باب شصت و سوم درمان دردهاى گلو و شش و درمان سرفه و سل‏

پ‏1- در طب- 85- بسندى از احمد بن بشارة كه در سالى بحج رفتم و بمسجد رسول صلى اللَّه عليه و آله در آمدم و ناگاه امام هفتم عليه السّلام در سوى چاه نشسته، نزدش رفتم و سر و دستش را بوسه زدم و بر او سلام دادم و بمن پاسخ داد و فرمود:

بيماريت چگونه است؟ گفتم: هنوز گرفتارم، من دچار سل بودم، فرمود: اين دارو را از مدينه بگير پيش از آنكه بمكه بروى و بدان برسى كه خوب شوى بخواست خدا، دوات و كاغذ در آوردم و بما ديكته كرد: سنبل. قاقله زعفران عاقر قرحا، بنج، خربق، فلفل سفيد، اجزاء برابر، ابرقيون دو برابر، كوبيده شوند با پارچه حرير بيخته شوند و با عسل آب كرده خمير شوند، مسلول هنگام خواب باندازه يك نخود با آب گرم بخورد، و تو بيش از سه شب نخورى كه خوب شوى بخواست خدا تعالى من چنين كردم و خوب شدم بخواست خدا.پ بيان: مقصود از بنج (بنگ) تخم يا برگ آنست پيش از آنكه ساخته و مست‏كننده شود، بسا گفته‏اند نوعى ديگر است جز آنكه از آن مست‏كننده سازند، ابن بيطار در جامع خود گفته: بنج در عربى سيكرانست، ديسقوريدس گفته: شاخه‏هاى كلفت و برك پهن دارد و درازى را شايد، در اطراف پراكنده شود و بسياهى زند، ساقش ريش دارد و شاخه‏اش بر ميدهد، مانند گلنار است در شكل و در طول شاخه‏ها پراكنده است يكى پس از ديگرى، و هر كدام طبقى مانند سپر دارند و بر آنست و پر از تخم است شبيه بتخم خشخاش و آن سه صنف است.

1- روغن دار كه برنگ فرفير زند و برگش مانند گياه عين اللوبيا است و سياه است و گلش مانند گلنار است و تيغ دارد.

2- گلش برنگ گل سيب است و برگ و گلش از صنف يكم‏

 

نرمتر و تخمش بسرخى زند مانند تخم گياهى است بنام «اروسمين» كه همان تو زرى است، و اين دو صنف جنون آور و خواب آورند و پستند و سودى در طبّ ندارند.پ 3- كه در طب سودمند است كه از همه نرمتر و روانتر است و رطوبتى دارد كه بدست چسبد، و گرد مانندى كه ريش نشده بر او است گلش زرد و تخمش زرد است و نزديك دريا رويد و در خرابه‏ها، و اگر اين صنف نباشد بجايش آن صنفى كه گل سرخ دارد بكار ميرود.

و اما آن صنفى كه تخمش سياه است بايد دور ريخته شود چون بدتر از همه است، و بسا ميوه و برگ و شاخه همه را تر بكوبند و شيره‏اش را بگيرند و با خورشيد بخشكانند، و همانا تا يك سال بكار رود چون بزودى بگندد و فاسد شود، و گاهى تخم را جدا گيرند كه خشك است و بكوبند و آب گرم بر آن ريزند تا شيره‏اش درآيد، و شيره اين گياه بهتر از صمغ آنست و درد را زودتر آرام كند، و بسا اين گياه را بكوبند و با آرد گندم بياميزند و از آن قرصه‏ها سازند و انبار كنند، گفته است چون بنگ را بخورند بيهشى آرد و فكر را پريشان كند مانند شوكران از طلا.

 

رازى گفته هر كه بنگ نوشد بسختى مست شود و اندامش سست گردد و كفى از دهنش برآيد و چشمش سرخ شود.

عيسى بن علي گفته: هر كه مقدار دو درهم (يكمثقال تقريبا) از تخم بنگ سياه نوشد او را بكشد و ديوانه شود و همه تنش سرد شود و رنگش زرد شود، و زبانش خشك و چشمش تاريك گردد و تنگى نفس سختى گيرد، و مانند ديوانه باشد، و سخن نگويد.

جالينوس گفته: بنگ تخم سياه ديوانگى يا بيهشى آرد، و تخم سرخ معتدل در نيرو نزديك بآنست و براى آدمى سزد كه از هر دو خوددارى كند و حذر نمايد و كناره كند كه سودى ندارند، و اما بنگ سفيد تخم و سفيد گل سودمندترين‏

 

چيزها است در طب، و در درجه سوم چيزها است كه خنك كنند- پايان- ابر قيون معرّب «فربيون» است كه آن را «فرفيون» هم گويند، گفتند: صمغ مازربونست گرم و خشك است از درجه 4 و گفته‏اند خشك است از درجه 3 نوش يك قيراط تا يك دانكش بلغم را از دو ران و پشت و روده‏ها بكشد. و براى عرق النساء و قولنج سودمند است.پ 2- در طب. 86- بسندش از محمّد بن عبد السّلام كه با گروهى از مردم خراسان نزد امام رضا عليه السّلام رفتيم و سلام داديم و جواب داد. و هر كدام خواهشى كردند و آن را برآورد. و آنگه بمن نگاه كرد و فرمود: تو هم نياز خود را بخواه. گفتم يا ابن رسول اللَّه من بتو از سرفه سخت شكايت دارم. فرمود: تازه است يا كهنه؟ گفتم:

هر دو. فرمود: فلفل سفيد 1- جزء ابرقيون 2 جزء. خربق سفيد 1- جزء.

سنبل 1- جزء. قاقله 1- جزء. زعفران 1- جزء. بنگ 1- جزء بگير و بكوب و از پارچه حرير بگذران و با دو برابر وزن همه با عسل آب كرده خمير كن، و براى سرفه كهنه و نو يك قرص با آب رازيانه هنگام خواب خورده شود و آبش نيم- گرم باشد نه سرد، و اين دارو ريشه آن را بكند.پ 3- در كافى (262- روضه): بسندى از ابن اذينه كه مردى در حضور من از امام ششم عليه السّلام در باره سرفه شكوه كرد باو فرمود: در كف مشتت مقدارى كاشم (انجدان رومى) و برابرش شكر بريز و يك 2 روز سفوف كن، ابن اذينه گفت من آن مرد را پس از آن برخورد كردم، گفت: جز يك بار عمل نكردم و از من برفت.پ بيان: كاشم «انجدان رومى» است فيروزآبادى آن را ذكر كرده اطباء گفتند: گرم و خشك است بدرجه 3- و گويا اين سرفه از بلغم و سردى بوده با اينكه ممكن است بر اثر خشكى مانع ريختن اخلاط به شش گردد در قانون گفته: براى دبيلات درونى خوب است.پ 4- در طبّ- 89- بسندى از امام ششم عليه السّلام كه نيافته براى درد گلو مانند نوشيدن جرعه شير.

 

 

پ‏5- و از همان- 103- بسندش از مفضّل كه پرسيدم از امام ششم عليه السّلام كه يا ابن رسول اللَّه در راه رفتن نفسم بشماره افتد تا بسا در فاصله ميانه خانه‏ام و خانه‏ات دو جا بنشينم فرمود: اى مفضّل از شاش شتران بنوش گفت: نوشيدم و خدا دردم را زدود.