در طاعت و تقوى

پ‏1- يعقوب بن شعيب گويد: از امام صادق عليه السّلام شنيدم فرمود: خداوند متعال هيچ بنده‏اى را از ذلت معصيت به عزت تقوى نكشانيد مگر اينكه او را بدون مال بى‏نياز گردانيد و بدون عشيره عزيز ساخت و بدون آدمى او را آرامش بخشيد.پ 2- ابو بصير گويد: امام باقر عليه السّلام فرمود: على عليه السّلام مى‏فرمودند: متقين نشانه‏هائى دارند كه به آن شناخته مى‏گردند، و آنها عبارتند از راستگوئى، اداء امانت، وفاء به عهد، عاجز نبودن و بخل نداشتن.

صله ارحام، ترحم به ضعفاء با زنان كمتر آميزش داشتن، كارهاى نيك انجام دادن، اخلاق نيكو، حلم زياد، و پيروى از علم در آنجاهائى كه آدمى را به خداوند نزديك مى‏كند خوشا بحال آن جماعت و حسن عاقبت آنها.

طوبا درختى است در بهشت و ريشه آن در خانه رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله مى‏باشد، هيچ مؤمنى نيست مگر اينكه يك شاخه از آن درخت در خانه او مى‏باشد، هر چه در نيت بگيرد از آن شاخه براى او مى‏رسد و از آن استفاده مى‏كند.

آن درخت به اندازه‏اى بزرگ است كه اگر سوارى بر اسب سوار شود، و در سايه آن درخت صد سال اسب بتازد از سايه آن درخت بيرون نمى‏گردد، و اگر كلاغى بخواهد از پائين آن به بالا پرواز كند تا هنگام پيرى بالاى آن نخواهد رسيد.

اى مؤمنان اينك شما براى رسيدن به اين درخت رغبت نشان دهيد، مؤمن همواره به خود مشغول مى‏باشد و مردم از آن در آسايش مى‏باشند، هنگامى كه شب فرا رسد چهره بر زمين مى‏گذارد و خداوند را سجده مى‏كند و از خداوند مى‏خواهد او را از عذاب برهاند.پ 3- نعمانى در كتاب قرآن از امير المؤمنين عليه السّلام روايت مى‏كند كه فرمود: آيه شريفه «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ» را آيه «فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ» نسخ كرده‏

 

است.

در آيه اول خداوند مى‏فرمايند: اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد از خداوند بترسيد، آن طور كه سزاوار ترسيدن مى‏باشد، ولى در آيه دوم فرمود: از خداوند بترسيد تا آنجا كه توانائى و استعداد داريد.پ 4- على بن عبد العزيز گويد: امام صادق عليه السّلام فرمود: اى على بن عبد العزيز گريه آنها شما را گول نزند زيرا تقوى در دل جاى دارد.پ 5- رسول اكرم صلى اللَّه عليه و آله فرمود: هر كس تقوى داشته باشد نيرومند مى‏گردد، و در شهرهاى دشمنش در آسايش مى‏باشد.پ 6- على عليه السّلام فرمود: چه بسا روزه دارانى كه از روزه فقط تشنگى نصيب آنها خواهد شد، و چه نمازگزارانى كه از قيام و قعود خود فقط خستگى نصيب آنها مى‏شود، چه اندازه خوب است خوابيدن افراد زرنگ و افطار آنها.پ على عليه السّلام فرمودند: از خداوند بترسيد، هر چه بگوئيد مى‏شنود، و هر چه در نظر بگيريد مى‏داند بطرف مرگ بشتابيد هر چه از وى فرار كنيد او به شما مى‏رسد، اگر توقف كنيد شما را مى‏گيرد و اگر فراموش كنيد او شما را بياد مى‏آورد.پ فرمودند: از خداوند بترسيد مانند كسى كه دامن خود را به كمر زده و از همه چيز دست كشيده و خود را براى آخرت آماده كرده است، او در بقيه عمرش با شتاب از آن استفاده مى‏كند، و به خاطر ترسى كه او را فرا گرفته به طرف آخرت متوجه شده است.

او به پايان زندگى مى‏نگرد و مى‏خواهد بداند سعيد خواهد رفت، يا شقى خواهد مرد، او چشم به آخر عمر دوخته است، و به پايان كارش نگاه مى‏كند، كه آيا خداوند از اعمال او راضى هست و يا مورد غضب خداوند قرار خواهد گرفت.پ على عليه السّلام فرمود: از خداوند بترسيد اگر چه كم باشد، بين خود و خداوند پرده‏اى بگذاريد اگر چه بسيار نازك باشد.پ على عليه السّلام فرمودند: تقوى و پرهيزگارى سرآمد همه اخلاق مى‏باشد.

 

پ‏امير المؤمنين سلام اللَّه عليه فرمود: شما را به ترسيدن از خداوند دعوت مى‏كنم، خداوندى كه شما را آفريد و برگشت شما بطرف او مى‏باشد، خواسته‏هاى شما در نزد او برآورده مى‏شود، و پايان آرزوهاى شما بسوى او متوجه است.

راه شما بطرف خداوند باز مى‏گردد، و در مصيبت‏ها و گرفتاريها چشم شما به آن طرف دوخته شده است، ترس از خداوند داروى بيماريهاى دلتان مى‏باشد، و كورى دل‏هاى شما را شفا مى‏دهد، و بيمارى بدن‏هاى شما را بهبودى مى‏بخشد.

تقوى از خداوند فساد دلها را مى‏برد، و چركى‏ها را از باطن آدمى مى‏زدايد، و پرده‏ها را از جلو ديدگان بر مى‏دارد، و براى شما آرامش فراهم مى‏كند، و سياهى را به روشنائى و نور را به ظلمت تبديل مى‏نمايد.

طاعت خداوند را بمنزله جسم خود قرار دهيد و از آن به عنوان لباس و پوشش استفاده نكنيد، او را در باطن خود جاى دهيد، و در بين اعضاء و جوارح خود بكار گيريد، و آن را سرآمد هر كارى بدانيد و بر همه چيز مقدم بداريد.

طاعت پروردگار را آب گاه براى خود حساب كنيد و جان و تن خود را در آن بشويد و از آن بياشاميد و سيراب گرديد، او را براى رسيدن به مقاصد خود شفيع قرار دهيد و براى روز ترس و وحشت بعنوان سپر از آن استفاده نمائيد.

طاعت خدا را چراغى فروزان براى درون قبرها بر داريد، و آن را براى آن جاى وحشت‏آور انيس و هم‏نشين خود بگيريد و براى رفع پريشانى و اندوه از آن استفاده كنيد، و غم‏ها را به وسيله آن از خود بزدائيد.

طاعت خداوند پناه‏گاهى است كه شما را از هر گزندى حفظ مى‏كند و از هر پيش آمد وحشت‏آورى نگه مى‏دارد، و از آتش‏هاى سوزان محافظت مى‏نمايد، هر كس تقوى را پيشه خود ساخت شدائد و سختيها بعد از نزديك شدن از وى دور مى‏گردند.

كارهاى تلخ و زهراگين براى او شيرين مى‏شوند، و امواج حوادث و طوفان‏هاى وحشت‏زا و ابرهاى متراكم از هم بازمى‏گردند و فضاى زندگى روشن مى‏گردد و مشكلات زندگى و سختيها در اثر طاعت خداوند آسان مى‏گردند.

 

پ‏كرم خداوند و فضل و عنايت او كه در اثر گناه قطع شده بود بار ديگر در اثر طاعت و بندگى مانند باران بر سر مردم فرو مى‏ريزند، و رحمت خداوند بعد از دور شدن بار ديگر نزديك مى‏شود، و نعمت‏ها بار ديگر جريان پيدا مى‏كنند و بركت‏ها مانند سيل بر سر آنها فرود مى‏آيند.

اى مردم از خداوند بترسيد، خدائى كه با مواعظ نافعه خود به شما سود مى‏دهد، و با رسالت و فرمان‏هاى خود شما را موعظه مى‏كند، و با نعمت‏هاى خود به شما منت مى‏نهد، اينك خود را براى عبادت او مهيا كنيد، و طاعت او را بطورى كه شايسته‏اش هست انجام دهيد.پ 7- از رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله روايت شده كه فرمود: هر كس يك خصلت را از دست ندهد دنيا و آخرت از وى اطاعت مى‏كند و به سعادت بهشت مى‏رسد، گفته شد: يا رسول اللَّه آن خصلت كدام است.

رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله فرمود: آن خصلت تقوى و ترس از خداوند مى‏باشد، هر كس مى‏خواهد عزيزترين مردم باشد بايد از خداوند بترسد، و بعد از اين آيه شريفه «وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً  وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ» را تلاوت فرمودند.پ 8- يكى از راويان گويد: من در پاسخ امام صادق عليه السّلام كه به يكى از اصحاب خودش نوشته بود خواندم: من شما را وصيت مى‏كنم كه تقوى داشته باشيد، و از خداوند بترسيد، خداوند خود ضمانت كرده هر كه تقوى پيشه كند او را از مكروهات خلاص كند، و به آن چه دوست مى‏دارد برساند.

خداوند به پرهيزگاران وعده كرده اگر تقوى داشته باشند از جايى كه گمان ندارند آنها را روزى دهد، خداوند متعال را نمى‏توان فريب داد و با نيرنگ نمى‏توان بهشت را بدست آورد و با طاعت فقط مى‏توان به فضل خدا رسيد.پ عبد اللَّه بن سنان گويد: امام صادق عليه السّلام فرمود: هر مؤمنى كه بطرف آن چه خداوند دوست دارد روى بياورد خداوند هم آنچه را كه او دوست دارد مورد توجه قرار مى‏دهد، هر كس به تقواى خدا چنگ بزند خداوند او را نگه مى‏دارد.

هر كس مورد توجه خداوند قرار گرفت باكى ندارد و اگر آسمان بر زمين‏

 

سقوط كند،پ اگر بلائى بر زمين فرود آيد و همه را در بر گيرد، خداوند او را نگه مى‏دارد، مگر خداوند خود نگفته كه متقين در جاى امنى مى‏باشند.پ رسول اكرم صلى اللَّه عليه و آله فرمود: اگر آسمان و زمين به هم بچسبند و بنده‏اى در آن جا قرار بگيرد و بعد تقوى پيشه كند خداوند او را از آنجا بيرون مى‏كند.پ از امام صادق عليه السّلام سؤال شد تقوى چيست فرمود: هر چه خدا امر كرده است، بجاى آورى و از هر چه نهى فرموده خوددارى كنى.پ رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله فرمود: اصل دين پرهيزگارى است، پرهيزگار باش تا از عابدترين مردم باشى، بايد سعى كنى كه در عمل به تقوى همت بيشترى داشته باشى تا در عمل به غير آن زيرا هر كارى كه با تقوى مقرون باشد كم نخواهد بود.

چگونه كم خواهد بود آن عملى كه مورد قبول قرار خواهد گرفت، زيرا خداوند متعال در قرآن مجيد فرمود: خداوند از متقين قبول مى‏كند و در يكى از كتابهاى قديم خداوند وحى فرمود: عملى كه توام با خوردن مال حرام باشد مانند كسى است كه بخواهد آب را در غربال بريزد.پ امامان عليهم السّلام فرمودند كوشش كنيد و دنبال عبادت برويد، اگر كار خوب نمى‏كنيد پس معصيت هم نداشته باشيد، هر كس ساختمانى بنا مى‏كند، آن را خراب نمى‏سازد و آن ساختمان بالا مى‏رود، ولى اگر كسى مى‏سازد و خراب مى‏كند ساختمان بالا نخواهد رفت.پ ابو حمزه گويد: خدمت امام على بن الحسين عليهما السّلام بودم كه مردى خدمت آن جناب آمد و گفت: اى ابو محمد من گرفتار زنان هستم، روزى زنا مى‏كنم و روزى روزه مى‏گيرم آيا اين روزه كفاره گناه آن روز مى‏گردد.

امام عليه السّلام فرمود: محبوب‏ترين كارها نزد خداوند آن است كه مردم از وى اطاعت كنند و معصيت ننمايند، اينك زنا نكنيد و روزه هم نگيريد، امام باقر در آن جا حاضر بود و دستش را گرفت و فرمود: كار دوزخيان را مى‏كنى و اميدوار هستى وارد بهشت گردى.پ رسول اكرم صلى اللَّه عليه و آله فرمود: روز قيامت گروهى حاضر مى‏شوند كه به اندازه‏

 

كوه‏هاى تهامه حسنات دارند، ولى امر مى‏شود آنها را بطرف دوزخ ببرند، گفته شد يا رسول اللَّه آيا آنها نماز مى‏خواندند فرمود: نماز هم مى‏خواندند و روزه هم مى‏گرفتند ولى هر گاه به دنيا دست پيدا مى‏كردند آن را مى‏گرفتند.پ 9- امير المؤمنين عليه السّلام فرمود: تقوى از ايمان ريشه مى‏گيرد، به امير المؤمنين گفتند: دنيا را براى ما تعريف كنيد، فرمود: من چگونه دنيا را براى شما تعريف كنم در حلالش حساب و در حرام آن عقاب و عذاب مى‏باشد.

اگر متوجه مى‏شديد كه مسير زندگى آدم چگونه مى‏باشد از آرزوها و فريب‏هاى دنيا دست باز مى‏داشتيد، بعد از آن فرمودند هر كس از خداوند بترسد و تقوى پيشه كند، خداوند او را بدون انس آرامش مى‏بخشد، و بدون ثروت او را بى‏نياز مى‏كند، و بدون سلطنت او را عزت مى‏دهد.پ امام صادق عليه السّلام فرمود: قيامت روز خوشى و لذت پرهيزگاران است.پ امام صادق عليه السّلام فرمودند: گريه آنها شما را گول نزند تقوى در دل مى‏باشد.پ حضرت صادق سلام اللَّه عليه فرمود: معنى آيه شريفه «هُوَ أَهْلُ التَّقْوى‏ وَ أَهْلُ الْمَغْفِرَةِ» اين است كه من شايسته‏ام تا بندگان من از من تقوى داشته باشند، و من هم آماده‏ام آنها را بيامرزم.پ 10- روايت شده رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله در سال فتح مكه وارد خانه شدند، فضل بن عباس و اسامه بن زيد هم با او بودند، بعد از اين از خانه خدا خارج شدند و دست به حلقه در گذاشتند و فرمودند.

سپاس خداوندى را سزاست كه وعده‏اش درست آمد، و به وعده‏اش وفا كرد، و به تنهائى احزاب را شكست داد، خداوند نخوت عرب را از بين برد و خودخواهى آنها و افتخارات به پدران را از آنها گرفت، همه شما از آدم هستيد و آدم هم از خاك مى‏باشد و گرامى‏ترين شما پرهيزكارترين شما مى‏باشد.پ 11- امام صادق سلام اللَّه عليه فرمود: علماء امينان هستند، و پرهيزگاران دژهاى استوار مى‏باشند، و عاملان بزرگان بحساب مى‏آيند.پ 12- ابو بصير گويد: امام صادق عليه السّلام فرمود: آيه شريفه «اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ»

 

نسخ شده گويد: عرض كردم كدام آيه آن را نسخ كرده فرمود: آيه «فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ».پ 13- زيد بن ابى اسامه گويد: از امام صادق عليه السّلام سؤال كردم تفسير آيه شريفه «إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ تَذَكَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ» چيست، فرمود:

آن گناه است كه هر گاه متذكر آن شود آن را ترك مى‏گويد.پ 14- على بن ابى حمزة گويد: از امام صادق سؤال كردم معنى «إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ تَذَكَّرُوا» آن طائف چيست، فرمود آن كار زشتى است كه بنده‏اى مى‏خواهد انجام دهد، ولى قبل از عمل متذكر مى‏گردد و بصيرت پيدا مى‏كند و دست از آن باز مى‏دارد.پ ابو بصير هم گويد: امام صادق عليه السّلام فرمود: او مردى است كه مى‏خواهد مرتكب گناه شود، ولى ياد خدا را مى‏كند و از آن گناه دست مى‏كشد.پ 15- امير المؤمنين عليه السّلام فرمود: رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله فرمودند: پرهيزگارترين مردم كسى است كه حق بگويد چه به نفع او باشد و يا زيانش.پ 16- على عليه السّلام فرمود: شرافتى بالاتر از تقوى نيست، از آن حضرت سؤال شد كدام عمل بهتر است فرمود: تقوى.پ 17- رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله فرمود: اى مردم عربيت به پدرى كه فرزندى به وجود آورده نيست، بلكه عربيت زبان گويا هست، هر كس به عربى فصيح سخن گويد او عرب مى‏باشد و گرامى‏ترين شما نزد خداوند كسى است كه تقواى او بيشتر باشد.پ 18- عبد اللَّه بن قاسم جعفرى گويد: امام صادق عليه السّلام فرمود: قيامت روز خوشى و لذت و عيش پرهيزگاران است.پ 19- امام على بن الحسين عليهما السّلام فرمودند: هيچ قريشى و عربى بر كسى برترى ندارند مگر به تواضع و شرافتى نيست مگر به تقوى.پ 20- ابو هريره گويد: رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله فرمود: نخستين كسانى كه از امت من وارد جهنم مى‏شوند افراد آلوده به دامن و زبان هستند، و اكثر افرادى كه وارد بهشت مى‏شوند پرهيزگاران و نيك سيرتان و افراد خوش اخلاق مى‏باشند.

 

پ‏21- در وصيت رسول اكرم صلى اللَّه عليه و آله به ابو ذر آمده است كه فرمود: اى ابو ذر تقوى را فراموش مكن، كه او سرآمد همه كارها مى‏باشد.پ 22- محمد بن عيسى كندى گويد: امام صادق عليه السّلام فرمود: اگر خداوند كسى را از خوارى معصيت به عزت تقوى برساند، او را بدون مال بى‏نياز مى‏كند، و بدون خويشاوند عزت مى‏دهد، و بدون انسانى او را آرامش مى‏بخشد، هر كس از خداوند بترسد همه از او خواهند ترسيد و هر كس از خداوند نترسد خداوند او را از همگان مى‏ترساند.پ 23- حنان بن سدير از پدرش از امام باقر عليه السّلام روايت مى‏كند كه فرمود:

گروهى از ياران رسول اكرم صلى اللَّه عليه و آله پيرامون هم نشسته بودند و به نسب و حسب يك ديگر افتخار مى‏كردند در ميان آنها سلمان هم شركت كرده بودند.

عمر گفت: اى سلمان نسبت شما چيست و اصلت از كدام قبيله مى‏باشد، گفت: من سلمان بن عبد اللَّه هستم، قبلا گمراه بودم و به وسيله محمد صلى اللَّه عليه و آله خداوند مرا هدايت كرد و من ناتوان و فقير بودم ولى خداوند مرا به سبب محمد بى‏نياز گردانيد.

من برده بودم محمد صلى اللَّه عليه و آله مرا آزاد ساخت، اين است حسب و نسب من اى عمر بعد از اين جريان رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله نزد آنها آمد و سلمان جريان خود و عمر را به آن حضرت عرضه داشت.

رسول اكرم صلى اللَّه عليه و آله فرمود: اى گروه قريش حسب مرد دين او مى‏باشد، و اخلاقش مردانگى و شخصيت او هست، عقلش ريشه او به حساب مى‏آيد، خداوند متعال مى‏فرمايد ما شما را از يك مرد و زن خلق كرديم و شما را در قبائل متفرق قرار داديم تا شناخته شويد گراميترين شما در نزد خداوند آن كسى است كه از همگان متقى‏تر است.

بعد از اين رسول گرامى صلى اللَّه عليه و آله متوجه سلمان شد و به او فرمود: اى سلمان هيچ يك از اين افراد بر شما فضيلتى ندارند، فضيلت تنها به تقوى و پرهيزگارى است، هر كس از شما متقى‏تر است، فضيلت او هم بيشتر مى‏باشد.

 

پ‏24- ابو ذر رحمة اللَّه عليه گويد: رسول اكرم صلى اللَّه عليه و آله فرمود: هر جا هستى از خداوند بترس، و با مردم با خلق نيكو بر خورد كن، هر گاه كار بدى از تو سر زد يك كار نيك هم بكن تا آن را محو كند.پ 25- اسحاق بن موسى از پدرانش از امير المؤمنين عليهم السّلام روايت مى‏كند كه فرمود: رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله فرمود: پرهيزگاران سروران هستند، و فقهاء رهبران مى‏باشند، و نشستن در نزد آنها عبادت بحساب مى‏آمد.پ 26- ابن عمران از حضرت رسول صلى اللَّه عليه و آله روايت مى‏كند كه فرمود: چه بسا عاقلانى كه در نزد خداوند عزيز و محترم مى‏باشند ولى مردم به آنها اعتناء نمى‏كنند، و به خاطر زشتى صورت حقير بشمار مى‏روند آنها فردا نجات پيدا مى‏كنند، اما چه زيبا رويان و خوش زبانانى كه در قيامت هلاك خواهند شد.پ 27- جابر بن عبد اللَّه انصارى گويد: يكى از روزها عباس نزد رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله آمد عباس مردى قد بلند و زيبا منظر بودند، هنگامى كه رسول خدا او را مشاهده كردند تبسم نموده و فرمودند اى عمو شما زيبا هستيد.

عباس گفت: يا رسول اللَّه زيبائى مرد در چيست و جمال انسان كدام است، رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله فرمود: گفتار درست در برابر حق، گفت: كمال در چيست، فرمودند ترس از خداوند و حسن خلق.پ 28- مفضل بن عمر گويد: امام صادق عليه السّلام فرمود: بين سلمان و يك مردى كلامى رد و بدل شد، آن مرد به سلمان گفت: تو كه هستى و شما چه مى‏باشى، سلمان گفت: اما اول من و شما يك نطفه گنديده بود و پايان ما هم يك مردار خواهد بود، هنگامى كه روز قيامت ترازوها نصب كردند در آن روز معلوم مى‏گردد لئيم كيست و كريم كدامست.پ 29- امام صادق عليه السّلام فرمودند: دو مرد در محضر على عليه السّلام به هم افتخار مى‏كردند، امير المؤمنين عليه السّلام فرمودند شما به بدن‏هاى پوسيده افتخار مى‏كنيد، و يا به ارواحى كه در آتش قرار گرفته‏اند فخر مى‏نمائيد، اگر عقل داريد بايد خلق هم داشته باشيد و اگر تقوى داريد بايد شرافت هم داشته باشيد، در غير اين صورت‏

 

الاغ بهتر از تو خواهد بود و تو از هيچ كس بهتر نيستى.پ 30- جميل بن صالح از امام صادق عليه السّلام روايت مى‏كند كه رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله فرمود: هر كس دوست دارد گرامى‏ترين مردم باشد بايد پرهيزگارى پيشه كند، و هر كس دوست مى‏دارد متقى‏ترين مردم باشد بايد به خداوند توكل نمايد.پ 31- ابو بصير گويد: از امام صادق عليه السّلام از تفسير آيه شريفه «اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ» سؤال كردم فرمودند: بايد خداوند را اطاعت كرد و از وى نافرمانى ننمود، خدا را بايد به ياد آورد و فراموش نكرد، او را بايد سپاس گفت: و كفران ننمود.پ 32- وليد بن عباس گويد: از امام صادق عليه السّلام شنيدم فرمود: حسب آدمى فعل اوست، و شرف مال و ثروت او و كرامت تقواى او مى‏باشند.پ 33- احمد بن عبد العزيز از امام صادق عليه السّلام روايت مى‏كند كه فرمود:

امير المؤمنين عليه السّلام فرمودند: عمل با تقوى اندك نيست، چگونه عمل اندك خواهد بود در حالى كه قبول مى‏گردد.پ 34- امام عليه السّلام در تفسير آيه شريفه «إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ» فرمود: هر كس نمازش او را از كارهاى زشت باز ندارد جز دورى از خداوند چيزى عايد آن نمى‏گردد.پ 35- ثمالى از امام باقر عليه السّلام روايت مى‏كند كه فرمود: خداوند روز قيامت گروهى را مبعوث مى‏كند كه در مقابل آنها نورى مى‏درخشد، و بعد آن نور به امر خداوند خاموش مى‏گردد، امام عليه السّلام فرمود: اى ابو حمزه به خداوند سوگند آنها نماز مى‏خواندند و روزه مى‏گرفتند.

اما آنها هنگامى كه يك حرام براى آنها پيش مى‏آمد مرتكب فعل حرام مى‏شدند، و هر گاه در باره امير المؤمنين عليه السّلام فضيلتى نقل مى‏شد او را منكر مى‏شدند، فرمودند «هباء منثور» آن چيزى است كه از پنجره منزل و يا سوراخ اتاق با نور آفتاب داخل مى‏گردد.پ 36- يكى از راويان از امام صادق عليه السّلام روايت مى‏كند كه فرمود: در بنى اسرائيل مردى بود كه زياد «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ* و الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ*» مى‏گفت،

 

پ‏شيطان از عمل اين مرد در غضب آمد و شيطانى را بطرف او فرستاد و گفت شما بگوئيد «و العاقبة للاغنياء».

شيطان آمد و در برابر آن مرد قرار گرفت و گفت: «العاقبة للاغنياء» آنها با هم نزاع كردند و بعد قرار گذاشتند اين موضوع را با اولين شخصى كه ظاهر خواهد شد در ميان بگذارند و او بر ضرر هر كس كه نظر داد بايد دست محكوم قطع گردد.

آنها بعد از چندى با شخصى برخورد كردند و موضوع را به او گفتند او هم گفت: «العاقبة للاغنياء» آنها مراجعت كردند ولى مرد بنى اسرائيلى هم‏چنان گفت الحمد للَّه و العاقبة للمتقين، شيطان به او گفت باز مى‏گوئى العاقبة للمتقين گفت:

آرى.

آنها بار ديگر شرط كردند با اولين شخصى كه برخورد مى‏كنند موضوع را مطرح سازند او هم هر كدام را تاييد كرد دست محكوم را قطع كنند، بعد از اين شخصى ظاهر شد و جريان را به او گفتند او هم گفت: العاقبة للاغنياء در اين جا دست دومى او را هم قطع كردند.

آن مرد باز آمد و گفت «الْحَمْدُ لِلَّهِ* و الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ*» شيطان گفت اين دفعه شرط مى‏كنيم اگر كسى با هر كدام موافقت كرد گردن او زده شود، آنها بيرون شدند و شخصى را مشاهده كردند و جريان را به او گفتند او هنگامى كه قصه را شنيد دست‏هاى بريده آن مرد را بار ديگر مانند اول كرد و گردن آن شيطان خبيث را قطع كرد و گفت: اين است «وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ»*.پ 37- از امام عليه السّلام روايت شده كه فرمود: هر كس مى‏خواهد عزيزترين مردم باشد بايد از خداوند بترسد و تقوى پيشه كند و اين عمل را در آشكارا و نهان بكار گيرد.پ 38- يكى از اصحاب على عليه السّلام روايت مى‏كند كه آن جناب فرمودند: يكى از دوستان خدا با يكى از دشمنان او اجتماع كردند، دوست خداوند گفت: الْحَمْدُ لِلَّهِ* و الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ*، ديگرى گفت: الحمد للَّه و العاقبة للاغنياء و در روايت ديگرى آمده كه‏

 

گفت و العاقبة للملوك.پ دوست خدا گفت: اينك بنگريد نخستين كسى كه بر ما ظاهر شود در اين مورد چه مى‏گويد، در اين وقت شيطان در قيافه زيبائى نمايان شد ولىّ خداوند گفت: الْحَمْدُ لِلَّهِ* و الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ*، ديگرى گفت الحمد للَّه و العاقبة للملوك، در اين جا شيطان او را تصديق كرد.پ 39- عبد اللَّه بن محمد گويد: از جميل بن دراج سؤال كردم رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله فرموده هر گاه بزرگ قومى نزد شما آمد از او احترام كنيد، گفت: آرى اين حديث درست است، پرسيدم حسب كدام است فرمود: كسى كه با مال خود و يا مال ديگرى كارهاى خوب انجام دهد، گفتم كرم چيست، فرمود: تقوى و پرهيزگارى.پ عالم عليه السّلام فرمود: معنى آيه شريفه «وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً  وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ» آن است كه براى خروج در مسائل دينى راهى باز مى‏كند، و او را چنان روزى مى‏دهد كه از دنياى خود گمان آن را ندارد.پ 40- امام صادق عليه السّلام فرمود: از خداوند بترسيد در هر كجا كه هستيد و از هر قومى كه مى‏خواهيد باشيد، زيرا هيچ كس در موضوع تقوى مخالفتى ندارد، و متقى نزد هر گروهى محبوب مى‏باشد، و همه نيكى‏ها درستكارى‏ها در متقى وجود دارند.

تقوى ميزان همه علوم و حكمت است و همه را بايد با تقوى سنجيد، تقوى پايه هر كار و عمل مقبول مى‏باشد هر عملى كه مورد پذيرش قرار گرفت تقوى در پذيرش آن ركن مهمى دارد، تقوى آب زلالى است كه از چشمه معرفت خداوند جريان پيدا مى‏كند.

هر فنى و علمى به تقوى نيازمند است و آن به جايى نياز ندارد، مگر براى دريافت معرفت و اطاعت و خاموشى در برابر سطوت و قدرت خداوندى كه در اين جا تسليم مى‏شود، و زيادتى تقوى از لطف خدا آگاهى بر اسرار بنده حاصل مى‏گردد.

تقوى و پرهيزگارى ريشه هر حقى هست و هر جا حق باشد تقوى هم در

 

آن جا مى‏باشد،پ اما باطل آن است كه شما را از خداوند دور كند، و اين مطلب را همه مى‏دانند و هر فرقه‏اى به آن اعتقاد دارد، اينك از باطل دورى كنيد، و باطن خود را در اختيار خداوند قرار دهيد.پ رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله فرمود: صادق‏ترين سخنى كه عرب گفته سخن لبيد است در آن جا كه گويد: آگاه باشيد هر چه غير از خدا مى‏باشد باطل است، و هر نعمتى كه هست ناگزير يك روز از بين مى‏رود.

اكنون به آنچه اهل باطن و پرهيزگاران اجماع كرده‏اند خود را ملزم بدان، اصول دين و حقايق را كه براى آدمى يقين مى‏آورند و رضا و تسليم را به انسان تعليم مى‏كنند فراگير، در اختلافات مردم و گفتگوهاى آنها خود را وارد مكن كه به مشكلات گرفتار مى‏شوى.

امت برگزيده خداوند بر اين عقيده متحد شده‏اند كه خداوند يكى مى‏باشد، و او در حكمش به حق حكم مى‏كند، هر چه بخواهد انجام مى‏دهد و هر چه اراده كند بجا مى‏آورد، در مصنوعات او جاى سخن نيست و در آفرينش او جاى بحث نمى‏باشد.

هر چه بوده و هر چه بعد از اين حادث شود به مشيت او مى‏باشد، و او هر چه بخواهد مى‏تواند انجام دهد، در وعده و وعيد خود صادق است و به همه وفا مى‏كند، قرآن كلام او مى‏باشد و آن يكى از مخلوقات او هست.

خداوند قبل از مكان و زمان وجود داشته، آفرينش كائنات و فناء آنها در نزد او يكسان است او در احداث مخلوقات بر دانش خود نيفزود، و يا نابود شدن كائنات ملك او از بين نمى‏رود، حكومت او غالب و او پاك و منزه مى‏باشد.

اكنون هر كس بخواهد تو را از اين اصول باز دارد، و يا آنها را نقض كند از وى قبول نكن، و باطن خود را براى پذيرفتن آنها آماده نما، و دلت را براى پذيرش سخنان حق مهيا كن، كه بزودى بركت‏هاى آن را خواهى ديد و با رستگاران رستگار خواهى شد.پ 41- امام صادق عليه السّلام فرمود: تقوى بر سه قسم است، تقوى بخاطر خدا و در

 

راه خدا و آن ترك حلال است چه رسد به اينكه انسان دست از شبهه برداردپ و اين را تقواى ويژگان يا خاص الخاص گويند.

دوم تقوى از خداوند و آن خوددارى از شبهات مى‏باشد چه رسد به دورى از حرام، اين را تقوى خاص گويند، سوم تقوى از ترس دوزخ و عقاب كه آن خوددارى از حرام است و آن را تقوى عام و همگانى گويند.

تقوى مانند آبى است كه در نهر جارى مى‏شود، و اين سه طبقات كه در معنى تقوى ذكر شد مانند درختانى هستند كه در كنار آن نهر كاشته شده‏اند، آن درختان هر كدام رنگى و جنسى دارند و همه آنها از آن آب استفاده مى‏كنند.

آن درختان هر كدام به اندازه جوهر و طعم و لطافت خود از آن بهره‏مند مى‏گردند، و به اندازه جثه و بزرگى و كوچكى خود از آن آب بر مى‏دارند، و بعد مردم به اندازه قدرت و توانائى خود از ميوه آن درختان مى‏خورند.

خداوند متعال مى‏فرمايد: «صِنْوانٌ وَ غَيْرُ صِنْوانٍ يُسْقى‏ بِماءٍ واحِدٍ وَ نُفَضِّلُ بَعْضَها عَلى‏ بَعْضٍ فِي الْأُكُلِ» پس تقوى براى طاعات مانند آب براى درختان است، و طبيعت ميوه‏هاى درختان در رنگ و طعم آنها مانند اندازه ايمان در مردم مى‏باشد.

هر كس ايمانش در بالاترين درجه و مقام باشد و جوهرش صاف و روحش پاك گردد، او اهل تقوى مى‏باشد، و كسى كه تقوايش بيشتر باشد عبادتش پاكتر و خالص‏تر خواهد بود، و هر كس چنين باشد او به خداوند نزديك‏تر است.

هر عبادتى كه پايه‏اش بر تقوى نباشد او سست و بى‏اعتبار مى‏باشد، خداوند مى‏فرمايد آيا كسى كه پايه‏هاى منزل خود را بر اساس تقوى نهاده و از خداوند مى‏ترسد و رضايت او را طالب است، مانند كسى است كه پايه‏هاى خانه خود را كنار گودالى قرار داده تا ريزش نمايد و در جهنم سقوط كند.

 

تفسير تقوى آن است كه گذشت كنى از آنچه براى تو گرفتن آن مانعى ندارد، براى احتراز از آن چه گرفتن آن اشكال دارد، تقوى در حقيقت اطاعت از خداوند است، و اينكه خدا را به ياد بياورد و فراموش نكند، و علم داشته باشد و اعمالش مورد قبول قرار گيرد.