باب نوزدهم روز چهارشنبه

پ‏1- در علل (ج 2 ص 284) و در عيون (ج 1 ص 247) و در خصال:

بسندش كه بامام رضا عليه السّلام ميرسد از پدرانش عليهم السلام در پرسشهاى شامى از أمير- المؤمنين عليه السّلام است كه گفت: بمن خبر ده از روز چهارشنبه و بد فالى مردم بدان و گرانى آن و چه چهارشنبه‏ايست، فرمود: آخر چهارشنبه ماه كه محاق باشد و در آن قابيل برادرش هابيل را كشته، و روز چهارشنبه ابراهيم عليه السّلام بآتش افكنده شده، چهارشنبه در منجنيق نهاده شده، چهارشنبه خدا فرعون را غرق كرده، چهارشنبه خدا قوم لوط را زيرورو كرده، چهارشنبه خدا عزّ و جلّ باد را بر قوم عاد فرستاده، روز چهارشنبه، مزرعه نابود گرديده، روز چهارشنبه خدا پشّه را بر نمرود چيره ساخته.

روز چهارشنبه فرعون موسى را خواسته تا او را بكشد، چهارشنبه بام خانه بر سرشان فرو ريخته، چهارشنبه فرعون فرمان سربريدن پسر بچه‏ها را صادر كرده، چهارشنبه بيت المقدّس ويران شد، چهارشنبه مسجد سليمان بن داود در اصطخر فارس سوخته شده، روز چهارشنبه يحيى بن زكريّا كشته شده، چهارشنبه نخست عذاب بر قوم فرعون سايه افكنده، چهارشنبه خدا عزّ و جلّ قارون را بزمين‏

 

فرو برده، چهارشنبه خدا أيوب را گرفتار بردن مال و فرزند كرده.

چهارشنبه يوسف عليه السّلام به زندان رفته، روز چهارشنبه خدا عزّ و جلّ فرموده «راستى ما آنها را و قومشان را نابود كرديم، 51- النمل» روز چهارشنبه صيحه آنها را فرا گرفته، روز چهارشنبه ناقه را پى كردند، چهارشنبه سنگ سجيل بر آنها باريد، چهارشنبه سر پيغمبر شكسته و دندانهاى پيشين او شكسته شدند، روز چهارشنبه عمالقه تابوت را گرفتند.

صدوق- ره- گفته: هر كه روز چهارشنبه ناچار از سفر باشد، يا خونش بجوشد رواست كه سفر كند و حجامت كند و بر او شوم نباشد بويژه اگر بقصد مخالفت با بدفالان باشد، و هر كه از مسافرت بى‏نياز و از خون گرفتن بى‏نياز باشد اولى ترك هر دو است.پ بيان: بسا كه گذاشتن در منجنيق در خبر روز بآتش انداختن باشد و بسا در يك روز باشند، و روز چهارشنبه خدا گفته: يعنى در باره آن گفته و آن داستان صالح و قوم او است، همچنان صيحه عذاب آنهاست و آن منافات دارد كه پى كردن شتر هم چهارشنبه باشد، زيرا ميان آن و عذاب 3 روز بيش نبوده، جز اين كه مقصود توطئه براى آن باشد، و نيز شكستن سر پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله بقول مشهور مفسّران و مورّخان روز شنبه بوده، و اين مايه ضعف روايت است، محاق آخر ماه يا سه روز از آخر ماه است.پ 2- در خصال (28): بسندش از برخى اصحاب ما كه: روز چهارشنبه نزد امام دهم عليه السّلام رفتم و او حجامت ميكرد، گفتم أهل حرمين از رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله روايت كنند كه هر كه روز چهارشنبه حجامت كند و پيس شود سرزنش نكند جز خود را فرمود دروغ ميگويند همانا اين بكسى رسد كه مادرش در حيض باو آبستن شده.پ 3- و از همان: بسندش از عبد الرحمن بن عمرو بن اسلم (ترجمه اين روايت گذشت) در حديث 1- باب 16.پ 4- و از همان: بسندش از محمّد بن احمد دقّاق گفت: بامام هفتم نوشتم و پرسيدم‏

 

از سفر روز آخر چهارشنبه ماه، نوشت هر كه در آخر چهارشنبه ماه به مخالفت بد فالان سفر كند از هر آفتى محفوظ ماند و از هر دردى عافيت يابد و خدا حاجتش برآورد.

و بار ديگر بآن حضرت نوشت و از حجامت آخر چهارشنبه ماه پرسيد و پاسخ نوشت هر كه در آخر چهارشنبه ماه بر خلاف بدفالان حجامت كند از هر آفت عافيت يابد، و از هر دردى محفوظ ماند، و حجامتگاه‏هايش تباه و ريش نشوند.پ 5- در عيون (ج 1 ص 248): بسندش از احمد بن عامر طائى كه:

شنيدم امام رضا عليه السّلام ميفرمود: روز چهارشنبه روز نحس مستمرّ است، هر كه در آن حجامت كند هراس است كه حجامتگاهش تباه و ريش گردد، و هر كه در آن نوره كشد بيم پيسى در او رود.پ 6- در خصال (28): بسندش تا آنجا كه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: آخر چهارشنبه هر ماه روز نحس مستمر است.پ 7- و از همان: بسندش از بشار بن بشار كه بامام ششم گفتم: براى چه چهارشنبه را روزه گيرند؟ فرمود چون دوزخ در آن آفريده شده.پ 8- و از همان (29): بسندش از حذيفة بن منصور كه: ديدم امام ششم عليه السّلام روز چهارشنبه پس از عصر حجامت كرد.پ 9- و از همان: بسندش تا أمير المؤمنين عليه السّلام كه: از حجامت و نوره كشيدن روز چهارشنبه خوددارى كنيد كه آن روز نحس مستمر است و در آن دوزخ آفريده شده.پ 10- و از همان: بسندش تا امير المؤمنين عليه السّلام كه سزا است مرد در چهار شنبه از نوره خوددارى كند كه روز نحس مستمرّ است.پ 11- و از همان (30): بسندش از امام ششم كه رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله را پرسيدند از روزه دو پنجشنبه كه ميانشان چهارشنبه است؟ فرمود: پنجشنبه روز عرض اعمال‏

 

است، در چهارشنبه دوزخ آفريده شده، و روزه پناه از دوزخ است.پ 12- در مشارق الانوار: بسندى از امام پنجم عليه السّلام كه: هر چه با ما دشمنى كرده تا برسد بفاخته از پرنده‏ها و بچهارشنبه از روزها.پ 13- در علل محمّد بن علىّ بن ابراهيم است كه: علّت روزه در پنجشنبه و چهار شنبه اين است كه در پنجشنبه أعمال بالا روند و در چهارشنبه دوزخ آفريده شد.پ 14- در دروع واقيه: از امام صادق عليه السّلام دستور روزه چهارشنبه ميان ماهها براى اين است كه هرگز عذاب نشدند قومى مگر در آن و بروزه نحوستش از ما بگردد.پ 15- و از امام رضا عليه السّلام است كه: چهارشنبه روز نحس مستمر است زيرا آغاز و انجام روزهائى است كه خدا تعالى در كتاب خود ياد كرده كه فرمايد «هفت شب و هشت روز بن برانداز: 7- الحاقه».پ 16- در مكارم: از زيد بن على از پدرانش از على عليه السّلام كه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: هر كه در چهارشنبه حجامت كند و پيس شود سرزنش نكند مگر خودش را.پ 17- از شعيب عقرقوفى كه: نزد امام هفتم عليه السّلام رفتم و روز چهارشنبه در زندان حجامت ميكرد گفتم: مردم گويند هر كه در اين روز حجامت كند پيس شود فرمود: اين نگرانى براى ولد حيض است.پ 18- كتاب المسلسلات: حديث را بابن عباس رسانده كه شنيدم رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله ميفرمود: آخر چهارشنبه ماه روز نحس مستمرّ است.

 

مصنف گفته: روايت است كه معنى مستمر اين است كه روز از آغازش تا شب نحس است، و فرمود عليه السّلام: كه مستمر اين است كه تا يك ساعت از روز پنجشنبه نحسى آن نميرود.