بخش شصتم ايام و ماهها بائمه تأويل شده است‏

پ‏خصال: صقر بن ابى دلف كرخى گفت وقتى متوكل مولا امام علي النقى را تبعيد نمود من رفتم از حال آن جناب اطلاع حاصل كنم. بجانب زندان رفتم زراقى زندانبان وقتى چشمش بمن افتاد دستور داد مرا پيش او ببرند، وقتى رفتم گفت صقر چكار داشتى؟ گفتم خير است استاد گفت بنشين.

 

وحشت مرا فراگرفت با خود گفتم با آمدن باينجا اشتباه كردم مردم را متفرق نموده سپس بمن گفت براى چه كار آمده‏اى گفتم خير اوست گفت شايد آمده‏اى از حال مولايت مطلع شوى گفتم مولايم كيست؟ مولاى من امير المؤمنين است.

گفت ساكت باش مولاى تو بر حق است از من مترس منهم بر مذهب تو هستم. گفتم الحمد للَّه پرسيد مايلى او را ملاقات كنى. گفتم: آرى. گفت صبر كن تا مأمور پست از خدمتش خارج شود، من نشستم مأمور كه خارج شد بغلامى گفت دست صقر را بگير ببر بآن اطاقى كه مرد علوى زندانى است و آنها را تنها بگذار.

مرد بجانب اطاقى برده اشاره كرد همين اطاق است داخل شدم چشمم بامام عليه السّلام افتاد كه روى حصيرى نشسته جلو آن جناب قبرى كنده شده سلام كردم‏

 

جواب داده فرمود بنشين فرمود براى چه آمده‏اى عرضكردم آمدم از حال شما مطلع شوم چشمم بقبر افتاد گريه‏ام گرفت.

امام عليه السّلام رو بمن نموده فرمود ناراحت نباش نميتواند حالا بمن آسيبى برسانند گفتم الحمد للَّه آنگاه عرضكردم حديثى از پيامبر اكرم نقل شده كه من معنى آن را نميدانم فرمود چه حديثى گفتم:

 «لا تقادوا الايام فتقاديكم»

با روزها دشمنى نورزيد كه بدشمنى بشما برميخيزند.

فرمود ايام و روزها ما هستيم تا آسمانها و زمين پايدار است شنبه اسم پيامبر است، يك شنبه اشاره بامير المؤمنين عليه السّلام و دوشنبه حسن و حسين عليهما السّلام سه‏شنبه علي بن الحسين و محمّد بن علي و جعفر بن محمّد و چهارشنبه موسى بن جعفر و علي بن موسى و محمّد بن علي و من هستم پنجشنبه فرزندم حسن بن علي و جمعه پسر پسرم كه تمام حق‏جويان بر او اجتماع خواهند نمود او زمين را پر از عدل و داد ميكند چنانچه پر از ظلم و جور شده اينست معنى ايام با آنها دشمنى نورزيد در دنيا كه در آخرت با شما دشمنى ميكنند فرمود اينك وداع كن و خارج شو كه اطمينان ندارم بتو گزندى برسانند.پ صدوق رضوان اللَّه عليه مينويسد: ايام ائمه عليهم السّلام نيستند ولى بنام روزها كنايه از ائمه آورده شده تا معنى آن را غير از اهل حق درك نكنند چنانچه در قرآن كريم كنايه للفظ تين و زيتون وَ طُورِ سِينِينَ  وَ هذَا الْبَلَدِ الْأَمِينِ از پيامبر اكرم و علي و حسن و حسين آورده شده و همان طور كه لفظ نعاج از زنان كنايه است بنا بروايتى كه در داستان داود و دو شاكى كه براى شكايت آمده بودند و چنانچه سير در ارض كنايه از نظر در قرآن است.

از حضرت صادق عليه السّلام تفسير اين آيه سؤال شد أَ وَ لَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فرمود يعنى آيا نگاه در قرآن نمى‏كنيد و مثل اينكه از ازدواج بسرّ كنايه شده در اين آيه وَ لكِنْ لا تُواعِدُوهُنَّ سِرًّا و چنانچه غذا خوردن را كنايه از تغوط آورده در مورد عيسى و مادرش در اين آيه كانا يَأْكُلانِ الطَّعامَ معنى‏

 

آن اينست كه اين دو تغوط ميكنند و از پيامبر اكرم به نحل كنايه آورده شده وَ أَوْحى‏ رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ از اين قبيل زياد است.پ غيبت طوسى: جابر جعفى گفت از حضرت باقر عليه السّلام تفسير آيه إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنا عَشَرَ شَهْراً فِي كِتابِ اللَّهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ مِنْها أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ فَلا تَظْلِمُوا فِيهِنَّ أَنْفُسَكُمْ.

امام عليه السّلام آهى سرد كشيد فرمود جابر اما سال جد بزرگوارم پيامبر اكرم صلى اللَّه عليه و آله و سلم است، ماهها كه دوازده ماه است امير المؤمنين و يكايك از امامان تا منتهى بمن مى‏شود و بعد از من پسرم جعفر و پسرش موسى و پسرش علي و پسرش محمّد و پسرش علي و منتهى به پسرش حسن و از او به پسرش محمّد هادى و مهدى دوازده امام و حجت خدا بر خلق و امين وحى و علم خدايند چهار ماه حرام كه دين پايدارند آن چهار نفرى هستند كه داراى يك نام ميباشند علي امير المؤمنين و پدرم علي بن الحسين و علي بن موسى و علي بن محمّد اقرار باينها دين پايدار است فَلا تَظْلِمُوا فِيهِنَّ أَنْفُسَكُمْ يعنى معتقد بهمه آنها شويد هدايت مى‏يابيد.

در خبر ديگرى چهار ماه حرام را علي و حسن و حسين و قائم نامبرده بدليل آيه: ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ اين دين پايدار است.پ غيبت نعمانى: ابو حمزه ثمالى گفت: روزى خدمت حضرت امام باقر عليه السّلام بودم وقتى اطرافيان متفرق شدند فرمود يا ابا حمزه از مقدرات محتوم و غير قابل برگشت كه خداوند آن را حتمى نموده قيام قائم ما است هر كس در اين مطلب شك نمايد خدا را ملاقات خواهد كرد در حال كفر و انكار او سپس فرمود پدر و مادرم فدايش باد كه هم نام من و هم كنيه من است هفتمين نفر بعد از من خواهد آمد كسى كه دنيا را پر از عدل و داد كند چنانچه پر از ظلم و جور شده ابو حمزه هر كس او را درك كرد تسليم او بايد بشود چنانچه تسليم حضرت محمد صلى اللَّه عليه و آله و هر كه تسليم او نشود خداوند بهشت را بر او حرام نموده و

 

جايگاهش جهنم است. ستمگران بد جايگاهى خواهند داشت.

اينك «1» محمد و سپاس خدا آيه إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنا عَشَرَ شَهْراً فِي كِتابِ اللَّهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ مِنْها أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ فَلا تَظْلِمُوا فِيهِنَّ أَنْفُسَكُمْ را توضيح ميدهم و براى حق‏جويان ماهها عبارتند از: محرم، صفر، ربيع الأول تا آخر آن و چهار ماه حرام رجب و ذى قعده و ذى حجه و محرم است مسلم است كه اين ماهها نميتواند دين قيم باشد چون يهود و نصارى و مجوس و ساير مردم از موافق و مخالف اين ماه را ميشناسند و نام آنها را ميبرند با اينكه چنين نيست منظور ائمه طاهرين هستند پايه‏هاى پايدار دين خدايند ماههاى حرام عبارتند از امير المؤمنين علي كه خدا نامش از نامهاى خود خدا نموده (العلى) همان طور كه نام حضرت رسول را نيز نامى از نامهاى خود جدا نموده (المحمود) و سه نفر از فرزندانش كه نامهائى مانند نام خود علي است علي بن الحسين و علي ابن موسى و علي بن محمد براى اين نامهائى كه از اسم خدا مشتق شده احترامى مخصوص بوجود آمد بواسطه امير المؤمنين عليه السّلام.پ غيبت نعمانى: داود بن كثير رقى گفت وارد شدم بر حضرت صادق عليه السّلام در مدينه فرمود چه باعث شده كه مدتى ست ترا نديده‏ايم گفتم كارى در كوفه داشتم فرمود در كوفه كه بود؟ عرض كردم عمويت زيد آنجا بود او را ديدم سوار بر اسبى است و قرآن بر گردن آويخته و با صداى بلند فرياد ميزند: سلونى قبل ان تفقدونى فبين جوانحى علم جم از من بپرسيد قبل از اينكه مرا نيابيد در اين سينه من علم زيادى است ناسخ و منسوخ و مثانى و قرآن عظيم را ميدانم من راهنماى بين شما و خدايم.

فرمود داود: از ميان رفته اين راهها. سماعة بن مهران را صدا زده فرمود ظرف خرما را بياور همين كه سبد خرما را آورد يك دانه خرما برداشت ميل كرد

 

و دانه آن را خارج نمود بعد همان دانه را بزمين كاشت شكافته شد و روئيد و شكوفه و خوشه داد با دست خود بيك قسمت از خوشه زد آن را شكافت از ميان آن تكه پوستى سفيد خارج نمود آن را باز نمود و بمن داده فرمود بخوان ديدم دو سطر در آن نوشته است: «لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ» سطر دوم «إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنا عَشَرَ شَهْراً فِي كِتابِ اللَّهِ، يَوْمَ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ مِنْها أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ امير المؤمنين علي بن ابى طالب، حسن بن علي، حسين بن علي علي بن حسين، محمّد بن علي، جعفر بن محمّد، موسى بن جعفر، علي بن موسى، محمّد بن علي، علي بن محمّد، حسن بن علي، الخلف الحجة».

 

سپس فرمود داود! ميدانى چه وقت اين جملات در اين نوشته شده عرض كردم خدا و پيامبر و شما بهتر ميدانيد فرمود دو هزار سال قبل از آفرينش آدم.