باب چهاردهم در فضل گوشت و پيه و نكوهش كسى كه 40 روز گوشت نخورد و بيان انواع گوشت

پ‏1- در قرب الاسناد (69 ط نجف) بسندش تا على عليه السّلام كه گوشت را باشيد زيرا گوشت از گوشت است، و گوشت گوشت روياند، هر كه 40 روز گوشت نخورد بدرفتار شود، مبادا ماهى بخوريد كه تن را آب كند.پ 2- بهمان سند كه رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله و سلم فرمود: سر خوراك دنيا و ديگر سرا گوشت است، و سره نوشابه دنيا و ديگر سرا آب (72).پ 3- و بهمان سند كه على عليه السّلام درآمد مالى كه در ينبع داشت مى‏آورد و برايش از آن خوراك ميساختند و نان تريد ميكردند با زيت و خرماى عجوه، و

 

تريدى از آن فراهم ميكردند كه خود ميخورد و بمردم ميخورانيد از نان و گوشت و بسا كه خودش هم گوشت ميخورد.پ 4- در خصال (2/ 618) بسندش تا امير المؤمنين عليه السّلام كه چون مسلمانى ناتوان شد بايد گوشت و شير بخورد زيرا خدا عزّ و جلّ نيرو را در آنها نهاده، و فرمود:

گوشت گاوها و شيرشان درمانست و روغنشان شفاء، فرمود: كم ماهى بخوريد كه تن را آب كنند و بلغم را افزايند و نفس را سخت كنند.پ 5- در عيون (1/ 314) بسندش تا امام ششم عليه السّلام كه خدا تبارك و تعالى بد دارد خانه گوشت را و گوشت فربه را و يكى از يارانش باو گفت: يا ابن رسول اللَّه ما البته گوشت را دوست داريم و خانه ما بى‏گوشت نيست اين چگونه شود؟ فرمود چنين نيست كه تو فهميدى همانا خانه گوشت خانه‏اى است كه در آن ببدگوئى گوشت مردم خورده شود و گوشت فربه، زورگوى بزرگى فروش است كه در رفتن بخود ببالد.پ توضيح: در نهايه است كه خدا بد دارد خانه گوشتين را و در روايتى «خانه گوشت را و اهلش را» گفتند مقصود آنانند كه بسيار گوشت مردم را با غيبت بخورند، و گفتند: آنانند كه بسيار گوشت بخورند و آن را پيوسته دارند و اين معنى مناسبتر است و از اينست گفته عمر كه بپرهيزيد از اين گوشت‏فروشيها كه سركشى دارند مانند سركشى مَى، گويند مرديست لحم و لاحم و ملحم و لحيم، لحم آنكه بسيار گوشت خورد ملحم آنكه بسيار گوشت دارد يا آن را ميخوراند، لاحم آنكه نزد او گوشت است لحيم آنكه گوشتين است پايان.

گويم: از آنچه گفتيم برآيد كه احاديث نكوهش گوشت از راه تقيه‏اند، و تعبير از متكبر بر خود بالنده بگوشت فربه استعاره است زيرا او بخود باد ميكند و به بينى خود و گويا فربه باشد.پ 6- در عيون (2/ 35) بسندى تا رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله و سلم كه سره خوراكها در دنيا و ديگر سرا گوشت است و سره نوشابه‏ها در دنيا و ديگر سرا آبست و من سرور

 

فرزندان آدمم و افتخارى نيست.پ 7- در صحيفه رضا (10) بسندى مانندش آمده.پ 8- در عيون (2/ 35) با سند از امير المؤمنين عليه السّلام كه گوشت را باشيد زيرا گوشت روياند و هر كه 40 روز گوشت نخورد بدرفتار شود، در صحيفه از آن حضرت مانندش آمده.پ 9- در عيون (2/ 41) باسنادى از على عليه السّلام كه گوشت و پيه نزد پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله ياد شدند و فرمود: تيكه از آنها در شكم نيفتد جز كه بجايش شفا باشد و از جايش دردى بدرآيد، در صحيفه مانندش آمده.پ 10- در خصال (1/ 155) بسندش از امام ششم عليه السّلام كه سه چيز فربه كنند و سه چيز لاغر اما آنها كه فربه كنند پيوسته حمام گرفتن و بوى خوش و پوشيدن جامه نرم و اما آنچه لاغر كنند ادامه خوردن تخم و ماهى و طلع خرما (و آن غلاف گل خرما است).پ در محاسن (400) بسندش از ابى جارود كه از امام ششم عليه السّلام پرسيدم گوشت و روغن آميخته شوند، فرمود بخور و بمن بخوران.پ 12- و از همان (459) بسندش از بشير بن غالب كه با حسين بن على عليه السّلام بمدينه ميرفتيم و بهمراهش گوسفند پخته‏اى بود و بهر جمعى عضوى از آن ميداد.پ 13- و از همان بسندش از عبد اللَّه بن بكير كه امام ششم فرمود: تا گوشتى برايش خنك كردند و نزدش آوردند و فرمود: سپاس خدا را كه آن را دلخواه من ساخت و آنگه فرمود: نعمت در حال عافيت به است از نعمت بر توانائى.پ 14- و از همان بسندش تا رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله كه گوشت سر خوراكها است در دنيا و ديگر سرا.پ 15- و از همان بسندش تا رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله كه سره نانخورش بهشت گوشت است.پ 16- و از همان بسندش از امام ششم عليه السّلام كه شيوه رسول خدا بود كه‏

 

گوشت ميخورد.پ 17- و از همان از يقطينى از ابى عبد اللَّه محمّد انصارى و مرد نيكى بود از عبد اللَّه بن سنان كه گفت پرسيدم امام ششم عليه السّلام را از سره خوراكها در دنيا و ديگر سرا فرمود: گوشت، آيا نشنيدى خدا تبارك و تعالى فرمايد «و گوشت پرنده از آنچه ميخواهند 21- الواقعه» (460 المحاسن).پ توضيح: گواه آوردن از آيه باينست كه خدا از همه نانخورشها گوشت را نام برده پس سره نانخورش ديگر سراست و اما ذكر فاكهه خلاف آن نيست چون ميوه در عرف نانخورش نيست يا غرض اينست كه سره است بر جز فاكهه و نخست روشنتر است.پ 18- در محاسن از ابى جعفر عليه السّلام كه سيد خوراكها گوشت است.پ 19- و از همان (..) بسندش از حماد بن عثمان كه بامام ششم عليه السّلام گفتم:

خانه گوشتين بد است فرمود: چرا گفتم: از شما بما رسيده، فرمود: باكى ندارد.پ 20- و از همان (..) بسندش از حمّاد گوشت فروش كه از امام ششم عليه السّلام پرسيدم خانه گوشتين را بد داريد؟ فرمود: براى چه؟ گفتم: از شما بما رسيده و من بهمراه مردمى و برادرانى در خانه هستم و همكاريم فرمود: باكى ندارد ادامه دادن آن.پ 21- و از همان (..) بسندش از امام ششم عليه السّلام كه گفتمش كسانى كه در بر مايند روايت كنند كه خدا خانه گوشتين را بد دارد فرمود: راست گفتند و بدان معنا نيست كه رفتند، راستش خدا بد دارد خانه‏اى كه گوشت مردم در آن خورده شود.پ 22- و از همان (461) بسندش از اديم هروى فروش كه بامام ششم عليه السّلام گفتم: بما رسيده رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله ميفرمود: راستش خدا دشمن دارد خانه گوشتين را فرمود همانا آن خانه‏ايست كه درش گوشت مردم خورده شود، البته رسول خدا خودش گوشتين بود و گوشت دوست بود و زنى آمد نزد رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله و چيزى از او پرسيد و عايشه در بر او بود، و چون برگشت و قامت كوتاهى داشت عايشه‏

 

با دستش بدو اشارت كرد و آن را حكايت كرد كه كوتاه قد است، رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله بدو فرمود: خلال كن، گفت: يا رسول اللَّه چيزى خوردم كه خلال كنم؟ و تيكه گوشتى از دهانش بدر افتاد.پ بيان: گويا بمعجزه آن حضرت صلى اللَّه عليه و آله تيكه گوشتى ميان دندانهايش پيدا شد تا بداند كه غيبت بمنزله خوردن گوشت مردم است و زمخشرى در فائق از سفيان ثورى روايت كرده كه در باره گوشتين‏ها از او پرسيدند، گفت: آنانند كه پر گوشت مردم را خورند، در قاموس گفته: لحم بر وزن كتف كسى كه تنش پر گوشت است و بسيار گوشت خورد و بدان شيفته است و هم خانه‏اى كه در آن بسيار غيبت مردم شود و حديث «ان اللَّه يبغض البيت اللحم» بدان تفسير شده و باز لاحم يعنى پر گوشت خورد و آن را دوست دارد.پ 23- در محاسن (..) بسندش از عبد الأعلى مولى آل سام كه بامام ششم عليه السّلام گفتم: ما پيش خودمان از رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله و سلم روايت كنيم كه خدا بد دارد خانه گوشتين را فرمود: دروغ گفتند همانا رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله خانه‏اى را فرموده كه در آن بدگوئى مردم شود و گوشت مردم را خورند، و پدرم گوشت دوست بود و روزى كه درگذشت در آستين ام ولدش سى درهم براى خريد گوشت بود.پ 24- در محاسن (..) بسندى از امام ششم عليه السّلام كه رسول خدا صلى اللَّه عليه و اله گوشتين بود و گوشت را دوست ميداشت‏پ 25- و از همان (..) بسندى تا اينكه رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله و سلم فرمود: ما قريش مردمى گوشت دوستيم.پ 26- و از همان (..) بسندى تا رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله كه گوشت ترشى عرب است.پ تبيان: يعنى چون از خوردن غذاهاى شيرين مانند خرما خسته شوند گوشت خواهند و بدان گرايند، در قاموس گفته حمض گياه شور مزه و تلخ است كه مانند ميوه است براى شتر و خلّه گياه شيرينست و نان او است، تحميض كم‏گذارى از هر چيز است، در نهايه است كه در حديث ابن عباس آمده كه چون‏

 

كسانى كه نزد او بودند پر ميگفتند در گفتگو پس از قرآن و تفسير بآنها ميگفت «أحمضوا» يعنى در گفتگوها و گزارشهاى انس آور وارد شدند و اصل آن از حمض در وصف گياه است كه چون ميوه شتر است، و چون از خستگى آنها نگران ميشد و ميخواست آسايش كنند ميفرمود تا بسخنهاى خوشمزه و داستانها پردازند.

و از اين معنى است حديث زهرى كه گوش خسته مى‏شود و دل كامجو است يعنى خواهشها دارد مانند شتر كه حمض ميخواهد و آن هر گياه ترش مزه است گويند «احمضت الرجل عن الامر» يعنى مرد را از وضع خود برگردانيد و آن از باب «احمضت الابل» است كه چون شتر از چريدن خلّه كه گياه شيرين است خسته شود ميل بگياه ترشين كند و بدان گرايد.پ 27- المحاسن (462) بسندى از امام ششم عليه السّلام كه پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله نگاه كرد بگوشتى كه بريره آورده بود و فرمود: چه شما را بازداشت از پخت آن و البته رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله گوشت دوست بود.پ 28- و از همان (..) بسندى از امام ششم عليه السّلام كه پدرم جز 70 درهم بجا نگذاشت كه براى خريد گوشت پس انداز داشت و از گوشت خوردن شكيبائى نداشت.

 (بسند ديگر همين مضمون را آورده و پول را 30 درهم گفته).پ 29- و از همان (463) بسندش از زراره كه با امام پنجم عليه السّلام 15 روز چاشت خوردم با خوراك گوشت و در همان بسند ديگر مانندش آمده.پ 30- و از همان (..) بسندش از زراره كه در ماه شعبان 15 روز با امام پنجم عليه السلام هر روز با خوراك گوشت چاشت خوردم و نديدم يك روزش روزه دارد.پ بيان: افطار آن حضرت در شعبان براى عذرى بوده يا براى بيان جواز آن بوده.پ 31- در محاسن (..) بسندى تا امير المؤمنين عليه السّلام كه گوشتهاى گاو درد باشند.

و از همان: بسندى مانندش آمده.

 

پ‏32- و از همان بسندش از لفّافى كه أبو الحسن عليه السّلام در مكه نزد او ميفرستاد تا برايش گوشت گاو بخرد و آن را خشك ميكرد و قديد مينمود.پ بيان: قديد گوشت تيكه يا تيكه دراز است و بمعنى گوشت خشكيده از قاموس است، و گويا براى درمان بوده و يا نياز ديگر يا نوعى از قديد كه مكروه نيست يا كراهت مخصوص قديد نپخته است و كلينى بسندى تا امام ششم عليه السّلام آورده كه گفتم: گوشت را تيكه كنند و بر آن نمك زنند و در سايه خشكانند، فرمود:

خوردنش باكى ندارد چون نمك آن را دگرگون كرده.پ 33- در محاسن (63) بسندش از عطيه كه بابى جعفر عليه السّلام گفتم: اصحاب مغيره مرا از خوردن گوشت قديد نپخته باز ميدارند، فرمود: خوردنش باكى ندارد.پ 34- و از همان از يكى از اصحاب ما كه آن را بالا برده تا امام ششم عليه السّلام كه دو چيز خوبند هرگز بدرونى فاسد در نيايند جز كه بهش سازند و دو چيز تباهند كه هرگز بدرون بهى درنيايند جز كه تباهش كنند آن دو چيز خوب انار است و آب گرم ولرم و آن دو تباه پنير است و گوشت خشك شب مانده و بو گرفته.پ 35- در محاسن (..) از امام ششم عليه السّلام روايت است كه سه چيز تن را ويران كنند و بسا بكشند خوردن قديد و شكم پر حمام رفتن و همخوابى پيره زنها و ابو اسحاق نهاوندى بدانها افزوده و همخوابى زنان با شكم پر از خوراك.

در مكارم مانندش آمده (184).پ 36- در محاسن (63) بسندش كه امام ششم عليه السّلام فرمود: سه چيز ناخورده فربه سازند و سه خورده شوند و لاغر كنند، دو چيز همه سودى دارند و زيانى ندارند و دو چيز همه زيانى دارند و هيچ سودى ندارند آنها كه ناخورده فربه كنند پوشيدن جامه كتان است و بوى خوش و نوره كشيدن و آنها كه خورده شوند و لاغر كنند گوشت خشكيده و پنير و طلع هستند، و در حديث ديگر گرد و آمده‏

 

و در حديث ديگر ته‏مانده روغن آب شده آمده گويد: گفتم: آن دو كه همه سودى دارند و زيانى ندارند چه باشند؟ فرمود: شكر و انار و آن دو كه همه زيانى دارند و سودى ندارند گوشت خشكيده و پنير، گفتم: قربانت فرمودى لاغر كنند و اينجا فرمائى زيان آرند؟ فرمود: ندانى كه لاغرى خود زيانست.پ بيان: حديث را در كافى بسندى از برقى آورده و در مكارم بى‏سند آورده در قاموس گفته: شعار زير پوش است، در بيشتر نسخه‏هاى كافى گردو آمده و در حديث ديگر گردو و ته‏مانده روغن كه آب كنند و در حديثى جزر است كه آن گوشت پشت شتر است و آنچه در اينجا است روشنتر است.

و در كافى است كه آن دو كه همه سودى دارند و زيانى ندارند آب نيم گرم است و انار، اينكه فرمود: ندانى كه لاغرى خود زيانست يعنى زيان اعم از لاغريست و آن را ويژه يكم ساخته چون مايه زيانى مخصوصى است بخلاف دوم كه عام است.پ 37- در مجالس ابن الشيح (1/ 379) بسندش تا امام چهارم عليه السّلام كه دو چيز بدرونى در نيايند جز تباهش كنند و دو تا بدرونى در نيايند جز بهش سازند اما آن دو كه مصلح درون آدميزاده‏اند انار است و آب نيم گرم و اما آن دو كه تباه سازنده‏اند پنير است و قديد.پ 38- در محاسن (464) بسندش تا رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله كه هر كه 40 روز بر او گذرد و گوشت نخورده بر عهده خدا وام ستاند و آن را بخورد، در مكارم (183) مانندش آمده.پ 39- در محاسن (..) بسندش از امام ششم عليه السّلام كه گوشت از گوشت است و هر كه 40 روزش نخورد بد خلق شود بخوريدش كه در شنوائى و بينائى بيفزايد.پ 40- و از همان (..) بسندش از موسى بن بكير كه شنيدم أبو الحسن عليه السّلام ميفرمود: گوشت گوشت روياند و هر كه يك لقمه پيه بدرونش درآرد مانندش درد برآرد.

 

پ‏41- (و بسند ديگر همين مضمون را از امام ششم عليه السّلام آورده).پ 42- (465) بسندى از زراره كه بامام ششم عليه السّلام گفتم: قربانت آن پيه كه مانند خود را ز درد ببرد كدام پيه است؟ فرمود: پيه گاو و اى زراره كسى پيش از تو مرا از آن نپرسيده، و از امام ششم عليه السّلام در شرح حديث پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله كه: «هر كه يك لقمه پيه خورد مانند آن از درد را فرو آرد» فرمود: آن پيه گاو است.

در مكارم مانندش آمده.پ بيان: ميان اين دو خبر تنافى است و مى‏شود باختلاف مزاجها و اشخاص ميان آنها جمع كرد و بسا خبر يكم پيه جز گاو باشد. «1»پ 43- در محاسن (..) بسندى از امام ششم عليه السّلام كه گوشت گوشت روياند و هر كه چهل روزش نخورد بدرفتار گردد و هر كه بدرفتار شد در گوشش اذان گوئيد.پ 44- در محاسن (بسندش مضمون خبر پيش را آورده و در آخرش فرموده) هر كه بد خلق شد گوشتش خورانيد و هر كه پيه خورد فرود آرد مانندش را از درد.پ 45- و از همان (..) بسندش از امام ششم عليه السّلام كه هر چه دلخواهى دارد و دلخواه مرد گوشت است و هر كه 40 روزش نخورد در گوش راستش اذان گوئيد.پ 46- و از همان بسندش تا على عليه السّلام كه گوشت بخوريد زيرا گوشت از گوشت است و گوشت گوشت روياند و چون كسى 40 روز گوشت نخورد بد خلق شود و چون آدمى از شماها يا دابه بدخلق شود همه اذان را در گوش راستش بگوئيد و برخى روايت كردند كه هر خاندانى 40 شب گوشت نخورند بد خلق شوند.پ 47- و از همان بسندش از حسين بن خالد كه بابى الحسن عليه السّلام گفتم: مردم‏

 

گويند هر كه سه روز گوشت نخورد بد رفتار شود، فرمود: دروغ گويند، ولى هر كه چهل روز گوشت نخورد خلقش بگردد و تنش هم، براى اينكه انتقال نطفه از حالى بحالى در 40 روز است.پ بيان: اين دليل 40 روز است زيرا نقل نطفه بعلقه در 40 روز است و هم مراتب پس از آن پس انتقال آدمى هم از حالى بحالى در 40 روز است چنانچه رسيده است ميخورنده نماز و توبه‏اش تا 40 روز پذيرفته نشود.پ در محاسن (466) بسندش از امام ششم عليه السّلام كه گوشت با شير آبگوشت پيمبرانست.پ 49- و از همان (467) بسندش تا رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله و سلم كه يك پيغمبرى بخدا از ناتوانى و سستى تن شكوه كرد و خدا باو وحى كرد گوشت را با شير بپز و بخور كه بركت و نيرو را در آنها نهادم.پ 50- و از همان بسندش (همين مضمون را آورده) و از همان بسندى مانندش را آورده‏پ 51- و از همان (..) بسندش از امام ششم عليه السّلام (همين مضمون آمده با اين توضيح) كه گوشت را با شير تازه بپزند نه با شير ترش كرده كه آن را دوق‏با گويند.پ 52- در محاسن (..) بسندش از على عليه السّلام كه پيغمبرى بخدا از سستى امتش شكوه كرد و آنها را فرمود: گوشت را با شير بخورند و خوردند و نيرو گرفتند در مكارم مانند آن از امير المؤمنين عليه السّلام آمده (182).پ 53- در محاسن (..) بسندش كه مردى باو نوشت و از سستى خود شكوه كرد، پاسخ نوشت گوشت را با شير بخور.پ 54- و از همان (..) بسندش تا امير المؤمنين عليه السّلام كه چون مسلمان سست شد بايد گوشت را با شير بخورد.پ 55- و از همان و مكارم از سعد بن سعد اشعرى كه بامام رضا عليه السّلام گفتم‏

 

ما از خاندانى باشيم كه گوشت ميش نخورند فرمود: چرا گفتم: ميگويند صفراء و دردسر و دردهاى ديگر مى‏آورد، فرمود: اى سعد اگر خدا چيزى ارجمندتر از ميش ميدانست قربانى اسماعيل ميكرد.پ 56- در محاسن (..) بسندش از امام ششم عليه السّلام هر كه دلش يا تنش سستى دارد گوشت ميش را با شير بخورد.پ 57- در محاسن بسندش (مضمون شماره 48 را آورده).پ 58- و از همان (..) بسندش (بتعبير ديگر آمده).پ 59- و از همان (469) بسندش تا على عليه السّلام كه پيوسته گوشت خوردن را بد داشت و ميفرمود چون مَى اعتياد آورد.پ بيان: از عمر است كه گوشت اعتياد آور است چون اعتياد مى يعنى تقاضا آور است مانند مى ازهرى گفته: اراده كرده كه تقاضا آور است براى خورنده مانند مى براى نوشنده آن، هر كه بميخوارى عادت كند هزينه فراوان براى آن نهد و آن را واننهد و كسى هم كه اعتياد بخوردن گوشت يابد از آن شكيبا نشود و در هزينه از حد گذرد.

پايان،- تا گويد- من گويم: اين اخبار حمل بر تقيه شود زيرا موافق اخبار مخالفان و روش صوفيان آنها است، شهيد- قد- گفته: روايت است كه ادامه خوردن گوشت بد است و مانند مى اعتياد آور است و نخوردنش هم تا 40 روز بد است و در هر سه روز مستحبّ است و اگر دو هفته براى علتى آن را ادامه دهد در حال روزه گرفتن باكى ندارد و در يك روز دو بار گوشت خوردن بد است.پ 60- در محاسن 470 بسندش از عمار ساباطى كه پرسيدم از امام ششم عليه السّلام از خريدن گوشت فرمود: در سه روز يك بار، گفتم: مهمانان داريم و مردمى بر ما وارد شوند و چيزى چون گوشت دلنشين آنها نيست، فرمود: سه روز يك بار گفتم: چيزى از آن مناسبتر نيابيم و هر نانخورش ديگر را بچيزى نشمارند، فرمود: هر سه روز يك بار.پ 61- و از همان (..) بسندش از ادريس بن عبد اللَّه كه نزد امام ششم عليه السّلام‏

 

بودم و نام گوشت برده شد فرمود: يك روز گوشت بخور، يك روز شير، يك روز چيز ديگر.پ 62- و از همان (..) بسندش از امام پنجم عليه السّلام كه پيغمبر از ذراع خوشش مى‏آمد.پ 63- و از همان (..) بسندش از امام ششم عليه السّلام كه زن يهوديه پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله را با ذراع زهر داد پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله ذراع و شانه را دوست ميداشت و ران را بد ميداشت كه نزديك شاشدان است.پ 64- و از همان (..) بسندى مرفوع كه گفته شد بامام ششم عليه السّلام چرا رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله ذراع را بيش از اعضاء ديگر دوست ميداشت فرمود: راستش آدم عليه السّلام يك قربانى براى پيغمبران از نژادش كشت، و هر عضوى را بنام پيغمبرى كرد و ذراع را بنام رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله و سلم نمود از اين رو آن را دوست ميداشت و ميخواست و برترى ميداد.پ 65- و از همان (..) بسندش از هشام بن سالم كه پرسيدم امام ششم عليه السّلام را از خوردن گوشت خام فرمود: اين خوراك درنده‏ها است.پ 66- در محاسن (..) بسندش از امام پنجم عليه السّلام كه رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله و سلم نهى كرد از خوردن گوشت خام و فرمود: درنده‏ها آن را ميخورند، حريز گفت: تا آفتاب يا آتش آن را پخته كنند.پ 67- در محاسن (471) بسندش تا رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله و سلم كه نهى كرد از تيكه كردن گوشت با كارد بر سر خوان.پ 68- و از همان (472) بسندش از محمّد بن هيثم كه پدرش گفت: ابو حمزه خوراكى براى ما كه گروهى بوديم ساخت و چون بر سر خوراك نشستند مردى را ديد كه استخوان را ميكاهد باو گفت: مكن كه شنيدم امام چهارم عليه السّلام ميفرمود:

استخوان را نكاهيد كه پرى در آن بهره دارد و اگر بكنيد از خانه برد آنچه بهتر از آنست.

 

پ‏69- در همان (472) بسندش از محمّد بن مسلم كه از امام پنجم عليه السّلام پرسيدم استخوان را بكاهند؟ فرمود: آرى.پ بيان: اين براى بيان جواز است و منافات با كراهت ندارد، در دروس گفته كاهيدن استخوان تا هر چه بر آنست خورده شود مكروه است چون پرى در آن بهره دارد و اگر انجام شود از خانه بهتر از آن برود.پ 70- در طبّ الائمه (129) بسندش از اسماعيل بن مسلم سكونى كه مردى بامام صادق عليه السّلام گفت: يا ابن رسول اللَّه راستش گروهى از علماء عامّه از پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم روايت كنند كه خداوند لحّامان را دشمن دارند و بد دارد خاندانى را كه هر روز در خانه‏شان گوشت خورده شود، فرمود اشتباه روشنى كردند، همانا پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم فرموده خدا دشمن دارد خاندانى را كه در خانه‏شان گوشت مردم خورده شود و از آنها بد گويند آنها را چه مى‏شود (خدا رحمتشان مكناد) عمداً حلال خدا را حرام كردند بروايات بسيار خود.پ و از امام ششم عليه السّلام كه فرمود: گوشت بروياند گوشت را و فزايد خرد را هر كه روزهائى آن را نخورد خردش تباه گردد.پ در روايت ديگر از آن حضرت كه هر كه تا 40 صباح گوشت نخورد رفتارش بد شود و خردش تباه گردد و هر كه بد رفتار شد در گوشش اذان گوئيد با تكرار فصول آن.پ 71- در مكارم (30- 31) كه پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله گوشت آب‏پز را با نان ميخورد كباب را با نان ميخورد و گوشت آفتاب خشك را تنها ميخورد و گاهى با نان و دوستترين خوراكش گوشت بود و ميفرمود در شنوائى و بينائى فزايد، و ميفرمود:

گوشت شتر خوراك دنيا و ديگر سراست، و اگر از پروردگارم بخواهم هر روزش بمن روزى كند البته بكند، و تريد را با كدو ميخورد و گوشت و كدو را دوست ميداشت و ميفرمود: درخت برادرم يونس است، و كدوى پخته را دوست ميداشت و از بشقاب پاكش ميكرد و گوشت مرغ و گوشت شكار و گوشت پرنده شكار شده‏

 

را دوست ميداشت و آن را نميخريد و خود شكار نميكرد و دوست داشت برايش شكار كنند و آماده كنند و بياورند و او را ميخورد و يا آماده نكرده بياورند و برايش بسازند و بخورد و شيوه داشت كه چون غذا ميخورد سر بزير داشت و گوشت را بدهان بر مى‏آورد و آن را بدندان ميگرفت، و از اعضاء گوسفند دست و شانه را دوست داشت.پ از كتاب طب الائمه از على عليه السّلام كه گوشت سره خوراك دنيا و ديگر سراست.پ از زراره كه 14 روز بهمراه امام پنجم در ماه شعبان با خوراك گوشت چاشت خوردم،پ و از امام صادق عليه السّلام بسندى كه پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله فرمود: ما گروه پيغمبران گوشت دوستيم،پ و از اديم كه بامام صادق عليه السّلام گفتم: راستى خدا عزّ و جلّ دشمن دارد خانه‏اى كه گوشتين است؟ فرمود: آن خانه ايست كه در آن گوشت مردم را خورند و البته كه رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله گوشتين بود و گوشت دوست و هر كه 40 روز گوشت نخورد بد رفتار شود و هر كه بد رفتار شد گوشت باو بخورانيد، و هر كه يك لقمه پيه خورد مانندش را از درد ببرد، فرمود خوبتر گوشت از پشت است،پ و از أبو الحسن عليه السّلام است كه گوشت گوشت روياند و هر كه يك لقمه پيه بدرونش درآورد مانندش را از درد برآورد،پ فرمود يك يهوديه پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم را با ذراعى زهر داد و آن حضرت ذراع را دوست ميداشت و ران را بد ميداشت‏پ و از امام صادق عليه السّلام كه مردم ميگويند هر كه سه روز گوشت نخورد بد خلق شود فرمود: دروغ گويند هر كه 40 روز نخورد بد خلق شود،پ فرمود: گوشت گاو درد است و روغنش درمان و شيرش داروپ و از اوست كه آبگوشت گاو پيسى را ببرد،پ نام گاو برده شد فرمود: شيرشان دارو است، پيه‏شان درمان و گوشتهاشان درد،پ و از امام پنجم كه بنى اسرائيل از پيسى بموسى عليه السّلام شكايت كردند و او بخدا شكوه كرد و خدا باو وحى كرد بدانها فرمان ده تا گوشت گاو و چغندر بخورند، از فردوس است از قول معاذ از رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله كه: گوشتهاى شتر را باشيد كه آنها را نخورد جز هر مؤمن مخالف يهود دشمنان خدا، از ابراهيم روغن فروش كه از كمال مسلمانى دوستى گوشت شتر است، از جابر بن عبد اللَّه كه رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله اغنياء را بگوسفند دارى واداشت و درويشان را

 

بمرغدارى،پ از ابى الحسن اول عليه السّلام كه به تبدار گوشت كبك بدهيد كه دو ساق را نيرو دهد و تب را خوب براند،پ از على بن مهزيار كه با ابى جعفر عليه السّلام چاشت خوردم و گوشت كبك را براش آوردند و فرمود: مبارك است و از آن خوشش مى‏آمد، فرمود:

به يرقانزده كبابش را بدهيد،پ از ابى الحسن كه فرمود: بخوردن گوشت حبارى باكى ندانم زيرا براى بواسير خوبست و درد پشت، و كمك بر جماع است‏پ رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله فرمود: هر كه از دل نالد و اندوه او بيش است بايد گوشت كبك بخورد،پ امام ششم عليه السّلام فرمود: هر كدام شما اندوه و گرفتگى بى‏سبب يافت گوشت كبك بخورد كه آرام شود ان شاء اللَّه تعالى،پ از پيغمبر است صلى اللَّه عليه و آله كه هر كه شاده باشد كه غمش كم باشد بايد گوشت كبك بخورد.پ بيان: در قاموس گفته: سلق بكسر تره‏بار معروفى است چشم را روشن كند و محلّل است و ملين و شادى بخش و براى نقرس و درد مفاصل خوب است و شيره ريشه‏اش كه سعوط كنند ترياق درد دندان و گوش و شقيقه است، در بحر الجواهر گفته: سلق بمعنى چغندر است، جزور با ضمه ج و ز، شتر كشته است.

دميرى گفته: حبارى پرنده گردن بزرگى است خاكسترى رنگ و تا اندازه‏اى نوكش دراز است و گوشتش ميانه گوشت مرغ و مرغابى است و سبكتر از گوشت مرغابى و كبك است و ذكرش گذشت.پ 72- در دعوات راوندى: امام رضا عليه السّلام فرمود: از گوشت اعضاء پيشين براى ما بخر نه اعضاء پسين، زير اعضاء پيشين به چراگاه نزديكترند و از فضولات دورترند،پ امام صادق عليه السّلام فرمود: چون گوشت بخانه رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله مى‏آوردند، ميفرمود تيكه‏ها را خرد بگيريد و آبش را بيش و بهمسايه‏ها بخورانيد كه آن زودترش بپزد و بركت‏دارترش كند،پ امير المؤمنين عليه السّلام فرمود خوبتر گوشت از آن جوجه است.

گفت: نزد پيغمبر گوشت و پيه را نام بردند فرمود: همانا از هر كدام تيكه‏اى در شكم افتد جايش شفا رويد و درد از آن برود،پ رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله‏

 

 

مرد فربهى ديد و باو فرمود: چه ميخورى؟ گفت در سرزمين من حبوب نيست و من همانا گوشت و شير ميخورم، فرمود: ميان دو گوشت را فراهم كردى.پ 77- در نوادر راوندى بسندش تا رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله كه گوشت را باشيد زيرا هر كه 40 روز گوشت نخورد بد خلق گردد و هر كه بد خلق شد خود را شكنجه داده و هر كه خود را شكنجه داد در گوشش اذان گوئيد.پ 78- در الشهاب: سرور نانخورش شما گوشت است.پ 79- در دعائم: از رسول خداست كه سرور خوراكتان در دنيا و ديگر سرا گوشت است و سرور نوشابه شما در دنيا و ديگر سرا آب، گوشت را باشيد كه گوشت روياند و هر كه 40 روزش نخورد بد خلق گردد،پ و ابو جعفر عليه السّلام فرمود: خوردن گوشت شنوائى، بينائى و نيرو را فزايد،پ امام صادق عليه السّلام فرمود: يك پيغمبرى بپروردگارش از سستى شكوه كرد و خدايش وحى كرد گوشت را با شير بپز و بخور كه من بركت را در آنها نهادم و انجام داد و خدا نيرويش را بدو باز گرداند.پ و از رسول خداست صلى اللَّه عليه و آله كه گوشت را دوست ميداشت و ميفرمود ما قرشيان گوشت دوستيم، و از گوشت ذراع خوشش مى‏آمد، برايش هديه آوردند و بدان شيفته شد و او فريادش زد كه من زهرناكم.پ فرمود: گوشت شتر را نخورد جز مؤمن،پ از جعفر بن محمّد عليه السّلام است كه گوشت و شير گوشت رويند و استخوان سخت كنند و گوشت در شنوائى و بينائى افزايد، و گوشت با تخم باه را فزايندپ و پرسش شد از آنچه از رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله روايت كنند كه خدا دشمن دارد اهل خانه پر گوشت را، امام صادق عليه السّلام فرمود: مقصود خوردن گوشت مباح نيست كه پندارند و رسول خدا آن را ميخورد و دوست داشت همانا آن گوشتى است كه خدا عزّ و جلّ فرموده «آيا دوست دارد يكى از شما گوشت مردار برادر خود را بخورد» يعنى غيبت و بدگوئى در خانه (12- الحجرات)پ و از رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله كه هر كه لقمه‏اى فربه خورد مانندش از درد تن او برود، گوشت گاو درد است، روغنش درمان و شيرش دارو است.