خوشحالى از اعمال خود

پ‏1- يك نفر خراسانى از امام صادق عليه السّلام روايت مى‏كند كه فرمود: خداوند مى‏داند كه گناه براى مؤمن بهتر است از عجب و خودپسندى و اگر اين نبود هيچ مؤمنى گرفتار گناه نمى‏شد.پ 2- اسحاق بن عمار گويد: امام صادق عليه السّلام فرمودند: عالمى نزد عابدى آمدند و به او گفتند: نمازت چگونه است، گفت كسى مانند من از عبادت او سؤال مى‏شود، من ساليان درازى مى‏باشد كه خداوند را عبادت مى‏كنم و مى‏دانم چگونه نماز بگذارم.

عالم از او سؤال كرد گريه‏ات چگونه است، گفت: من گريه مى‏كنم تا آنجائى كه اشك‏هاى من جارى مى‏گردد، عالم به او گفت: اگر خنده كنى و از خداوند بترسى بهتر است از اينكه گريه كنى و خود را راضى و خوشحال بدانى و عمل از خود راضى هرگز بالا نمى‏رود.پ 3- على بن سويد از امام ابو الحسن عليه السّلام روايت مى‏كند كه از آن جناب سؤال كردم عجب چيست فرمودند: عجب درجاتى دارد، يكى از آنها اين است كه انسان كارهاى زشت خود را زيبا بداند و از آن خوشش بيايد و گمان كند كه كارهاى خوبى انجام مى‏دهد، دوم اينكه بنده‏اى ايمان بياورد و به خداوند منت گذارد كه ايمان آورده است.پ 5- عبد الرحمن بن حجاج از امام صادق عليه السّلام روايت مى‏كند كه فرمودند:

 

مردى گناه مى‏كند و پشيمان مى‏شود و بعد كار نيك انجام مى‏دهد و خوشحال مى‏گردد و از آن حالت اول در مى‏آيد اگر آن حال اول كه خوف است در او باشد بهتر است كه از آن كار نيك بكند و براى او عجب حاصل گردد.پ 6- يكى از اصحاب از امام عليه السّلام روايت مى‏كند كه دو مرد وارد مسجدى شدند يكى از آنها عابد بود و ديگرى فاسق و بعد از آن كه از مسجد بيرون شدند عابد فاسق شد و فاسق از زمره صديقان در آمد و جزء نيكوكاران گرديد.

علت آن بود كه عابد در مسجد عبادت كرد و عجب و خودخواهى براى او حاصل شد و با اين فكر و انديشه از مسجد بيرون گرديد ولى فاسق در مسجد از اعمال خود نادم گرديد و استغفار كرد و از گناهان خود بازگشت.پ 7- عبد الرحمن بن حجاج گويد: به امام صادق عليه السّلام عرض كردم مردى كارى مى‏كند و در عين حال ترسان مى‏باشد، ولى بعد از آن كارى ديگر انجام مى‏دهد و در نتيجه عجب و خودخواهى برايش پيش مى‏آيد كدام يك از اين دو عمل خوب است، امام عليه السّلام فرمودند: حالت اول كه در او خوف و ترس وجود دارد، بهتر است از حالتى كه براى او عجب و خوشحالى و مسرت دست مى‏دهد.پ 8- يكى از راويان از امام صادق عليه السّلام روايت مى‏كند كه فرمودند: رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله فرمود: هنگامى كه موسى بن عمران عليه السّلام نشسته بود ناگهان شيطان رسيد و در حالى كه لباسى رنگارنگ در بر كرده بود كنار موسى عليه السّلام قرار گرفت.

شيطان لباس خود را در آورد و در كنار موسى نشست و بر او سلام نمود، موسى گفت: شما كه هستيد گفت: من ابليس هستم گفت تو ابليس هستى خداوند خانه‏ات را خراب كند، شيطان اظهار داشت آمده‏ام به شما سلام كنم چون در نزد خداوند مقام دارى.

موسى عليه السّلام به او گفت: اين كلاه چيست بر سر نهاده‏اى گفت به اين وسيله دل فرزندان آدم را بطرف خود جلب مى‏كنم، موسى گفت: بمن بگو آن كدام گناه است كه اگر فرزند آدم مرتكب شد بر او مسلط مى‏كردى، گفت: هر گاه خودبين شود و گناهانش را كوچك بشمارد.

 

پ‏رسول اكرم صلى اللَّه عليه و آله فرمودند: خداوند متعال به داود فرمودند: اى داود گناهكاران را مژده بده و صديقان را بترسان گفت: چگونه اين كار را انجام دهم، فرمود: اى داود به گناهكاران مژده بده كه من گناهان آنها را عفو مى‏كنم و توبه را مى‏پذيرم و به صديقان هم بگو كه خودبين نباشند و به اعمال خود مغرور نگردند و بدانند بندگان در هنگام حساب هلاك مى‏گردند.پ 9- امام صادق عليه السّلام فرمودند: اكنون كه بناست آدمى از صراط عبور كند پس چرا عجب داشته باشد و يا خود را از ديگران بالاتر بداند.پ 10- در منهيات رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله وارد شده كه فرمود: كارهاى بد را كوچك نشماريد اگر چه كوچك باشد و كار نيك را زياد نپنداريد اگر چه در نظر شما زياد جلوه كند، گناه بزرگ با استغفار و گناه كوچك با عدم اصرار ضررى نخواهد داشت.پ 11- امام صادق عليه السّلام از على عليه السّلام روايت كرده‏اند كه فرمودند: هر كس خودبين و خودپسند شد هلاك خواهد گرديد.پ 12- سعد بن طريف از امام صادق عليه السّلام روايت مى‏كند كه فرمود: سه چيز آدمى را هلاك مى‏كند، بخلى كه اختيار آدم را بگيرد، هواى نفس كه آدمى را به هر طرف بكشاند و از خود راضى بودن.پ 13- سعد اسكاف از امام باقر عليه السّلام روايت مى‏كند كه فرمودند: سه چيز كمرهاى آدم را مى‏شكند، كسى كه كارهاى خود را زياد بداند و گناهانش را فراموش كند و خودبين باشد.پ 14- عبد الرحمن بن حجاج گويد: امام صادق عليه السّلام فرمود: شيطان به لشكريانش گفته: هر گاه در فرزند آدم سه خصلت پيدا نشد من از اعمال او باكى ندارم و مى‏دانم كه مورد قبول قرار نخواهد گرفت، هر گاه اعمالش را زياد بداند و گناهانش را فراموش كند و عجب در او پديد آيد.پ 15- امام صادق عليه السّلام روايت مى‏كند كه امير المؤمنين عليه السّلام در وصيت خود به فرزندش محمد حنفيه فرمودند: از عجب و خودخواهى دورى كن و بدخو مباش و

 

در كارها صبور باش و اگر به اين خصلت‏ها گرفتار شدى رفيقى نمى‏توانى بدست آورى و همه از تو فرار خواهند كرد.پ 16- ابن نباته گويد: على عليه السّلام فرمودند: عجب آدم را به هلاكت مى‏رساند، ولى صبر آدمى را ثابت نگه مى‏دارد.پ 17- على عليه السّلام در وصيت خود به امام حسن عليه السّلام فرمودند: تنهائى و وحشتى بالاتر از عجب و خودپسندى نمى‏باشد.پ 18- امام صادق عليه السّلام فرمودند: جهلى بالاتر از عجب نمى‏باشد.پ 19- على بن اسباط از امام صادق عليه السّلام روايت مى‏كند كه فرمودند: خداوند مى‏داند كه گناه براى مؤمن بهتر از عجب مى‏باشد و لذا او را گرفتار گناه كرده است.پ 20- على بن ميسره گويد: امام صادق عليه السّلام فرمودند از منت نهادن دورى كنيد، گفتم: قربانت گردم منت نهادن چگونه مى‏باشد فرمودند: يكى از شما راه مى‏رود و بعد به پشت مى‏افتد و پاهايش را بلند مى‏كند و بعد مى‏گويد: بار خدايا من براى تو اين كار را مى‏كنم.پ 21- يكى از اصحاب گويد: امام صادق عليه السّلام فرمودند: هر كس براى كسى فضل و دانشى نشناسد خودخواه شمرده مى‏شود.پ 22- ابو الحسن سوم عليه السّلام فرمودند: هر كس از خود راضى باشد ناراضى زياد خواهد داشت.پ 23- على عليه السّلام فرمودند: گناهى كه تو را ناراحت كند بهتر است از كار نيكى كه تو را خوشحال كند و به خودستائى وادارد.پ 24- على عليه السّلام فرمودند: عجب و خودپسندى از همه چيز وحشت‏انگيزتر مى‏باشدپ و نيز فرمودند: خودپسندى مانع مى‏گردد كه آدمى دنبال كمال برود.پ 25- على عليه السّلام فرمودند: خودخواهى انسان يكى از حاسدان عقلش مى‏باشد. 26- على بن سويد از امام ابو الحسن موسى عليه السّلام روايت مى‏كند كه از آن جناب سؤال كردم كدام عجب است كه عمل را فاسد مى‏كند، فرمودند: عجب‏

 

درجاتى داردپ يكى از آنها اين است كه بنده‏اى كار زشت خود را نيكو مى‏داند.

او خيال مى‏كند كارى كه انجام مى‏دهد خوب مى‏باشد و ديگر اينكه بنده مؤمن به خداوند ايمان مى‏آورد و به خداوند براى ايمان خود منت مى‏گذارد، در صورتى كه خداوند بر او منت دارد كه او را به ايمان هدايت كرده است.پ 27- ابو خالد صيقل از امام باقر عليه السّلام روايت مى‏كند كه فرمودند خداوند متعال كار را به يكى از فرشتگان واگذاشت و او هفت آسمان و هفت زمين را با ساير اشياء ايجاد كرد، هنگامى كه متوجه شد همه اشياء از او اطاعت مى‏كنند گفت:

كسى مانند من هست.

در اين هنگام خداوند متعال آتش كوچكى را فرستادند، گفتم آن آتش كوچك چه بود، گفت آتشى بود مانند سر انگشت، آن آتش آمد و هر چه او خلق كرده بود همه را نابود كرد تا آنگاه كه به آن فرشته وحى رسيد و همه اينها به خاطر عجبى بود كه به آن رسيد.پ 28- روايت شده هنگامى كه ايوب گرفتار مصيبت شد گفت: اكنون مانند مقابله با خصم خواهم نشست، خداوند متعال به او وحى كردند: سخن بگو، او روى خاكسترها قرار گرفت و گفت بار خدايا خودت مى‏دانى هنگامى كه دو حادثه براى من پيش مى‏آيد و تو از آن هر دو هم راضى بودى من سخت‏ترين آنها را انتخاب مى‏كردم.

در اين هنگام از ابر سفيدى ندائى بلند شد و با هزارها زبان اعلام گرديد كه منت از آن چه كسى مى‏باشد، ايوب خاكسترها را بر سر گذاشت و به سجده افتاد و گفت: بار خدايا منت از آن شما مى‏باشد، خداوند هم فورا او را عافيت بخشيد.پ 29- از رسول اكرم صلى اللَّه عليه و آله روايت شده كه خداوند متعال مى‏فرمايد: من مى‏دانم كه دين بندگانم چگونه اصلاح مى‏گردد، گروهى از بندگانم در عبادت من كوشش مى‏كنند، آنها از خواب بر مى‏خيزند و از بستر نرم حركت مى‏كنند و مرا عبادت مى‏نمايند.

بعضى از شب‏ها او را در خواب قرار مى‏دهم و او در خواب مى‏ماند و نمى‏تواند

 

حركت كند و نماز شب بخواند،پ او هنگام صبح از خواب بلند مى‏شود و خود را سرزنش مى‏كند كه چرا در خواب مانده و از نماز شب محروم شده است.

اگر او هر شب موفق شود بيدار گردد گرفتار خودبينى و عجب خواهد شد و در اثر آن آلوده خواهد گرديد و سرانجام به هلاكت خواهد رسيد، متوجه شويد كه عاملان به خود اعتماد نكنند و به اعمال خويشتن فريب نخورند.

اگر آنها همه عمر خود را در راه عبادت من بگذارند، باز هم در عبادت قاصر خواهند بود و حق عبادت را اداء نخواهند كرد، آنها بايد به رحمت من اميدوار باشند و به فضل و عنايت من خوشحال گردند و با حسن ظن به من اطمينان پيدا كنند، در اين هنگام رحمت من آنان را فرا خواهد گرفت و من رحمان و رحيم مى‏باشم و به همين صفت نام‏گذارى شده‏ام.پ 30- حسين بن زيد از امام صادق عليه السّلام روايت مى‏كند كه رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله فرمودند: اگر گناه براى مؤمن بهتر از عجب نبود، خداوند هرگز بنده مؤمن خود را گرفتار گناه نمى‏كرد.پ 31- محمد بن مسلم گويد: امام باقر عليه السّلام فرمودند: باكى نيست اگر بدانى برادرت اهل موعظه و نصيحت هست او را نصيحت كنى و موعظه نمائى، اگر از شما سؤال كرد آيا امشب نماز گزاردى و يا امروز روزه دارى حقيقت را به او بگو و اگر بگوئى خير دروغ مى‏باشد.پ 32- امام صادق عليه السّلام فرمودند: مسكين كسى است كه فريب دنيا را مى‏خورد و مغبون كسى را گويند كه آخرت را از دست بدهد، زيرا او متاع خوب را ارزان فروخته است، هرگز خودپسند مباش گاهى به مالت و تندرستى بدنت مى‏نازى و گول مى‏خورى و خيال مى‏كنى كه آنها پيوسته خواهند ماند و گاهى به فرزندانت و طول عمرت خود را فريب مى‏دهى كه آنها شما را نجات مى‏دهند.

ممكن است زمانى به آرزوهاى دور و دراز خود را مشغول سازى و هنگامى كه به آرزوى خود رسيدى و به هواى نفس نائل گشتى گمان مى‏كنى به هر چه خواسته‏اى رسيده‏اى، زمانى به عبادت خود فريفته شدى و گمان كردى به وسيله‏

 

عبادت مى‏توانى براى خود مقامى پيدا كنى در حالى كه خداوند از تو عبادت را خالصانه مى‏خواهد.پ گاهى به علم و نسب افتخار مى‏كنى در حالى كه از اسرار و نهان كه خداوند بر آنها آگاهى دارد غافل مى‏باشى، گاهى خيال مى‏كنى كه از خداوند چيزى طلب مى‏كنى در حالى كه در خانه ديگران مى‏روى، زمانى گمان مى‏كنى كه مردم را نصيحت مى‏نمائى در حالى كه قصد دارى مردم بطرف شما توجه كنند، گاهى خود را مذمت مى‏كنى در حالى كه از خود ستايش مى‏نمائى.

بدان كه شما هنوز از تاريكيهاى جهل و غرور و آرزوهاى دور و دراز بيرون نشده‏اى، تو بايد از روى صدق و نيت پاك به خداوند توجه پيدا كنى و به او روى آورى و عيب‏هاى خود را كه با عقل و علم موافقت ندارد و دين و شريعت آنها را انكار مى‏كند بدور اندازى و راه حقيقت را پيدا نمائى.

تو بايد از شريعت تبعيت كنى و از سنت‏هاى نبوت پيروى نمائى و دنبال امامان هدايت بروى و اگر از آنچه در دست دارى راضى باشى و از مقام و مرتبه‏ات خوشنود گردى در اين صورت شقى‏تر از تو كسى نيست، تو عمر خود را ضايع ساخته‏اى و روز قيامت در حسرت و ندامت خواهى ماند.پ 33- امام صادق عليه السّلام فرمودند: تعجب حقيقى از آن كسى است كه از اعمال خود راضى به نظر مى‏رسد ولى نمى‏داند كه پايان كارش چه خواهد شد، هر كس از خود راضى باشد و كارهاى خود را به رخ مردم بكشد از طريق راست و مستقيم منحرف خواهد شد و طالب مقامى خواهد شد كه شايسته آن نيست.

كسى كه طالب مقامى باشد كه شايسته آن نيست دروغگو بشمار مى‏رود اگر چه در ادعاى خود آشكارا چيزى نگويد و مدتها هم بر اين بگذرد، اولين چيزى كه از خودپسند گرفته مى‏شود همان چيزى است كه موجب خودپسندى او شده است تا او بفهمد كه عاجز و ناتوان مى‏باشد.

خودپسند و خودخواه و از خود راضى بايد گرفتار شود تا بنگرد و توجه پيدا كند كه بدون جهت از حد خود تجاوز كرده است و برهان گمراهيش بر او آشكار

 

شود،پ همان گونه كه براى شيطان آشكار گرديد و رسوا شد و همگان دانستند كه او در باطن چگونه مى‏باشد.

عجب و خودپسندى گياهى است كه دانه‏هاى آن كفر مى‏باشد و زمين آن نفاق و آبش ستم، شاخه‏هايش نادانى، برگهايش گمراهى و ميوه‏اش لعنت خدا و سقوط در آتش دوزخ براى هميشه است، هر كس گرفتار عجب شد بذر كفر و نفاق را پاشيده است و ناگزير حاصل آن خواهد رسيد و ميوه خواهند داد.پ 34- ابو الربيع شامى گويد: امام صادق عليه السّلام فرمودند: هر كس خودپسند شد هلاك مى‏شود هر كس استبداد بخرج داد نابود مى‏گردد، عيسى بن مريم عليه السّلام فرمود: من بيماران را به اذن خدا شفا دادم، افراد كور و پيس را به يارى خداوند سالم گردانيدم و مردگان را به اذن خدا زنده كردم، ولى نتوانستم احمق را معالجه كنم.

گفتند: يا روح اللَّه احمق كدام است، فرمودند: كسى كه از خود راضى مى‏باشد و به فكر و نيت خود عمل مى‏كند و به سخنان ديگران گوش نمى‏دهند، همه را به نفع خود مى‏داند و زيانى براى خود نمى‏داند هميشه خود را محق جلوه مى‏دهد و براى ديگران حقى قائل نيست، اين را مى‏گويند احمق كه علاجى براى آن نمى‏باشد.پ 35- هشام بن سالم از امام صادق عليه السّلام روايت مى‏كند كه فرمودند: ايوب پيغمبر فرمودند بار خدايا مرا به دردى مبتلا كردى كه هيچ كس را به آن مبتلا نكردى، به عزتت سوگند همان گونه كه مى‏دانى اگر دو حادثه براى من پيش مى‏آيد و من مى‏دانستم كه هر دو مورد رضايت شما هستند من سخت‏ترين آنها را انتخاب مى‏كردم.

امام عليه السّلام فرمودند: در اين هنگام خداوند به ايوب خطاب فرمودند: اين گرفتارى‏ها را چه كسى به سرت آورد و تو را به اين دردها مبتلا ساخت، در اين جا ايوب عليه السّلام مشتى خاك بر سرش گذاشت و گفت: بار خدايا اين‏ها از جانب تو بود.پ 36- امير المؤمنين عليه السّلام فرمودند: گناهى كه تو را ناراحت كند بهتر از كار

 

نيكى است كه تو را به عجب وادارد.پ امام صادق عليه السّلام فرمودند: رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله فرمود: خداوند به داود عليه السّلام وحى كردند: اى داود گناهكاران را مژده بده و صديقان را بترسان، داود گفت: چگونه گناهكاران را مژده بدهم و صديقان را بترسانم.

 

خداوند فرمود: اى داود گناهكاران را بشارت بده كه من گناهان آنها را مى‏آمرزم و توبه آنان را قبول مى‏كنم و صديقان را بيم مى‏دهم كه از كارهاى خود راضى به نظر نرسند و عجبى براى آنها حاصل نگردد، هر بنده‏اى كه كار نيك بكند و عجب برايش حاصل گردد هلاك مى‏شود.پ امام باقر عليه السّلام روايت مى‏كند كه رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله فرمودند: خداوند مى‏فرمايد من داناتر هستم كه بندگان خود را چگونه اصلاح كنم، بعضى از بندگان من اهل عبادت هستند و از خواب بر مى‏خيزند و نماز شب مى‏خوانند ترجمه اين حديث در چند صفحه قبل گذشت.پ امام باقر عليه السّلام فرمودند: خداوند متعال مى‏فرمايد: بعضى از بندگان مؤمن من گاهى از من چيزى طلب مى‏كنند من آنها را مايوس مى‏كنم تا گرفتار عجب نگردند.پ مسيح عليه السّلام مى‏فرمودند: اى حواريون چه بسا چراغهائى كه باد آنها را خاموش مى‏كند و چه بسا عبادت‏كنندگانى كه عجب عبادت آنها را فاسد مى‏گرداند.پ سعد بن خلف از امام صادق عليه السّلام روايت مى‏كند كه فرمودند: همواره كوشش داشته باش و دست از كار نكش و خود را همواره مقصر بدان كه در عبادت و طاعت خداوند كوتاهى كرده‏اى و بدان كه خداوند هيچ گاه آن طور كه شايسته است عبادت نمى‏شود.