مستضعفان و اهل نجات

پ‏1- ابن طيار گويد: از امام باقر عليه السّلام پرسيدم مستضعف كدام است، فرمود:

كسى كه راه به كفر را پيدا نمى‏كند و بطرف ايمان هم راهى ندارد تا مؤمن شود، نه مى‏تواند كافر شود و نه توانائى دارد مؤمن گردد آنها كودكان مى‏باشند و يا زنان و مردانى كه عقل آنها مانند عقل كودكان است و يا آنهائى كه قلم از آنها برداشته شده.پ 2- امام صادق عليه السّلام فرمود: آنهائى كه اميدوار فرمان خداوند مى‏باشند كسانى هستند، كه مشرك بودند، آنها حمزه و جعفر و مانند آنها را كشتند، و بعد از آن وارد اسلام شدند، خدا را به يگانگى قبول كردند و از شرك دست برداشتند، ولى ايمان را در دل خود مستقر نكردند و آن را كاملا نشناختند.

آنها چون ايمان آوردند لذا از اهل ايمان بشمار مى‏روند و در زمره آنان به حساب مى‏آيند، در اين صورت بهشت براى آنها واجب مى‏گردد، و از طرف ديگر چون در كفر خود اعتقاد ندارند تا دوزخ براى آنها لازم گردد، اين جماعت بايد اميدوار رحمت خداوند باشند، ممكن است خداوند آنها را عذاب كند و يا آن را مورد عفو قرار دهد و از گناهان آنها درگذرد.پ 3- ضريس كناسى گويد: به امام باقر عليه السّلام عرض كردم قربانت گردم خداشناسانى كه به محمد صلى اللَّه عليه و آله ايمان دارند و مسلمان هستند و از دنيا مى‏روند ولى امامى را نمى‏شناسند و به ولايت شما معتقد نيستند پايان كار آنها چه خواهد شد.

امام عليه السّلام فرمود: آنها در قبرهاى خود خواهند ماند و از آنجا بيرون نخواهند گرديد، هر كدام از آنها كه كارهاى نيك انجام داده باشند و عداوت و عنادى از آن‏ها ظاهر نشده باشد از قبر او راهى بطرف بهشتى كه خداوند در مغرب آفريده است باز مى‏گردد و روح و بشارت به قبر او مى‏رسد.

 

پ‏اين چنين آدمى در قبر خود زندگى مى‏كند تا روز قيامت برپا شود، در آن هنگام در پيشگاه عدل خداوندى حاضر مى‏گردد و به حساب كار او مى‏رسند و خوبى‏ها و بديهاى او را در نظر مى‏گيرند، در اينجا يا بطرف بهشت مى‏روند و يا بطرف دوزخ رهسپار مى‏شوند، وضع اينها بستگى به امر خداوند دارد.

امام عليه السّلام فرمود: با مستضعفان و افرادى كه عقل درستى ندارند و نيك و بد را از هم تميز نمى‏دهند و يا اطفال و فرزندان مسلمانان كه هنوز به سن بلوغ نرسيده‏اند همين گونه رفتار مى‏گردد، اما ناصبيان كه اهل قبله هستند براى آنها هم خطى از قبر بطرف دوزخ كشانيده مى‏گردد.

اين دوزخ را خداوند در مشرق خلق كرده است و از آن دوزخ شعله‏هاى آتش و دود و گرمى به قبرش وارد مى‏گردد و او را معذب مى‏كند و بعد از اين هم راه آنها به جهنم ختم مى‏شود، و در آن جا نگهدارى مى‏گردند و به آنها مى‏گويند شما غير از خدا به ديگران توجه كرديد، كجا هست آن امامى كه خود اختيار كرديد و امام منصوب از طرف خدا را رها نموديد.پ 4- حلبى گويد: امام صادق عليه السّلام فرمودند: مردم شش گروه مى‏باشند، مستضعف، مؤلف، مرجى، كسى كه به گناهش اعتراف مى‏كند، ناصبى و مؤمن.پ 5- محمد بن فضيل گويد: امام صادق عليه السّلام فرمود: على عليه السّلام فرمودند: بهشت هشت در دارد، درى كه از آن پيامبران و صديقان وارد مى‏گردند، درى كه شهداء و صالحان از آن مى‏آيند، شيعيان و دوستان ما هم از پنج در وارد خواهند شد و از در هشتمى ساير مسلمانان وارد مى‏شوند و آن‏ها كسانى مى‏باشند كه بر وحدانيت خدا گواهى دهند و ذره‏اى بغض ما را در دل نداشته باشند.پ 6- اعمش از امام صادق عليه السّلام روايت مى‏كند كه فرمودند: آنهائى كه حد بر آنها جارى شده، نه مؤمن هستند و نه كافر، آنها را در آتش جاودان نخواهند ماند و روزى از آن جا آزاد خواهند شد و شفاعت به آنها خواهد رسيد، ولى مستضعفان بايد خداوند از آنها راضى گردد.پ 7- صباح بن سيابه گويد: امام صادق عليه السّلام فرمود: مردى شما را دوست‏

 

مى‏دارد و نمى‏داند شما چه مى‏گوئيد خداوند او را وارد بهشت مى‏كند و مردى هم شما را دشمن مى‏دارد و نمى‏داند شما چه عقيده‏اى داريد خداوند وى را وارد دوزخ مى‏كند.پ 8- عبد الغفار جازى گويد: امام صادق عليه السّلام فرمودند: مستضعفان گروه‏هائى مى‏باشند كه پاره‏اى با پاره‏اى ديگر مخالفت دارند، هر كس از اهل قبله به حد ناصبى نرسد او مستضعف است.پ 9- زرارة گويد: از امام باقر عليه السّلام تفسير آيه شريفه إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ را سؤال كردم فرمودند: آنها كسانى مى‏باشند كه كفر را در نمى‏يابند تا كافر شوند و به طرف ايمان هدايت نمى‏گردند تا مؤمن گردند، كودكان و مردان و زنانى كه عقل آنها مانند كودكان باشند قلم در باره آنها جارى نمى‏شود.پ 10- ابو خديجه گويد: امام صادق عليه السّلام در تفسير آيه شريفه إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ لا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَ لا يَهْتَدُونَ سَبِيلًا، فرمودند: يعنى راهى ندارند تا ناصبى شوند و دشمنى كنند و بطرف حق هم هدايت نمى‏شوند تا به حق عمل كنند و يا حق را قبول كنند، اين‏ها اگر كارهاى نيك انجام دهند و از محرمات دست بر دارند وارد بهشت مى‏گردند ولى مقام نيكان را پيدا نخواهند كرد.پ 11- ابراهيم بن اسحاق گويد: از امام صادق عليه السّلام سؤال شد حد مستضعف چيست، كه خداوند آن را در قرآن ذكر كرده است، فرمودند: كسى كه نمى‏تواند يك سوره قرآن را به خوبى بخواند، و خلقت او طورى است كه توانائى ندارد قرآن را بخوبى فرا گيرد.پ 12- سفيان بن سمط گويد: به امام صادق عليه السّلام عرض كردم در باره مستضعفان چه مى‏گوئيد، امام در حالى كه ناراحت بودند فرمودند آيا شما گذاشته‏ايد كسى مستضعف بماند، مستضعفان كجا هستند به خداوند امر امامت و ولايت به زنان پشت پرده هم رسيده و سقايان كوچه‏هاى مدينه از آن اطلاع دارند و با آن آشنا شده‏اند.پ 13- حمران گويد: از امام صادق عليه السّلام پرسيدم تفسير إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِينَ‏

 

چيست، فرمودند آنها اهل ولايت مى‏باشند، عرض كردم كدام ولايت فرمودند مقصود ولايت دين نمى‏باشد، آن ولايت در نكاح و ارث و آميزش مى‏باشد، آن‏ها نه كفار هستند و نه مسلمان، آنها اميدوار فضل و عنايت خدا مى‏باشند.پ 14- سليمان بن خالد گويد: از امام صادق عليه السّلام سؤال كردم تفسير إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ چيست فرمود: اى سليمان در ميان اين مستضعفان كسانى مى‏باشند كه گردن آنها از شما كلفت‏تر است.

مستضعفان گروهى مى‏باشند كه نماز مى‏گذارند و روزه مى‏گيرند شكم و دامن خود را از حرام نگه مى‏دارند و معتقدند كه حق فقط در نزد ما مى‏باشد، آنها به شاخه‏هاى درخت دست مى‏زنند و اميد است كه خداوند آنها را مورد عفو قرار دهد زيرا به درخت چنگ زده‏اند اگر چه شناخته نشده‏اند، اگر خداوند آنها را عفو كند با رحمت خود با آنها رفتار كرده و اگر آنها را عذاب كند نتيجه گمراهى آنها بوده است، خداوند حق را به آنان نشان داد ولى آنها قبول نكردند.پ 15- سليمان بن خالد گويد: از امام باقر عليه السّلام در باره مستضعفان سؤال كردم فرمودند: زنى كه در پشت پرده قرار دارد و راه بجائى ندارد به او مى‏گوئى نماز بخوان او هم مى‏خواند و هر چه بگوئى اطاعت مى‏كند برده‏اى كه همراه مولايش حركت مى‏كند و چيزى نمى‏داند هر چه مولايش بگويد اطاعت مى‏كند.

پيرمردى كه فكر و عقلش را از دست داده و يا كودكى كه شعور ندارد و هر چه به آنها بگوئى انجام مى‏دهند اين‏ها را مى‏گويند مستضعف، اما مردى كه گردنش كلفت مى‏باشد و اهل مجادله و مخاصمه است و در خريد و فروش وارد مى‏گردد، و شما نمى‏توانى سر آن كلاه بگذارى و فريب دهى او را مستضعف مى‏گوئى، خير اين ديگر مستضعف نيست و احترامى ندارد.پ 16- ابو الصباح گويد: امام باقر عليه السّلام در باره مستضعفان فرمودند: آنها راهى پيدا نمى‏كنند تا وارد كفر شوند و بطرف ايمان هم هدايت نمى‏گردند تا مؤمن شوند، آنها نه كافر هستند و نه مؤمن.پ 17- ابو حنيفه كه يكى از شيعيان مى‏باشد گويد: امام صادق عليه السّلام فرمودند:

 

هر كس اختلاف در عقائد و آراء را بشناسد مستضعف نيست.پ 18- ابو بصير گويد: امام صادق عليه السّلام فرمودند: هر كه به اختلاف مردم آشنا باشد و آن را دريابد از مستضعفان بشمار نمى‏رود.پ 19- زراره گويد: از امام صادق عليه السّلام سؤال شد و من هم در آن جا بودم كه تفسير مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها چيست، آيا كسانى كه معتقد به امامت شما نيستند مشمول اين آيه مى‏باشند فرمودند خير اين فقط براى مؤمنان مى‏باشد.

عرض كردم خداوند شما را سلامت بدارد، كسانى از مخالفين هستند و شما را هم به امامت قبول ندارند، روزه مى‏گيرند، نماز مى‏خوانند و اهل ورع مى‏باشند ولى با شما عناد ندارند، فرمودند: اين جماعت وارد بهشت مى‏گردند و مشمول رحمت خداوند مى‏شوند.پ 20- محمد بن احمد انصارى گويد: گروهى از مفوضه كامل بن ابراهيم مدنى را نزد امام حسن عسكرى عليه السّلام فرستادند، كامل گويد: من در نظر داشتم از او سؤال كنم آيا كسى كه مانند ما به امامت شما عقيده ندارند وارد بهشت مى‏شود يا خير.

گويد: هنگامى كه وارد محضر امام عليه السّلام شدم ديدم آن جناب لباسهاى سفيد تازه‏اى پوشيده است، با خود فكر كردم ولى خدا و حجت او لباس نو در بر مى‏كند ولى ما را به مواساة با برادران دعوت مى‏كند و ما را از پوشيدن اين نوع لباس نهى مى‏نمايد.

در اين هنگام امام عليه السّلام متوجه من شدند و در حالى كه تبسم بر لب داشتند فرمودند: اى كامل و بعد آستين خود را بالا برد و بازوانش را نشان دادند، من متوجه شدم امام در زير آن لباس سفيد و نو لباسى سياه و درشت پوشيده است و فرمودند: اين لباس براى خدا و آن ديگرى براى شما مى‏باشد.

من سلام كردم و در جاى خود نشستم و متوجه شدم از درى كه پرده‏اى بر آن آويخته بودند بادى وزيد و پرده را بالا برد من در ميان آن اطاق كودكى ديدم كه مانند ماه تابان مى‏درخشيد، آن كودك چهار سال و يا در همين حدود بود، او متوجه من شد و گفت: اى كامل بن ابراهيم، من از اين خطاب بر خود لرزيدم و

 

گفتم: آرى اى سيد من.پ فرمودند شما آمده‏ايد نزد ولى خدا و حجت او و جايى كه در خانه خدا از آن جا گشوده مى‏شود، آمدى كه از او سؤال كنى آيا كسانى كه مانند ما عقيده ندارند وارد بهشت مى‏شوند يا خير، گفتم: آرى به خداوند سوگند براى همين آمده‏ام گفت گروهى اندك از آن‏ها وارد بهشت خواهند شد.

به خداوند سوگند گروهى داخل بهشت مى‏گردند كه به آنها حقيه گفته مى‏شود، گفتم: اى سيد و سرور من اين جماعت چه كسانى مى‏باشند، فرمود:

گروهى هستند كه بخاطر محبت على به نام او سوگند ياد مى‏كنند و به حق او قسم مى‏خورند ولى نمى‏دانند حق او چيست و فضل او كدام است.پ 21- سماعه گويد: از امام صادق عليه السّلام پرسيدم مستضعف كيست، فرمودند:

آنها اهل ولايت مى‏باشند، عرض كردم مقصود از ولايت چيست، فرمود: مقصود ولايت دينى نيست، يعنى در نكاح وارث و آميزش با همديگر ولايت دارند.

آن جماعت نه مؤمن مى‏باشند و نه كفار، گروهى از آنها در انتظار امر خداوند مى‏باشند، اما مستضعفان از مردان و زنان و كودكان و كسانى كه مى‏گويند بار خدايا ما را از اين قريه‏اى كه اهل آن ظلم مى‏كنند خارج كن ما هستيم.پ 22- ابو خديجه گويد: امام صادق عليه السّلام در تفسير آيه شريفه: وَ الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ ... لا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَ لا يَهْتَدُونَ سَبِيلًا فرمودند: كسانى كه توانائى ندارند خود را به حق برسانند و حق را قبول كنند و به آن عمل نمايند و يا اعتقاد پيدا كنند.

از طرف ديگر قدرت و درك آن را هم ندارند كه خود را به ناصبيان و دشمنان ما برسانند و مانند آن‏ها كار كنند، فرمودند اگر اينها كار نيك انجام دهند و از حرام‏ها دست بردارند وارد بهشت مى‏شوند ولى به مقامات نيكان نمى‏رسند.پ 23- زرارة گويد: من با حضرت باقر عليه السّلام در باره مستضعفان گفتگو مى‏كردم، امام فرمودند اصحاب اعراف كجا هستند، آنها كه به رحمت خداوند اميدوارند كجا مى‏باشند، آنها كه كارهاى نيك و بد را به هم آميخته‏اند چه مى‏كنند.

كسانى كه بايد دلهاى آنها را بدست آورد و از دين رم نداد در كجا مى‏باشند،

 

آنها كه خداوند موضوعات را براى آنها روشن كرده‏اند در كجا هستند، مستضعفان از مردان و زنان و كودكان در كجا زندگى مى‏كنند آن‏ها كه راهى ندارند تا هدايت شوند، اميد است خداوند از آنها درگذرد و مورد عفو قرار دهد.پ 24- زراره گويد: به امام صادق عليه السّلام عرض كردم مى‏توانم با مرجئه يا حروريه، و يا قدريه ازدواج كنم، امام عليه السّلام فرمود: نمى‏توانى شما با زنانى كه از اين مسائل آگاهى ندارند ازدواج كنيد، زرارة گفت آنها يا مؤمن هستند و يا كافر، امام فرمود: خداوند در اين جا گروهى را استثناء كرده و گفته: إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ.پ 25- ابو الصباح گويد: به امام صادق عليه السّلام عرض كردم: مردى را به مذهب اهل بيت دعوت كردند و او هم قبول كرد، جايى كه او زندگى مى‏كند دور است و دسترسى به مركز نيست تا مطالب زودتر به او برسد، او خبر درگذشت امام را مى‏شنود و منتظر مى‏ماند تا امام بعدى را به او معرفى كنند كه ناگهان فوت مى‏كند، سرنوشت او چه مى‏شود، فرمود: او مانند كسى مى‏باشد كه بطرف خدا و رسول مهاجرت كرده و خداوند مزد او را مى‏دهد.پ 26- زرارة گويد: من و حمران به محضر امام باقر عليه السّلام وارد شديم و عرض كرديم: ما ميزان و معيارى براى خود گذاشته‏ايم، فرمود: آن معيار چيست، گفتم:

ما عقائدى داريم كه به آن پاى‏بند مى‏باشيم هر كس با ما در آن عقيده همراه باشد او را دوست مى‏داريم، خواه علوى باشد و يا غير آن و هر كس با آن مخالفت كند ما از وى دورى مى‏كنيم، چه علوى باشد و يا غير آن.

امام عليه السّلام فرمودند: پس مستضعفان كجا هستند كه خداوند مى‏فرمايد: إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ الذين لا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَ لا يَهْتَدُونَ سَبِيلًا، مگر ناتوانان از مردان و زنان و كودكان كه راه تشخيص حق را ندارند و توانائى ندارند راه حق را بيابند.

آنهائى كه به خداوند اميد دارند و آرزو مى‏كنند خداوند آنها را مورد رحمت قرار دهد و يا كسانى كه كارهاى نيك را با كارهاى بد در هم آميخته‏اند اصحاب‏

 

اعراف در كجا واقع شده‏اند، اشخاصى كه بايد به آنها محبت كرد و دل آنها را بدست آورد كجا مى‏باشند.پ زراره گويد: در اين جا صداى من و صداى امام باقر عليه السّلام بلند شده بود، تا آنجائى كه كسانى كه در خانه جمع شده بودند صداى ما را شنيدند، بعد از اينكه سخن ما به درازا كشيد امام فرمودند اى زراره شايسته است كه خداوند شما را وارد بهشت كند.پ 27- هشام بن سالم گويد: امام صادق عليه السّلام در تفسير آيه شريفه وَ آخَرُونَ مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّهِ فرمودند: آنها گروهى از مشركان مى‏باشند كه جماعتى از مسلمانان را كشتند و بعد مسلمان شدند و اميدوارند خداوند آنها را رحمت كند.پ 28- محمد بن مسلم گويد: امام صادق عليه السّلام فرمود: مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّهِ گروهى هستند كه در جنگ بدر و احد و حنين از مشركان جدا شدند و مسلمان گرديدند، اينك خداوند يا آنها را رحمت مى‏كند و يا مورد عذاب قرار مى‏دهد.پ 29- زرارة گويد: امام باقر عليه السّلام فرمودند: معنى گفته خداوند وَ آخَرُونَ مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّهِ آن است كه گروهى از مشركان مانند حمزه و جعفر و امثال آنها را كشتند و بعد وارد اسلام شدند و خداپرست گرديدند و دست از شرك برداشتند.

آنها ايمان نياوردند تا وارد بهشت گردند و كافر هم نبودند تا به دوزخ روند، اين جماعت با اين وصف اميدوار رحمت خداوند مى‏باشند،پ حمران گويد از امام صادق عليه السّلام پرسيدم مستضعفين چه اشخاصى مى‏باشند فرمود آنها نه مؤمن هستند و نه كافر آنها اميدوار به رحمت خداوند مى‏باشند.پ 30- ابن طيار گويد: امام صادق عليه السّلام فرمودند: مردم بر شش دسته هستند كه به سه گونه ظاهر مى‏گردند: ايمان، كفر و ضلالت، اين‏ها اهل وعده مى‏باشند و خداوند به آنها وعده بهشت و دوزخ را داده است و آنها مؤمنان و كافران و مستضعفان هستند.

كسانى كه اميدوار رحمت خداوند مى‏باشند و انتظار دارند خداوند آنها را مورد رحمت خود قرار دهد يا مورد رحمت خداوند قرار مى‏گيرند و يا معذب مى‏گردند

 

و كسانى كه به گناهان خود اعتراف مى‏كنند و كارهاى نيك و بد را به هم آميخته‏اند و اهل اعراف.پ 31- زراره گويد: امام باقر عليه السّلام فرمودند: مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّهِ كسانى بودند كه در حال شرك جماعتى مانند حمزه و جعفر و امثال آنها را كشتند و بعد وارد اسلام شدند و خدا را شناختند، اين جماعت به ايمان نرسيدند تا از مؤمنان به حساب بيايند و وارد بهشت گردند و در كفر هم نماندند تا سزاوار دوزخ گردند، آنها در همان حال مى‏باشند يا خداوند آنها را عذاب مى‏كند و يا آنان را رحمت مى‏فرمايد.پ امام صادق در تفسير مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّهِ فرمود: خداوند در باره آنها نظر خواهد داد، راوى گويد: عرض كردم قربانت گردم آنها از كجا روزى مى‏خورند فرمودند از آن جايى كه خداوند مقدر كرده است،پ ابو ابراهيم عليه السّلام فرمودند: آن‏ها گروهى هستند كه خداوند در باره آنها نظر خواهد داد.پ 32- حارث گويد: از امام صادق عليه السّلام پرسيدم بين كفر و ايمان چه فاصله‏اى هست، فرمودند: آرى فاصله‏هائى وجود دارد، اگر يكى از آن اعمال را انجام دهد خداوند او را به رو در آتش خواهد افكند ولى بين ايمان و كفر كسانى هستند كه اميدوار رحمت خداوند مى‏باشند.

در آن ميان مستضعفان هستند كه خود حكم خاصى دارند و در آن جا كسانى مى‏باشند كه كارهاى نيك و بد را به هم مخلوط ساخته‏اند، اينها هم حكمى دارند و در آنجا اهل اعراف هستند كه خداوند از آن‏ها در قرآن نام برده است.پ 33- داود بن فرقد گويد: به امام صادق عليه السّلام عرض كردم: مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّهِ گروهى هستند كه هر گاه فضيلت على عليه السّلام را براى آنها نقل كنى گويند ما نمى‏دانيم شايد چنين باشد و يا نباشد.پ 34- ابن رئاب گويد: زراره بر امام صادق عليه السّلام وارد شدند، امام از او پرسيد متاهل هستى يا مجرد، گفت متاهل نيستم، گفت: چرا زن اختيار نمى‏كنى، گفت:

كنيز مى‏خرم، فرمودند از كجا ازدواج با كنيزان را پسنديدى، گفت: اگر از او خوشم نيامد و با عقيده‏ام مخالف بود رها مى‏كنم.

 

پ‏35- سعد از امام باقر عليه السّلام روايت مى‏كند كه از آن جناب پرسيدند تفسير آيه شريفه مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُمْ تَراهُمْ رُكَّعاً سُجَّداً يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَ رِضْواناً چيست.

امام عليه السّلام فرمودند: اين مثلى است كه در شيعيان ما جارى مى‏گردد همان گونه كه براى آنها در اصلاب جريان پيدا مى‏كند و بعد در ارحام كشت مى‏شود و بعد از مدت معينى آن‏ها را از ارحام خارج مى‏سازد و پيمان از آنها مى‏گيرد.

گروهى از آنها از متقين هستند و جماعتى از شهداء به حساب مى‏آيند و گروهى دل‏هاى آنها مورد امتحان قرار مى‏گيرند، دسته‏اى از آنها از علماء هستند و جماعتى از بزرگان بشمار مى‏روند و پاره‏اى از آنان از شجاعان بشمار مى‏آيند.

بعضى پرهيزگار هستند و دسته‏اى اهل تقوى و فضيلت مى‏باشند، گروهى اهل تسليم و رضا بشمار مى‏روند، آنها با اين فضيلت‏ها و بزرگواريها رستگار شدند و به رحمت خداوند رسيدند و بر مردم فضيلت پيدا كردند و از خود در ميان مردم نام نيك نهادند.پ 36- سليم بن قيس در يك روايتى كه بين على عليه السّلام و اشعث ابن قيس گفتگوهائى شده است نقل مى‏كند كه اشعث روزى به على عليه السّلام گفتند: به خداوند سوگند اگر مطلب چنين باشد كه شما مى‏گوئى غير از تو همه مردم هلاك گرديده‏اند و فقط خودت و شيعيانت باقى مانده‏ايد.

امير المؤمنين عليه السّلام در پاسخ او فرمودند: اى فرزند قيس به خداوند سوگند حق با من است همان گونه كه گفتم از امت كسانى هلاك شدند كه اهل نصب و عناد و انكار هستند، و زورگو و متجاوز و ظالم و ستمگر مى‏باشند.

اما كسانى كه به توحيد چنگ بزنند و به نبوت محمد و دين اسلام اقرار و اعتراف كنند و از ملت اسلامى خارج نگردند و با ظلم و قهر و غلبه بر ما نتازند و با ما دشمنى نكنند و در خلافت شكى به خود راه ندهند و خلافت را از اهلش نگيرند و براى ما حقى بشناسند و با ما دشمنى ننمايند همه مسلمان مستضعف هستند و اميد است كه خداوند آنها را رحمت كند و يا عذاب نمايد.

 

پ‏37- على بن جعفر از برادرش موسى عليه السّلام روايت مى‏كند كه از او سؤال كردم پيامبر خدا سخنى ناحق از طرف خداوند مى‏گويند و يا از روى هواى نفس چيزى اظهار مى‏دارند و يا خود را به سختى و مشقت مى‏اندازند فرمودند خير چنين چيزى وجود ندارد.

گفتم: خودت مى‏بينى كه رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله به على عليه السّلام فرمودند: من كنت مولاه فعلى مولاه آيا خداوند رسول خود را امر كرده بود كه اين سخن را بگويد، فرمودند: آرى گفتم: پس من بيزارى مى‏جويم از كسانى كه اين حديث را انكار مى‏كنند و يا از روز نخست آن را انكار كردند.

امام عليه السّلام فرمودند: آرى چنين است گفتم: آيا مردم تا آن را نشناسند مسلمان شمرده مى‏شوند، فرمودند خير، مگر مستضعفان از مردان و زنان و كودكان كه راه شناخت براى آنها نيست و راهى به شناخت هم پيدا نمى‏كنند.

 

گفتم: آنها كدام كسان مى‏باشند، فرمودند: مگر شما خادمان و يا زنان خود را مشاهده نمى‏كنيد كه از اين مسائل چيزى درك نمى‏كنند، آيا شما خادمان خود را مى‏كشيد در حالى كه آنها به آنچه مى‏گوئيد اقرار دارند و بعد فرمودند: هر كس اين گونه مطالب بر او عرضه شود و او اعراض كند، خداوند او را از رحمتش دور گرداند و از خود براند كه در آن خيرى نيست.