و يكم در باره معاشرت با يتيمان و خوردن مال آنان و ثواب جا دادن بآنها و ثواب مهرورزى با آنها و عقاب آزار كردن آنان‏

بنام خداوند بخشاينده مهربان‏

آيات قرآن مجيد

:پ 1- سوره البقرة آيه 83 آنگاه كه گرفتيم پيمان بنى اسرائيل را كه نپرستند جز خدا را و نيكى كنند با پدر و مادر و خويشان و يتيمان و مستمندان آيه 177پ و بدهد مال خود را با اينكه دوستش دارد بخويشان و يتيمان آيه 220-پ و پرسندت از يتيمان در پاسخ بگو بهسازى براشان خوبست، و اگر با آنها در آميزيد برادران شما باشند و خدا ميداند تباه‏كننده را از به كننده و اگر خدا خواهد شما را برنج اندازد راستش خدا با عزت است و حكيم.پ 2- النساء آيه 2 و 3 و بدهيد به يتيمها مالشان و پليد را با پاك جابجا نكنيد و مال آنها را بسوى مال خود نكشيد و نخوريد كه گناه بزرگى است. و اگر بترسيد از اينكه با عدالت رفتار كنيد در باره يتيمان بزنى گيريد آنچه خوش داريد از زنان. آيه 6پ و بيازمائيد يتيمان را تا چون برسند بزن گرفتن اگر آنان را رشيد فهم كرديد بدهيد بدستشان مالشان را و نخوريد آنها را بيجا و بشتاب تا گناه بزرگى كنيد، و هر كس بى‏نياز است بايد خوددارى كند و هر كه ندار است باندازه بخورد، و چون مالشان را بآنها دهيد بر آن گواه بگيريد و بس است خدا براى حسابگرى.

 

النساء آيه 9-پ و بايد بترسند آنان كه اگر فرزند ناتوانى بجا نهند بر آنها ترسانند و بايد از خدا بپرهيزند و بگويند گفتارى استوار 10- راستى آنان كه اموال يتيمان را بستم ميخورند جز آن نيست كه در شكمهاشان آتش ميخورند و البته دچار دوزخ سوزان شوند.پ 3- الانعام (آيه 152) و نزديك نشويد بمال يتيم مگر بروشى بهتر تا برسد به توانائى و بلوغ خود در سوره اسرى 34 مانند آن آمده.پ 4- الفجر (آيه 17) نه هرگز بلكه گرامى ندارند يتيم را 18 و واندارند همدگر را به خوراك دادن مستمند.پ 5- الماعون (آيه 2) و آنست كسى كه بسختى از خود ميراند يتيم را.

اخبار باب‏

:پ 1- امالى صدوق: بسندش تا امام ششم (ع) كه ميفرمود: هر كه را خدا عز و جل خواهد در رحمت خود در آورد و به بهشت برد بايد خوشخو باشد، و از خود انصاف دهد و به يتيم مهر ورزد و ناتوان را كمك دهد و براى خدا كه او را آفريده تواضع كند.

امالى طوسى: بسندش مانندش را آورده.پ 2- امالى صدوق: بسندش تا رسول خدا (ص) كه عيسى بن مريم بگورى گذر كرد كه مرده آن عذاب ميكشيد و سال ديگر بر آن گذر كرد كه عذاب نداشت و گفت پروردگارا من سال پيش باين گور گذشتم، و مرده‏اش در عذاب بود و امسال كه گذر كردم عذاب نداشت؟ خدا عز و جل باو وحى كرد اى روح الله فرزند خوب او بالغ شد و راهى را اصلاح كرد و يتيمى را در پناه گرفت و آمرزيده شد بدان چه فرزندش كرد.پ 3- تفسير قمى: بسندش از امام ششم (ع) كه چون آيه 10 سوره النساء: آنان كه اموال يتيمان را بستم ميخورند الخ نازل شد هر كه يتيمى نزد خود داشت او را بيرون كرد و از رسول خدا (ص) اجازه آن را خواستند، و خدا تبارك و تعالى آيه 220 سوره البقره را فرستاد كه ميپرسندت از يتيمها بگو اصلاح كارشان بهتر است براشان و اگر با آنها آميزش كنيد برادران شما بحسابند و خدا تباه كن را از بهساز ميداند و امام صادق (ع) فرمود: باكى ندارد كه هم خوراك يتيم باشى (با حصه برابر) زيرا خردسال هم بسا كه باندازه بزرگسال ميخورد و اما پوشاك بر خرد و كلان باندازه نياز حساب شود (نه برابر).پ 4- قرب الاسناد: بسندش تا پيغمبر (ص) فرمود: هر كه يتيمى را سرپرستى كند و خرج او را بدهد با من در بهشت بمانند اين دو انگشت قرين باشد، و دو انگشت مسبحه و ميانه خود

 

را بهم جفت كرد.پ 5- همان: بسندش تا امام ششم (ع) كه عيسى بن موسى از من پرسيد در باره گوسفند يتيم و شتر درشتى كه چه اندازه از آنها حلال است براى سرپرست آن، من گفتم: ابن عباس ميگفت اگر سرپرست حوض آبشان را تعمير كند و گمشده آنها را بجويد و زخمى آنها را روغن مالى كند حق دارد از شير آنها بخورد اما ته دوش نكند و نسل را تباه نكند.پ 6- خصال: بسندش تا امام باقر (ع) فرمود: چهارند كه هر كه دارد خدا خانه‏اى در بهشت برايش بسازد، هر كه يتيمى را پناه دهد و بناتوانى مهربانى كند و بپدر و مادر خود دلسوزى كند، و بمملوكش نرمش كند.

در محاسن و ثواب الاعمال مانندش آمده:پ و گويم برخى اخبار در باب بر بوالدين و باب جوامع مكارم در اين باره گذشته.پ 7- امالى طوسى: بسندش تا پيغمبر (ص) كه فرمود: اى ابى ذر راستش من براى تو دوست دارم آنچه براى خود، من تو را ناتوان بينم هرگز امير دو كس مشو و تصدى مال يتيم را مپذير.پ 8- همان بسندش تا رسول خدا (ص) كه فرمود: هر كه سرپرستى كند يتيمى را تا از او بى‏نياز گردد خدا بدان بهشت بر او واجب كند چنان كه براى كسى كه مال يتيمى را خرده دوزخ را واجب كرده.پ 9- ثواب الاعمال: بسندش تا امير مؤمنان (ع) كه مرد و زن مؤمنى نباشد كه دست ترحم بر سر يتيمى كشند جز كه خدا بشمار هر مو كه دست بر آن گذر كرده حسنه‏اى نويسد.پ 10- همان: بسندش تا امام ششم (ع) كه بنده خدائى نباشد كه از مهر دست بر سر يتيمى كشد جز خدا بهر تار مو در قيامت نورى بدو عطا كند.11- همان: بسندش تا رسول خدا (ص): هر كه نخواهد سخت دل باشد نزد يتيمى رود و باو مهر ورزد و دست بر سرش كشد تا باذن خدا دلش نرم شود، راستى كه يتيم حقى دارد،پ و در حديث ديگر او را بر سر سفره خود نشاند و دست بر سرش كشد دلش نرم شود كه چنين كند باذن خدا دلش نرم گردد.پ 12- همان: بسندش تا رسول خدا (ص) كه فرمود: چون يتيم گريد عرش برايش لرزد باو خدا تبارك و تعالى فرمايد كيست كه بنده‏ام را گرياند و من پدر و مادرش را در خردسالى از او گرفتم، بعزت و جلالم قسم كسى آن يتيم را آرام نكند جز كه بهشتم را بر او واجب ميسازم.

 

پ‏13- فقه الرضا: از عالم روايت دارم كه هر كه يكدرهم از مال يتيم بناحق بخورد خدايش جاويدان در دوزخ اندازدپ و روايت است كه خوردن مال يتيم از گناهان كبيره است كه دوزخ بر آن وعده داده شده، زيرا خدا عز و جل ميفرمايد: راستى آنان كه اموال يتيمان را بستم ميخورند جز آن نيست كه در دل خود آتش خورند و البته دچار جهنم سوزان شوندپ و روايت است كه هر كه با مال يتيم سوداگرى كند و سود دهد از آن يتيم باشد و زيانش بر سوداگر است، هر كه مال يتيم را بدست گيرد يا چيزى از آن وام بردارد ضامن همه آن باشد و زكاتش بر او است نه بر يتيم،پ و روايت است كه از مال يتيمان بپرهيزيد و دست بدان نبريد و آن را در بر نگيريد، و هر كه دست بدان برد و چيزى از آن خورد گويا تيكه آتش خورده،پ و روايت است كه از خدا بترسيد و كسى از شما دست بمال يتيم نزند كه خدا جل ثنائه خودش بحساب او رسد آمرزيده شود يا عذاب كشد.

آخر زمان يتيمى احتلام است،پ و من از عالم روايت دارم كه پس از احتلام يتيمى نيست، و چون محتلم شد او را در كارهاى خرد و ميانه و كلان آزمايند و اگر رشيد و دانا باشد مالش را باو دهند و گر نه بهمان حال بماند تا برشد رسد،پ و روايت است كه توانگرتر خاندان و فقيه آنها كه عالم است ميتواند در مال يتيم بصلاح او تصرف كند و زيانى و سودى بر او نباشد بلكه بر يتيم باشد و توفيق از خدا است.پ 14- تفسير عياشى: از على بن ابى حمزه كه از امام ششم پرسيدم از قول خدا: و ندهيد به سفيهان اموال خود را فرمود: آنان يتيمها باشند كه مالشان را بآنها ندهيد تا رشد آنها را بدانيد، گفتم: چطور مال آنها مال ما باشد؟ فرمود: چون شما وارث آنها باشيد،پ و در روايت عبد الله بن سنانست كه آن حضرت فرمود: ندهيد بميخواران و زنان.پ 15- همان: از امام ششم (ع) كه ميفرمود: نجده نامى حرورى بابن عباس نوشت كه يتيمى كى از يتيم برود؟ در پاسخش نوشت وقتى به اشد خود رسد كه احتلام است جز اينكه رشد او معلوم نباشد و سفيه يا ناتوان باشد كه بايد باو كمك كرد.پ 16- همان: كه از امام ششم (ع) پرسيدند از تفسير: فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْداً فَادْفَعُوا إِلَيْهِمْ أَمْوالَهُمْ كه مقصود از رشدى كه در آنها فهميده شود چه باشد؟ فرمود:

نگهدارى از مالش. 17- همان: از امام صادق (ع) در تفسير قول خدا: فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْداً فَادْفَعُوا إِلَيْهِمْ أَمْوالَهُمْ فرمود: چون ديديد آل محمد را دوست دارند يكدرجه آنها را بالا ببريد 18- همان- از محمد بن مسلم گفت: پرسيدمش از مردى كه از برادرزاده يتيم خود

 

كه در سرپرستى او است حيواناتى در دست دارد چه اندازه در كار آنها دخالت ميتواندپ پاسخ فرمود: اگر آبشخور آنها را تعمير ميكند و آنها را درمان مينمايد و فرارى آنها را برمه برميگرداند، از شير آنها بنوشد بى‏آنكه بسختى آنها را بدوشد، و به بچه آنها زيان رساند و آنگاه فرمود: اگر توانگر است خوددارى كند و اگر ندار است باندازه از آنها بخورد.پ 19- همان: از امام ششم (ع) در تفسير فلياكل بالمعروف فرمود: مردى كه خود را بمال يتيمان بند كرده و براى آنان از آنها سرپرستى ميكند و بنفع آنان بر آنها كار ميكند و خود را از معيشت‏جوئى باز داشته باكى ندارد كه باندازه متعارف از آن اموال بخورد در صورتى كه آن اموال را براى يتيمان اصلاح ميكند و اگر مال اندكى است از آن چيزى بخورد (زيرا مانع طلب معيشت او نباشد).پ 20- همان: از سماعه كه از امام ششم يا هفتم (ع) پرسيدم از تفسير قول خدا هر كه توانگر است خوددارى كند و هر كه ندار است باندازه بخورد فرمود: آرى هر كه متولى مال يتيمان شود و نيازمند است و چيزى از خود ندارد و اموالشان را از ديگران وصول ميكند و در مزرعه آنها كار ميكند باندازه از آن بخورد اسراف نكند و اگر كار مزرعه آنها او را از طلب روزى بازندارد چيزى از مال آنها برندارد.پ 21- همان: بسندش در تفسير آيه بالا از امام ششم (ع) فرمود: اين در باره مردى است كه خود را بمال يتيم چون گشت و دام بند كرده و بدان اندر كار است باندازه از آن بخورد و اين حقيقت در باره پول نقد طلا و نقره كه نزد او باشد نيست.پ 22- همان: از زراره گفت: از امام باقر (ع) از قول خدا وَ مَنْ كانَ فَقِيراً فَلْيَأْكُلْ بِالْمَعْرُوفِ پرسيدم فرمود: در باره كسى است كه خود را بمال آنها واداشته و براى خود وقت طلب روزى ندارد ميتواند باندازه از مال آنها بخورد.پ 23- همان: از امام ششم (ع) در باره فَلْيَأْكُلْ بِالْمَعْرُوفِ فرمود: پدرم مى‏فرمود: آن آيه نسخ شده.پ 24- همان: از سماعه از امام ششم يا هفتم (ع) كه خدا در باره يتيم بدو كيفر تهديد كرده، يكى در آخرت كه آتش دوزخ است و ديگرى در دنيا كه فرموده بايد بترسند كه اگر كسى بجاى خود گزارند و بر آنها نگرانند پس از خدا بترسند و درست بگويند فرمود:

مقصود اينست كه بايد بترسد كه با بازمانده‏اش همان كنند كه با اين يتيمان كند.پ 25- همان: بسندش از امام ششم (ع) كه در كتاب على (ع) است: خورنده مال يتيم بناحق و بالش گردنگير بازمانده او شود در اين دنيا كه خدا فرموده بايد بترسند آنان كه پس‏

 

از خود ذريه‏اى بجا نهند كه ناتوان باشند و بر آنها نگرانند، و در آخرت هم خدا ميفرمايد آنان كه مال يتيم را بناحق ميخورند در شكمشان آتش انباشته سازند و بدوزخ سوزان درگير شوند.پ 26- همان از يكى از امامين كه راوى گفت: در چه اندازه از مال يتيم دوزخ بايست شود؟ فرمود: در دو درهم (درهم بيش از 12 نخود نقره سكه‏دار بوده).پ 27- همان از سماعه كه از امام ششم يا هفتم پرسيدم مردى مال يتيم را خورده توبه دارد؟ فرمود: آن را بصاحبش برگرداند، فرمود: اين براى آنست كه خدا ميفرمايد: راستى كسانى كه اموال يتيمان را بناحق ميخورند جز اين نيست كه در شكم خود آتش انباشته كنند و بدوزخ سوزان درگير شوند.پ 28- همان: از احمد بن محمد كه از امام كاظم (ع) پرسيدم از مرديكه مال يتيم به دست دارد و نيازمند مى‏شود و از آن برميدارد خرج خود و عيالش ميكند بقصد اينكه آن را به يتيم برگرداند آيا آيه عذاب خوردن مال يتيم او را فراگيرد؟ فرمود: نه ولى بايد جز با قصد رد نخورد و اسراف هم نكند بآن حضرت گفتم كمترين اندازه از مال يتيم كه بخورد بى‏قصد رد و در شكمش آتش ميخورد چه اندازه است؟ فرمود كم و بيش يكى است در صورتى كه قصد رد ندارد.پ 29- همان زراره و محمد بن مسلم از امام ششم (ع) فرمود: هر كه با مال يتيم كار كند ضامن آنست و سودش از آن يتيم است، بآن حضرت گفتيم مَنْ كانَ فَقِيراً فَلْيَأْكُلْ بِالْمَعْرُوفِ چه مى‏شود؟ فرمود: همانا آن در جايى است كه خود را بمال آنها وادار كند و براى خود كارى نكند كه ميتواند باندازه از مالشان بخورد.پ 30- همان: از عجلان كه بامام ششم خورنده مال يتيم را گفتم، فرمود: او همچنان است كه خدا فرمود: در شكمش آتش ميخورد و بدوزخ سوزان درگير مى‏شود، و بى‏پرستش من فرمود: هر كه يتيمى را نگهدارى كند تا بالغ شود يا خودكفا شود خدا برايش بهشت را واجب كند چنانى كه براى خورنده مال يتيم دوزخ را واجب كرده.پ 31- همان: از ابى ابراهيم كه از او پرسيدم مردى مالى از ديگرى دارد، به معامله گرفته يا قرض و آن مرد بميرد و آن را نپرداخته و يتيمان خردسالى از او مانده و مال آنها بر او است و بآنها نميدهد آيا از كسانيست كه بناحق مال يتيم را خورده؟ فرمود: اگر قصد دارد بآنها بپردازد نه، احول گفت: از امام كاظم پرسيدم آنكه بخورد و قصد ندارد كه بپردازد از آنها است كه مال يتيمان را ميخورند؟ فرمود: آرى.

 

پ‏32- همان: از عبيد بن زراره كه پرسيدم از امام ششم (ع) از گناهان كبيره، فرمود:

يكى از آنها خوردن مال يتيم است بناحق، و در اين باره ميان اصحاب ما خلافى نيست و الحمد لله.پ 33- همان: بسندى از رسول خدا (ص) كه فرمود: روز قيامت مردمى از گورهاشان بدر آيند كه از دهانشان آتش زبانه كشد، گفته شد يا رسول الله اينان كيانند؟ فرمود: آنان كه مال يتيمان را بناحق خورند الخ.پ 34- همان: از ابى بصير كه بامام باقر (ع) گفتم: اصلحك الله كمتر چيزى كه بدان بنده بدوزخ رود چه باشد؟ فرمود: هر كس يكدرهم مال يتيم را بخورد، و ما هستيم يتيم.پ 35- همان: از زراره كه از امام باقر (ع) پرسيدم از قول خدا تبارك و تعالى (230 البقره) و اگر در آميزيد با آنها برادران شما باشند فرمود اينست كه از مال آنها باندازه كفايتشان در آورى و از مال خودت باندازه كفايت خودت، گفتم: اگر يتيمان خردسالى باشند با بزرگسال و برخى لباس بلندترى از ديگرى خواهند؟ فرمود: جامه هر كس بايد به اندازه خود او باشد و اما خوراك همه باندازه هم خردسال بسا كه باندازه بزرگسال ميخورد.پ 36- همان: از سماعه كه از امام ششم يا هفتم پرسيدم از (وَ إِنْ تُخالِطُوهُمْ) فرمود:

مقصود يتيمانند، فرمايد هر گاه مردى سرپرست يتيمانيست كه در دامن اويند برابر هر كدام آنها از خود خرج در آورده با آنها بياميزد و همه با هم بخورند و از مال آنها چيزى كم نكند كه آتش باشد.پ 37- همان: از كاهلى گفت: نزد امام صادق (ع) بودم يك مرد نابينا از آن حضرت پرسيد كه ما در خانه برادرى برويم كه در خانه يتيمان منزل دارد و خدمتكارى هم دارند، روى فرش آنها بنشينيم و از آبشان بنوشيم و خدمتكارشان بما خدمت كند و بسا خوراكى از برادر خود بخوريم كه خوراك يتيمها هم در آنست در اين باره چه مى‏فرمائى اصلحك الله؟

فرموده: خدا فرموده (13- القيامه) بلكه آدمى بحال خود بينا است و بر شما نهان نيست كه خدا فرموده و اگر با آنها درآميزيد برادران شمايند تا آنجا كه فرمايد شما را برنج اندازد و آنگاه فرمود: اگر ورود شما بر آنها سودى براشان دارد باكى ندارد و اگر ضرر دارد نبايد كرد.پ 38- همان: بسندى كه مردى آمد نزد پيغمبر (ص) و گفت يا رسول الله برادرم مرد و چند يتيم بجا نهاده و دام دارند از آنها براى من چه حلال است؟ آن حضرت فرمود:

اگر حوض آبشان را تعمير كنى و فراريشان را برگردانى و از آنها نگهدارى كنى از شيرشان‏

 

بنوش نه كوشا در دوشيدن و زيانرسان به بچه آنها، و خدا تباه كن را از بهساز ميداند.پ 39- همان: از محمد بن مسلم كه پرسيدمش از مرديكه دام برادرزاده يتيم زير سرپرستى خود را در دست دارد آنها را با دام خود در آميزد در درآمد خرج؟ فرمود: اگر حوض آنها را تعمير ميكند و آنها را درمان ميكند و گريزنده آنها را برميگرداند از شيرشان بنوشد نه اينكه تا ته بدوشد، و زيان به بچه آنها نزند سپس فرمود: هر كه توانگر است خود دارى كند و هر كه ندار است باندازه بخورد، و خدا تباه‏كن را از بهساز مى‏شناسد.پ 40- همان: از محمد حلبى كه بامام ششم (ع) قول خدا را گفتم كه اگر در آميزيد با آنها برادران شمايند و خدا ميداند مفسد را از مصلح؟ فرمود: از مالشان باندازه كفايتشان در آورى و از مال خود باندازه كفايت خودت و آنگاه مصرف ميكنى در همان از محمد بن مسلم از امام باقر (ع) مانندش آمده است.پ 41- همان: از على كه از امام ششم از قول خدا در باره يتيمان وَ إِنْ تُخالِطُوهُمْ فَإِخْوانُكُمْ پرسيدم فرمود: آنان خرما و شير دارند و تو هم مانند آن را دارى باندازه كه تو را و آنها را بس است و بر خدا مفسد از مصلح نهان نيست.پ 42- همان: از عبد الرحمن بن حجاج كه بامام كاظم (ع) گفتيم يتيم نزد من مالى دارد و زير دست من است و از آن بر او خرج كنم و بسا از خوراكش بخورم و آنچه من باو دهم بيشتر است؟ فرمود: باكى ندارد خدا مفسد را از مصلح مى‏شناسد.پ 43- همان: يكى از بنى عطيه از امام ششم (ع) در اينكه مردى با مال يتيم كار كند فرمود: چيزى هم از سودش بآن يتيم بدهد زيرا خدا ميفرمايد (آيه 237- البقرة) فراموش نكنيد بخشش را ميان خود.پ 44- تفسير امام: رسول خدا (ص) فرمود: خدا عز و جل وادار كرده بر نيكى كردن به يتيمان براى آنكه پدر ندارند و هر كه آنها را نگهدارد خدايش نگهدارد، و هر كه آنها را گرامى دارد خدايش گرامى دارد، و از هر كه از مهربانى دست بر سر يتيمى كشد خدا در بهشت بهر تار مو كه از زير دستش گذرد كاخى باو دهد پهناورتر از دنيا و هر چه در آنست كه دارا است هر چه دلخواهد و چشم لذت برد و آنان در آن جاويدانند.پ 45- غوالى اللئالى: بروايت محمد بن مسلم از يكى از دو امام كه پرسيدمش از مردى كه دامهاى برادرزاده يتيم زير دستش را بدست دارد ميتواند با دامهاى خود درهم سازد؟

فرمود: اگر حوض آبشان را تعمير كند و به سرپرستى آنها قيام كند و فرارى آنها را بر مه بر گرداند از شير آنها بنوشد ولى تا ته ندوشد و به بچه آنها زيان نرساند.

 

 

پ‏و روايت است كه مردى مال بسيار از برادرزاده يتيم خود در دست داشت و چون آن يتيم به بلوغ رسيد مال را درخواست كرد و او بوى نداد و نزد پيغمبر بمرافعه رفتند و آن حضرت امر داد كه مالش را باو بدهد گفت فرمانبر خدا و رسوليم و بخدا پناه بريم از گناه بزرگ و مال را باو داد و پيغمبر (ص) فرمود: هر كه بخل نكند و فرمان پروردگارش را ببرد همچنين او از پليدى خود رها شده (بخانه خدا راه يابد خ ب) و چون آن جوان مال خود را دريافت كرد در راه خدا خرج كرد و پيغمبر (ص) فرمود: ثواب آمد و گناه بجا ماند، گفته شد چگونه يا رسول الله؟ فرمود ثواب براى آن پسر آمد و گناهش بريد او بجا ماند (يعنى پدر بار آن را بگردن كشيد تا مرد).پ و در حديث ديگر است كه رضايت از ديگريست و رنج بگردن او است.پ و از امام رضا پرسيدند كمتر چيزى از خوردن مال يتيم كه بدوزخ برد چه اندازه است فرمود: بيش و كمش يكى است اگر قصد رد نداردپ و از آن حضرت است كه در مال يتيم دو كيفر است روشن يكى در دنيا كه در قول خداى تعالى است بايد بترسند كسانى كه بسا فرزندان ناتوانى بجا نهند تا آخر آيه و دومى در كيفر آخرتست در قول خداى تعالى آنان كه ميخورند اموال يتيمان را تا آخر آيه‏پ و از امام صادق روايت است كه در كتاب است كه در مال يتيم و بالش ببازمانده‏هاش برسد و در آخرت هم خودش عذاب كشد.پ دعوات راوندى: امير مؤمنان (ع) فرمود با بازمانده‏هاى ديگران خوبى كنيد تا در بازمانده‏هاتان خوبى شود.پ در نهج هم مانندش آمده و افزوده كه در بازمانده خود مراعات شويد.پ و فرموده (ع) در وصيت هنگام وفاتش خدا را خدا را در باره يتيمان گرسنه نمانند و در حضور شما از ميان نروند.