بخش هشتم امامان از فرزندان حسين عليه السّلام هستند و امامت پس از آن جناب در دو برادر نخواهد بود

پ‏اكمال الدين: هشام بن سالم گفت: بحضرت صادق عليه السّلام عرضكردم امام حسن افضل و بهتر است يا امام حسين؟ فرمود: امام حسن افضل از امام حسين است. عرضكردم پس چه شد كه امامت پس از آن جناب در فرزندان امام حسين قرار گرفت و ببازماندگان امام حسن نرسيد.

فرمود: خداوند تبارك و تعالى خواست سنت موسى و هارون را در مورد آن دو نيز جارى نمايد مگر نه اين بود كه آن دو در نبوت شريك بودند چنانچه امام حسن و امام حسين در امامت شركت داشتند. خداوند نبوت را در فرزندان هارون قرار داد نه فرزندان موسى گر چه موسى افضل از هارون بود.

عرضكردم: آيا دو امام در يكزمان ممكن است فرمود نه مگر يكى از آن دو ساكت و پيرو امام همزمان خود باشد و ديگرى گويا و رهبر او اما اين طور كه هر دو گويا و مأمور بامامت باشند در يك زمان نه.

 

گفتم آيا امامت پس از امام حسن و امام حسين عليهما السّلام در دو برادر ممكن است قرار بگيرد. فرمود نه امامت در بازماندگان حضرت حسين خواهد بود چنانچه خداوند در اين آيه اشاره ميفرمايد: وَ جَعَلَها كَلِمَةً باقِيَةً فِي عَقِبِهِ سپس اين امامت همين طور در فرزندان آن جناب است يكى پس از ديگرى تا روز قيامت.

توضيح: امام عليه السّلام در آيه وَ جَعَلَها كَلِمَةً باقِيَةً فِي عَقِبِهِ كه در باره ابراهيم است تشبيه نموده امامت را در فرزندان امام حسين به نبوت و خلافت كه در ذريه ابراهيم خواهد بود با اينكه ميتوان احتمال داد كه ضمير آيه از نظر تفسير و بطن آن بامام حسين عليه السّلام برگردد گر چه ممكن است منظور از عقب نواده‏گان دور باشد و ميتوان استدلال بعموم آيه نمود مگر مواردى كه دليل از اين عموم خارج نموده مانند امام حسن و امام حسين (كه دو برادر بامامت رسيدند)پ غيبت طوسى: حسين بن ثوير از حضرت صادق عليه السّلام نقل ميكند كه فرمود امامت ديگر پس از امام حسن و امام حسين به دو برادر نخواهد رسيد و پس از علي بن الحسين زين العابدين در فرزندان و نواده‏گان و اعقاب بترتيب خواهد بود.پ غيبت طوسى: عقبة بن جعفر گفت بحضرت رضا عليه السّلام عرضكردم شما باين سن رسيده‏ايد و هنوز فرزندى نداريد فرمود عقبه! بدان كه صاحب مقام امامت از دنيا نخواهد رفت مگر اينكه فرزند خود را كه پس از او بامامت مى‏رسد مى‏بيند.پ غيبت طوسى: حسن بن ابى حمزه از پدر خود از حضرت ابى جعفر نقل ميكند كه فرمود اى ابا حمزه زمين خالى نيست مگر اينكه در آن عالمى از ما خانواده خواهد بود اگر مردم چيزى در دين بيافزايند او بيان ميكند كه چه بيافزوده‏اند اگر كم كنند همين طور بيان ميكند اين عالم از جهان نخواهد رفت‏

 

مگر اينكه فرزند خود را خواهد ديد كه چون او داراى علم باشد يا بمقدارى كه خدا ميخواهد.پ غيبت طوسى: حسن بن علي خزاز گفت: علي بن ابى حمزه خدمت حضرت رضا عليه السّلام رسيد و عرضكرد آقا شما امام هستيد فرمود آرى او گفت من از جدت جعفر بن محمّد عليه السّلام شنيدم كه ميفرمود امام نمى‏باشد مگر كسى كه داراى فرزند باشد.

آن جناب فرمود: فراموش كرده‏اى يا خود را بفراموشى زده‏اى پيرمرد! حضرت صادق عليه السّلام چنين نفرمود آن جناب فرمود امام نخواهد بود مگر كسى كه داراى فرزند باشد مگر آن امامى كه حسين بن علي عليه السّلام در زمان او خارج مى‏شود و (رجعت مينمايد) كه او داراى فرزند نخواهد بود عرضكردم راست ميگوئيد فدايتان شوم همين طور از جدتان شنيدم.پ غيبت طوسى: يونس بن يعقوب گفت: از حضرت صادق عليه السّلام شنيدم ميفرمود خداوند امتناع ورزيده از اينكه امامت در دو برادر باشد بعد از حضرت حسن و حسين عليهما السّلام‏پ غيبت طوسى: حماد بن عيسى گفت: حضرت صادق عليه السّلام فرمود امامت در دو برادر نخواهد بود پس از امام حسن و امام حسين در اعقاب و نسلها است يكى پس از ديگرى.پ غيبت طوسى: ثوير بن ابى فاخته از حضرت صادق عليه السّلام نقل كرد كه فرمود امامت بدو برادر پس از امام حسن و امام حسين عليهما السّلام هرگز نخواهد رسيد و بحضرت زين العابدين رسيد همان طورى كه خداوند ميفرمايد: وَ أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى‏ بِبَعْضٍ فِي كِتابِ اللَّهِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُهاجِرِينَ كه آن جناب طبق اين آيه بر فرزندان امام حسن تقدم دارد (پس از علي بن الحسين ديگر در اعقاب خواهد بود بترتيب.

 

پ‏تفسير عياشى: ابى عمر و زبيرى از حضرت صادق عليه السّلام نقل كرد كه عرض كردم بچه دليل امامت از فرزندان امام حسن خارج شد و بفرزندان امام حسين رسيد؟

فرمود: وقتى حضرت امام حسين روز آخر زندگى را طى ميكرد نبايد به فرزندان برادر خود واميگذاشت و بايشان وصيت كند بدليل اين آيه وَ أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى‏ بِبَعْضٍ فِي كِتابِ اللَّهِ فرزند خودش از نظر خويشاوندى باو نزديكتر از فرزند برادرش بود و شايسته براى امامت بودند اين آيه فرزندان امام حسن را از امامت خارج نمود و امامت بفرزندان حسين عليه السّلام رسيد و آيه نيز بهمين حكم ميكرد پس امامت در خانواده اوست تا قيامت.پ مناقب: ابو هريره گفت: از حضرت رسول صلى اللَّه عليه و آله و سلم از اين آيه پرسيدم:

وَ جَعَلَها كَلِمَةً باقِيَةً فِي عَقِبِهِ فرمود امامت را در فرزندان امام حسين قرار داده كه نه نفر از امامان از فرزندان او هستند كه از آن جمله مهدى اين امت است.پ كافى: عيسى بن عبد اللَّه بن عمر بن علي بن ابى طالب از حضرت صادق عليه السّلام نقل كرد كه من گفتم آقا اگر پيش آمدى براى شما شد كه خدا آن را برايم پيش نياورد چه كس امام بعد از شما خواهد بود اشاره بفرزند خود موسى نمود گفتم اگر براى ايشان پيش آمدى شد باز چه كسى امام خواهد بود؟ فرمود:

فرزندش گفتم اگر براى فرزند او پيش آمدى شد و يك برادر بزرگ و يك فرزند صغير بجا گذارد كدام يك امام خواهند بود فرمود پسرش امام است يكى پس از ديگرى در نسخه صفوانى نوشته پيوسته چنين خواهد بود.پ اكمال الدين: ابو بصير از حضرت باقر عليه السّلام در مورد آيه وَ جَعَلَها كَلِمَةً باقِيَةً فِي عَقِبِهِ نقل كرد كه فرمود اين امامت در حسين است كه منتقل مى‏شود از فرزند بفرزند ديگر ببرادر و عمو نخواهد رسيد.پ اكمال الدين: عبد الرحمن بن مثنى هاشمى گفت: بحضرت صادق عليه السّلام‏

 

گفتم فدايت شوم چه شد فرزندان امام حسين بر فرزندان امام حسن برترى يافتند با اينكه اين هر دو داراى مزيت واحد هستند.

فرمود: خيال نميكنم شما قبول كنيد بعد از توضيحى كه مى‏دهم جبرئيل بر حضرت محمّد صلى اللَّه عليه و آله و سلم نازل شد با اينكه هنوز حضرت حسين متولد نشده بود گفت:

برايت پسرى متولد خواهد شد كه امت تو او را بعد خواهند كشت.

فرمود جبرئيل من احتياج بچنين فرزندى ندارم سه مرتبه در اين مورد با او صحبت كرد.

سپس علي عليه السّلام را خواست و باو فرمود جبرئيل برايم خبر آورد كه براى تو فرزندى متولد خواهد شد كه امت من او را خواهند كشت.

علي عليه السّلام گفت: مرا حاجتى بچنين فرزندى نيست پيامبر سه مرتبه با او راجع باين موضوع صحبت ميكرد سپس باو فرمود امامت باو و فرزندانش خواهد رسيد همچنين وراثت و اختيارات مالى در دست او است.

پيامبر اكرم بفاطمه زهرا عليها السّلام پيغام داد كه خداوند بتو فرزندى خواهد داد كه او را امت من خواهند كشت.

عرضكرد: مرا حاجت بچنين فرزندى نيست سه مرتبه با او در اين مورد صحبت كرد و فرمود امامت و وراثت و اختيارات مالى با او خواهد بود.

فاطمه زهرا عليها السّلام گفت از خدا خشنودم بحضرت حسين حامله شد و شش ماه حامله بود بعد زايمان نمود هيچ مولودى در شش ماهگى متولد نشده كه زنده بماند مگر حسين بن علي و عيسى بن مريم.

ام سلمه او را پرستارى نمود پيامبر اكرم هر روز پيش او مى‏آمد زبان خود را در دهان حسين ميگذاشت او ميمكيد تا سير ميشد خداوند گوشت او را از گوشت پيامبر رويانيد هرگز از فاطمه عليها السّلام و زنان ديگرى شير نخورد.

وقتى اين آيه نازل شد در باره او وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً حَتَّى إِذا

 

بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ بَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً قالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَ عَلى‏ والِدَيَّ وَ أَنْ أَعْمَلَ صالِحاً تَرْضاهُ وَ أَصْلِحْ لِي فِي ذُرِّيَّتِي اگر در اين آيه گفته بود (اصلح ذريتى) فرزندانم را اصلاح كن تمام آنها امام مى‏شدند ولى اختصاص بگروهى داد با اين لفظ.پ علل الشرائع: عبد الرحمن بن كثير گفت: بحضرت صادق عليه السّلام گفتم:

منظور از اين آيه چيست إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً فرمود در باره پيامبر و امير المؤمنين و حسن و حسين و فاطمه عليهم السّلام نازل شده پس از درگذشت پيامبر اكرم امير المؤمنين پس از او امام حسن و سپس حسين عليهم السّلام خواهد بود سپس تأويل اين آيه بوقوع پيوست أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى‏ بِبَعْضٍ فِي كِتابِ اللَّهِ و علي بن الحسين بامامت رسيد.

آنگاه ائمه عليهم السّلام از فرزندان اويند كه اوصياء هستند اطاعت از آنها اطاعت از خدا است و مخالفت با آنها مخالفت با خدا است.پ علل الشرائع: عبد الرحيم قصير از حضرت ابى جعفر عليه السّلام نقل كرد كه پرسيدم از تفسير اين آيه النَّبِيُّ أَوْلى‏ بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ أَزْواجُهُ أُمَّهاتُهُمْ وَ أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى‏ بِبَعْضٍ فِي كِتابِ اللَّهِ در باره كه نازل شده.

فرمود در باره فرمانروايان و پيشوايان است اين در باره حسين بن علي عليه السّلام جارى شد و پس از آن جناب در باره فرزندانش ما بآن مقام پيشوائى و امامت شايسته- تريم با نسبتى كه با پيامبر اكرم داريم از مؤمنين و مهاجرين.

گفتم آيا فرزندان جعفر را نصيبى از امامت و رهبرى هست؟

فرمود: تمام خاندان عبد المطلب را يك يك ذكر كردم ايشان در هر مورد ميفرمودند نه اما فراموش كردم از فرزندان امام حسن بپرسم.

يك روز ديگر خدمت ايشان رسيدم عرض كردم آقا فرزندان امام حسن را نصيبى هست فرمود: اى ابا عبد الرحمن هيچ يك از بستگان حضرت محمّد را جز

 

ما نصيبى نيست.پ علل الشرائع: عبد الاعلى بن اعين گفت از حضرت صادق عليه السّلام شنيدم ميفرمود: خداوند عزيز اختصاص بخشيد علي عليه السّلام را بجانشينى پيامبر و آنچه باو ميرسيد در مورد جانشينى (از اموال و آثار نبوت) حضرت امام حسن و امام حسين اقرار كردند بجانشينى علي عليه السّلام سپس جانشينى امام حسن و تسليم نمودن امام حسين براى حضرت حسن تا بالاخره امامت بحضرت حسين رسيد هيچ كس در اين مورد با او نزاع نداشت بجهت سابقه و شايستگى كه داشت پس از آن جناب حضرت علي بن الحسين بمقام امامت رسيد بدليل اين آيه: وَ أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى‏ بِبَعْضٍ فِي كِتابِ اللَّهِ پس از علي بن الحسين ديگر امامت فقط در نسلها و اعقاب است يكى پس از ديگرى.پ علل الشرائع: ابو بصير از حضرت باقر عليه السّلام نقل كرد در باره آيه: وَ جَعَلَها كَلِمَةً باقِيَةً فِي عَقِبِهِ كه فرمود: امامت را در نسل حضرت حسين قرار داد اين مقام از وقتى كه بحضرت حسين عليه السّلام رسيد پيوسته از پسرى به پسر او منتقل ميشد و هرگز به برادر و عمو نرسيد و تمام ائمه داراى فرزند بودند اما عبد اللَّه افطح از دنيا رفت بدون اينكه فرزندى داشته باشد و با اصحاب خود نزيست مگر چند ماه.

توضيح: اين ميخواهد امامت عبد اللَّه افطح را نفى كند كه فطحى مذهبان او را امام ميدانستند.پ علل الشرائع: ربيع بن عبد اللَّه گفت: بين من و عبد اللَّه بن حسن بحث و گفتگوئى در مورد امامت شد عبد اللَّه بن حسن مدعى بود كه امامت در فرزندان امام حسن و امام حسين هر دو هست من گفتم: فقط منحصر به فرزندان امام حسين است تا روز قيامت.

گفت: بچه دليل بايد منحصر بفرزندان امام حسين عليه السّلام باشد و به بازماندگان‏

 

امام حسن نرسد با اينكه هر دو سرور جوانان اهل بهشت بودند و در امتياز برابرند جز اينكه امام حسن عليه السّلام فضيلتى بر حضرت حسين دارد بواسطه بزرگتر بودن با اين دليل بايد امامت در نسل فرزند افضل باشد.

گفتم باو كه موسى و هارون هر دو پيامبر بودند موسى از هارون افضل بود ولى خداوند نبوت و خلافت را بفرزندان هارون بخشيد نه فرزندان موسى همين طور خداوند امامت را در فرزندان حسين بخشيد نه فرزندان امام حسن تا در ميان امت سنت پيشينيان عينا اجرا شود بدون كم و كاست هر جوابى كه در مورد موسى و هارون بدهى همان جواب را من در مورد امام حسن و امام حسين خواهم داد ديگر نتوانست چيزى بگويد.

بعد من خدمت حضرت صادق عليه السّلام رسيدم همين كه مرا مشاهده نمود فرمود: احسن ربيع در بحث و گفتگوئى كه با عبد اللَّه بن حسن كردى خداوند ترا ثابت بدارد.پ علل الشرائع: فضيل سكره گفت: خدمت حضرت صادق عليه السّلام رسيدم بمن فرمود: فضيل ميدانى در چه چيز نگاه ميكردم عرضكردم: نه.

فرمود: در كتاب فاطمه عليها السّلام تماشا ميكردم هيچ كس بفرمانروائى نمى- رسد مگر اينكه در آن كتاب نام او و پدرش ذكر شده ولى در آن كتاب نامى از فرزندان حسن نديدم.پ علل الشرائع: ابى فاخته از حضرت صادق نقل كرد كه فرمود: امامت در دو برادر پس از امام حسن و امام حسين جمع نخواهد شد و به نسلها ميرسد كه در نژاد حسين عليه السّلام است.پ عيون اخبار الرضا و علل: محمّد بن ابى يعقوب بلخى گفت: بحضرت رضا عرضكردم بچه دليل امامت بفرزندان امام حسين رسيد و فرزندان امام حسن را بهره‏اى نبود. فرمود: چون خداوند در نسل حضرت امام حسين قرار داد و نمى‏توان بر خدا اعتراض نمود.

 

پ‏علل الشرائع: از حضرت صادق عليه السّلام نقل شده كه فرمود: وقتى حضرت فاطمه عليها السّلام بحسين عليه السّلام حامله شد پيامبر اكرم باو فرمود:

فاطمه! خداوند بتو فرزندى ارزانى داشته بنام حسين عنايت نموده كه امت من او را خواهند كشت.

عرض كرد: پدر جان مرا بچنين فرزندى نياز نيست.

پيامبر اكرم فرمود: خداوند بمن وعده داده كه امامت را در نژاد او قرار دهد.

عرض كرد: يا رسول اللَّه راضى شدم.پ اكمال الدين: محمّد بن زياد از مفضل نقل كرد كه گفت: بحضرت صادق عليه السّلام گفتم: اين آيه را برايم توضيح دهيد: وَ جَعَلَها كَلِمَةً باقِيَةً فِي عَقِبِهِ فرمود: منظور امامت است كه در نژاد حسين قرار داده تا روز قيامت.

عرض كردم: يا ابن رسول اللَّه چرا امامت بفرزندان حسين تنها رسيد با اينكه هر دو فرزند پيامبر و نواده او و سرور جوانان بهشت بودند.

 

فرمود: موسى و هارون نيز هر دو پيامبر مرسل و برادر بودند اما نبوت در نژاد هارون قرار گرفت و بفرزندان موسى داده نشد و كسيرا جاى آن نبود كه بگويد چرا خدا چنين كرده امامت نيز خلافت خدا است هيچ كس نمى‏تواند بگويد چرا در نژاد حسين عليه السّلام نهاده شده و بفرزندان امام حسن داده نشده زيرا خداوند در كارهاى خود حكيم است از او نمى‏توان بازخواست نمود اين مردمند كه از آنها بازخواست مى‏شود.