گذشت از شيعيان و شفاعت از آنان

پ‏1- داود بن سليمان گويد: حضرت رضا عليه السّلام از پدرانش عليهم السّلام روايت مى‏كند كه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله فرمود: هر گاه روز قيامت فرا رسد حساب شيعيان خود را خود رسيدگى مى‏كنيم، هر كس فقط حسابش با خدا باشد ما حكم خود را صادر مى‏كنيم.

خداوند متعال هم حكم ما را قبول مى‏كند و هر كس حسابش با مردم باشد، ما از وى خواهش مى‏كنيم حساب او را به ما ببخشد، و اگر حساب او با ما باشد در اين صورت ما حق داريم از وى درگذريم و عفوش نمائيم.پ 2- حضرت رضا عليه السّلام از پدرانش از امام حسين عليهما السّلام روايت مى‏كند كه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله فرمودند اى على شيعيان خود را بشارت بده كه من از آنها شفاعت مى‏كنم در آن روزى كه جز شفاعت من كار ديگرى نمى‏توان كرد.پ 3- ابو الورد گويد: از حضرت باقر عليه السّلام شنيدم مى‏فرمود: هنگامى كه روز قيامت برپا شود خداوند همه مردم را در يك زمينى جمع مى‏كند، آنها همه پا برهنه و لخت هستند، آنها را در راه محشر نگاه مى‏دارند، آنها عرق مى‏ريزند و نفس‏ها حبس مى‏شوند، و مدت‏ها در اين وضع بسر مى‏برند.

بعد از اين منادى از طرف عرش فرياد مى‏زند پيامبر امى كجا هستند، مردم مى‏گويند همه اين ندا را شنيدند نام او را ببريد، بار ديگر ندا مى‏كنند پيامبر رحمت محمد بن عبد اللَّه كجا است در اين جا رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله برمى‏خيزند و جلو مردم قرار مى‏گيرند.

 

پ‏رسول اكرم صلّى اللَّه عليه و اله جلو صف مردم حركت مى‏كنند تا به كنار حوض مى‏رسند، حوضى كه طولش بين ايله و صنعا مى‏باشد، پيامبر در كنار آن حوض توقف مى‏كند و بعد امام شما را صدا مى‏زند و او در جلو مردم قرار مى‏گيرد، و بعد اجازه مى‏دهند. مردم بگذرند.

امام باقر عليه السّلام فرمود: گروهى در آن روز وارد حوض مى‏گردند و گروهى از آن منع مى‏شوند، هنگامى كه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله مشاهده مى‏كند بعضى از محبان ما را به كنار حوض راه نمى‏دهند گريه مى‏كند و مى‏گويد: بار خدايا اين‏ها شيعيان على مى‏باشند.

راوى گويد: در اين هنگام خداوند فرشته‏اى را مى‏فرستد، آن فرشته مى‏آيد و مى‏گويد: اى محمد چرا گريه مى‏كنيد، رسول خدا مى‏فرمايد چرا گريه نكنم در حالى كه گروهى از شيعيان على را بطرف دوزخ مى‏برند و از ورود در حوض منع مى‏كنند.

در اين هنگام خداوند متعال مى‏فرمايد اى محمد من آنها را به تو بخشيدم، و بخاطر تو از گناهان آنها چشم پوشيدم و به گروهت ملحق نمودم، و آنها را به فرزندانت كه مورد علاقه آنها بودند بخشيدم اكنون آنان را وارد حوض مى‏كنم و شفاعت تو را در باره آنان مى‏پذيرم، و به تو احترام مى‏گذارم.

بعد از اين حضرت باقر عليه السّلام فرمود: در آن روز گروهى از مردان و زنان گريه مى‏كنند و فرياد مى‏زنند وا محمداه، در آن روز هر كس ما را دوست بدارد و از دشمنان ما برائت حاصل كند و آن‏ها را دشمن بدارد در حزب ما محشور مى‏گردد و در كنار حوض با ما خواهد بود.پ 4- محمد گويد: از حضرت باقر عليه السّلام سؤال كردم معنى آيه شريفه فَأُوْلئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً چيست، فرمود: مؤمن گناهكار را روز قيامت براى حساب مى‏آورند، خداوند خود بدون اينكه ديگران بدانند به حساب او رسيدگى مى‏كنند، و گناهان او را به وى تذكره مى‏دهند.

هنگامى كه او به گناهان خود اقرار كرد خداوند به كاتبان نامه اعمال او دستور

 

مى‏دهد گناهان او را تبديل به حسنات كنيد و به مردم هم نشان دهيد، مردم مى‏گويند اين شخص يك گناه هم ندارد، در اين جا خداوند دستور مى‏دهد او را وارد بهشت كنند، اين است تاويل اين آيه و اين در باره شيعيان گناهكار مى‏باشد.پ 5- على بن مهدى از حضرت رضا عليه السّلام و او از پدرانش عليهم السّلام روايت مى‏كند كه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله فرمود: محبت ما اهل بيت گناهان را از بين مى‏برد و نيكيها را مضاعف مى‏گرداند و خداوند متعال مظلمه دوستان ما را قبول مى‏كند، مگر اينكه آنها نسبت به مؤمنان ظلم كنند و به آنها زيان برسانند.پ 6- مسعدة بن صدقه گويد: از حضرت صادق عليه السّلام شنيدم فرمود: بخداوند سوگند هيچ كس در محبت على عليه السّلام به هلاكت نخواهد رسيد و او را در جاهائى كه دوست دارد مشاهده خواهد نمود، و كسانى كه على را دشمن مى‏دارند به هلاكت نمى‏رسند مگر اينكه در جاهائى كه دوست نمى‏دارند او را به ببينند.پ 7- ابو ليلى از امام حسين عليه السّلام روايت مى‏كند كه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله فرمود:

محبت ما اهل بيت را داشته باشيد، هر كس با ما دوست باشد روز قيامت وارد بهشت مى‏گردد و ما از او شفاعت مى‏كنيم، به خداوند سوگند بنده‏اى از اعمال خود سود نمى‏برد و مگر اينكه حق ما را بشناسد.پ 8- ابو عاصم ضحاك گويد امام صادق از پدرانش عليهم السّلام روايت كرد كه جابر بن عبد اللَّه گفت در حضور رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله بودم و على هم در آنجا بود، در اين هنگام عمر بن خطاب با مردى كه گريبان او را گرفته بود وارد شد، رسول خدا فرمود: اين مرد چكار كرده است.

عمر گفت: يا رسول اللَّه اين مرد مى‏گويد شما گفته‏ايد هر گاه مردى بگويد لا اله الا اللَّه محمد رسول اللَّه وارد بهشت مى‏گردد، و اين سخن را هر گاه مردم بشنوند در كارها جرأت پيدا مى‏كنند، آيا تو اين سخن را گفته‏اى، فرمود: آرى هنگامى كه با اين دوست باشد و به ولايت او معتقد گردد.پ 9- امام حسن عسكرى عليه السّلام از پدرانش عليهم السّلام روايت مى‏كند كه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله فرمود: اى على خداوند تو و شيعيان و دوستان شيعيانت را مورد رحمت و مغفرت‏

 

قرار داده و اينك تو را به اين بشارت مى‏دهم، شرك در تو راه پيدا نكرد و دانش در تو جاى گرفته.پ 10- حضرت رضا عليه السّلام از پدرانشان عليهم السّلام روايت مى‏كند كه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله فرمود: خداوند مى‏فرمايد هر كس به من و به پيامبر و ولى من ايمان بياورد او را وارد بهشت مى‏كنم و به اعمال او توجهى ندارم.پ 11- موسى بن بكر گويد: در خدمت حضرت صادق عليه السّلام بوديم كه مردى گفت: از خداوند آرزوى بهشت را دارم امام فرمود: شما در بهشت هستيد از خداوند بخواهيد شما را از آن بيرون نكند، آن مرد گفت: ما در دنيا هستيم، امام فرمود: مگر شما به ولايت ما ايمان نداريد، گفت آرى ايمان دارم، فرمود: همين معنى بهشت مى‏باشد كه هر كس به آن اقرار كند در بهشت خواهد بود از خداوند بخواهيد كه آن را از شما نگيرد.پ 12- حضرت باقر عليه السّلام فرمود: آتش را مشاهده نخواهد كرد كسى كه ولايت را قبول كند.پ 13- مالك بن اعين گويد: حضرت صادق عليه السّلام فرمود: مگر نمى‏خواهيد به اين خوشحال گرديد كه نماز بگذاريد و زكاة بدهيد و زبان خود را نگه داريد و بعد وارد بهشت شويد.پ 14- يوسف بن ثابت گويد: امام صادق عليه السّلام فرمود: هيچ عملى به مؤمن زيان نمى‏رساند و هيچ كارى براى كافر سودى ندارد، مگر مشاهده نمى‏كنى كه خداوند فرمود: علت آن كه انفاق و صدقات آنها مورد قبول قرار نگرفت اين بود كه آنها به خدا و رسول كافر شدند و در كفر خود مردند.پ 15- محمد بن مسلم گويد: حضرت صادق عليه السّلام فرمود: به خداوند سوگند هر كس معتقد به ولايت ما باشد آتش را نخواهد ديد، گويد گفتم: در ميان آنها كسانى هستند كه هر كارى مى‏كنند، فرمود: اگر يكى از آن‏ها كار بدى كرد مبتلا به بيمارى در بدن مى‏شود تا كفاره گناهان گردد.

اگر بيمار نشد خداوند روزى او را تنگ مى‏كند، و اگر اين هم نشد در هنگام‏

 

مرگ خداوند بر او سخت مى‏گيرد و جانش را به سختى قبض مى‏كند تا هنگامى كه روز قيامت در محضر خداوند حاضر مى‏گردد گناهى نداشته باشد و بعد او را وارد بهشت مى‏گرداند.پ 16- يعقوب بن شعيب گويد: خدمت حضرت صادق عليه السّلام عرض كردم مردى همه كار را مى‏كند ولى به ولايت شما هم اعتقاد دارد، فرمود: براى اين مرد اميد نجات هست ولى براى ناصبى هرگز اميد نجات نيست، و اگر آن طور است كه مى‏گوئيد خداوند او را گرفتار فقر و يا بيمارى مى‏كند تا گناهانش پاك گردد و بعد او را از دنيا مى‏برد.پ 17- ابن ابى يعفور گويد: به حضرت صادق عليه السّلام عرض كردم من با مردم رفت و آمد دارم و گاهى با كمال تعجب مشاهده مى‏كنيم گروهى كه به ولايت شما عقيده ندارند و به ديگران دل بسته‏اند داراى امانت و صداقت و وفاء به عهد مى‏باشند.

ولى از آن طرف كسانى كه به شما عقيده دارند و ولايت شما را قبول مى‏كنند مانند آنها امانت و صداقت ندارند و وفاء به عهد و پيمان‏ها نمى‏كنيد، راوى گويد:

در اين هنگام امام در جاى خود مستقر شد و متوجه من شد و فرمود: دين ندارند كسانى كه به ولايت امام جائرى اعتقاد پيدا مى‏كنند.

از آن طرف هر كس به ولايت امام عادلى كه از جانب خداوند معين مى‏گردد اعتقاد پيدا كند براى او عتابى نخواهد بود، گويد: گفتم: آنها دين ندارند و اين‏ها خطرى برايشان نيست، فرمود: هم چنين است بعد فرمود: مگر نشنيده‏اى كه خداوند در قرآن مجيد مى‏فرمايد:

خدا دوست كسانى است كه ايمان آورده‏اند، آن‏ها را از تاريكى‏ها بيرون مى‏كند و به روشنايى وارد مى‏گرداند يعنى آنها را از تاريكى‏هاى گناه بيرون مى‏آورد و به توبه و مغفرت موفق مى‏دارد زيرا آنها به امام عادلى كه از طرف خداوند معين شده اعتقاد پيدا كرده‏اند.

بعد فرمود: اما آيه شريفه و كسانى كه كافر شدند آنها دوستان طاغوت هستند

 

كه آنها را از نور خارج مى‏كنند و به تاريكى‏ها هدايت مى‏نمايند،پ گفتم مقصود در اين جا كفار هستند چون فرموده است وَ الَّذِينَ كَفَرُوا، امام فرمود: مگر كافر نور دارد كه آنها را از نور خارج كند و به تاريكى‏ها ببرد.

مقصود آيه شريفه اين است كه آنها در نور اسلام بودند و بعد از اينكه دنبال امام جائرى كه از طرف خداوند معين نشده رفتند، آنها را از نور اسلام بيرون مى‏كنند و به ظلمات كفر مى‏كشانند، و خداوند هم براى آنها آتش را لازم گردانيد و گفت: أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ.پ 18- مهزم اسدى گويد: از حضرت صادق عليه السّلام شنيدم فرمود: خداوند متعال مى‏فرمايد: من هر كسى را كه به امام باطل ايمان بياورد عذاب خواهم كرد، اگر چه آن مردم در كارهاى خود نيكو باشند و از هر كسى كه از امام حق پيروى كند مى‏گذرم اگر چه آن كس بدكار باشد.

راوى گويد: عرض كردم خداوند از آن نمى‏گذرد ولى از اين‏ها مى‏گذرد، فرمود: آرى خداوند آنها را از تاريكيها نجات مى‏دهد و به روشنائى‏ها هدايت مى‏كند.

در روايت ديگرى آمده كه فرمود: دشمنان امير المؤمنين على عليه السّلام در آتش مخلد هستند، و اگر چه اهل ورع و تقوى و زهد و عبادت باشند، و كسانى كه به على معتقد مى‏باشند در بهشت جاودان مى‏باشند اگر چه اهل گناه و معصيت باشند.پ 19- در تفسير امام عليه السّلام است كه موسى بن جعفر عليهما السّلام در تفسير آيه شريفه أُولئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُا الضَّلالَةَ بِالْهُدى‏ فَما رَبِحَتْ تِجارَتُهُمْ وَ ما كانُوا مُهْتَدِينَ فرمود:

آنها كسانى هستند كه دين خداوند را فروختند و در عوض كفر را برگزيدند.

فَما رَبِحَتْ تِجارَتُهُمْ يعنى در تجارت آخرت سودى نبردند، زيرا آنها آتش دوزخ و انواع عذاب آن را خريدند و از بهشتى كه براى آنان مهيا شده بود درگذشتند وَ ما كانُوا مُهْتَدِينَ يعنى بسوى حق و حقيقت و راه درست هدايت نشدند.

هنگامى كه اين آيه شريفه فرود آمد گروهى نزد رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله آمدند و گفتند

 

پ‏يا رسول اللَّه پاك و منزه است آن خدائى كه روزى مى‏دهد، مشاهده نمى‏كنيد فلان شخص از مال دنيا چيزى نداشت و دست او خالى بود، ولى با گروهى بعنوان خدمت كار به سفر دريائى رفتند.

آن جماعت در اثر خدمت او حقش را دادند و او را با خود به چين بردند، و او را در مال التجارة خود سهيم كردند او هم چنين متاع و اثاثيه خريد و با خود آورد، و آنها را فروخت و ده برابر سود برد، و او اكنون يكى از مال داران و ثروتمندان اهل مدينه مى‏باشند.

گروهى ديگر كه در خدمت آن حضرت بودند گفتند يا رسول اللَّه مگر مشاهده نمى‏كنى فلانى كه حالش بسيار خوب و مال‏دار بود، زندگى مجلل و با شكوهى داشت و خيرات و مبرات مى‏كرد، و همه اسباب و وسائل و ابزار كار در اختيارش بود، ولى حرص و آز او را وادار كرد به سفر دريائى برود.

او در هنگام تلاطم دريا و ايام موج خيز و طوفانى سوار يك كشتى بدون اطمينان شد، ملاحان و دريانوردان هم ضعيف و ناتوان بودند، او به حركت خود ادامه داد تا به وسط دريا رسيد، در اين هنگام بادى شديد وزيد و او را بطرف ساحل كشانيد و همه ثروت‏ها و اموالش غرق شد و اينك با فقر و حسرت بسر مى‏برد.

رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله فرمودند: آيا بگويم بهتر از اول و بدتر از دوم كيست، گفتند:

بفرمائيد يا رسول اللَّه فرمود: اما آن كس كه حالش از اول بهتر است مردى است كه اعتقاد راستين به محمد و على كه برادر و ولى و جانشين او مى‏باشد دارد.

على ميوه دل رسول اللَّه مى‏باشد و از وى مخلصانه اطاعت مى‏كند، مرديكه اعتقاد به محمد و على دارد خداوند و پيامبر و على از وى سپاسگزارى مى‏كنند، و بدين وسيله خير دنيا و آخرت به او مى‏رسد و به او زبانى مى‏دهند كه از نعمت‏هاى خدائى سپاسگزارى مى‏كند.

به اين بنده دلى شاكر عطا مى‏گردد، او از هر چه خداوند براى او مقدر كند راضى مى‏باشد، و از هر چه از دشمنان آل محمد عليهم السّلام به او مى‏رسد صبر مى‏كند، و از

 

اين جهت خداوند او را در زمين و آسمان بزرگ مى‏كندپ و از رضوان و كرامت‏هاى خود به او مى‏دهد و اين تجارت سودمندتر و بهتر و گواراتر است.

اما آن كس كه حالش از دومى بدتر است مردى است كه با حضرت رسول صلّى اللَّه عليه و اله بعنوان برادرى بيعت كرده است، و با او موافقت نموده و با دوستان او دوست شده، و با دشمنان او دشمن شده است.

بعد از اين بيعت خود را شكسته و با او مخالفت نموده و با دشمنانش همدست شده است اين چنين شخصى به سبب اعمال زشت خود پايانش به بدى ختم مى‏گردد و گرفتار عذابى مى‏شود كه از وى دست برنمى‏دارد، او در دنيا و آخرت زيان مى‏بيند.

بعد از اين رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله فرمود: اى بندگان خدا به كسانى كه مورد اكرام و احترام خداوند هستند خدمت كنيد، خداوند آنها را برگزيده و آنها را بهترين مردم روى زمين قرار داده و او را از ميان همه مردم اختيار كرده است.

آن مرد برگزيده على بن ابى طالب عليه السّلام است كه خداوند بعد از محمد صلّى اللَّه عليه و اله او را اختيار كرده است، بايد دوستان او را دوست داشت و دشمنان او را دشمن گرفت و حقوق همديگر را در اين باره مراعات كرد، مراعات على عليه السّلام بهتر از مراعات آن بازرگانى است كه مراعات رفيق شما را در سفر چين رعايت كردند و او را مالدار نمودند.

متوجه باشيد كه پاره‏اى از شيعيان على عليه السّلام روز قيامت در محشر حاضر مى‏گردند و گناهان آنها در كفه ميزان چنان سنگين مى‏گردد كه از كوه‏هاى بلند و امواج درياها هم سنگين‏تر است، مردم مى‏گويند: اين بنده هلاك شد و نجاتى براى او نيست و همواره در عذاب خواهد بود.

در اين هنگام از طرف خداوند ندا مى‏آيد اى بنده خطاكارى كه اين گناهان را مرتكب شدى آيا در برابر اين همه گناه حسنه‏اى هم دارى كه با گناهت مساوى شود و وارد بهشت گردى و مورد عنايت خداوند قرار گيرى و مشمول وعده خدا شوى.

 

نده مى‏گويد: من نمى‏دانم، منادى خداوند به او مى‏گويد: خداوند امر مى‏كند كه در ميان مردم فرياد بزن و خود را معرفى كن و بگو من فلان فرزند فلان و از فلان شهر هستم، و اينك گناهان زيادى با خود آورده‏ام و در مقابل آن حسناتى ندارم، و اينك اگر از كسى كمكى برمى‏آيد از من يارى كند، زيرا من اكنون به آن نياز دارم.

هنگامى كه اين مرد با فرياد استغاثه مى‏كند نخستين كسى كه به او پاسخ مى‏دهد على بن ابى طالب عليه السّلام مى‏باشد و مى‏گويد: لبيك اى كسى كه در محبت من مورد آزمايش قرار گرفتى و براى دشمنى با من مظلوم واقع شدى.

بعد او را با طلب‏كارانش كه گروه زيادى هستند در حدود پانصد نفر مى‏باشند حاضر مى‏كنند و همه از وى شكايت دارند و حق خود را مى‏خواهند، آنها مى‏گويند يا امير المؤمنين ما برادران مؤمن او هستيم و او به ما نيكى مى‏كرد و ما را احترام مى‏نمود و در معاشرت و رفتار خود با ما حسن سلوك داشت و به ما محبت و احسان مى‏نمود.

اينك ما هم عبادت‏ها و طاعات خود را به او بخشيديم، على عليه السّلام مى‏فرمايند حالا كه شما اعمال خود را به او بخشيديد پس چگونه وارد بهشت مى‏شويد، مى‏گويند با رحمت واسعه خداوند كه شامل دوستانت مى‏گردد وارد بهشت مى‏گرديم اى برادر رسول خدا.

در اين هنگام از طرف خدا نداء مى‏آيد اى برادر رسول خدا، اين‏ها برادران مؤمن او هستند كه همه اعمال خود را به او بذل كردند و اينك تو چه مى‏خواهى به او بدهى، و من بين او و گناهانش حكميت مى‏كنم و اينك او را بخاطر دوستى او با تو مى‏آمرزم.

اما بين او و كسانى كه از وى طلب دارند و اينك از او شكايت مى‏كنند بايد در اين جا بين آنها را نيز اصلاح كنم، على عليه السّلام ميفرمايند بار خدايا هر چه اراده كردى امر كن تا انجام دهم، خداوند مى‏فرمايد اى على از او نزد طلب‏كارانش ضمانت كن و او را آزاد ساز.

 

پ‏در اين جا على عليه السّلام مى‏فرمايند نزد من بيائيد تا طلب شما را از طرف او بدهم، آن‏ها مى‏گويند اى برادر رسول خدا ما در برابر مطالبه خود از شما مى‏خواهيم فقط ثواب يكى از نفس‏هائى كه در هنگام خوابيدن بر فراش رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله داشته‏ايد به ما بدهيد.

على عليه السّلام فرمود: من خواسته‏هاى شما را اجابت كردم و هر چه مى‏خواهيد مى‏دهم، در اين هنگام خداوند متعال مى‏فرمايد اى بندگان من بنگريد كه چگونه على از شما ضمانت كرد و شما را از عذاب رهانيد و مورد لطف و احسان خود قرار داد.

بعد از آن خداوند مقام آنها را در بهشت نشان مى‏دهد و آنها متوجه مى‏گردند كه ثواب يك نفس از نفسهاى على عليه السّلام در ليلة المبيت آن همه پاداش‏ها دارد، و خداوند به اين وسيله على را ضامن قرار مى‏دهد و او طلب مؤمنان و دوستان خود را مى‏دهد.

خداوند متعال بعد از اين مقامات عاليه و منازل مجللى به آنها نشان مى‏دهد كه هرگز ديدگان آنها نديده و گوش‏ها آن را نشنيده و در دل هيچ انسانى خطور نكرده است، آنها مى‏گويند بار خدايا اكنون كه همه اينها متعلق به ما مى‏باشد، پس انبياء و صديقان و صالحان و مؤمنان در كجا قرار خواهند گرفت آنها خيال مى‏كنند كه همه بهشت را به آنها داده‏اند.

در اين هنگام از طرف خداوند ندا مى‏آيد: اى بندگان من اينها همه ثواب يك نفس از انفاس على بن ابى طالب مى‏باشد كه شما آن را خواستيد، اينك خدا آن را به شما داد، بعد از اين آن مؤمنان همراه آن مؤمنى كه از وى طلب كار بودند در آن مقام‏ها در بهشت قدم مى‏گذارند و از نعمت‏هاى خداوند برخوردار مى‏گردند.

آنها بعد از ورود به بهشت مشاهده مى‏كنند كه على عليه السّلام در آنجا مملكت‏هائى دارد كه چندين برابر آن است كه براى دوستش بذل كرده است، سپس رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله فرمودند: آيا اين مقام براى منزل كردن بهتر است و يا وارد شدن در كنار درخت زقوم كه براى مخالفان وصى من على بن ابى طالب فراهم شده است.

 

پ‏20- در تفسير امام عليه السّلام آمده كه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله فرمود: خداوند متعال روز قيامت گروهى را مبعوث مى‏كند كه ميزان آنها از گناه پر است، به آنها مى‏گويند اين‏ها گناهان شما هست پس حسنات شما كجا هستند، اگر كارهاى نيكى نداشته باشيد هلاك مى‏گرديد.

آنها مى‏گويند بار خدايا ما كار نيكى نداريم كه ارائه دهيم، خداوند متعال مى‏فرمايد: اگر شما كار نيكى از خود مشاهده نمى‏كنيد، من اكنون كار نيك شما را معرفى مى‏كنم و پاداش آن را به شما مى‏دهم، بعد از اين يك كاغذ كوچك را مى‏آورند و در ميزان مى‏گذارند.

آنها مشاهده مى‏كنند حسنات آن‏ها از سيئات فراتر رفت به اندازه‏اى كه فاصله آنها بيشتر از بين زمين و آسمان شد، در اين هنگام به آنها مى‏گويند اينك دست پدر و مادر و برادران و خواهران و دوستان خود را بگيريد و همه آنها را وارد بهشت كنيد.

اهل محشر مى‏گويند: بار خدايا ما گناهان آنها را دانستيم و مى‏خواهيم بدانيم حسنات آنها چه بوده است، خداوند متعال مى‏فرمايد: اى بندگان من يكى از آنها به برادر خود مقدارى بدهكارى دارد مى‏گويد: من تو را بخاطر محبتى كه به على بن ابى طالب دارى دوست مى‏دارم، و اينك بقيه طلبى كه از من داريد بگيريد.

رفيقش مى‏گويد: من بخاطر على عليه السّلام آن را به تو بخشيدم، و هر چه هم مى‏خواهى باز هم به تو مى‏دهم در اين هنگام خداوند از آنها تقدير مى‏كند و گناهان آنها را مى‏آمرزد و آن را در گوشه‏اى از صحائف اعمال آنها قرار مى‏دهد و براى آنان و والدين آنها بهشت را لازم مى‏گرداند.پ مصقله طحان از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده كه فرمود: شما قبول كنيد هر كس به محبت و ولايت ما بميرد اهل بهشت مى‏باشد، و خداوند مى‏فرمايد: بر ما حق است كه مؤمنان را نجات دهيم.پ 22- ابو ولاد گويد: به حضرت صادق عليه السّلام عرض كردم مردى از ياران ما كه مسلمانى پرهيزگار و نمازگزار مى‏باشد مبتلا به لهويات شده و ساز و آواز گوش‏

 

مى‏كند،پ فرمود: اين لهويات او را از نماز گزاردن در وقت و يا روزه گرفتن باز مى‏دارد، او عيادت بيماران و ديدار برادران و يا تشييع جنازه مردگان را ترك كرده است.

گفتم خير همه اين كارها را انجام مى‏دهد و لهويات مانع كارهاى نيك او نشده است، فرمودند: اين لهويات از كامهاى شيطان است و ان شاء اللَّه خداوند آنها را بر وى خواهد بخشيد، بعد فرمود: گروهى از فرشتگان از فرو رفتن فرزندان آدم در لذت‏ها و فساد عيب‏جوئى كردند در لذت‏هاى حلال نه حرام.

خداوند متعال از اين عيب‏جوئى فرشتگان ناراحت گرديد، و بعد در باطن آنها شوق استفاده از لذات و شهوات پديد آورد تا آنها مشاهده كنند كه آدميان چگونه هستند و خواسته‏هاى آنان چيست و از اين به بعد فرزندان آدم را سرزنش نكنند و آنها را به عنوان عياش و فاسد معرفى ننمايد.

فرشتگان هنگامى كه متوجه شدند خداوند مى‏خواهد آن‏ها را در معرض آزمايش قرار دهد فرياد برآوردند و از خداوند خواستند آنها را مورد امتحان قرار ندهد و گفتند: بار خدايا از ما بگذر، و ما را بار ديگر مانند اول قرار ده و ما مى‏ترسيم كه در اين جا گرفتار شويم.

در اين هنگام خداوند طبيعت استفاده از لذات را از آنها برداشت، هنگامى كه روز قيامت برقرار گردد و بهشتيان وارد بهشت گردند فرشتگان از آنها اذن مى‏خواهند و نزد آنها مى‏آيند و بر آنها سلام مى‏كنند و مى‏گويند رحمت خدا بر شما باد كه در دنيا صبر كرديد و خود را از لذات و شهوات نگاه داشتيد.پ 23- ابو عبد الرحمن گويد: حضرت صادق عليه السّلام فرمود: رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله در يك سفرى بودند در حين حركت ناگهان فرود آمدند و پنج بار سجده كردند و بار ديگر سوار شدند، يكى از اصحاب سؤال كرد يا رسول اللَّه امروز كارى كردى كه در گذشته انجام نمى‏دادى.

فرمود: جبرئيل نزد من آمد و بشارت داد كه على در بهشت است و من براى سپاسگزارى از خدا شكر كردم و هنگامى كه سرم را برداشتم گفت: فاطمه هم در

 

بهشت مى‏باشند،پ بار ديگر سجده كردم و چون سر برداشتم گفت: حسن و حسين دو سيد جوانان اهل بهشت هم در بهشت مى‏باشند.

من بار ديگر سجده كردم و هنگامى كه سرم را برداشتم گفت: كسانى كه آنها را دوست مى‏دارند آنها هم در بهشت مى‏باشند بار ديگر سجده كردم، و چون سر برداشتم گفت دوستان آنها نيز در بهشت هستند بار ديگر هم به سجده رفتم.پ 24- ابن عباس گويد: از حضرت رسول صلّى اللَّه عليه و اله شنيدم مى‏فرمود: اى مردم ما در روز قيامت چهار نفر سواره هستيم و ديگران پياده هستند، يكى از ياران آن جناب عرض كرد: قربانت گردم آن سواران كدام اشخاص هستند.

فرمود: من كه بر براق سوار مى‏شوم، و برادرم صالح كه بر شتر خدا كه قومش او را پى كردند سوار مى‏شود، و دخترم زهرا كه بر شتر عضباء من سوار خواهد شد و على بن ابى طالب كه بر يكى از شتران بهشت سوار مى‏شود.

مهار آن شتر از مرواريد تر مى‏باشد و دو چشمش از ياقوت سرخ است، شكمش از زبرجد سبز رنگ مى‏باشد بالاى آن شتر قبه‏اى از لؤلؤ سفيد قرار دارد كه بيرون و درون آن مشاهده مى‏شود.

بيرون آن رحمت خداوند و درون آن عفو خداوند قرار دارد، هر گاه اين شتر جلو مى‏آيد مى‏درخشد و هر گاه به عقب برود باز هم جلب توجه مى‏كند، على مقابل من حركت مى‏كند و بر سر او تاجى قرار دارد كه نور آن همه جا را روشن مى‏كند.

آن تاج هفتاد گوشه دارد و از هر گوشه‏اى ستاره‏اى مى‏درخشد، پرچم حمد را در دست مى‏گيرد و روز قيامت فرياد مى‏زند لا اله الا اللَّه محمد رسول اللَّه او از هر گروهى كه مى‏گذرد خيال مى‏كنند او پيامبرى مرسل و يا فرشته‏اى مقرب است.

در اين هنگام از طرف عرش فرياد مى‏زنند كه اى مردم او فرشته مقرب و پيامبر مرسل نيست و از حاملان عرش هم نمى‏باشد او على بن ابى طالب عليه السّلام مى‏باشد، بعد از اين شيعيان او مى‏آيند مى‏گويند شما كه هستيد اظهار مى‏دارند شيعيان على هستيم، در اين جا به آنان خطاب مى‏شود اى علويان در آسايش‏

 

هستيد و با هر كس دوست بوديد وارد بهشت گرديد.پ 25- ابو بصير از حضرت باقر و او از پدرانش عليه السّلام روايت مى‏كند كه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله فرمود: اى على چه كار مى‏كنى هنگامى كه كنار جهنم قرار گيرى و پل را هم كشيده باشند، به مردم مى‏گويند از پل بگذريد، تو به جهنم مى‏گوئى اين مال من و اين هم مال تو على عليه السّلام گفت يا رسول اللَّه آنها كدام افراد هستند فرمود: آنها شيعيان تو هستند كه با تو خواهند بود.پ 26- عبد اللَّه بن سنان گويد: حضرت صادق عليه السّلام فرمود: خداوند متعال ابا ندارد امتى را عذاب كند كه از امامى باطل كه بخداوند ارتباطى ندارد پيروى كنند اگر چه آن امت نيكوكار باشند، و از آن طرف برايش مانعى ندارد امتى را كه از يك امام منصوب از طرف خدا را اطاعت مى‏كند مورد رحمت قرار دهد اگر چه آن امت بدكار باشند.پ 27- ابو بصير گويد: خدمت حضرت صادق عليه السّلام رسيدم فرمود: ابو حمزه ثمالى در چه حالى است گفتم: هنگامى كه او را ترك كردم بيمار بود، فرمود:

هنگامى كه مراجعت كردى سلام مرا به او برسان، و به او بگو در فلان روز و فلان ماه جهان را وداع خواهى گفت.

ابو بصير گويد: قربانت گردم، به خداوند سوگند شما به او محبت داشتيد و او هم از شيعيان شما بشمار مى‏رود، فرمود: راست مى‏گوئى آنچه در نزد ما هست براى شما بهتر است، گفتم: شيعيان شما با شما هستند، فرمود: اگر او از خداوند بترسد و مراقب فرمايشات پيغمبر باشد و از گناهان دست باز دارد با ما خواهد بود.

راوى گويد: ما در آن سال از خدمت امام صادق عليه السّلام مرخص شديم، و ابو حمزه پس از مدتى درگذشت.پ 28- عبيد بن زراره گويد: خدمت حضرت صادق عليه السّلام رسيدم و بقباق هم در نزد آن جناب بود، گفتم: قربانت گردم مردى بنى اميه را دوست مى‏دارد، آيا او از آنها به حساب مى‏آيد فرمود: آرى گفتم مردى شما را دوست مى‏دارد او هم با شما خواهد بود فرمود: آرى، گفتم: اگر چه زنا كند و يا دزدى نمايد، امام متوجه بقباق‏

 

شد و با اشاره گفت: آرى.پ زيد شحام گويد: خدمت حضرت صادق عليه السّلام رسيدم، امام فرمود: اى زيد توبه‏ات را تجديد كن و عبادت را از نو شروع كن گويد: با خود گفتم شايد مرگم نزديك شده است، در اين جا امام عليه السّلام فرمودند: اى زيد برايت در نزد ما خيرى نيست ولى تو از شيعيان ما هستى.

صراط و ميزان در دست ما هست و ما به حساب شيعيان خود مى‏رسيم، اى زيد به خداوند سوگند ما از شما به خودتان مهربان‏تر هستيم، اى زيد من شما را در مقامت در بهشت مى‏نگرم و رفيقت حارث بن مغيره نضرى هم با شما هست.پ عمرو بن الياس گويد: من و پدرم بر ابو بكر حضرمى وارد شديم در حالى كه جان مى‏داد، گفت: اى عمرو اينك هنگامى كه دروغ بگويم نيست، من گواهى مى‏دهم كه از جعفر بن محمد عليها السلام شنيدم فرمود: آتش به كسى كه معتقد به ولايت و امامت ما باشد نمى‏رسد.پ در روايت ديگرى از همين عمرو وارد شده كه ابو بكر حضرمى در هنگام وفات گفت: از امام صادق عليه السّلام شنيدم فرمود: هيچ كس از شما وارد آتش نخواهد شد.پ 31- صفوان جمال گويد: خدمت حضرت صادق عليه السّلام رسيدم و عرض كردم شما مى‏فرمائيد شيعيان ما در بهشت هستند، در حالى كه ميان آنها افرادى هستند كه گناه مى‏كنند، و كارهاى زشت انجام مى‏دهند و اموال مردم را مى‏خورند و شرب خمر مى‏نمايند و از دنيا لذت مى‏برند.

فرمود: آرى آنها در بهشت هستند و اينك بدان شيعيان مؤمن ما از دنيا خارج نمى‏گردند تا آنگاه كه مبتلا به قرض و يا بيمارى و فقر بشوند، اگر گرفتار اين‏ها نشدند خداوند در هنگام مرگ به آنها سخت مى‏گيرد تا بدون گناه از جهان خارج گردند.

گويد: گفتم: پدر و مادرم فدايت باد، پس مظالم آنها را كه مى‏دهد، فرمود:

خداوند حساب مردم را در دست محمد و على عليها السلام قرار مى‏دهد، و هر گاه يكى از

 

شيعيان ما مديون باشد ما از حقى كه در مال آنها داريم حساب مى‏كنيم، و اگر حقى از خداوند در گردن او باشد از خدا مى‏خواهيم او را ببخشد، و او را با فضل و عنايت خدا و شفاعت محمد و على وارد بهشت مى‏كنيم.پ 32- ابو مريم سلولى گويد: از حضرت رسول صلى اللَّه عليه و اله شنيدم فرمود: اى على خداوند تو را زينتى داده كه به هيچ يك از بندگانش نداده است، و آن زهد در دنيا مى‏باشد، تو از دنيا چيزى برنمى‏دارى و آن هم چيزى از تو نمى‏گيرد، خداوند محبت فقرا را در دل تو نهاده و آنها تو را رهبر و امام خود گرفته‏اند و تو هم از آنها به عنوان پيرو راضى‏شده‏اى.

خوشا بحال آنهائى كه تو را دوست بدارند و سخنانت را تصديق كنند، و بدا بحال كسانى كه با تو دشمنى كنند و گفته‏ات را تكذيب نمايند، كسانى كه تو را دوست مى‏دارند و گفته‏هاى تو را تصديق مى‏كنند در خانه‏ات با تو همسايه خواهند بود با تو هم‏نشين خواهند شد.

اما كسانى كه با تو دشمنى كنند و سخنانت را دروغ بدانند و گفته‏هايت را قبول ننمايند بر خداوند لازم است كه آنها را در جاى دروغ‏گويان قرار دهد، و روز قيامت با آنها معامله كذابان خواهد كرد و در زمره آنها محشور خواهد گردانيد.پ 33- حسن بن على فرزند دختر الياس روايت مى‏كند كه جدش الياس در هنگام وفات گفت گواه باشيد كه اينك ساعت و لحظه دروغ گفتن نيست، من از امام صادق عليه السّلام شنيدم مى‏فرمود: به خداوند سوگند هر بنده‏اى كه به محبت خدا و رسول و ائمه و اعتقاد به ولايت آنان از دنيا برود آتش دوزخ او را آسيب نمى‏رساند و اين سخن را سه بار تكرار كردند.پ 34- ابو محمد حرانى گويد: امير المؤمنين عليه السّلام فرمود: هر يك از شيعيان كه مرتكب گناهى شوند و يا يكى از منهيات را انجام دهند در هنگام مرگ گرفتار مى‏شوند تا گناهان آنها پاك گردد، اين ابتلا در مال و يا فرزندان او پيش مى‏آيد، و يا خود بيمار مى‏گردد، تا هنگامى كه به ملاقات رحمت خداوند مى‏رسد گناهى نداشته باشد.

 

اگر چنانچه از گناهانش چيزى باقى ماند در هنگام مرگ جانش به سختى بيرون مى‏رود تا بدون گناه و پاك از دنيا برود.پ 35- ابو رزين گويد: حضرت امام سجاد عليه السّلام فرمود: هر كس ما را براى خدا دوست بدارد دوستى‏ها به او سود مى‏رساند و اگر چه در كوه‏هاى ديلم باشد، و اگر دوستى او با ما براى غير خدا باشد باز خداوند هر چه بخواهد مى‏كند، محبت ما خانواده گناهان را ساقط مى‏كند همان گونه كه باد برگ‏ها را از درخت مى‏ريزد.پ 36- طلحة بن زيد گويد: حضرت صادق عليه السّلام از پدرانش روايت مى‏كند كه رسول خدا صلى اللَّه عليه و اله فرمود: جبرئيل نزد من آمد و گفت: اى محمد خداوند به تو سلام مى‏رساند و مى‏فرمايد برادرت على را مژده بده كه من دوستان او را عذاب نمى‏كنم و به دشمنان او هم ترحم نمى‏كنم.پ 37- ابو بكر حضر مى‏گويد: امام صادق عليه السّلام فرمود: اگر كافرى در هنگام مرگ به آن چه عقيده داريد اعتقاد پيدا كند آتش بدن او را فرا نمى‏گيرد.پ 38- شجره گويد: حضرت باقر عليه السّلام فرمود: اى شجره با محبت ما گناهان شما مورد مغفرت قرار مى‏گيرد.پ 39- سماعة بن مهران خدمت حضرت صادق عليه السّلام رسيد، امام فرمود: اى سماعة بدترين مردم كيست گفت: ما هستيم يا بن رسول اللَّه، امام عليه السّلام از اين سخن ناراحت شد و رنگ مباركش سرخ گرديد و از حالت تكيه خارج شد و در جاى خود قرار گرفت و گفت: اى سماعه بدترين مردم در نزد مردم كدام اشخاص هستند.

فرمود: يا ابن رسول اللَّه به خداوند سوگند من دروغ نگفتم بدترين مردم در نزد مردم ما هستيم آنها ما را كافر و رافضى مى‏خوانند، امام فرمود: چه كار مى‏كنيد در آن هنگام كه شما را بطرف بهشت و آنها را بطرف جهنم مى‏كشانند، آنها در آن هنگام بطرف شما نگاه مى‏كنند و مى‏گويند ما را چه شده مردانى كه در نظر ما از اشرار بودند در اين جا مشاهده نمى‏كنيم.

اى سماعه اگر يكى از شما كار بدى بكند ما روز قيامت با پاى پياده بطرف‏

 

خداوند مى‏رويم‏پ و از او شفاعت مى‏كنيم و خداوند هم شفاعت ما را قبول مى‏كند، بخداوند سوگند از شما بيش از يك نفر به جهنم نخواهند رفت، اينك براى رسيدن به درجات بر هم سبقت بگيريد، و با پرهيزگارى دشمنان خود را رو سياه كنيد و غم و اندوه در دل آنها بگذاريد.پ 40- امام هادى عليه السّلام مى‏فرمايد: على عليه السّلام فرمودند: از رسول خدا صلى اللَّه عليه و اله شنيدم مى‏فرمود: هنگامى كه روز قيامت مردم جمع شوند منادى فرياد مى‏زند يا رسول اللَّه خداوند به تو اختيار داده كه دوستان خود و اهل بيت خود را كه با آنها با محبت رفتار كرده‏اند پاداش بدهى.

و هم چنين كسانى كه با آنها دشمنى كرده‏اند آنها را هم مجازات كنى و هر طور دلت مى‏خواهد با آنها رفتار نمائى، رسول خدا صلى اللَّه عليه و اله فرمود: من مى‏گويم بار خدايا مى‏خواهم دوستان خود و اهل بيت را در بهشت جاى دهم و آن مقامى است شايسته كه خود وعده آن را داده‏اى.پ 41- دعبل از حضرت رضا و او از پدرانش عليهم السّلام روايت مى‏كند كه رسول خدا صلى اللَّه عليه و اله در تفسير آيه شريفه أَلْقِيا فِي جَهَنَّمَ كُلَّ كَفَّارٍ عَنِيدٍ فرمود: كه اين آيه در باره من و على فرود آمد و آن اينست كه روز قيامت من و على از مردم شفاعت مى‏كنيم.

رسول خدا صلى اللَّه عليه و اله فرمود: هنگامى كه روز قيامت شود خداوند مرا و تو را اى على شفيع قرار مى‏دهد و مرا با تو لباس مى‏پوشاند، و بعد به تو خطاب مى‏كند و مى‏فرمايد: اينك هر كس با شما دشمنى مى‏كرد او را وارد دوزخ كنيد و هر كس با شما دوست بود او را وارد بهشت سازيد زيرا او مؤمن مى‏باشد.پ 42- ابو بصير گويد: در خدمت حضرت صادق عليه السّلام حج كردم، هنگامى كه با هم در طواف بوديم گفتم: يا ابن رسول اللَّه خداوند اين مردم را مورد رحمت قرار دهد، فرمود: اى ابا بصير اكثر اين مردمى را كه مشاهده مى‏كنى بوزينه و خوك هستند، گفتم: آنها را به من نشان دهيد.

گويد: امام در اين هنگام سخنانى بر زبان جارى كردند و بعد دست خود را به ديدگان من نهادند مشاهده كردم آنها همه بوزينه و يا خوك مى‏باشند، من از اين‏

 

وضع وحشت كردم، امام بار ديگر دست بر ديدگانم گذاشت و مانند اولى شد.پ بعد فرمود: اى ابا محمد شما در بهشت در نعمت و رفاه بسر مى‏بريد در حالى كه در جهنم از شما جستجو مى‏كنند ولى هرگز شما را پيدا نمى‏كنند، به خداوند سوگند يك نفر هم از شما وارد جهنم نخواهد شد.پ 43- على بن ابى حمزه از امام صادق و او از پدرانش عليهم السّلام روايت مى‏كند كه فرمود: رسول خدا صلى اللَّه عليه و اله فرمودند به جبرئيل گفت: خداوند متعال مى‏فرمايد: هر كس به وحدانيت من و رسالت بنده من محمد و به جانشينى على و فرزندان او معتقد گردد او را وارد بهشت مى‏كنم و از دوزخ نجاتش مى‏دهم.

او را در جوار خود جاى مى‏دهم و از كرامت‏هاى خود به او مى‏دهم، و نعمت خود را براى او كامل مى‏كنم و او را از مخصوصان و برگزيدگان خود مى‏نمايم، هر گاه مرا صدا بزند جوابش مى‏دهم، و اگر دعا كند مستجاب مى‏سازم و هر چه از من بخواهد به او مى‏دهم، اگر سكوت كند من ابتداء به او توجه مى‏كنم، اگر از من فرار كند من او را طلب مى‏كنم، و اگر برگردد مى‏پذيرم، و اگر در خانه‏ام را بكوبد باز مى‏نمايم.

هر كس به وحدانيت من گواهى ندهد و به رسالت محمد صلى اللَّه عليه و اله كه بنده و فرستاده من مى‏باشد اعتقاد پيدا نكند و گواهى ندهد كه على بن ابى طالب عليه السّلام خليفه من هست و به امامت فرزندان او ايمان نياورد به نعمت‏هاى من كافر شده است.

او مرا كوچك شمرده و به آيات من كفران ورزيده و به كتابهاى من ايمان نياورده است اگر در خانه من بيايد راهش نمى‏دهم و اگر از من چيزى بخواهد محرومش مى‏كنم، و اگر مرا صدا بزند جوابش نمى‏دهم و اگر دعا كند اجابت نمى‏كنم، و اگر به من اميدوار باشد مايوس مى‏نمايم اين‏ها پاداش او مى‏باشد و من به بندگان ستم نمى‏كنم.پ 44- بدر بن وليد گويد: يحيى بن سابور خدمت حضرت صادق عليه السّلام رسيد تا با آن جناب وداع كند، امام فرمود: بخداوند سوگند، شما بر حق هستيد و مخالفان‏

 

شما در طريق حق نيستند، و من يقين دارم كه شما در بهشت مى‏باشيد، و خداوند به همين زودى‏ها ديدگان شما را روشن مى‏كند.پ 45- زراره گويد: امام باقر عليه السّلام فرمود: كسى كه به ولايت ما معتقد باشد طعم آتش را نخواهد ديد.پ 46- بكّار حضرمى گويد: حضرت باقر عليه السّلام فرمود: هنگامى كه عكرمه غلام ابن عباس را وفات رسيد او را از جايش انتقال دادند، امام فرمود: اگر من او را دريابم سخنى به او تعليم خواهم داد كه آتش او را آسيب نرساند، در اين هنگام مردى داخل شد و گفت: عكرمه درگذشت امام فرمود: پدرم مى‏گفت ما او را تعليم داديم، و آن ولايت و امامت ما بود.پ 47- اصبغ بن نباته گويد: حارث همدانى خدمت حضرت امير المؤمنين عليه السّلام آمد در حالى كه من و گروهى از شيعيان هم با وى بوديم، حارث اندكى كمرش خم شده بود و با عصا راه مى‏رفت و بيمار هم بود، امير المؤمنين كه براى اصبغ احترام قائل بود به استقبالش آمد و گفت حالت چگونه است.

اصبغ عرض كرد يا امير المؤمنين روزگار به من آسيب مى‏رساند و ناراحتم مى‏كند هنگامى كه مشاهده مى‏كنم ياران شما در خانه‏ات با همديگر مخاصمه مى‏كنند، فرمود: خصومت آنها در چه موضوعى است، گفت: آنها در باره شما و آن سه نفر كه قبل از شما حكومت مى‏كردند با هم اختلاف و نزاع دارند، بعضى غلو مى‏كنند و بعضى ميانه‏رو هستند و گروهى هم در شك مى‏باشند.

على عليه السّلام فرمود: اى برادر همدانى اندكى آرام بگيرد و گوش فرا دار، بهترين شيعيان من طبقه متوسط مى‏باشند، كه غاليان بايد به آنها برگردند و عقب ماندگان هم خود را به آنها برسانند، حارث گفت پدر و مادرم فدايت باشند حقيقت را براى ما روشن بفرما تا ما از روى بصيرت موضوع را درك كنيم و شك و شبهه از دل ما بيرون گردد.

على عليه السّلام فرمود: اى حارث امر بر تو مشتبه شده و بدان كه دين خدا بوسيله مردان شناخته نمى‏شود بلكه دين را بايد با حق و آيات حق شناخت، اينك نخست‏

 

حق را بشناس تا اهلش را بشناسى،پ اى حارث حق بهترين حديث مى‏باشد و كسى كه دنبال حق مى‏رود مجاهد است اينك گوش خود را باز كن تا حق را بشناسى و بعد گفته‏هاى مرا به اصحابت برسان.

متوجه باش كه من برادر رسول خدا و بنده خدا و تصديق‏كننده بزرگ رسول هستم، من هنگامى به رسالت او گواهى دادم كه آدم هنوز در كل بود، و من نخستين كسى هستم كه در اين امت او را به نبوت تصديق كردم، پس آغاز و انجام ما هستيم و من از خاصان آن حضرت بودم و وصى و جانشين او مى‏باشم.

اى حارث من صاحب سر رسول خدا هستم و با او به نجوا پرداختم، فهم قرآن و كتاب به من داده شد، خداوند به من علوم و فضائل عطا كرد به من هزار كليد دادند كه با هر كليدى هزار در گشوده مى‏شود و از هر درى هزار هزار دانش به روى من باز مى‏گردد، و در شب قدر هم علاوه بر اين‏ها به من كمك مى‏شود.

اين علوم و فضائل براى من و ذريه‏ام كه نگهدارندگان دين هستند در شب و روز جريان پيدا مى‏كند تا آنگاه كه خداوند زمين را به وارثان بدهد، اى حارث تو را مژده مى‏دهم كه دوستان و دشمنان من در جاهائى مرا خواهند شناخت، و آنجاها هنگام مردن، و هنگام عبور از صراط و هنگام ورود در كنار حوض و هنگام مقاسمه خواهد بود.

حارث گفت: اى مولاى من مقاسمه چيست، فرمود: مقاسمه با آتش دوزخ من در كنار آتش قرار مى‏گيرم و مى‏گويم اى آتش اين مال شما و اين هم مال من، اين دوست من است او را رها كن و اين دشمن من است او را بگير.

بعد از اين امير المؤمنين عليه السّلام دست حارث را گرفت و گفت: اى حارث همان گونه كه من دست تو را گرفته‏ام رسول خدا صلى اللَّه عليه و اله هم دست مرا گرفت و اين در هنگامى بود كه قرشيان و منافقان نسبت به من حسادت مى‏كردند.

رسول خدا صلى اللَّه عليه و اله فرمود: هنگامى كه روز قيامت شود من به ريسمان خدا چنگ مى‏زنم و تو هم به من چنگ مى‏زنى و فرزندانت هم به تو چنگ خواهند زد و شيعيان هم به شما چنگ مى‏زنند در اين هنگام خداوند با پيامبر خود چه خواهد

 

كرد.پ پيامبر با وصى خود چه رفتارى خواهد نمود، اى حارث اينك بنگر با چه كسى دوست هستى و اين سخنى كوتاه از يك قصه طولانى مى‏باشد، و اينك بدان چه كار مى‏كنى و اعمالت چيست اين سخن را سه بار تكرار كردند، در اين جا حارث برخاست و در حالى كه عباى خود را بر زمين مى‏كشيد گفت: به خداوند سوگند ديگر باكى ندارم مرگ بر من فرود آيد و يا من به استقبال مرگ بروم.پ عباية بن ربعى گويد: به عبد اللَّه بن عباس گفتم: چرا رسول خدا صلى اللَّه عليه و اله على عليه السّلام را به ابو تراب مكنى فرمودند، گفت براى اينكه او صاحب زمين مى‏باشد و در روى زمين بعد از رسول خدا حجت پروردگار است، بقاء و سكون زمين بخاطر او مى‏باشد.

از رسول خدا صلى اللَّه عليه و اله شنيدم فرمود: هنگامى كه قيامت برپا شود و كافر مشاهده كند كه خداوند براى شيعيان على عليه السّلام چه چيزهائى مهيا كرده است و چه پاداشها و كرامت‏هائى براى آنان مقرر نموده مى‏گويد كاش من هم از شيعيان على بودم و همين است كه خداوند فرمود: يَقُولُ الْكافِرُ يا لَيْتَنِي كُنْتُ تُراباً

.پ 49- ابن عباس گويد: رسول اللَّه صلى اللَّه عليه و اله فرمود: من روز قيامت از چهار نفر شفاعت خواهم كرد و لو گناهان مردم روى زمين را بياورند، كسى كه مقابل ذريه‏ام به ايستد و با دشمنان او جنگ كند كسى كه حوائج آنها را برآورد در هنگامى كه مضطر گردند و كسى كه با زبان و دل آنها را دوست بدارد.پ 50- نصر بن على از موسى بن جعفر و او از پدرانش عليهما السّلام روايت مى‏كند كه رسول خدا صلى اللَّه عليه و اله دست حسن و حسين را گرفت و فرمود: هر كس اين دو و پدر و مادرش را دوست بدارد با من در بهشت خواهد بود.پ 51- عبد اللَّه بن عمر گويد: از حضرت رسول صلى اللَّه عليه و اله در باره على سؤال كردم، رسول خدا ناراحت شد و فرمود: چرا گروهى از من در باره كسى سؤال مى‏كنند كه منزلت او در نزد خداوند مانند منزلت من مى‏باشد، متوجه باشيد هر كس على را دوست بدارد مرا دوست داشته است و هر كس مرا دوست بدارد خداوند را دوست‏

 

داشته است.پ خداوند از هر كس راضى باشد بهشت را به او عطا مى‏كند بدانيد هر كس على را دوست بدارد پروردگار نمازهاى او را قبول مى‏كند و روزه‏اش را مى‏پذيرد و دعايش را مستجاب مى‏گرداند و بدانيد هر كس على را دوست بدارد فرشتگان براى او استغفار مى‏كنند و درهاى هشت‏گانه بهشت براى او باز مى‏شوند و او از هر درى بخواهد وارد مى‏گردد.

هر كس على را دوست بدارد از دنيا بيرون نمى‏رود تا آنگاه كه از آب كوثر بياشامد و از ميوه درخت طوبا بخورد و جاى خودش را در بهشت بنگرد، هر كس على را دوست بدارد خداوند مرگ را بر او آسان مى‏گيرد و قبرش را يكى از باغهاى بهشتى قرار مى‏دهد.

هر كس على را دوست بدارد خداوند به عدد هر رگى در بدن به او يك حوراء مى‏دهد، و هشتاد نفر از خويشاوندانش را شفاعت مى‏كند، و براى هر موئى كه در بدن دارد شهرى در بهشت به او مى‏دهند و هر كس على را دوست بدارد خداوند فرشته موت را با او مهربان مى‏كند، و ترس منكر و نكير را از او دور مى‏گرداند و قبرش را روشن مى‏سازد و چهره‏اش را نورانى مى‏نمايد.

هر كس على را دوست بدارد خداوند او را در سايه عرش با شهداء و صديقان در سايه‏ها قرار مى‏دهد و هر كس على را دوست بدارد خداوند او را از آتش نجات مى‏دهد، هر كس على را دوست بدارد خداوند نيكى‏هاى او را قبول مى‏كند و از گناهانش در مى‏گذرد و با حمزه سيد الشهداء همنشين مى‏سازد.

هر كس على را دوست بدارد خداوند علم و حكمت را در دلش جاى گزين مى‏كند و حق را بر زبانش جارى مى‏سازد و درهاى رحمت را بروى او مى‏گشايد، و هر كس على را دوست بدارد در آسمان از او به عنوان اسير خدا در زمين ياد مى‏كنند.

هر كس على را دوست بدارد فرشته‏اى در زير عرش فرياد مى‏زند اى بنده خدا گناهانت آمرزيده شد اينك عمل را از سر گير، هر كس على را دوست بدارد و

 

روز قيامت چهره‏اش مانند ماه شب چهارده مى‏درخشد،پ هر كس على را دوست بدارد خداوند تاجى بر سر او مى‏گذارد و لباس كرامت در بر او مى‏كند.

هر كس على را دوست بدارد مانند برق از صراط عبور مى‏كند، و هر كس على را دوست بدارد نامه اعمال او باز نمى‏شود و ميزانى براى او نصب نمى‏گردد و به او گفته مى‏شود وارد بهشت گردد.

هر كس على را دوست بدارد فرشتگان به ديدن او مى‏روند و با او دست مى‏دهند، پيامبران او را زيارت مى‏كنند، و خداوند همه خواسته‏ها و حوائج او را مى‏دهد، هر كس به محبت على از دنيا برود من ضمانت مى‏كنم كه او را وارد بهشت كنم، و اين سخن را سه بار تكرار كردند.پ 52- حذيفة بن منصور گويد: خدمت حضرت صادق عليه السّلام بودم كه مردى وارد شد و گفت: قربانت گردم برادرى دارم كه شما را دوست دارد و در احترام و عظمت شما مى‏كوشد ولى مبتلا به شرب خمر است امام عليه السّلام فرمود: براى دوستان ما اين حالت بسيار بزرگ است ولى من بدتر از اين را به شما بگويم و آن اين است كه ناصبى براى ما بدتر از آن مى‏باشد.

پست‏ترين مؤمنان كه در ميان آنان پست وجود ندارد مى‏تواند دويست انسان را شفاعت كند ولى اگر اهل زمين و آسمان و درياهاى هفتگانه بخواهند براى يك ناصبى شفاعت كنند پذيرفته نمى‏شود، اين برادرت قبل از اينكه از دنيا برود موفق به توبه مى‏گردد و يا در بدنش به بيمارى مبتلا مى‏گردد.

اين بيمارى موجب مى‏شود كه گناهانش آمرزيده شود و او هنگامى كه در محضر خداوند حاضر مى‏شود گناهى نداشته باشد، شيعيان راه درست را گرفته‏اند و آنها در پايان به خير و سعادت خواهند رسيد، پدر من همواره مى‏گفت دوست آل محمد را دوست بگير اگر چه گناه‏كار باشد و با دشمنان آنها دشمنى كن اگر چه روزه‏دار و نمازگزار باشد.پ 53- ميسرة بن حبيب گويد: على بن الحسين سلام اللَّه عليهما فرمود: روز قيامت ما از دامن رسول خدا صلى اللَّه عليه و اله مى‏گيريم، و شيعيان ما هم از دامن ما خواهند

 

گرفت.پ 54- عاصم بن ابى حمزه گويد: على عليه السّلام فرمودند: رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله فرمود:

نخستين كسى كه وارد بهشت مى‏شود من و فاطمه و حسن و حسين هستيم، گفتم:

يا رسول اللَّه پس دوستان ما كجا خواهند بود فرمود: پشت سر شماها.پ 55- ابو حمزه ثمالى گويد: حضرت باقر عليه السّلام فرمود: خداوند متعال روز قيامت شيعيان ما را با همان گناهان و عيب‏ها از قبرها بيرون مى‏كند و صورت‏هاى آنها مانند ماه تابان مى‏درخشند، ترس و وحشت در ميان آنها نيست و در آرامش و راحتى هستند.

مردم مى‏ترسند ولى آنها ترسى ندارند، مردم در غم و اندوه مى‏باشند ولى آنان غمى ندارند، آنها روز قيامت سوار بر شتران و مركب‏هائى هستند كه بالهاى طلائى آنها مى‏درخشد، آنها بدون تربيت براى سوار شدن رام هستند گردن‏ها مانند ياقوت سرخ و نرم‏تر از حرير مى‏باشد.پ 56- عمر بن خطاب گويد: رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله فرمود: من و فاطمه و حسن و حسين و على در يك قبه سفيد در حضيرة القدس هستيم و اين قبه را قبه مجد مى‏گويند، و شيعيان ما هم در طرف راست مقام قرب خداوندى مى‏باشند.پ 57- ابو على همام گويد: از كعب الاحبار پرسيدم در باره شيعيان على چه مى‏گوئيد گفت: اى همام من وصف آنها را در كتاب‏هاى آسمانى ديده‏ام، آنها حزب خداوند و ياران دين او مى‏باشند آنها شيعيان ولى خدا و بندگان خاص خداوند هستند و از ميان بندگان برگزيده شده‏اند.

پروردگار آنها را براى دين خود برگزيد آنها را براى بهشت آفريد و در بهشت جايشان داد، آنها در فردوس برين در سرا پرده‏هائى از در و اطاقهايى از مرواريد قرار دارند، آنان در ميان مقربان و نيكان جايى دارند و از شربت‏هاى سر به مهر مى‏آشامند.

در آنجا چشمه‏اى است كه به آن تسنيم مى‏گويند غير از آنها كسى از آن چشمه آب نمى‏نوشد، تسنيم چشمه‏اى است كه خداوند آن را به فاطمه بخشيده‏

 

است‏پ و آن از زير قبه منزل فاطمه جريان دارد، مانند كافور سفيد و مزه‏اش مانند زنجفيل و بويش مانند مشك مى‏باشد.

آب از زير قبه جارى مى‏شود و جريان پيدا مى‏كند و شيعيان و دوستانش از آن مى‏آشامند، قبه او چهار پايه دارد پايه از لؤلؤ سفيد كه از زير آن چشمه‏اى مى‏جوشد و در بهشت روان مى‏گردد آن چشمه را هم سلسبيل مى‏نامند، و پايه‏اى از در زرد مى‏باشد كه از زير آن چشمه‏اى بنام طهور جارى مى‏گردد.

پايه‏اى ديگر از زمرد سبز است كه از زير آن دو چشمه از عسل و خمر جارى مى‏گردند، هر چشمه‏اى از اين چشمه‏ها بطرف پائين بهشت جريان دارند و فقط تسنيم بطرف بالا مى‏رود و خاصان اهل بهشت از آن مى‏نوشند كه آنها عبارتند از شيعيان على و دوستان او.

و اين است معنى آيه شريفه يُسْقَوْنَ مِنْ رَحِيقٍ مَخْتُومٍ  خِتامُهُ مِسْكٌ وَ فِي ذلِكَ فَلْيَتَنافَسِ الْمُتَنافِسُونَ  وَ مِزاجُهُ مِنْ تَسْنِيمٍ  عَيْناً يَشْرَبُ بِهَا الْمُقَرَّبُونَ، و اين نعمت‏ها براى آنها گوارا باد، بعد گفت: به خداوند سوگند كسى آنها را دوست نمى‏دارد مگر كسانى كه خداوند از آنها پيمان گرفته باشد.پ 58- جابر گويد: امام باقر عليه السّلام فرمود: خداوند جز ما و شيعيان ما را مورد رحمت خود قرار نمى‏دهد و شيعيان ما روز قيامت رستگار مى‏باشند، و در حديث ديگرى امام باقر عليه السّلام فرمود: با محبت ما خداوند شما را مى‏آمرزد.پ 59- عمار سندى گويد: به حضرت صادق عليه السّلام عرض كردم من به بلاد مشركان مسافرت مى‏كنم گروهى در نزد ما هستند كه مى‏گويند اگر در آن جا بميرى با آنها محشور مى‏گردى، فرمود هنگامى كه آنجا مى‏روى از ما هم گفتگو مى‏كنى و مردم را بطرف ما فرا مى‏خوانى.

عرض كردم آرى، فرمود: هنگامى كه در اين شهرهاى مسلمان‏نشين مسافرت مى‏كنى مى‏توانى از ما سخن بگوئى گفت: خير، فرمود: هر گاه در بلاد شرك بميرى و در آن جا به خاك بروى روز قيامت يك امت محشور مى‏گردى و نورى در مقابلت خواهد بود كه تو را هدايت مى‏كند.

 

پ‏60- عبد اللَّه بن مسعود گويد: رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله فرمودند: هنگامى كه خداوند آدم عليه السّلام را خلق كرد و روح در آن دميد آدم عطسه كرد در اين هنگام به او الهام شد بگويد الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ* خداوند متعال فرمود: اى آدم تو مرا حمد گفتى به عزت و جلال خودم سوگند اگر نه اين بود كه اراده كرده‏ام دو بنده را در آخر الزمان خلق كنم تو را خلق نمى‏كردم.

آدم عليه السّلام گفت: بار خدايا آن دو بنده در چه وقت خواهند آمد و نام آنها چيست، خداوند به او وحى فرستاد سرت را بلند كن، او سرش را بلند كرد و مشاهده كرد در زير عرش نوشته‏اند. لا اله الا اللَّه محمد رسول اللَّه نبى الرحمة و على مفتاح الجنة، و بعد نوشته بود سوگند به عزت و جلال خودم هر كس او را دوست بدارد بر او ترحم مى‏كنم و هر كس او را دشمن بدارد عذابش مى‏نمايم.پ 61- عطيه عوفى گويد: همراه جابر بن عبد اللَّه انصارى براى زيارت قبر امام حسين عليه السّلام بيرون شديم، هنگامى كه وارد كربلا شديم جابر به نزديك شط فرات رفت و غسل نمود، بعد لنگى به كمر بست و پارچه‏اى را هم به دوش افكند، و كيسه‏اى بيرون آورد و مقدارى سعد بر خود پاشيد.

پس در حالى كه مشغول ذكر خداوند بود بطرف قبر حركت كرد هنگامى كه نزديك قبر رسيد گفت دست مرا بالاى قبر بگذاريد، من هم دست او را روى قبر نهادم او از حال رفت و بى‏هوش گرديد من مقدارى آب بصورت او پاشيدم و او به حال آمد.

بعد از اين گفت: اى حسين، و سه بار اين كلمه را تكرار كردند و بعد گفتند:

دوست جواب دوست را نمى‏دهد، سپس گفت: چگونه جواب مرا بدهى كه سرت را از بدنت جدا كرده‏اند و رگهايت را قطع نموده‏اند، من گواهى مى‏دهم كه تو فرزند پيامبران هستى و فرزند سرور مؤمنان مى‏باشى.

اى حسين تو با تقوى هم پيمان بودى و ريشه هدايت بشمار مى‏رفتى، تو پنجمين نفر از اصحاب كسا هستى، تو فرزند سيد نقباء مى‏باشى، تو فرزند فاطمه زهرائى، چرا چنين نباشى در حالى كه از دست رسول خدا تغذيه شدى و در دامن‏

 

پرهيزگاران تربيت گرديدى.پ اين حسين تو از پستان ايمان شير خوردى و با اسلام از شير گرفته شدى، در حال حياة و ممات پاك و پاكيزه هستى، ولى دلهاى اهل ايمان از دورى شما خوش نيست و دل آنها از اين جهت ريش است، سلام و رضوان خدا بر تو باد، گواهى مى‏دهم به طريقى رفتى كه برادرت يحيى بن ذكريا در آن راه گام برداشت.

بعد از آن ديدگان خود را متوجه قبر كرد و گفت: السلام عليكم أيها الارواح التى حلت بفناء الحسين و أناخت برحله، أشهد انكم أقمتم الصلاة و آتيتم الزكاة و امرتم بالمعروف و نهيتم عن المنكر و جاهدتم الملحدين و عبدتم اللَّه حتى اتاكم اليقين.

بعد فرمود: سوگند به خداوندى كه محمد را براستى برانگيخت ما هم در مصائبى كه بر شما وارد شد شريك هستيم، عطيه گفت: به جابر گفتم چگونه ما در مصائب آنها شريك هستيم در صورتى كه بيابانى را نپيموديم و از كوهى بالا نرفتيم، و شمشيرى نزديم، در حالى كه آنها قطعه قطعه شدند و بين سرها و بدن آنها جدائى افتاد، فرزندان آنها يتيم و زنان آنها بيوه شدند.

جابر گفت: اى عطيه از دوست خود رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله شنيدم فرمود: هر كس قومى را دوست بدارد خداوند آنها را در ثواب اعمال آنان شريك مى‏گرداند، سوگند به خدائى كه محمد را براستى برانگيخت و او را به نبوت برگزيد، نيت من و ياران من با آنها يكى مى‏باشند.

 

اى عطيه مرا بطرف خانه‏هاى كوفه ببريد، عطيه گويد هنگامى كه در بين راه بوديم جابر گفت: اى عطيه مى‏خواهى ترا وصيتى بكنم، گمان نمى‏كنم بعد از اين با تو ملاقاتى داشته باشم، با محبان آل محمد صلّى اللَّه عليه و اله دوست باشيد و با دشمنان آنها دشمنى كنيد اگر چه نماز گذار و روزه‏دار باشند.

با دوستان آل محمد با محبت رفتار كنيد، اگر آنها قدمى بطرف گناه برمى‏دارند ولى از سوى ديگر در محبت آنها هم قدمى ديگر برمى‏دارند، دوستان آل محمد عليهم السّلام بطرف بهشت مى‏روند در صورتى كه دشمنان آنان به دوزخ خواهند رفت.

 

پ‏62- عبد اللَّه بن وليد گويد: خدمت حضرت صادق عليه السّلام رسيديم، در هنگامى كه مروانيان حكومت مى‏كردند، امام فرمود: شما از كجا آمده‏ايد گفتيم از كوفه، فرمود: هيچ شهرى به اندازه اهل كوفه ما را دوست نمى‏دارند مخصوصا طرفدارى از ولايت و امامت ما در آن جا بيشتر است.

خداوند شما را بطرفى هدايت كرد كه مردم آن را نشناختند شما دعوت ما را اجابت كرديد در حالى كه مردم با ما دشمنى كردند، شما از ما پيروى كرديد مردم با ما مخالفت نمودند، شما ما را تصديق نموديد ولى مردم ما را تكذيب كردند، خداوند زندگى و مرگ شما را با ما قرار داد.

 

از پدرم شنيدم مى‏فرمود: فاصله شما با آنچه شما را خوشحال مى‏كند و ديدگان شما را روشن مى‏گرداند و شما را مورد غبطه ديگران قرار مى‏دهد فقط مرگ است، خداوند متعال در قرآن فرموده: ما قبل از تو پيامبرانى فرستاديم و براى آنها زنان و فرزندانى قرار داديم، و ما هستيم ذريه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله.پ 63- بشير نبال گويد: شترى خريدارى كردم كه لاغر بود: گروهى گفتند او مى‏تواند در مسافرت‏ها مورد استفاده تو قرار گيرد، و گروهى گفتند به درد مسافرت و حمل و نقل نمى‏خورد، من سوار شتر شدم و خود را به مدينه رسانيدم، در حالى كه دست و پا و چهره‏ام از هم شكافته بودند.

در مدينه در منزل امام باقر عليه السّلام رفتم و به خادم گفتم از امام براى من اجازه ورود بخواه در اين هنگام امام صداى مرا شنيد و فرمود: اى بشير خوش آمدى بيا داخل منزل هنگامى كه مرا مشاهده كرد فرمود: چرا چنين‏شده‏اى.

عرض كردم قربانت گردم شتر لاغرى خريدم گاهى سوار شدم و گاهى پياده راه پيمودم از اين جهت دست و پايم و صورتم مجروح شد، فرمود: چرا به چنين مسافرت مشكلى دست زدى گفتم براى اينكه دوست داشتم با شما ملاقات كنم و به زيارت شما برسم.

امام عليه السّلام فرمود: هنگامى كه روز قيامت شود رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله به خداوند ملتجى مى‏شود و ما هم به رسول خدا دست مى‏زنيم، و شما هم به ما چنگ خواهيد زد،

 

خيال مى‏كنيد ما شما را كجا خواهيم برد، به خداوند سوگند كه شما را وارد بهشت خواهيم كرد.پ 64- جابر بن عبد اللَّه گويد: خدمت حضرت رسول صلّى اللَّه عليه و اله بوديم كه على بن ابى طالب عليه السّلام وارد شد، رسول خدا فرمود: سوگند بخدائى كه جانم در دست او مى‏باشد اين شخص و شيعيان او رستگار هستند.

بعد از اين فرمود: او نخستين مؤمن شما است، و از همه شما بهتر به عهد خداوند وفا مى‏كند، و اوامر خداوند را با قدمهاى استوار اجرا مى‏گرداند، و بيش از شما نسبت به مردم عدالت دارد، و در هنگام قسمت از شما بيشتر مساوات را رعايت مى‏نمايد، و در نزد خداوند بيش از همه ارزش و عزت دارد، در اين هنگام آيه شريفه إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ فرود آمد.پ 65- ابو هريره گويد: فاطمه عليها السلام را از اين جهت فاطمه نام نهادند كه او دوستان خود را از آتش نجات مى‏دهد.پ 66- احمد بن عامر طائى از حضرت رضا و او از پدرانش عليهم السّلام روايت مى‏كند كه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله فرمود: دخترم را از اين جهت فاطمه نام نهاده شد كه خداوند او و دوستانش را از آتش بريده است.پ 67- جابر بن عبد اللَّه گويد: من و على در خدمت حضرت رسول صلّى اللَّه عليه و اله بوديم كه عمر بن خطاب وارد شد و گريبان مردى را هم گرفته بود، رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله به عمر گفت اين مرد چه كار كرده است كه اين گونه گريبان او را گرفته‏اى.

عمر گفت: يا رسول اللَّه اين مرد از شما نقل مى‏كند كه شما گفته‏ايد هر كس بگويد لا اله الا اللَّه وارد بهشت مى‏گردد و هر گاه مردم اين را بشنوند دنبال كارهائى مى‏روند آيا شما اين را گفته‏ايد، فرمود: آرى هنگامى كه ولايت اين را داشته و با او محبت كند.پ 68- سلمان گويد: در حضور حضرت رسول صلّى اللَّه عليه و اله بودم كه على عليه السّلام وارد شد رسول خدا چند عدد سنگريزه به او داد هنگامى كه سنگ ريزه‏ها در دست او قرار گرفت ناگهان شنيديم سنگ ريزه‏ها به سخن آمدند و با زبان فصيح گفتند:

 

پ‏لا اله اللَّه محمد رسول اللَّه، رضيت باللَّه ربا و بمحمد نبيا و بعلى بن ابى طالب وليا، بعد از اين رسول خدا فرمود: هر كس صبح كند و خدا را دوست بدارد و به ولايت على بن ابى طالب اعتقاد پيدا نمايد از عذاب خدا و ترس او در آسايش خواهد بود.پ 69- احمد بن عامر طائى از حضرت رضا عليه السّلام و او از پدرانش روايت مى‏كند كه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله فرمود: اى على هنگامى كه روز قيامت فرا رسد من بخداوند چنگ مى‏زنم و تو به من چنگ مى‏زنى و فرزندانت به تو چنگ خواهند زد و شيعيانت هم به آنها چنگ مى‏زنند و در آن هنگام خواهيد ديد كه به كجا خواهيم رفت.پ 70- احمد بن عامر از امام رضا و او از پدرانش عليهم السّلام روايت مى‏كند كه على عليه السّلام فرمود: رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله فرمودند من روز قيامت از چهار نفر شفاعت خواهم كرد، كسانى كه اهل بيت مرا دوست بدارند، كسانى كه دوستان آنها را دوست و دشمنان آنها را دشمن بگيرند، كسانى كه حوائج آنان را برآورند، و در مشكلات زندگى به آنها برسند.پ 71- ابن عباس گويد: از رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله شنيدم فرمود: خداوند ستونى از ياقوت سرخ دارد كه به عرش پيوسته است جز على و شيعيان او كسى به آن دست نخواهد يافت.پ 72- ام سلمه گويد: شبى حضرت رسول صلّى اللَّه عليه و اله نزد من بودند كه فاطمه و على عليهما السّلام آن جا آمدند، رسول خدا فرمود: بشارت باد ترا كه خود و يارانت در بهشت خواهيد بود و شيعيانت هم با تو وارد بهشت مى‏گردند.پ 73- حارث از على عليه السّلام روايت مى‏كند كه خدمت على عليه السّلام رسيدم در حالى كه مقدارى از شب گذشته بود، فرمود: اى حارث چرا در اين موقع آمده‏اى گفتم يا امير المؤمنين دوستى تو مرا در اين هنگام به خدمت شما كشانيد، امام سه بار فرمودند اللَّه الذى لا اله الا هو.

بعد از اين فرمودند شما در سه جا مرا مشاهده مى‏كنيد، هنگامى كه مرگ شما

 

فرا رسد و بخواهيد از اين جهان برويد، و هنگامى كه بخواهيد از پل صراط عبور كنيد، و هنگامى كه بخواهيد كنار حوض بيائيد و از آن آب بنوشيد.پ 74- ابو هارون عبدى گويد: در سال حرة از منزل خود بيرون شدم و متوجه گرديدم گروهى جمع شده‏اند، پرسيدم اين اجتماع براى چيست، گفتند ابو سعيد خدرى در اين جا هست و مردم براى او اجتماع كرده‏اند، من خود را به او رسانيدم و گفتم در باره على سخن بگوييد.

ابو سعيد گفت: رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله كسى را فرستادند تا ندا كند هر كس بگويد لا اله الا اللَّه محمد رسول اللَّه وارد بهشت مى‏گردد، عمر به منادى گفت: او براى گروه خاصى مى‏باشد و يا به همه مربوط است، منادى آمد و جريان را به رسول خدا گفت: پيامبر دست به شانه على گذاشت و فرمود: اين مخصوص على و شيعيان او مى‏باشد.پ 75- جابر بن عبد اللَّه گويد: هنگامى كه على عليه السّلام در خيبر خدمت حضرت رسول صلّى اللَّه عليه و اله رسيد، پيامبر فرمود: اگر گروهى از امت من در باره‏ات سخنانى نمى‏گفتند كه نصارى در باره عيسى عليه السّلام گفتند امروز مطالبى جالب در باره تو مى‏گفتم.

در اين هنگام تو به هر گروهى كه عبور مى‏كردى خاك‏هاى زير پايت را برمى‏داشتند و از آب وضويت به عنوان تبرك مى‏گرفتند و به آن استشفاء مى‏كردند، و اين بس است كه تو از من و من هم از تو مى‏باشم تو از من ارث مى‏برى و من هم از تو ارث مى‏برم، تو از من مانند هارون در برابر موسى هستى جز اينكه بعد از من پيامبرى نيست.

تو ذمه مرا رها مى‏كنى و براى اجراى سنت من جنگ مى‏نمائى، و فردا در كنار حوض جانشين من هستى، و تو نخستين كسى هستى كه در كنار حوض بر من وارد مى‏گردى، و با من جامه در بر مى‏كنى، و نخستين فرد از امت من مى‏باشى كه وارد بهشت مى‏شوى.

شيعيانت با چهره‏هاى نورانى روى منابرى از نور قرار مى‏گيرند و پيرامون من‏

 

جمع مى‏گردندپ من از آنها شفاعت مى‏كنم و آنها در بهشت همسايه من خواهند بود، جنگ با تو جنگيدن با من است، و صلح با تو صلح با من مى‏باشد، نهان تو نهان من و آشكار تو آشكار من است.

فرزندانت فرزندان من هستند، تو وعده‏هاى مرا به انجام مى‏رسانى حق با تو و در زبان و دلت و ديدگانت مى‏باشد، ايمان با خون و گوشت تو آميخته همان گونه كه با من درآميخته است دشمنان تو به حوض راه پيدا نمى‏كنند، و دوستانت با تو وارد كنار حوض خواهند شد.

در اين هنگام على عليه السّلام سجده كردند و گفتند: خداوند را ستايش مى‏كنم كه اسلام را بر من ارزانى داشت و قرآن را به من تعليم فرمود: و مرا محبوب خاتم پيامبران كرد، و اين همه احسان و نيكى به من فرمود: رسول خدا فرمود: اگر تو نبودى بعد از من مؤمنان شناخته نمى‏شدند.پ 76- رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله فرمودند: هر كس در محبت محمد و آل محمد عليهم السّلام بميرد شهيد مرده است، و هر كس در محبت آل محمد بميرد مورد رحمت و مغفرت قرار مى‏گيرد، و هر كس در محبت آل محمد بميرد با توبه از جهان مى‏رود.

هر كس با محبت محمد و آل محمد بميرد، مؤمن است و با ايمان كامل جهان را ترك مى‏كند، هر كس با محبت آل محمد بميرد فرشته مرگ او را به بهشت بشارت مى‏دهد، و نكير و منكر بشارت بهشت را به او مى‏دهند، هر كس به محبت آل محمد از دنيا برود از قبرش دو در بطرف بهشت باز مى‏گردد.

هر كس به محبت آل محمد از دنيا برد، فرشتگان رحمت در قبرش جاى مى‏گيرند، هر كس با محبت آل محمد از دنيا برود در پيروى از سنت رسول از جهان مى‏رود، و هر كس با بغض و كينه آل محمد از دنيا برود روز قيامت در پيشانيش مى‏نويسند اين از رحمت خداوند مايوس است، و هر كس در بغض آنها بميرد كافر است و بوى بهشت به مشام او نخواهد رسيد.پ 77- جابر بن عبد اللَّه از حضرت باقر و او از پدرش زين العابدين عليهما السّلام روايت مى‏كند كه مردى نزد آن جناب آمد و گفت حديث مخصوصى در باره خودتان براى‏

 

من باز گوئيدپ فرمود: آرى ما خازنان علم خداوند و وارثان وحى و حاملان كتاب او هستيم.

اطاعت ما واجب و دوستى ما از ايمان است و بغض ما علامت نفاق مى‏باشد، دوستان ما در بهشت و دشمنان ما در دوزخ گرفتار هستند، سوگند به خداوند كه ما از طينتى پاك آفريده‏شده‏ايم كه ديگرى در آن سهيم نيست و دوستان ما هم از طينتى كه پائين‏تر از آن هست آفريده شده‏اند.

 

هنگامى كه روز قيامت فرا رسد طينت سفلى به عليا ملحق خواهند شد، در آن هنگام مشاهده خواهيد كرد كه خداوند به پيامبر خود چه خواهد كرد، و پيامبر هم با فرزندان خود چگونه رفتار خواهد نمود، و فرزندان او با دوستان و محبان خود چه خواهند كرد و همه اينها بطرف بهشت مى‏روند.پ 78- ابو قلابه گويد: از ام سلمه در باره شيعيان على سؤال كردم، گفت: از رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله در اين باره سؤال كردم فرمود: شيعيان على روز قيامت رستگار هستند.پ 79- انس بن مالك گويد: رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله فرمود: هفتاد هزار نفر از امت من بدون حساب وارد بهشت مى‏شوند كه حساب و عذابى براى آنها نيست، بعد متوجه على عليه السّلام شد و فرمود: آنها شيعيان تو هستند و تو هم امام آنها هستى.پ 80- عبد اللَّه بن شريك از حضرت باقر عليه السّلام روايت مى‏كند كه فرمود: ابو بكر و عمر و عبد الرحمن بن عوف و زبير نزد رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله آمدند، رسول خدا بيرون شد و آمد در كنار آنها نشست و در حالى كه بند نعلش پاره شده بود، پيامبر نعل خود را بطرف على عليه السّلام افكند و فرمود: در طرف راست عرش گروهى از ما هستند كه بالاى منبرهائى از نور قرار دارند، چهره‏هاى آنها از نور مى‏درخشد و لباسهائى هم از نور در بردارند، آنها به اندازه‏اى نورانى هستند كه ديده ناظران قدرت مشاهده آنها را ندارد.

در اين جا ابو بكر و زبير و عبد الرحمن هر كدام از رسول خدا پرسيدند آنها كدام افراد هستند، رسول اكرم پاسخ آنها را نمى‏دادند، بعد از آن على عليه السّلام پرسيد يا

 

رسول اللَّه آنها چه افرادى مى‏باشند، فرمود: آنها گروهى هستند كه داراى نسب و مال نيستند و براى رضاى خدا با هم دوست شده‏اند، آنها شيعيان تو مى‏باشند و تو هم امام آنها مى‏باشى.پ 81- عبد اللَّه بن محمد از پدرش و او از جدش روايت مى‏كند كه على عليه السّلام فرمود: سلمان خير رضوان اللَّه عليه گفت: يا ابا الحسن هر گاه در نزد رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله بودم و تو آنجا آمدى رسول خدا مى‏گفت: اى سلمان اين و حزبش روز قيامت رستگار هستند.پ 82- حضرت سجاد عليه السّلام از پدرش و او از امير المؤمنين عليه السّلام روايت مى‏كند كه فرمود: مؤمن در هر حال و هر ساعتى كه بميرد شهيد مرده است، من از دوستم رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله شنيدم فرمود: مؤمن هر گاه از دنيا خارج شود و مانند گناهان همه اهل زمين هم گناه داشته باشد مرگ گناهان او را پاك مى‏كند.

بعد از اين فرمود: هر كس از روى اخلاص كلمه لا اله الا اللَّه را بر زبان جارى كند او از شرك خالى مى‏گردد و هر كس بدون شرك از دنيا برود وارد بهشت مى‏گردد و بعد اين آيه شريفه را قرائت كردند كه خداوند مشركان را رحمت نمى‏كند ولى جز آن را مى‏آمرزد.

رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله فرمود: اى على آنها شيعيان شما هستند، على گويد: گفتم يا رسول اللَّه اين براى شيعيان من مى‏باشد فرمود: آرى بخداوند سوگند براى شيعيان و دوستان شما هست آنها از قبرها خارج مى‏گردند و مى‏گويند.

لا اله الا اللَّه محمد رسول اللَّه على ولى اللَّه، در اين هنگام لباسهاى سبزى از بهشت براى آنها مى‏آورند و تاج‏هائى بر سر آنها مى‏گذارند، هر يك از آنها آن لباسها را در بر كرده و آن تاج‏ها را بر سر نهاده سوار بر اسب‏ها مى‏گردند و به طرف بهشت پرواز مى‏كنند، ترس روز قيامت آنان را فرا نمى‏گيرد و فرشتگان از آنها استقبال مى‏كنند و مى‏گويند اين روزى است كه وعده داده شديد.پ 83- احمد بن حماد براى حضرت باقر عليه السّلام نامه‏اى طولانى نوشتند، امام عليه السّلام در پاسخ او نوشتند: اما دنيا كه ما در آن در شهرها پراكنده هستيم، و ليكن هر كس‏

 

در هر جا باشد و امامش را دوست بدارد و از دين او پيروى كند با او خواهد بود اگر چه از وى دور باشد اما در آخرت همه با هم مى‏باشند و در آنجا فاصله‏اى نيست.پ 84- عبد اللَّه بن سنان گويد: حضرت صادق عليه السّلام فرمود: رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله فرمودند اى على روز قيامت گروهى از قبرها بيرون مى‏گردند در حالى كه صورت‏هاى آنان مى‏درخشد آنها لباسهاى سفيد كه مانند شير مى‏باشد در بر كرده‏اند، كفشهائى در بردارند كه از طلا هست و بندهاى آن از لؤلؤ درخشنده است.

آنها بر مركب‏هائى از نور سوار مى‏گردند، رحل آن‏ها همه از طلا كه با در و ياقوت مزين شده‏اند آن جماعت بر آن مركب‏ها سوار مى‏شوند تا نزديك عرش خداوند مى‏رسند، مردم در حال حساب دادن هستند و غم و اندوه دارند ولى اين گروه مشغول خوردن و آشاميدن مى‏باشند و خوش حالى مى‏كنند.

على عليه السّلام پرسيد يا رسول اللَّه اين‏ها كدام افراد هستند، فرمود: اى على آنها شيعيان تو هستند و تو هم امام آنها هستى، و اين است معنى آيه شريفه كه فرمود:

روزى كه پرهيزگاران را دسته دسته بطرف خداوند سوق مى‏دهيم، و مجرمان را بطرف دوزخ مى‏كشانيم، آنها دشمنان تواند و آنان را بدون حساب بطرف دوزخ مى‏برند.پ 85- منهال قصاب گويد: به حضرت صادق عليه السّلام عرض كردم از خداوند بخواهيد كه مرا شهادت روزى كند، فرمود: مؤمن شهيد است و بعد اين آيه شريفه را خواندند: كسانى كه ايمان به خدا و رسول آوردند آنها از صديقان و شهيدان در نزد خداوند به حساب مى‏آيند مزد آنها محفوظ و با نورى كه دارند پيش مى‏روند.پ حارث بن مغيرة گويد: خدمت حضرت باقر عليه السّلام رسيدم امام فرمودند هر يك از شما كه به ولايت ما اعتراف كند و منتظر امر ما باشد و براى خدا صبر نمايد مانند كسى است كه در ركاب قائم آل محمد عليهم السّلام با شمشير خود مشغول جهاد گردد، بعد فرمود: آرى به خداوند سوگند مانند آن كسى است كه در ركاب رسول‏

 

خدا صلّى اللَّه عليه و اله به جهاد پردازد.پ بار سوم فرمود: مانند كسى است كه در خيمه رسول خدا جانش را فداى آن جناب كند، آيه‏اى در قرآن در باره شما هست گفتم: قربانت گردم آن كدام آيه است فرمود: خداوند متعال مى‏فرمايد: كسانى كه به خداوند و رسولش ايمان آورند آنها از صديقان و شهيدان بشمار هستند پاداش آنها محفوظ و با نورى كه دارند راه را پيدا مى‏كنند، بعد فرمود: بخداوند سوگند شما از راستگويان و گواهان در نزد خداوند مى‏باشيد.پ 86- ابو حمزه گويد: به حضرت صادق عليه السّلام عرض كردم قربانت گردم عمرم زياد شده و استخوان‏هايم باريك گرديده و مرگم نزديك است، و اينك مى‏ترسم قبل از اينكه اين امر برسد جان دهم، فرمود: اى ابو حمزه مگر نه اين است كه مشاهده مى‏كنى شهيد كشته مى‏گردد.

گفتم آرى چنين است فرمود: اى ابو حمزه هر كس به ما ايمان بياورد و حديث ما را تصديق كند و منتظر امر ما باشد مانند كسى است كه زير پرچم قائم جهاد كند، بلكه مانند كسى است كه زير پرچم رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله به كارزار مشغول گردد.پ ابو بصير گويد: امام صادق عليه السّلام به من فرمودند: اى ابو محمد كسانى كه به ولايت و امامت ما در مى‏گذرند شهيد مى‏باشند، گفتم قربانت گردم اگر چه در بسترش هم بميرد فرمود: آرى اگر چه در بستر خود درگذرد، او زنده است و روزى مى‏خورد.پ 87- انس بن مالك گويد: رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله فرمودند خداوند از نور صورت على بن ابى طالب هفتاد هزار فرشته خلق كرده كه براى او و دوستانش تا روز قيامت طلب مغفرت مى‏كنند.پ عيسى بن عبد اللَّه از پدرش و او از جدش روايت مى‏كند كه على عليه السّلام فرمود:

سلمان فارسى گفتند يا ابا الحسن هر گاه شما نزد رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله مى‏آمدى آن جناب دست بر شانه من مى‏زدند و مى‏گفتند: اى سلمان اين و حزب او رستگار

 

مى‏باشند.پ 88- حبيب سجستانى از حضرت باقر عليه السّلام روايت مى‏كند كه خداوند فرمود:

هر ملتى كه از امام غير منسوب از طرف خداوند اطاعت كند او را عذاب مى‏كنم اگر چه آن ملت نيكوكار باشند، و هر ملتى كه از امام عادل منصوب از خداوند پيروى كنند در مى‏گذرم اگر چه آن ملت گناه كار باشند.

امام عليه السّلام فرمود: ما بر شيعيان خود گواه هستيم و شيعيان ما هم گواه بر مردم مى‏باشند و با گواهى شيعيان ما مردم پاداش و يا معاقب مى‏شوند.پ 89- ثمالى گويد: از حضرت صادق عليه السّلام شنيدم فرمود: شما اهل سلام و تحيت از طرف خداوند هستيد، و شما مورد رحمت و مغفرت و گذشت از جانب خدا مى‏باشيد، خداوند به شما وعده داده و شما را به اطاعت از خود دعوت كرده است، نه حسابى براى شما هست و نه ترس و حزنى خواهيد داشت.

ابو حمزه گويد: از آن جناب شنيدم فرمود: خداوند شيعيان ما را از خطا و لغزش نگهداشته و قلم از آن‏ها برداشته شده است، فرمود: شنيدم امام مى‏فرمودند من گروهى را مى‏شناسم كه خداوند آنها را رحمت كرده و از آنها راضى شده و آنان را از لغزش باز داشته است.

خداوند به آن گروه ترحم كرده و آنها را از هر بينش سوئى نگهداشته و مورد تائيد و هدايت خود قرار داده و به هر كار خيرى راهنمائى كرده است، گفته شد: يا ابا عبد اللَّه آنها كدام افراد هستند فرمود: آنها شيعيان نيكوكار ما هستند و آنها شيعيان على مى‏باشند.پ 90- ابان بن تغلب گويد: از امام صادق عليه السّلام پرسيدم قربانت گردم تفسير فَلَا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ چيست فرمود: كسانى كه با فضل و عنايت خداوند به ولايت ما رسيده‏اند از عقبه عبور مى‏كنند و آن عقبه ما مى‏باشيم كه هر كسى از آن بگذرد رهائى پيدا مى‏كند.

امام در اين جا سكوت كرد و بار ديگر فرمود: مى‏خواهى سخنى به تو تعليم دهم كه از خير دنيا و آنچه در آن هست بهتر باشد گفتم آرى قربانت گردم، فرمود:

 

پ‏معنى فَكُّ رَقَبَةٍ اين است كه همه مردم بر دكان آتش هستند جز تو و يارانت كه خداوند به ولايت ما آنها را از آتش نجات مى‏دهد.پ ابو عبد اللَّه جدلى گويد: على عليه السّلام فرمود يا ابا عبد اللَّه مى‏خواهى تو را از حسنه‏اى كه به وسيله آن از هول و ترس روز قيامت در آسايش باشى و يا از گناهى كه هر كس روز قيامت آن را بياورد برو در آتش خواهد افتاد خبر دهم گفتم: آرى، فرمود: حسنه محبت ما و سيئه دشمنى با ما مى‏باشد.پ ابو حمزه گويد: از حضرت صادق عليه السّلام شنيدم فرمود: شما براى بهشت و بهشت هم براى شما هست شما در نزد ما صالح و مصلح مى‏باشيد، شما از خداوند راضى مى‏باشيد زيرا او از شما راضى هست، فرشتگان برادران شما هستند، و اكنون در كارهاى خير بكوشيد.پ در حديث ديگرى فرمود: خانه‏هاى شما در بهشت است، قبرهاى شما در بهشت مى‏باشد شما براى بهشت خلق شده‏ايد و بطرف بهشت مى‏رود.پ 91- ميسرة گويد: از حضرت رضا عليه السّلام شنيدم فرمود: به خداوند يكى از شماها در آتش ديده نخواهند شد.

گفت در كجاى قرآن اين سخن هست، راوى گويد امام يك سال با من سخن نگفت، بعد او را در طواف ديدم فرمود: امروز به من اجازه دادند تا پاسخ سال گذشته شما را بدهم، گفتى در كجاى قرآن هست كه يك نفر از ما در آتش ديده نخواهد شد.

خداوند متعال در سوره الرحمن ميفرمايد: در آن روز هيچ انس و جنى از گناهانش مؤاخذه نخواهند شد در اين جا كلمه از شما را فرزند راوى حذف كرد، زيرا اين كلمه بر او و يارانش حجت بود و اگر در آن جا كلمه منكم نباشد عتاب خداوند از مردم ساقط مى‏گردد، زيرا هنگامى كه انس و جن از اعمال خود مورد مواخذه قرار نگيرند پس چه افرادى روز قيامت معاقب خواهند شد.پ 92- كنانى گويد: من و زرارة خدمت حضرت صادق عليه السّلام بوديم، امام فرمود، كسى كه اعتقاد به ولايت داشته باشد طعم آتش را نخواهد ديد، زراره گفت:

 

گروهى هستند كه معتقد به امامت و ولايت هستند ولى مرتكب گناهان بزرگ هم مى‏شوند.پ امام عليه السّلام فرمود: مگر متوجه نيستى كه پدرم در اين باره چه مى‏گفت: هر گاه مؤمن مرتكب گناهى شود خداوند او را گرفتار مصيبتى مى‏كند، يا در بدن او بيمارى پديد مى‏اورد و يا ترسى در دلش مى‏اندازد او هنگامى كه از دنيا مى‏رود گناهى ندارد.پ 93- ذكريا بن آدم گويد: خدمت حضرت رضا عليه السّلام رسيدم امام فرمود: اى ذكريا از شيعيان على قلم برداشته شده، گفتم: قربانت گردم علت آن چيست فرمود: به خاطر اينكه آنها در دولت باطل از هر كارى درمانده و كسى به آنها توجه نمى‏كند.

آنها از جان خود مى‏ترسند و از امام خود بيمناك مى‏باشند، اى ذكريا بن آدم هر يك از شيعيان على كه مرتكب گناهى گردد و يا معصيتى از آنها سرزند چه در شب و يا در روز گرفتار غم و اندوه مى‏گردد و آن گناه از وى زائل مى‏گردد و از اين جاست كه قلم بر وى جارى نمى‏گردد.پ 96- سليمان ديلمى گويد: حضرت صادق عليه السّلام فرمود: با پدرم به مسجد رفتيم و نزديك قبر و منبر قرار گرفتيم، در اين جا گروهى از ياران آن جناب گرد هم بودند، امام نزد آنها رفتند و بر آنان سلام كردند و فرمودند به خداوند سوگند من شما را دوست مى‏دارم و از بوى شما خوشم مى‏آيد.

اينك ما را با تقوى و پرهيزكارى و كوشش در كارهاى خير يارى كنيد، شما به ولايت ما نمى‏رسيد مگر اينكه تقوى داشته باشيد، هر كس دنبال امامى مى‏رود بايد مانند او كار كند، بعد فرمود: شما نگهبانان و پاسبانان دين هستيد و شيعيان خداوند مى‏باشيد، شما از گذشتگان و آيندگان پيشى گرفته‏ايد.

شما در دنيا به محبت ما پيش دستى كرديد و در آخرت زودتر از همه به بهشت مى‏رويد، ما به ضمانت خدا و رسول بهشت را براى شما ضمانت مى‏كنيم، شما پاك هستيد و زنان شما هم پاك مى‏باشند، هر مؤمن خود يك صديق و هر

 

مؤمنه‏اى يك حوراء محسوب مى‏گردد.پ على عليه السّلام به قنبر گفتند تو را مژده مى‏دهم و تو هم به ديگران بشارت بده و خوشحالى كن كه هنگامى كه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله از دنيا مى‏رفت از همگان در خشم و غضب بود جز از شيعيان كه از آنها رضايت داشت.

هر كس ريسمانى دارد كه به آن چنگ مى‏زند و ريسمان دين شيعيان هستند، هر كس شرفى دارد شرف دين شيعيان مى‏باشند هر چيزى امام و رهبرى دارد امام زمين آنجائى است كه شيعيان در آن سكونت دارند، و هر چيزى شهوت و خاسته‏اى دارد، شهوت و ميل دنيا در اين است كه شيعيان در آن سكونت نمايند.

به خداوند سوگند اگر شما در روى زمين نبوديد گياه در آن سبز نمى‏شد و آنها در زمين بهره‏اى نداشتند بخداوند سوگند هر مخالفى هر چه هم عبادت كند و كوشش نمايد به اين آيه شريفه نسبت دارد كه گفت: عامِلَةٌ ناصِبَةٌ  تَصْلى‏ ناراً حامِيَةً.

به خداوند سوگند اگر مخالفى دعا كند خيرى بكند اجابت براى شما خواهد بود، و هر گاه يكى از شما دعائى بكند پروردگار صد خواسته او را برمى‏آورد و صد حاجت او را برآورده مى‏كند، و اگر يكى از شما كار نيكى انجام دهد خداوند چند برابر به او مى‏دهد كه او نمى‏تواند بشمارد.

به خداوند سوگند كه روزه‏داران شما در باغهاى بهشت به گردش و سياحت مى‏پردازند، و حاجيان شما و عمره‏كنندگان شما از خاصان خداوند هستند، شما همگان اهل دعا و استجابت هستيد، ترسى براى شما نيست و اندوهگين هم نخواهيد شد همه شما در بهشت هستيد و اينك مسابقه دهيد، تا به درجات عاليه برسيد.

به خداوند سوگند بعد از ما كسى نزديك‏تر به عرش از شيعيان ما نمى‏باشد، خوشا به حال شيعيان ما كه خداوند به آنها نيكى كرده است، على عليه السّلام فرمود:

شيعيان ما از قبر بيرون مى‏گردند در حالى كه چهره‏هاى آنها مى‏درخشند و ديدگانش روشن است، به آنها امان داده شده و ترسى ندارند در حالى كه ديگران مى‏ترسند.

 

پ‏در آن روز مردم محزون هستند در حالى كه آنها حزنى ندارند، به خداوند سوگند هر گاه يكى از شما به نماز برخيزد فرشتگان پشت سر او صف مى‏بندد، و براى رستگارى او دعا مى‏كنند تا آنگاه كه از نماز خود فارغ گردد، هر چيزى جوهرى دارد، جوهر فرزندان آدم محمد صلّى اللَّه عليه و اله ما و شما هستيم.پ در روايت ديگرى در ضمن همين حديث امام صادق عليه السّلام فرمود: اگر شما در زمين نبوديد بهشت آراسته نمى‏گرديد و حوراء خلق نمى‏شد، و رحم و كودكى وجود نداشت و حيوانى نبود تا بچرد، به خداوند سوگند پروردگار بيشتر از ما شما را دوست مى‏دارد.پ 95- زيد نرسى گويد: به حضرت كاظم عليه السّلام عرض كردم مردى از شيعيان شما كه نسبت به شما محبت دارد شراب مى‏نوشد، و مرتكب گناه مى‏گردد ما از وى تبرى حاصل كنيم، فرمود: از شراب خوردن او تبرى كنيد ولى از خودش تبرى نجوئيد، او را دوست بداريد و از كارش دورى كنيد.

راوى گويد: گفتم: مى‏توانيم او را فاسق و فاجر بناميم فرمود: خير زيرا فاسق و فاجر كافرى را گويند كه حق ما را انكار مى‏كند و با دوستان ما عداوت مى‏نمايد، و خداوند ابا دارد از اينكه دوست ما فاجر و فاسق باشد در صورتى كه مرتكب هر كارى شده باشد.

شما بگوئيد كارش بد مى‏باشد و مرتكب اعمال زشت مى‏گردد، خودش مؤمن ولى كارش زشت است و روح و بدنش پاك مى‏باشد، بخداوند سوگند دوست ما از دنيا بيرون نمى‏رود مگر اينكه خدا و رسول و ما از او راضى هستيم، خداوند او را با همان گناهان با چهره سفيد محشور مى‏كند و عورتش را مى‏پوشاند، و ترسش را فرو مى‏نشاند و حزن و اندوه را از آن دور مى‏گرداند.

مؤمن هنگامى كه از دنيا بيرون مى‏رود گناهانش پاك مى‏گردد، يا گرفتار مصيبتى مى‏شود، و يا در مال و جانش نقصان پديد مى‏آيد و فرزندش را از دست مى‏دهد و يا بيمار مى‏گردد، و از همه آسان‏تر اينكه خوابى هولناك مى‏بيند و صبح با حالت غم و اندوه از خواب برمى‏خيزد، و همين ناراحتى‏ها كفاره گناهان او

 

مى‏شود.پ يا اينكه در دولت باطل گرفتار و ناراحتى برايش پيش مى‏آيد، يا در هنگام مرگ بر او سخت گرفته مى‏شود، و او در حالى كه گناهى ندارد و آسوده مى‏باشد به حضور رسول اكرم صلّى اللَّه عليه و اله و امير المؤمنين عليه السّلام مى‏رسد.

بعد از آن در مقابل او دو چيز هست يا رحمت واسعه خداوند كه بر همه گناهان اهل زمين وسعت دارد و يا شفاعت محمد و امير المؤمنين عليهما السّلام در صورتى كه رحمت واسعه شامل او نگردد، كه در اين صورت شفاعت او را يارى مى‏كند و مورد رحمت خداوند قرار مى‏گيرد.پ 96- سليمان بن خالد گويد: من در محمل خود قرار داشتم و قرآن تلاوت مى‏كردم، در اين هنگام امام صادق عليه السّلام فرمود: اى سليمان آيات را تلاوت كن و من آيات آخر تبارك را مى‏خواندم كه وَ الَّذِينَ لا يَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ وَ لا يَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَ لا يَزْنُونَ وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ يَلْقَ أَثاماً.

امام عليه السّلام فرمود: اين آيات در باره ما مى‏باشد او ما را موعظه كرده در حالى كه مى‏داند ما زنا نمى‏كنيم، اى سليمان قرائت كن من آيات را خواندم تا اين جا رسيدم كه إِلَّا مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلًا صالِحاً فَأُوْلئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ.

فرمود: از قرائت دست باز دار اين آيه در باره شما مى‏باشد، روز قيامت مؤمن گناهكار را مى‏آورند و براى حساب مقابل عدل خداوند قرار مى‏دهند و خداوند خود به حساب او رسيدگى مى‏كند، او را نگه مى‏دارند و گناهان او را يك يك مى‏شمارند و او هم اقرار مى‏كند.

در اين جا هر چه گناه كرده يك يك شمرده مى‏شود و او تصديق مى‏نمايد تا آنكه همه گناهان روشن مى‏شوند، خداوند متعال بعد از اين مى‏فرمايد تو در دنيا اين گناهان را از من پوشانيدى ولى من امروز همه آنها را به تو بخشيدم و عفوت كردم.

 

در اين هنگام خطاب مى‏رسد گناهان بنده مرا تبديل به حسنات كنيد، در اينجا نامه اعمال او را براى ديدن مردم بالا مى‏برند، مردم مى‏گويند: سبحان اللَّه اين‏ بنده گناهى ندارد، و اين است معنى آيه شريفه يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ.