بخش پنجاه و نهم در تأويل آيه سِيرُوا فِيها لَيالِيَ وَ أَيَّاماً آمِنِينَ

پ‏احتجاج طبرسى: ابو حمزه ثمالى، حسن بصرى خدمت حضرت باقر عليه السّلام رسيده گفت آمده‏ام چند سؤال از شما راجع بكتاب خدا نمايم حضرت باقر عليه السّلام باو فرمود مگر تو فقيه اهل بصره نيستى؟! گفت چنين ميگويند، فرمود آيا در بصره كسى هست كه تو از او استفاده كنى گفت: نه.

فرمود پس تمام اهالى بصره از معلومات تو استفاده ميكنند گفت بلى فرمود سبحان اللَّه عهده‏دار كار بزرگى شده‏اى از تو مطلبى را شنيده‏ام نميدانم راست گفته‏اند يا دروغ، پرسيد چه مطلب؟ فرمود ميگويند تو مدعى هستى خداوند مردم را آفريده كارهاى آنها را بخودشان واگذارده حسن بصرى ساكت شد.

فرمود آيا كسى كه خدا در كتاب خود باو بگويد تو در امانى آيا خوف و وحشتى براى او هست بعد از اين گفتار حسن بصرى گفت: نه حضرت باقر فرموده اينك من يك آيه از قرآن را براى تو ميخوانم ميدانم تو بر خلاف‏

 

واقع آن را تفسير خواهى كرد اگر چنين كنى خود و ديگران را بهلاكت انداخته‏اى پرسيد كدام آيه فرمود بگو ببينم معنى اين آيه چيست: وَ جَعَلْنا بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ الْقُرَى الَّتِي بارَكْنا فِيها قُرىً ظاهِرَةً وَ قَدَّرْنا فِيهَا السَّيْرَ سِيرُوا فِيها لَيالِيَ وَ أَيَّاماً آمِنِينَ قرار داده‏ايم بين آنها و بين قريه‏هائى كه بركت در آنها قرار داده‏ايم قريه‏هائي آشكار و در آنها مقدر نموده‏ايم سير را سير كنيد روزها و شبها در امان.

شنيده‏ام تو بمردم گفته‏اى آن قريه مكه است فرمود آيا كسانى كه قصد حج داشته‏اند در بين راه مكه آنها را تاكنون دزد زده است و آيا اهل مكه ترس و وحشت ندارند و اموال آنها را نمى‏برند پس چطور در امان هستند اين مثال را خدا در قرآن در باره ما فرموده ما آن قريه‏هائى هستيم كه خداوند بركت در آنها قرار داده اينست معنى فرموده خدا هر كس اقرار بمقام ما داشته باشد همان طورى كه خداوند آنها را امر كرده كه بجانب ما رو آورند فرموده وَ جَعَلْنا بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ الْقُرَى الَّتِي بارَكْنا فِيها يعنى قرار داديم بين آنها و شيعيانشان قريه‏هائى كه بركت در آنها قرار داده‏ايم قُرىً ظاهِرَةً قريه‏هاى آشكار پيكها و ناقلين علوم هستند از ما بشيعيانمان و دانشمندان شيعه هستند كه بشيعيان تعليم ميدهند.

وَ قَدَّرْنا فِيهَا السَّيْرَ سير و حركت مثلى است براى علم كه ببريد آن لَيالِيَ وَ أَيَّاماً اين هم مثلى است از علم كه در شبها و روزها از جانب ما بسوى آنها ميرسد در حلال و حرام و فرائض و احكام «آمِنِينَ» در امانند زمانى كه استفاده كنند از معدن دانش كه دستور استفاده از آن داده شده البته ايمن از شك و گمراهى و افتادن از حرام بحلال هستند.

زيرا علم را از كسانى استفاده نموده‏اند كه با اين استفاده شايسته مغفرت و آمرزش ميشوند چون آنها اهل ميراث علم از آدم هستند تا جايى كه بايشان منتهى شده نژادى برگزيده كه با يك ديگر پيوسته‏اند اين برگزيدگى به شما نرسيده، مختص به ما است ما همان نژاد هستيم نه تو و اشخاصى شبيه تو حسن!

 

اگر با اين مقامى كه شايسته آن نيستى و ادعا مى‏كنى بتو بگويم اى نادان اهل بصره چيزى جز يك واقعيت نگفته‏ام و آشكار است اين مطلب ديگر مبادا قائل بتفويض گردى هرگز خداوند كار را بمردم وانگذاشته از روى ضعف و ناتوانى و هرگز آنها را مجبور بمعصيت ننموده از روى ستم، خبر طولانى بود كه مقدار مورد احتياج را استفاده كرديم.پ مناقب و احتجاج: ثمالى گفت يكى از قاضيان كوفه خدمت علي بن الحسين عليه السّلام رسيده گفت فدايت شوم اين آيه را برايم تفسير بفرمائيد: وَ جَعَلْنا بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ الْقُرَى الَّتِي بارَكْنا فِيها قُرىً ظاهِرَةً وَ قَدَّرْنا فِيهَا السَّيْرَ سِيرُوا فِيها لَيالِيَ وَ أَيَّاماً آمِنِينَ.

فرمود: اهل عراق در باره آيه چه ميگويند، گفت ميگويند مكه است فرمود: آيا دزدى در جايى بيشتر از مكه ديده‏اى گفت پس چيست؟

فرمود منظور مردان معينى است گفت از آيات قرآن چه دليل داريد فرمود مگر نشنيده‏اى كه خداوند ميفرمايد: وَ كَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ عَتَتْ عَنْ أَمْرِ رَبِّها وَ رُسُلِهِ و فرموده: وَ تِلْكَ الْقُرى‏ أَهْلَكْناهُمْ و فرموده: وَ سْئَلِ الْقَرْيَةَ الَّتِي كُنَّا فِيها وَ الْعِيرَ الَّتِي أَقْبَلْنا فِيها آيا سؤال از قريه است يا مردان و قافله و چند آيه در اين خصوص قرائت نمود پرسيد پس منظور كيانند فرمود ما آنها هستيم فرمود: سِيرُوا فِيها لَيالِيَ وَ أَيَّاماً آمِنِينَ فرمود ايمن از گمراهى هستند.پ كنز جامع الفوائد: عبد اللَّه رمانى از حضرت رضا از پدرش از جدش حضرت صادق عليه السّلام نقل ميكند كه فرمود يك نفر كه قرآن تفسير ميكرد پيش من آمد امام باو فرمود تو فلانى نيستى نامش را برد گفت چرا فرمود تو قرآن تفسير ميكنى؟ گفت آرى پرسيد اين آيه را چگونه تفسير ميكنى: وَ جَعَلْنا بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ الْقُرَى الَّتِي بارَكْنا فِيها قُرىً ظاهِرَةً وَ قَدَّرْنا فِيهَا السَّيْرَ سِيرُوا فِيها لَيالِيَ وَ أَيَّاماً آمِنِينَ گفت منظور بين مكه و منى است.

حضرت صادق عليه السّلام باو فرمود آيا در آنجا ترس و دزدى هست؟ گفت: آرى‏

 

فرمود چگونه محلى را خداوند ميفرمايد امن است ترس و دزدى وجود دارد! عرض كرد پس چيست فرمود منظور از آيه ما خانواده هستيم شما را به ناس تعبير كرده و ما را بقريه. گفت فدايت شوم در قرآن آيه‏اى بمن نشان دهيد كه منظور از قريه مردم باشد.

حضرت صادق عليه السّلام فرمود مگر خداوند نميفرمايد: وَ سْئَلِ الْقَرْيَةَ الَّتِي كُنَّا فِيها وَ الْعِيرَ الَّتِي أَقْبَلْنا فِيها بگو ببينم آيا از در و ديوارها بايد بپرسد يا از مردم و خداوند مى‏فرمايد: وَ إِنْ مِنْ قَرْيَةٍ إِلَّا نَحْنُ مُهْلِكُوها قَبْلَ يَوْمِ الْقِيامَةِ أَوْ مُعَذِّبُوها عَذاباً شَدِيداً.

آيا عذاب‏شوندگان مردم هستند يا در و ديوارها.پ مناقب: روزى ابو حنيفه خدمت حضرت صادق عليه السّلام رسيده از چند مسأله كه جواب آن را نميدانست سؤال كرد از آن جمله پرسيد تفسير اين آيه چيست: وَ قَدَّرْنا فِيهَا السَّيْرَ سِيرُوا فِيها لَيالِيَ وَ أَيَّاماً آمِنِينَ منظور كدام سرزمين است آيا بين مكه و مدينه است؟

فرمود ترا بخدا سوگند مگر در بين راه مدينه و مكه شما امنيت از جان و مال خود داريد فرمود اين آيه را توضيح بده: وَ مَنْ دَخَلَهُ كانَ آمِناً چه محلى است كه هر كه داخل شد ايمن است. ابو حنيفه جواب داد منظور بيت اللَّه است.

فرمود ترا بخدا سوگند مگر خبر نداريد كه عبد اللَّه بن زبير و سعيد بن جبير داخل خانه خدا شدند و از كشته شدن ايمن نبودند، ابو حنيفه گفت مرا معذور دار يا بن رسول اللَّه.

توضيح: تأويل در اين اخبار از تأويلهاى بعيد است و شايد وجه در اين تأويلها همان مطلبى است كه بارها بآن اشاره كرده‏ايم كه داستانهاى قرآن براى آن است كه اين امت متوجه شوند اعمال آنها را انجام ندهند و بترسند كه مشمول كيفرهاى آنها خواهند شد.

 

چيزى در امت‏هاى پيش وقوع نيافته مگر اينكه نظير آن در اين امت نيز واقع شده مانند داستان هارون و گوساله سامرى و آنچه براى امير المؤمنين عليه السّلام با ابا بكر و عمر پيش آمد و قارون و عثمان و صفورا و عايشه و نظاير اين وقايع كه در كتاب نبوت به آن اشاره كرديم كه بعضى از آنها آشكار بر هم انطباق دارند و بعضى ديگر بايد با توجيه منطبق گردد اين وقايع از قسم دوم است.

از آن جمله قوم سبا را كه خداوند بواسطه كفران نعمت ايشان را محروم نمود و بجاى آن ميوه تلخ و ترش و درخت سخت بى‏بار به آنها داد شبيه آن در اين امت آن است كه خداوند ميوه‏هاى پرثمر باغستانهاى حقيقت را ببركت ائمه طاهرين عليهم السّلام آنقدر كه بيان از توصيفش عاجز است ارزانى داشت با اينكه از آشوب جهل و نادانى و گمراهى در امان بودند وقتى اين نعمت را كفران نمودند خداوند از آنها گرفت يا غائب شدند و يا پنهان راويان و حاملين اخبار نيز از ميان ايشان رخت بربستند در نتيجه گرفتار رأيها و قياس شدند و امر برايشان مشتبه گرديد ديگر بسيار كم ميتوانستند تمسك باخبار ائمه عليهم السّلام نمايند، دامنه شك و شبهه از طرف پيشوايان و رهبران گمراه گسترش پيدا كرد آنها نيز مصداق اين آيه شدند: وَ بَدَّلْناهُمْ بِجَنَّتَيْهِمْ جَنَّتَيْنِ ذَواتَيْ أُكُلٍ خَمْطٍ وَ أَثْلٍ وَ شَيْ‏ءٍ مِنْ سِدْرٍ قَلِيلٍ.

اين توضيحى بود براى فهم و درك چنين اخبار خداوند راهنماى راه راست است. كافى: زيد شحام گفت قتادة بن دعامه خدمت حضرت باقر عليه السّلام رسيد امام باو فرمود قتاده تو فقيه اهل بصره هستى عرضكرد مردم چنين مى‏پندارند فرمود شنيده‏ام تو قرآن تفسير ميكنى. جوابداد: آرى.

فرمود از روى علم تفسير مينمائى يا جهل گفت نه از روى علم. حضرت باقر فرمود اگر از روى علم تفسير كنى بسيار خوب اينك من يك سؤال از تو مى‏نمايم گفت بپرس فرمود اين آيه را توضيح بده: وَ قَدَّرْنا فِيهَا السَّيْرَ سِيرُوا فِيها لَيالِيَ وَ أَيَّاماً آمِنِينَ.

قتاده گفت منظور كسى است كه از خانه خود با زاد و توشه و وسيله سوارى كه‏

 

همه را از راه حلال تهيه نموده تصميم سفر خانه خدا را بگيرد در امان است تا بخانه خود برگردد حضرت باقر عليه السّلام فرمود ترا بخدا قسم قتاده نشنيده‏اى كسى از خانه خود بقصد خانه خدا با زاد و توشه و وسيله سوارى حلال خارج شود سر راه بر او بگيرند و اموال او را بسرقت ببرند و چنان او را بزنند كه نزديك بمرگ رسد.

قتاده گفت چرا چنين اتفاقى افتاده. حضرت باقر عليه السّلام فرمود واى بر تو قتاده اگر قرآن را از پيش خود تفسير كنى خويشتن و ديگران را بهلاكت رسانده‏اى اگر از ديگران گرفته باشى خود و ديگران را در معرض هلاكت قرار داده‏اى واى بر تو قتاده اين آيه كسى را مى‏گويد كه از خانه خود خارج شود با زاد و توشه و وسيله سوارى حلال و قصد اين خانه را نمايد با عرفان بحق ما و با قلب ما را دوست داشته باشد چنانچه خداوند در اين آيه مى‏فرمايد: فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ منظورش علاقه مردم بخانه خدا نبود و گر نه بايد مى‏گفت دلهاى مردم را متوجه آن كن نه اينكه بگويد دلهاى مردم را متوجه آنها كن بخدا قسم ما مشمول دعاى ابراهيم هستيم كه هر كس ما را دوست داشته باشد حج او قبول است و گر نه مقبول نيست در صورتى كه چنين باشد از عذاب جهنم در روز قيامت ايمن است.

 

قتاده گفت: بخدا قسم بعد از اين چنين تفسير خواهم كرد حضرت باقر فرمود واى بر تو قرآن را كسانى ميفهمند كه بآنها خطاب شده.