بخش سى و هفتم ائمه عليهم السّلام ماء معين و بئر معطله و قصر مشيدند- ابر و باران و سايه و ميوه‏جات و ساير منافع ظاهرى بعلم و بركات آنها تفسير شده‏

پ‏تفسير قمى: در آيه: قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماؤُكُمْ غَوْراً فَمَنْ يَأْتِيكُمْ بِماءٍ مَعِينٍ نوشته است يعنى اگر امام شما غائب شود چه كسى ميتواند امامى مانند آن بياورد.

محمّد بن جمهور از فضالة بن ايوب نقل ميكند كه از حضرت رضا عليه السّلام راجع به آيه: قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماؤُكُمْ غَوْراً فَمَنْ يَأْتِيكُمْ بِماءٍ مَعِينٍ پرسيده شد فرمود ماؤكم يعنى ابواب شما كه منظور ائمه عليهم السّلام است كه ابواب اللَّه بين خدا و خلقند فَمَنْ يَأْتِيكُمْ بِماءٍ مَعِينٍ يعنى چه كسى براى شما علم امام را مى‏آورد.پ غيبت طوسى: علي بن جعفر از برادر خود موسى بن جعفر عليهما السّلام تأويل آيه: قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماؤُكُمْ غَوْراً فَمَنْ يَأْتِيكُمْ بِماءٍ مَعِينٍ را پرسيد فرمود اگر امام خود را نيابيد ديگر از سرچشمه زلال او آب ننوشيد چه ميكنيد؟!

 

پ‏از كنز جامع الفوائد: از يحيى حلبى از حضرت صادق همين روايت را نقل ميكند كه اگر امام شما غائب شد چه كسى امامى جديد براى شما مى‏آورد.

توضيح: آب كه كنايه از علم است بجهت اشتراك اين دو در علت بودن براى زندگى است زيرا آب سبب زندگى جسم و علم سبب زندگى روح است (معين) در آيه يعنى آب جارى روى زمين.پ مناقب: عبد العظيم حسنى باسناد خود از حضرت صادق نقل كرد در مورد آيه:

وَ أَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْناهُمْ ماءً غَدَقاً اگر پايدار باشند بر ولايت علي دلهاى آنها را شاداب از آب ايمان ميكنيم طريقه ولايت على بن ابى طالب و اوصياء است.پ تفسير قمى: وَ بِئْرٍ مُعَطَّلَةٍ وَ قَصْرٍ مَشِيدٍ و چاه واگذار شده و قصر بلند مينويسد اين مثالى براى آل محمّد است. بِئْرٍ مُعَطَّلَةٍ چاهى است كه آب از آن برداشته نشود و آن امامى است كه غائب باشد كه از نور علم او استفاده نميشود تا وقت ظهور (و قصر مشيد) يعنى كاخ بلند كه مثل براى امير المؤمنين و ائمه و فضائل منتشر آنها در دو جهانست و اشاره باين آيه است: لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ تا پيروز كند دين اسلام را بر همه اديان.

محمّد بن حسن بن ابى خالد اشعرى كه ملقب بشنبوله است اين شعر را سروده:

         بِئْرٍ مُعَطَّلَةٍ وَ قَصْرٍ مشرف             مثل لال محمّد مستطرف‏

             فالناطق القصر المشيد منهم             و الصامت البئر التى لا تنزف «1»

پ در معانى الاخبار: از صالح بن سهل نقل ميكند گفت قصر مرتفع امير- المؤمنين و بئر معطله فاطمه زهرا و فرزندانش هستند كه از خلافت آنها

 

جلوگيرى شد.

هفت روايت در همين مورد از بصائر و اختصاص و معانى الاخبار نقل شد كه در يكى بئر معطله بامام خاموش و قصر مشيد بامام ناطق تأويل گرديده.

توضيح: ابتداى آيه چنين است: فَكَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ أَهْلَكْناها وَ هِيَ ظالِمَةٌ فَهِيَ خاوِيَةٌ عَلى‏ عُرُوشِها وَ بِئْرٍ مُعَطَّلَةٍ وَ قَصْرٍ مَشِيدٍ.پ بيضاوى: گفته است و بئر معطله عطف است بر قريه يعنى بسا از چاه‏هاى آباد در بيابانها كه واگذار شده و آب از آنها كشيده نميشود بواسطه هلاك شدن مردم آنجا و كاخ‏هاى بلند كه خالى از ساكنين است.

بعضى گفته‏اند: مراد از چاه همان چاهى است كه در كنار كوه حضرموت بود و منظور از قصر همان قصرى كه در قله آن كوه قرار داشت كه هر دو متعلق بحنظلة بن صفوان از باقيماندگان قوم صالح بود وقتى صالح را كشتند خداوند آنها را هلاك كرد و آن قصر و چاه واگذار شد. پايان كلام بيضاوى. توضيح: بنا بر تأويل ائمه عليهم السّلام ممكن است منظور از هلاك اهل قريه هلاك معنوى باشد يعنى گمراه شدن آنها كه از امام صامت و ناطق بهره نميبردند وجه تشبيه نيز آشكار است.

زيرا تشبيه زندگى معنوى را بزندگى ظاهر نموده و منافع روحى را به منافع جسمى.

يك احتمال بعيد نيز هست كه واو (و بئر معطله) براى قسم باشد يعنى قسم بامام صامت اما وجه اول بهتر است.

تاكنون بارها توضيح داده شده كه آنچه در امتهاى گذشته بوقوع پيوسته نظير آن در اين امت هم خواهد بود.

پس هر چه در آن امت‏ها از هلاك و مسخ اتفاق افتاده در اين امت هلاك معنوى و گمراهى و محروم بودن از علم و كمالات و مردن دلها و مسخ عقايد آنها

 

است گرچه بصورت انسان هستند اما چون چهارپايانند بلكه گمراه‏تر و گرچه بظاهر در ميان زندگانند اما مرده هستند و شعور ندارند چون گوش بحق فرا نميدهند و نمى‏بينند و نه فهم و درك حق را دارند و از آنها كارى سر نميزند كه سودى براى آخرتشان داشته باشد.

بنا بر اين تحقيق منافات بين اين تأويلها و تفسير ظاهر آيات نيست و اين توجيه در بيشتر از رواياتى كه مشتمل بر غرائب تأويل است جارى است.پ بصائر: نصر بن قابوس گفت: از حضرت صادق عليه السّلام سؤال كردم معنى آيه: وَ ظِلٍّ مَمْدُودٍ،  وَ ماءٍ مَسْكُوبٍ،  وَ فاكِهَةٍ كَثِيرَةٍ،  لا مَقْطُوعَةٍ وَ لا مَمْنُوعَةٍ فرمود نصر! آن طور كه مردم خيال مى‏كنند نيست منظور عالم است و آنچه از او تراوش مى‏كند.

توضيح: اين از تأويل‏هاى غريبه است. شايد منظور اين است: آن طور كه مردم خيال ميكنند كه بهشت منحصر بهمان بهشت صورى آخرت است نيست بلكه براى دوستان ائمه در دنيا نيز بهشت‏هاى روحانى است در ظل حمايت آنها و لطف گسترده ايشان در دنيا و آخرت و آبهاى روان از دانش واقعى كه موجب زندگى جان و مال آنها است و ميوه‏هاى زياد از معارف ائمه كه فناپذير نيست و مانعى براى شيعيان از بهره‏بردارى آنها نمى‏باشد و جايگاههاى بلند كه موجب لذت ايشان مى‏شود از حكمت و آداب ائمه بلكه مقربين در آخرت نيز لذت نمى برند در همان بهشت اخروى مگر با همين لذت‏هاى معنوى كه در دنيا متنعم بآن بوده‏اند.

چنانچه بعضى از اخبار شاهد آن است و در كتاب معاد بآن اشاره شد و در كتاب عين الحيوة كامل توضيح داده‏ايم.پ تفسير قمى: وَ التِّينِ وَ الزَّيْتُونِ،  وَ طُورِ سِينِينَ،  وَ هذَا الْبَلَدِ الْأَمِينِ تين پيامبر اكرم است و زيتون امير المؤمنين عليه السّلام وَ طُورِ سِينِينَ حسن و حسين وَ هذَا الْبَلَدِ الْأَمِينِ ائمه عليهم السّلام هستند.

 

و لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ در باره اولى نازل شده ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلِينَ.  إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ جز آنها كه ايمان و عمل صالح دارند امير المؤمنين عليه السّلام فَلَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ يعنى در پاداشى كه به آنها داده مى‏شود منتى گذارده نخواهد شد.

سپس خطاب به پيامبر ميكند: فَما يُكَذِّبُكَ بَعْدُ بِالدِّينِ آنگاه ميگويد بامير المؤمنين أَ لَيْسَ اللَّهُ بِأَحْكَمِ الْحاكِمِينَ.پ كنز جامع الفوائد: ابن دراج گفت از حضرت صادق شنيدم مى‏فرمود:

وَ التِّينِ وَ الزَّيْتُونِ تين حضرت امام حسن و زيتون حضرت حسين عليهما السلام است.پ كنز: ربيع شامى از حضرت صادق نقل كرد در باره آيه وَ التِّينِ وَ الزَّيْتُونِ،  وَ طُورِ سِينِينَ.

فرمود تين و زيتون امام حسن و امام حسين و طور سينين علي بن ابى طالب است پرسيدم: فَما يُكَذِّبُكَ بَعْدُ بِالدِّينِ فرمود دين در آيه ولايت علي بن ابى طالب است.پ كنز: محمّد بن فضيل از حضرت رضا تفسير همين سوره را مى‏پرسيد تا ميرسد به: وَ هذَا الْبَلَدِ الْأَمِينِ ميفرمايد پيامبر اكرم است كه وقتى مردم از او اطاعت كنند در امانند گفتم تفسير لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ فرمود او ابو فصيل (ابا بكر) است چون خدا پيمان از او گرفت بخدائى خود و نبوت حضرت محمّد و ولايت اوصياء اقرار كرد مگر توجه نمى‏كنى كه در آيه بعد مى‏فرمايد: ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلِينَ.

سپس او را انداختيم به پست‏ترين جاها موقعى كه پيمان را شكست و نسبت به محمّد و آل او آن اعمال را انجام داد.

عرضكردم معنى إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فرمود بخدا قسم منظور امير المؤمنين عليه السّلام و شيعه او است: فَلَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ عرض كردم فَما

 

يُكَذِّبُكَ بَعْدُ بِالدِّينِ فرمود: نه نه اين طور نگو اين كفر است بخدا نه بخدا هرگز پيامبر تكذيب خدا را نكرده يك چشم بهم زدن، عرضكردم پس چگونه است فرمود:

فَما يُكَذِّبُكَ بَعْدُ بِالدِّينِ كه منظور از دين امير المؤمنين است: أَ لَيْسَ اللَّهُ بِأَحْكَمِ الْحاكِمِينَ.پ توضيح: بنا بر تأويل ائمه عليهم السلام نام تين (انجير) استعاره براى امام حسن عليه السّلام آورده شده چون لذيذترين و بهترين ميوه است و روايت شده كه از ميوه‏هاى بهشت است و داراى منافع و فوايد زيادى است امام حسن عليه السّلام نيز از ميوه‏هاى بهشت است چون از غذاى بهشتى تولد يافته بعلم و دانش او دلهاى مقربين تقويت و نيرو ميگيرد.

نام زيتون نيز براى حسين عليه السّلام استعاره آورده شده چون زيتون يك ميوه و غذا و دوا است روغن سودبخش و مفيدى دارد حسين عليه السّلام نيز ميوه قلب مقربين و علوم او قدرت دلهاى مؤمنين است و بنور هدايت فرزندانش تمام هدايت يافتگان هدايت شده‏اند خداوند نور خود را بانوار آنها مثل زده چنانچه در اخبار زياد است.

نام طور براى امير المؤمنين است يا بجهت آنكه صاحب طور است زيرا خداوند فضل علي و اولاد شيعيانش را براى موسى بيان كرد يا اينكه علي را تشبيه بكوه طور نموده از جهت استحكام و پايدارى او در امر دين و ثباتش در راه حق و بلندى مقامش چنانچه حضرت باو گفت:

كنت كالجبل لا تحركه العواصف‏

همچون كوه پايدارى كه طوفانهاى شديد لرزش بر پيكرت نميرساند يا از اين جهت كه علي پايگاهى است براى زمين بوجودش زمين استوار است مانند كوههاى كه پايه‏هاى زمين هستند چنانچه روايت شده: علي عليه السّلام پايه استوار زمين مسكون است يا بجهت اينكه محل درخشش انوار خدا و تجلى و افاضه فيض او است همچنان كه كوه طور نيز چنين بوده يا بجهت اينكه على منشأ وجود امام حسن و امام حسين بوده چنانچه از طور آن دو درخت بوجود آمده.

 

بلد امين تفسير بمكه شد و اشاره بنام پيامبر است چون او صاحب مكه و شرافت (1) دهنده بآن سرزمين است يا بجهت شرافت پيامبر بين مقربين و مقدسان عالم مانند شرافت مكه بر ساير سرزمينها يا بجهت آنكه هر كس به پيامبر و اهل بيت او ايمان بياورد او از گمراهى در دنيا و عذاب آخرت در امان است چنانچه هر كس داخل مكه شود ايمن است فرموده است:

 «انا مدينة العلم و علي بابها»

ميتوانيم همين توضيحى كه داديم در مورد روايت على بن ابراهيم نيز اجرا كنيم.

اما تأويل انسان بابى بكر محتمل است باين جهت كه او اكمل افراد و مصداق انسان است در ظهور اين شقاوت از او و موجب شقاوت ديگران شده چنانچه إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا بحضرت امير المؤمنين تفسير شده زيرا او مورد نزول آيه و كاملترين فرد مؤمنين است احتمال تخصيص نيز در هر دو مورد آيه انسان و إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا نيز هست كه در اين صورت استثناء منقطع خواهد بود و جمع براى تعظيم است يا داخل بودن ساير ائمه عليهم السّلام در آن.

بيضاوى: در باره فَما يُكَذِّبُكَ بَعْدُ بِالدِّينِ چه چيز ترا تكذيب ميكند اى محمّد بعد از ظهور اين دلائل در جزاء و قيامت بعضى گفته ما بمعنى من است يعنى چه كسى. برخى نيز گفته‏اند خطاب بانسان است بنا بر التفات. معنى آيه اينست چه چيز وادار ميكند ترا بر كذب.پ تفسير فرات: همين روايت را در تأويل تين و زيتون و طور سينين از حضرت رضا عليه السّلام نقل ميكند تا آنجا كه مى‏فرمايد: إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ امير المؤمنين و تمام شيعه او هستند فَلَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ پاداش دارند كه منت بر آنها گذارده نمى‏شود.

حضرت موسى بن جعفر در تفسير آيه: وَ هذَا الْبَلَدِ الْأَمِينِ فرمود بلد امين پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم است و ما راه آن بلد هستيم خداوند مردم را در راه آنها از عذاب‏

 

در امان قرار داده در صورتى كه اطاعت از پيامبر نمايند.پ تفسير قمى: إِنَّ اللَّهَ فالِقُ الْحَبِّ وَ النَّوى‏ حب اينست كه علم تراوش كند از ائمه عليهم السّلام، نوى مطالبى است كه فاصله از آنها داشته باشد.

تفسير: وَ الْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ سرزمين پاك روئيدنيهايش خارج مى‏شود باذن خدا.

اين مثلى است براى ائمه كه علم آنها بروز ميكند باذن خدا وَ الَّذِي خَبُثَ لا يَخْرُجُ إِلَّا نَكِداً آنجا كه ناپاك است مانند دشمنان اهل بيت علمشان بروز نميكند مگر آلوده و فاسد.پ توضيح: مرحوم طبرسى مينويسد: وَ الْبَلَدُ الطَّيِّبُ يعنى زمين كه خاكش خوب است گياه و كشت و كار آن بسيار خوب و پر رشد و پاكيزه بدون رنج و تعب بامر خدا خارج مى‏شود. (بامر خدا را) از آن جهت فرموده تا بهتر دلالت كند بر عظمت و نفوذ اراده بدون رنج و تعب.

وَ الَّذِي خَبُثَ لا يَخْرُجُ إِلَّا نَكِداً يعنى زمينى كه شوره‏زار و داراى خاكى بد است گياه در آن نميرويد مگر بسيار كم كه قابل استفاده نيست. پايان بنا بر تأويل امام عليه السّلام اين آيه مثالى است براى طينت پاك كه منشأ علوم و معارف و طاعات و خيرات است و طينت ناپاكى كه از آن توقع سودى نيست اين مطلب را تأييد ميكند روايتى كه مرحوم طبرسى از ابن عباس و مجاهد و حسن نقل نموده كه اين آيه مثلى است براى مؤمن و كافر، توجه ميدهد كه زمين تمامش از يك جنس است جز اينكه بعضى از آنها با باران نرم مى‏شود و گياه خوب ميرويد و محصول خوب ميدهد و بعضى از سرزمين‏ها شوره‏زار است كه چيزى نميرويد اگر گياهى نيز برويد قابل استفاده نيست همچنين دلها تمام گوشت و خون است بعضى نرم است كه موعظه مى‏پذيرد و بعضى سخت و سنگين است كه پند و اندرز نمى‏پذيرد هر كه دلى نرم و ملايم دارد خداى را سپاسگزارى كند.پ عياشى: مفضل گفت از حضرت صادق عليه السّلام اين آيه را پرسيدم: فالِقُ الْحَبِ‏

 

وَ النَّوى‏ فرمود حب مؤمن است اين آيه نيز همان است وَ أَلْقَيْتُ عَلَيْكَ مَحَبَّةً مِنِّي بر او انداختم از خود محبتى. اما نوى كافر است كه دور است از حق و نمى‏پذيرد آن را.پ توضيح: از اين روايت چنين معلوم مى‏شود كه حب صفت مشبهه از محبت است كه در كتابهاى لغت موجود ثبت نشده در كتابهاى لغت نوشته: (الحب بكسر بمعنى محبوب است و بفتح حب جمع حبه دانه بعيد نيست كه در اينجا جمع حبه باشد بمعنى حبه قلب) كه سويداى قلب را گويند و اينكه سويداى قلب باين اسم ناميده شده چون جايگاه محبت است.

 

و نوى با (واو) فاصله و بعد است مانند (نأى) با همزه شايد منظور اشتقاق نباشد اين تفسيرى باشد براى نوى بهمان فاصله‏اى كه در قلب كافر است از قبول حق با اينكه احتمال دارد در اصل با همزه بوده كه در اثر تخفيف با واو تلفظ شده و ابدال گرديده گرچه لغويها ذكر نكرده‏اند.پ كافى: حضرت باقر عليه السّلام در آيه وَ أَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْناهُمْ ماءً غَدَقاً يعنى اگر استوار بر ولايت علي عليه السّلام باشند دلهاى آنها را مشروب از آب ايمان بكنيم. طريقه در آيه ولايت علي بن ابى طالب عليه السّلام است.