بخش سى و نهم ائمه عليهم السّلام سبع مثانى هستند

پ‏تفسير قمى: سورة بن كليب از حضرت باقر عليه السّلام نقل كرد كه فرمود ما هستيم مثانى كه خدا به پيامبر عطا نموده و ما وجه اللَّه هستيم كه روى زمين بين شما رفت و آمد ميكنيم ميشناسد ما را آن كس كه شناخته و جاهل است بحق ما آنكه نادان است هر كه ما را بشناسد در آينده «هنگام مرگ» بهره‏مند مى‏شود و هر كه جاهل بحق ما باشد باستقبال آتش سوزان ميرود.پ توضيح: امام فرمود هر كه ما را بشناسد در آينده بهره‏مند مى‏شود يا منظور دم مرگ است كه منافع محبت و ولا آشكار ميگردد يا معرفتى كه با دليل برايش حاصل شد در هنگام مرگ با چشم مشاهده ميكند و يقين محض برايش حاصل ميگردد يا بثواب‏هاى واقعى ميرسد.

اما اينكه فرمود ما مثانى هستيم اشاره است باين آيه: وَ لَقَدْ آتَيْناكَ سَبْعاً مِنَ الْمَثانِي وَ الْقُرْآنَ الْعَظِيمَ كه مشهور بين مفسرين اينست كه سبع مثانى سوره حمد است.

بعضى گفتند: هفت سوره بزرگ و بعضى تمام قرآن را گفته‏اند كه بهفت‏

 

قسمت شده مثانى توضيح سبع است از تثنيه يا ثناء گرفته شده تمام قرآن مثنى است يعنى الفاظ و قرائت يا قصه‏ها و مواعظ آن تكرار مى‏شود و يا داراى دو جهت اعجاز و بلاغت است و ثناى پروردگار را ميكند بصفات عالى و اسماء حسنى ميتوانيم منظور از مثانى قرآن را بگيريم يا تمام كتب آسمانى در اين صورت «من» بمعنى تبعيض آمده.

اما اين قسمت آيه وَ الْقُرْآنَ الْعَظِيمَ اگر از سبع منظور آيات يا سوره باشد عطف كل بر بعض است، يا عام بر خاص اما اگر مراد اجزاء هفتگانه قرآن باشد عطف صفتى بر صفت ديگر مى‏شود.

اين بود آنچه راجع بتفسير ظاهر آيه گفته شده كه بعضى از اخبار نيز شاهد بر آن است.

اما تأويل امام عليه السّلام بطن آيه را شايد از اين جهت سبعا و هفت هستند باعتبار اسمهايشان كه داراى هفت اسمند اگر مكررات را حساب نكنيم يا باعتبار اينكه اكثر علوم از هفت نفر آنها منتشر شده بهمين جهت خداوند هفت نفر را ياد نموده در هر صورت مثانى يا از ثناء است كه آنها خدا را ستايش واقعى ميكنند باندازه طاقت بشرى و يا از تثنيه است كه آنها با قرآن دو امانت پيامبرند يا با خود پيامبر و يا اينكه داراى دو جهت هستند يكى جنبه تقدس و روحانيت و ارتباط خاص با خدا و ديگرى ارتباط با مردم بواسطه بشر بودن و شايد تعبير بسبع شده‏اند چون سبع (هفت) اگر دو برابر شود چهارده خواهد شد كه مطابق با عدد معصومين است.

يا باين طور كه بين كسى كه باو سبع مثانى داده شده كه پيامبر است با آن چه داده شد كه همان سبع مثانى است.

مغايرت اعتبارى فرض كنيم معطى له است از جهت نبوت و كمالاتى كه خدا باو عنايت كرده و معطى است با قطع نظر از اين جهت يا واو در وَ الْقُرْآنَ بمعنى باء است يعنى با قرآن چهارده مى‏شود اما در اين وجه اشكالى است.

 

ممكن است منظور از سبع در اين تأويل نيز سوره باشد و منظور اين اخبار آن است كه خداوند منت نهاد بر پيامبر بدادن اين سوره در مقابل تمام قرآن چون اين سوره مشتمل بر وصف ائمه است و ستايش طريقه ايشان و بدگوئى از دشمنانشان در آيه: صِراطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ تا آخر سوره پس معنى اينست كه منظور از مثانى ما هستيم احتمال داده مى‏شود از بعضى اخبار كه سبع تفسير مثانى باشد.

در اين صورت (من) به معنى (مع) يا من تعليليه است وَ اللَّهُ يَعْلَمُ و حججه.پ تفسير فرات: سماعة گفت از حضرت صادق تفسير اين آيه را پرسيدم:

وَ لَقَدْ آتَيْناكَ سَبْعاً مِنَ الْمَثانِي وَ الْقُرْآنَ الْعَظِيمَ فرمود بخدا قسم ما سبع مثانى هستيم و وجه اللَّه كه ميان شما قرار داريم هر كه ما را بشناسد و نشناسد در پيش او مرگ خواهد بود.

صدوق: در معنى مِنَ الْمَثانِي ما مثانى هستيم ميگويد يعنى ما را پيامبر قرين قرآن قرار داده و سفارش نموده كه چنگ بقرآن و بما بزنيد و اطلاع داده كه از يك ديگر جدا نميشوند تا در كوثر مرا ملاقات كنند.پ تفسير عياشى: از حضرت صادق عليه السّلام در تفسير آيه: وَ لَقَدْ آتَيْناكَ سَبْعاً مِنَ الْمَثانِي وَ الْقُرْآنَ الْعَظِيمَ.

فرمود اين طور نازل نشده آيه چنين است وَ لَقَدْ آتَيْناكَ سبع مثانى كه ما همان هستيم وَ الْقُرْآنَ الْعَظِيمَ فرزند است.پ عياشى: از حضرت باقر در آيه: وَ لَقَدْ آتَيْناكَ سَبْعاً مِنَ الْمَثانِي وَ الْقُرْآنَ الْعَظِيمَ نقل كرده كه فرمود هفت امام و قائم.

 

پنج روايت ديگر در همين مورد بود كه از جهت عدم تكرار ترجمه نشد.