باب- 4 وصيت و سفارشهاى رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلم به ابى ذر رضى

پ‏1- ابى ذر گفت: روزى بر رسول خدا وارد شدم آن حضرت تنها در مسجد نشسته بود تنهائى آن حضرت را غنيمت شمردم، سپس فرمود:

پ‏اى ابا ذر! براى مسجد تحيّتى است عرضكردم: تحيت مسجد چيست؟ فرمود: دو ركعت نماز كه تو بجا آورى. عرضكردم: اى رسول خدا تو بمن فرمان نماز ميدهى نماز تحيت چيست؟ فرمود: نماز بهترين چيزهاست هر كه بخواهد اندك بخواند و هر كه بخواهد بسيار. عرضكردم: اى رسول خدا چه عملى دوست‏ترين عملهاست در پيشگاه خداى عز و جل؟ فرمود: ايمان بخدا و جنگيدن در راه خدا (عرضكردم كداميك از مؤمنان ايمانشان كاملتر است؟ فرمود: آنان كه خويشان نيكوتر است. عرض كردم كدام يك از مؤمنان برتر است؟ فرمود: آن كس كه مسلمانان از دست و زبانش در امان باشند. عرضكردم كدام هجرت برتر است؟ فرمود: آنكه از بدى هجرت كند) عرضكردم: چه وقت شب برتر است؟ فرمود: دل تيره‏ى شب عرضكردم كدام نماز افضل است؟ فرمود: درازى دعاى دست. عرضكردم كدام‏

 

صدقه برتر است؟ فرمود: كوشش در تهى‏دستى بسوى تهى‏دستى در نهان.

عرضكردم: روزه چيست؟ فرمود: واجبى كه پاداش داده مى‏شود در پيشگاه خدا چندين برابر. عرضكردم: كداميك از بنده‏ها برترند؟ فرمود: گرانتر آنها از نظر بهاء و گرانبهاترين آنها پيش صاحبانشان. عرضكردم: پس كدام مجاهد برتر است؟ فرمود: كسى كه اسبش پى شود و خونش ريخته شود در راه خدا.

عرضكردم كدام آيه از آياتى كه بر تو فرود آمده مهمتر است؟ فرمود: آية الكرسى بعد فرمود:

پ‏نيست آسمانهاى هفت‏گانه در برابر كرسى مگر مانند حلقه‏اى افتاده‏شده‏ى در بيابان بى‏آبادى و برترى عرش بر كرسى مانند برترى همين حلقه است بر بيابان بى‏آب و علف. عرضكردم: اى رسول خدا آمار پيامبران چقدر است؟

فرمود: يك صد و بيست و چهار هزار پيامبر است. عرضكردم: چند نفر از آنها مرسل ميباشند. فرمود: سيزده نفر بزرگان، عرضكردم: اول آن پيامبران كيست؟ فرمود: آدم. گفتم: او از پيامبران مرسل بود؟ فرمود: آرى، او را خداوند بدست خود آفريد و در او از روح خود دميد.

پ‏بعد فرمود:

پ‏اى ابا ذر چهار تن از پيامبران سريانى بودند: آدم، شيث، اخنوخ، كه او ادريس است و او اول كسى است كه با قلم نوشت و نوح و چهار تن از پيامبران عرب بودند: هود، صالح، شيث و پيامبر تو محمّد و اول پيامبر از بنى اسرائيل موسى بود و آخرشان حضرت عيسى در فاصله بين اين دو ششصد پيامبر بود.

پ‏عرضكردم: اى رسول خدا چند كتاب خدا فرو فرستاد فرمود: يك صد و چهار كتاب، بر شيث پنجاه صحيفه خدا نازل كرد، بر ادريس سى تا، بر ابراهيم بيست كتاب، و فرو فرستاد تورات و انجيل و زبور و فرقان را. عرضكردم: اى رسول خدا صحف ابراهيم چيست؟ فرمود: تمامش مثل‏ها بود و در آن صحف بود: اى پادشاه گرفتار فريب خورده ترا بر نينگيختم كه دنيا را رويهم گرد آورى بلكه تو را برانگيختم كه از طرف من پاسخ ستمديده را بدهى همانا من ستمديده را برنگردانم‏

 

كه از طرف من پاسخ ستمديده را بدهى همانا من ستمديده را بر نگردانم اگر چه كافر باشد و بر انسان خردمند است مادامى كه شكست خورده‏ى بر عقلش نباشد براى او چهار ساعت باشد، ساعتى كه در آن ساعت با پروردگارش نيايش كند ساعتى كه در آن ساعت نفسش را بازجوئى نمايد، ساعتى كه در آن ساعت انديشه كند در آفريده‏هاى خداى عز و جل و ساعتى كه در آن ساعت با خودش تنها نشيند براى بهره بردن از حلال زيرا كه اين ساعت كمك ساعتهاى ديگر و تفريح الهام دلهاست. بر خردمند است كه بيناى بر زمان خود باشد، رو آورنده‏ى بر آبروى خويش، نگهدارنده‏ى زبانش زيرا كسى كه كلامش را از عمل حساب كند كلامش اندك است مگر در چيزى كه مفيد باشد و بر خردمند است كه در جستجوى سه چيز باشد اصلاح زندگى، توشه‏ى قيامت لذت بردن در غير حرام.

پ‏عرضكردم: اى رسول خدا صحف موسى چه بود؟ فرمود: تمامش عبرتها بود و در آن صحف است: در شگفتم از كسى كه يقين دارد بمرگ چگونه شادى ميكند، و از كسى كه يقين به آتش دارد چرا مى‏خندد، از كسى كه ايمان بقضا و قدر مى‏آورد چگونه از نظر كوشش خود را برنج اندازد، از كسى كه دنيا و دگرگونيش را بمردمانش مى‏بيند چرا اطمينان باو دارد، از كسى كه يقين بحساب دارد چرا كردار ندارد. عرضكردم: اى رسول خدا آيا در دست ما از آنچه خدا بر تو فرستاده چيزى هست از آنچه در صحف ابراهيم و موسى بود؟ فرمود:

پ‏اى ابا ذر بخوان: قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّى،  وَ ذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى،  بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَياةَ الدُّنْيا،  وَ الْآخِرَةُ خَيْرٌ وَ أَبْقى‏،  إِنَّ هذا لَفِي الصُّحُفِ الْأُولى‏،  صُحُفِ إِبْراهِيمَ وَ مُوسى‏. «1»

پ‏عرضكردم: اى رسول خدا مرا سفارش كن فرمود: سفارش ميكنم تو را بپرهيز كارى خدا كه سر آمد تمام كارهاست، عرضكردم: بيشتر بفرما، فرمود:

 

بر تو باد خواندن قرآن و ياد كردن خدا را فراوان زيرا كه خدا تو را ياد كند در آسمان ياد خدا نور است براى تو در زمين، عرضكردم بيشتر بفرما، فرمود: بر تو باد بخاموشى زيرا كه دوركننده‏ى شيطانها و كمك است براى تو در دينت.

پ‏عرضكردم: بيشتر بفرما، فرمود: بپرهيز از خنده‏ى بسيار زيرا كه دل را مى‏ميراند و آبرويت را ميبرد. عرضكردم بيشتر بفرما، فرمود: بزير دستت نگاه كن ببالا دست خود نگاه مكن زيرا سزاوار نيست كه نعمت خدا را بر خود اندك شمارى، پيوند خويشاوندى كن اگر چه از تو ببرند. عرض كردم بيش از اين بفرمائيد، فرمود: تهى‏دستان و همنشينى آنان را بپذير. عرض كردم زيادتر بفرمائيد، فرمود: حق را بگو گرچه تلخ باشد. عرضكردم: بيش از اين فرمود در راه خدا از سرزنش و نكوهش‏كننده مترس عرضكردم زيادترم فرمائيد، فرمود: بايد جلوگيرى كند تو را از مردم آنچه را كه از خود ميدانى و برايشان خشم نكن در آنچه كه از آنان تو را مى‏آيد بعد فرمود: بس است انسان را از نظر عيب كه در او سه خصلت باشد: عيبهاى مردم را بشناسد و از عيب خود بى‏خبر باشد براى مردم بد ميداند عيبى را كه در خودش باشد همنشين خويش را بى‏جهت آزار دهد.

بعد فرمود:

اى ابا ذر خردى مانند دورانديشى نيست، پارسائيى مانند خود- دارى نيست، حسبى چون خوى نيك نباشد.

پ‏2- از ابى ذر روايت شده كه گفت: وصيت كرد مرا رسول خدا به هفت چيز: وصيت فرمود كه بزير دستم نگاه كنم و ببالا دست خود نگاه نكنم، وصيت كرد بدوست داشتن مستمندان و نزديك شدن با آنان، وصيت كرد مرا كه حق را بگويم اگر چه تلخ باشد، پيوند خويشاوندى كنم اگر چه پشت بمن كنند نترسم در راه خدا از نكوهش نكوهش‏كننده، بسيار بگويم «لا حول و لا قوة الا باللَّه العلى العظيم» زيرا كه آن ذكر گنجينه‏هاى بهشت است.

پ‏3- ابا ذر گفت: اول روز بر پيامبر خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلم در مسجدش وارد شدم هيچ- كس را در مسجد نديدم. عرضكردم اى رسول خدا پدر و مادرم قربانت مرا وصيتى‏

 

فرما كه خداوند بواسطه‏ى آن بهره بمن بدهد. سپس فرمود آرى تو را گرامى دارم‏

پ‏اى ابا ذر زيرا كه تو از ما اهل بيت مى‏باشى. همانا من تو را وصيتى ميكنم ياد بگير آنها را كه تمام راههاى نيكى را در بر دارد، همانا اگر تو اين وصيت را ياد بگيرى براى تو بهره‏ى فراوانست.

پ‏اى ابا ذر بندگى كن خدا را گويا اينكه او را مى‏بينى اگر تو او را نبينى او تو را مى‏بيند بدان كه اول عبادت و پرستش خدا شناختن اوست. پس خدا اول چيز است پيش از همه‏ى چيزها و پيش از او چيزى نبوده، يكتائى است كه دومى برايش نيست باقيست نه بنهايتى، آفريننده زمين و آسمانها و آنچه در بين زمين و آسمانست، او لطيف و خبير است، او بر هر چيزى تواناست بعد از شناسائى خدا ايمان آوردن بمن است و اقرار باينكه خداى تعالى مرا بسوى تمام مژده دهنده و بيم دهنده و خواننده بسوى خدا بفرمانش فرستاده، مرا چراغى روشن فرستاد بعد دوست داشتن خاندان من آنان كه خداوند پليدى را از آنان دور كرده.

پ‏و بدان‏

پ‏اى ابا ذر كه خداوند خاندان مرا در ميان امتانم مانند كشتى نوح قرار داده هر كس سوار شد نجات يافت و هر كس دورى كرد نابود شد و مانند باب حطه است در بنى اسرائيل هر كس وارد شد در امان بود.

پ‏اى ابا ذر ياد بگير وصيت مرا كه خوشبخت دنيا و آخرت باشى،

پ‏اى ابا ذر دو نعمت است كه در آن دو بسيارى از مردم مغبونند تندرستى و آسودگى.

پ‏اى ابا ذر پنج چيز را پيش از پنج تا غنيمت شمر: جوانيت را پيش از پيرى تندرستيت را پيش از بيمارى، دارائيت را پيش از نادارى، آسودگيت را پيش از سرگرمى، زندگيت را پيش از مردن.

پ‏اى ابا ذر زينهار بپرهيز از بدنبال افكندن آرزويت زيرا كه تو در همان روز خويشى و بعد آن روز نيستى اگر فردائى براى تو بود فردا آن طور باش كه در همان روزى و اگر فردائى نداشتى پشيمانى بر آنچه كه آن روز از دست داده‏اى.

 

پ‏اى ابا ذر چه بسا روزهاى آينده كه تمام نشد و چه بسا منتظر فردائى كه بآن نرسيد.

پ‏اى ابا ذر اگر نگاه كنى بمرگ و جايگاهش مسلم آرزو و غرور را دشمن دارى.

پ‏اى ابا ذر طورى باش كه گويا تو در دنيا غريبى يا مانند رهگذرى و خويش را در شمار مردگان بشمار.

پ‏اى ابا ذر بامداد كه شد وعده‏ى شام را بخود مده هر گاه شام كردى سخن فردا را مگو از دوران سلامتى خود بفكر دوران بيمارى باش و بگير از زندگى براى مردنت زيرا كه تو نميدانى فردا نامت چيست؟

پ‏اى ابا ذر گناه ترا بزانو در نياورد كه لغزش جبران نميشود و قدرت برگشتن ندارى و وارثت براى مالى كه گذاشتى ترا ستايش نكند و فريب ندهد ترا كسى كه از او جلو افتادى «1».

پ‏اى ابا ذر بر عمرت از درهم و دينارت حريص‏تر باش.

پ‏اى ابا ذر آيا كسى انتظار دارد جز ثروتى كه ستم‏كننده است، تهيدستيى فراموش‏كننده، بيماريى تباه‏كننده، پيريى كه برنده عقل است، مرگى آماده يا دجال كه بدترين پنهانيست كه انتظارى كشيده مى‏شود، ساعتى آينده و سخت دردناك و تلخ است.

پ‏اى ابا ذر بدترين مردم روز قيامت در پيشگاه خدا دانشمنديست كه از دانشش بهره‏اى برده نشده و هر كس در جستجوى دانشى باشد كه چهره‏ى مردم را بسوى خود برگرداند بوى بهشت را نمى‏چشد.

پ‏اى ابا ذر هر كس در طلب دانشى باشد كه مردم را به آن فريب دهد بوى بهشت را نمى‏چشد.

پ‏اى ابا ذر هر گاه از چيزى كه نميدانى بپرسند بگو نمى‏دانم كه از گناهش نجات پيدا مى‏كنى و به آنچه را كه نميدانى فتوى مده كه از عذاب خدا روز قيامت نجات پيدا كنى.

 

پ‏اى ابا ذر گروهى از اهل بهشت بر گروهى از اهل دوزخ ظاهر ميشوند سپس مى‏گويند چه چيز شما را وارد آتش و ما را وارد بهشت نمود بواسطه‏ى تربيت شما پس ميگويند ما فرمان به نيكى ميداديم ولى خود انجام نميداديم‏

پ‏اى ابا ذر حقوق خداى عز و جل بالاتر ازين است كه بندگان بپا دارند و همانا نعمت‏هاى خدا بالاتر ازين است كه شمرده شود و لكن بامداد كنيد و شب نمائيد در صورتى كه توبه‏كنندگانيد.

پ‏اى ابا ذر شما در محل گذشت شب و روزيد در مدت‏هاى كوتاه و كردار نگهدارى شده و مرگ ناگهان فرا ميرسد و هر كس بذر نيكى را افشاند اميد است آن را بدرود و هر كس بذر بدى افشاند اميد است پشيمانى درو كند و براى هر كشته‏اى مانند بذرى است كه افشانده (هر چه بكارى همان را بدروى).

پ‏اى ابا ذر آدم كند به بهره‏اش نميرسد و درك نميكند هيچ آزمندى آن را كه برايش مقدر نشده و هر كس نيكى بخشد خدا همان نيكى را باو دهد و هر كس بديى را نگهدارد خدا او را از بدى نگهدارد.

پ‏اى ابا ذر پرهيزكاران بزرگانند، فقيهان جلو دارند، در همنشينى آنان فراوانيست همان مؤمن كيفر گناهش را ميبيند گويا او زير سنگى است كه مى‏ترسد بر سرش فرود آيد و همانا كافر گناهش را مى‏بيند گويا مگسى است بر بينى او ميگذرد.

پ‏اى ابا ذر هر گاه خداى تعالى به بنده‏اى اراده نيكى دارد گناه او را پيش ديدگانش مجسم ميكند و گناه كردن براى او سنگين و مشكل است و هر گاه به بنده‏اى اراده‏ى بدى دارد گناهش را از خاطرش ميبرد.

پ‏اى ابا ذر بكوچكى گناه نگاه مكن و لكن نگاه كن به بين نافرمانى چه كسى را ميكنى.

پ‏اى ابا ذر همانا نفس كشيدن مؤمن از نظر اضطراب و دگرگونى از گناه سخت‏تر است از نفس كشيدن گنجشك هنگامى كه در كمند گرفتار مى‏شود.

 

پ‏اى ابا ذر هر كس كه گفتارش با كردارش موافق باشد به بهره‏ى خود رسيده و هر كس كردار و گفتارش يكسان نباشد نفسش را نكوهش كند.

پ‏اى ابا ذر مرد بواسطه گناه از روزيش محروم شود.

پ‏اى ابا ذر واگذار آنچه را كه برايت فايده‏اى ندارد، و سخن مگو بچيزى كه ترا بى‏نياز نمى‏كند، زبانت را نگهدار آنچنان كه پولت را نگه ميدارى.

پ‏اى ابا ذر همانا خداى گروهى را وارد بهشت كند و به آنان ببخشد تا اينكه آرام گيرند و بر فراز ايشان گروهى در پايه‏هاى بلندند، پس هر گاه بسوى آنان نگاه كنند آنان را مى‏شناسند عرض كنند پروردگارا اينها برادران مايند كه در دنيا با ايشان بوديم چرا آنان را بر ما برترى داده‏اى؟ سپس گفته مى‏شود:

هيهات هيهات اينان زمانى كه شما سير بوديد گرسنه بودند، هر گاه شما سير آب بوديد تشنه بودند، آنگاه كه شما در خواب بوديد شب زنده‏دار بودند، شما در وطن بوديد آنان در بدر.

پ‏اى ابا ذر خداى عز و جل نور چشم مرا نماز قرار داده، نماز را براى من دوست داشته آنچنان كه گرسنه غذا را دوست دارد و تشنه عاشق آب است و همانا گرسنه هر گاه غذا خورد سير شود، تشنه آب خورد تشنگيش بر طرف شود ولى من از نماز سير نميشوم.

پ‏اى ابا ذر هر مرديكه در شبانه روزى دوازده ركعت نماز مستحبى بخواند بغير از نمازهاى واجب براى او سزاوار است خانه‏اى در بهشت.

پ‏اى ابا ذر تا زمانى كه در نمازى در پادشاه جبار را مى‏كوبى و هر كس بسيار بكوبد در پادشاه را براى او باز مى‏شود.

پ‏اى ابا ذر مؤمنى نيست كه بنماز بايستد مگر اينكه خوبيها بر او فرو ريزد ما بين او و عرش و فرشته‏اى بر او گمارد كه صدا كند اى فرزند آدم اگر بدانى چه فايده‏ايست براى تو در نماز و بدانى با كه نيايش ميكنى از نماز روى برنگردانى.

پ‏اى ابا ذر خوشا بصاحبان پرچمها روز قيامت كه آنها را بدوش مى‏كشند

 

از مردم در رفتن بسوى بهشت پيشى ميگيرند آگاه باش كه ايشان پيشى‏گيرندگان بسوى مسجدهايند در صبحگاهان و غير صبح‏ها.

پ‏اى ابا ذر نماز ستون دين و زبان بزرگ است و صدقه نابود مى‏كند گناهان را و زبان بزرگتر است، روزه گرفتن سپرى است از آتش و زبان بزرگتر است، جنگيدن در راه خدا شرف است و زبان بزرگتر است.

پ‏اى ابا ذر درجه و پايه بهشت باندازه‏ى فاصله‏ى ميان زمين و آسمانست و همانا بنده چشمش را باز ميكند براى او نورى ميدرخشد نزديك مى‏شود كه چشم را خيره كند پس از آن نور ميترسد و ميگويد اين نور چيست؟ گفته مى‏شود كه اين نور برادرت است ميگويد فلان برادرم تمام، در دنيا كردار نيك انجام ميداديم و همانا او چنين بر من برترى داده شده، سپس گفته مى‏شود كه همانا كردار او از تو بهتر بود بعد در دلش خوشنودى قرار داده مى‏شود تا خوشنود شود.

پ‏اى ابا ذر دنيا زندان مؤمن و بهشت كافر است مؤمنى نيست در دنيا مگر اينكه افسرده باشد چطور غمگين نشود مؤمن و حال اينكه خدا او را وعده‏ى وارد شدن در جهنم داده و وعده نداده او را كه از آن ميگذرد «1» و همانا مؤمن بيماريها و يا مصيبت‏ها و كارهائى كه او را بخشم آورد ملاقات ميكند، بوى ستم مى‏شود كسى او را يارى نميكند طلب ميكند از طرف خداى تعالى ثواب را هميشه در دنيا غمگين است تا از دنيا جدا شود پس هر گاه از دنيا برود بسوى راحتى و آسايش ميرود.

پ‏اى ابا ذر پرستشى نشده خدا بمانند درازى اندوه.

پ‏اى ابا ذر كسى كه بخشيده شود از دانش آنچه كه او را نگرياند همانا سزاوار است كه بخشيده شود دانشى كه او را بهره‏اى نرساند زيرا كه خداوند ستوده است دانشمندان را:

 

إِنَّ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ مِنْ قَبْلِهِ إِذا يُتْلى‏ عَلَيْهِمْ يَخِرُّونَ لِلْأَذْقانِ سُجَّداً  وَ يَقُولُونَ سُبْحانَ رَبِّنا إِنْ كانَ وَعْدُ رَبِّنا لَمَفْعُولًا  وَ يَخِرُّونَ لِلْأَذْقانِ يَبْكُونَ وَ يَزِيدُهُمْ خُشُوعاً «1»

پ‏اى ابا ذر كسى كه مى‏تواند گريه كند بايد بگريد و آنكه نمى‏تواند شعار دلش را اندوه قرار دهد و خود را شبيه به گريه‏كننده نمايد، همانا تيره دل از خدا دور است ولى خودش نميداند.

پ‏اى ابا ذر خداى تعالى ميفرمايد: دو بيم در بنده جمع نميكنم و نه هم دو ايمنى را هر گاه در دنيا ايمن بود در آخرت بيمش دهم و هر گاه در دنيا بيمناك بود روز قيامت ايمنش سازم.

پ‏اى ابا ذر همانا بنده روز قيامت گناهانش بر او عرضه مى‏شود (در باره‏ى كسى كه گناه كرده او را) پس خدا ميفرمايد: بدان كه من مهربانم سپس او را مى‏آمرزد.

پ‏اى ابا ذر همانا مرد نيكو كارى ميكند و بر آنها توكل دارد و گناهان كوچك انجام ميدهد تا اينكه به پيشگاه خدا مى‏آيد و حال اينكه خداوند بر او خشمناك است و همانا مرد كردار زشت انجام ميدهد ولى بيمناك است از گناهان به پيشگاه خداى عز و جل مى‏آيد در امانست روز قيامت‏

پ‏اى ابا ذر بنده نافرمانى خدا را ميكند، وارد بهشت مى‏شود. عرضكردم:

چطور مى‏شود اين؟ پدر و مادرم قربانت اى رسول خدا! فرمود: آن گناه هميشه در پيش چشمش مجسم است و از آن گناه توبه ميكند بسوى خداى عز و جل فرار ميكند تا اينكه وارد بهشت مى‏شود.

پ‏اى ابا ذر زيرك آنست كه نفسش را پست كند و براى پس از مرگ عمل نمايد و ناتوان كسى است كه پيروى هواى نفس‏

 

نمايد و بر خداى عز و جل آرزوها داشته باشد.

پ‏اى ابا ذر همانا اول چيزى كه ازين امت برداشته مى‏شود امانت و زاريست بدرجه‏اى كه نزديك مى‏شود كه يكنفر زارى‏كننده‏اى نه بينى.

پ‏اى ابا ذر سوگند به آن كسى كه جان محمّد در دست اوست اگر دنيا در پيش خداوند باندازه بال پشه‏اى ارزش ميداشت يا باندازه‏ى پر مگسى يكجرعه از آب آن بكافر نميچشاندم.

پ‏اى ابا ذر دنيا نفرين شده است و هر آنچه در اوست نفرين شده مگر چيزى كه در آن خاطر خدا طلب شود، چيزى دشمنتر بسوى خداى تعالى از دنيا نيست او را آفريد بعد دورى كرد از آن و نگاه بسوى آن نكرد و تا روز قيامت نگاهش نميكند و چيزى دوستتر بسوى خدا از ايمان آوردن باو و ترك نمودن آنچه كه فرمان بتركش داده نيست.

پ‏اى ابا ذر همانا خداى تبارك و تعالى بسوى برادرم عيسى وحى فرستاد كه اى عيسى دنيا را دوست مدار كه من آن را دوست ندارم، آخرت را دوست بدار كه آخرت خانه‏ى برگشت است.

پ‏اى ابا ذر جبرئيل بر قاطرى كه رنگش سياه و سفيد بود سوار بود و گنجينه‏هاى دنيا را آورد سپس گفت: اى محمّد! اين گنج‏هاى دنياست و از بهره‏ى نو در پيشگاه پروردگارت كاسته نمى‏شود. گفتم: اى دوست من اى جبرئيل مرا نيازى در اينها نيست هر گاه سير شوم پروردگارم را سپاسگزارى كنم و هر گاه گرسنه شوم از او ميخواهم كه مرا سير كند.

پ‏اى ابا ذر هر گاه خداى عز و جل به بنده اراده‏ى خير كند او را داناى در دين كند و پارسايى در دنيا و بيناى به عيبهايش قرار دهد.

پ‏اى ابا ذر بنده‏اى در دنيا پارسا نشود مگر اينكه خدا در دلش حكمت بروياند و زبانش بحكمت گويا شود و بينا كند او را به عيبهاى دنيا و درد دنيا و دوايش و او را از دنيا بسلامت بسوى خانه‏ى سلامتى بيرون آورد.

 

ى ابا ذر هر گاه ديدى برادرت پارساى در دنيا شده سخنش را گوش ده زيرا كه او حكمت مى‏افكند، عرضكردم: اى رسول خدا پارساترين مردم كيست؟

فرمود: كسى كه گورستان را و كهنگى را فراموش نكند و واگذارد زيادى آرايش دنيا را و اختيار كند آنچه را كه بجا مى‏ماند بر آنچه كه نابود مى‏شود و فردا را از روزهايش نشمارد و خود را در حساب مردگان آورد.

پ‏اى ابا ذر خداى تعالى بمن وحى نفرستاده كه مال دنيا را گرد آورم ولى وحى فرستاده كه: فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَ كُنْ مِنَ السَّاجِدِينَ  وَ اعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ «1»

پ‏اى ابا ذر من لباس خشن مى‏پوشم، بروى زمين مى‏نشينم، انگشتهايم را مى‏ليسم، الاغ بدون پالان سوار مى‏شوم، كسى را در رديف خودم سوار مى‏كنم پس هر كس از روش من دورى كند از من نيست.

پ‏اى ابا ذر دوستى مال و رياست بيشتر دين مرد را مى‏برد تا از دو گرگ تباه‏كننده در چراگاه گوسفندان كه توقف مى‏كنند در آن چراگاه تا اينكه بامداد كنند پس غارت كنند و نگذارند.

پ‏ابو ذر گفت: عرضكردم: اى رسول خدا بيمناكان و گرفتاران و فروتنان بسيار يادكنندگان خدا، بسوى بهشت زودتر پيشى مى‏گيرند فرمود: نه لكن تهيدستان مسلمانان همانا اينان پا روى گردنهاى مردم مى‏گذارند و ميروند پس خازنهاى بهشت به آنان مى‏گويند همين جا باشيد و دور نشويد تا حساب پس دهيد. سپس مى‏گويند بچه حساب دهيم بخدا سوگند چيزى نداشتيم تا بخشش كنيم و بهره‏اى بما ندادند كه ما از بخشش آن خوددارى كنيم يا بذل نمائيم ولى ما پروردگارمان را پرستش كرديم تا ما را خواند و ما هم اجابت كرديم.

پ‏اى ابا ذر دنيا سرگرم‏كننده‏ى دلها و تنهاست و خداى تبارك و تعالى بازجوئى ميكند ما را از نعمتهائى كه از حلال داده تا چه رسد كه مصرف در حرام شود.

 

پ‏اى ابا ذر همانا من خداى را خواندم كه روزى كسى كه مرا دوست دارد باندازه‏ى كفاف قرار دهد و هر كس كه مرا دشمن دارد ثروت فراوانش دهد.

پ‏اى ابا ذر خوشا براى پارسايان در دنيا و ميل‏كنندگان در آخرت آنان كه زمين را بساط و خاكش را فرش و آبش را مشك قرار دادند، كتاب خدا را شعار و خواندن خدا را نشان خود قرار دادند دنيا را از حالى بحال ديگر برگرداندند.

پ‏اى ابا ذر كشت آخرت كردار شايسته است، كشت دنيا مال و فرزند.

پ‏اى ابا ذر همانا پروردگارم مرا خبر داد كه سوگند بعزت و بزرگيم عابدان ارزش گريه كردن را نيافته‏اند و همانا من براى گريه‏كنندگان در بهشت اعلى كاخى بنا ميكنم كه هيچ كس را در او شريك ننمايم.

پ‏ابو ذر گفت: عرضكردم اى رسول خدا كداميك از مؤمنان زيركترند؟ فرمود آنكه بيشتر بياد مرگ باشد و بهتر آمادگى مرگ را دارد.

پ‏اى ابا ذر هر گاه روشنى در دل وارد شود دل گشوده مى‏شود و وسعت پيدا مى‏كند. عرض كردم علامت روشنى دل چيست؟ پدر و مادرم قربانت اى رسول خدا فرمود: برگشتن بسوى خانه‏ى جاويدان و دور افكندن سراى فريب را و مهيا شدن براى مرگ پيش از آمدن،

پ‏اى ابا ذر بپرهيز خدا را و مبين مردم را همانا تو از خدا پرهيز ميكنى مردم ترا گرامى دارند و حال اينكه دلت آلوده است.

پ‏اى ابا ذر بايد براى تو در هر چيزى هدفى باشد حتى در خوردن و خوابيدن.

پ‏اى ابا ذر براى اينكه بزرگ شود جلال خدا در دلت يادآورى مكن خدا را آن چنان كه نادان ياد مى‏كند در پيش سگ كه ميگويد بار الاها او را رام گردان و در پيش خوك ميگويد بار الاها او را رام گردان.

پ‏اى ابا ذر همانا براى خدا فرشتگانيست كه از خوف خدا بپا ايستاده‏اند تا دميدن صور آخرى سربلند نميكنند همه مى‏گويند: منزهى تو پرستش نكرديم تو را آنچنان كه سزاوار پرستش و عبادت هستى.

پ‏اى ابا ذر اگر براى كردار هفتاد پيامبر باشد همانا كردارش اندك شمارد از

 

سختى آنچه كه در قيامت مى‏بيند اگر يكدلو از نوشيدنى‏هاى دوزخ در محل طلوع خورشيد ريخته شود همانا مغزهاى سر در مغرب بجوش آيد و اگر دوزخ زبانه كشد نه فرشته مقرب بجا ماند و نه پيامبر مرسل، مگر اينكه بزانو در آيند و مى‏گويند پروردگارم مرا نجات بده بطورى كه ابراهيم اسحاق را فراموش كند و بگويد پروردگارا من خليل تو ابراهيم فراموشم مكن.

پ‏اى ابا ذر اگر زنى از زنان بهشت از آسمان دنيا در شب تاريك طالع شود زمين را روشن‏تر كند از ماه شب چهارده و دريابند تمام اهل زمين بوى خوش او را و اگر جامه‏اى از جامه‏هاى اهل بهشت امروز در دنيا گسترده شود بى‏هوش كند كسى را كه بر آن نگاه مى‏كند و ديدگانشان تاب ديدن ندارد.

پ‏اى ابا ذر در پيش جنازه‏ها و در ميدان جنگ و هنگام خواندن قرآن صدايت را بلند مكن.

پ‏اى ابا ذر هر گاه تشييع جنازه كنى بايد انديشه كنى و با خشوع و زارى باشى بدان تو هم به آن ميت مى‏پيوندى.

پ‏اى ابا ذر دو ركعت نماز متوسط با انديشه بهتر است از شب‏زنده‏دارى و دل بيخبر.

پ‏اى ابا ذر حق سنگين و تلخ است و باطل آسان و شيرين و چه بسا شهوت يك ساعت سبب اندوهى طولانى و دراز مى‏شود.

پ‏اى ابا ذر بدان كه داروى هر چيزى كه فاسد شود نمك باشد پس هر گاه نمك فاسد شود دارو ندارد و بدان كه در ميان شما دو چيز دروغ است خنده بدون تعجب و سستى بدون فراموشى.

پ‏اى ابا ذر مرد بتمام فهم نميرسد مگر اينكه مردم را در برابر خدا مانند شتران به بيند بعد بخود انديشد پس نفس خود را از همه خوارتر و كوچكتر شمارد.

پ‏اى ابا ذر بحقيقت ايمان نرسى مگر اينكه تمام مردم را ابله در دينشان و خردمند در دنياشان به بينى.

پ‏اى ابا ذر بازجوئى كن نفس خود را پيش از آنكه بازجوئى شوى زيرا كه اين حساب براى فرداى تو آسانتر است و بسنج نفس خويش را پيش از آنكه سنجيده شود و آماده برابرى بزرگ باش روزى كه برابر خدا مى‏ايستى بر خدا كارهاى پوشيده‏ات پنهان نمى‏باشد.

 

پ‏اى ابا ذر شرم از خدا كن كه همانا من به آن كسى كه جانم در دست و قدرت اوست هميشه كه من بتوالت مى‏روم خود را بجامه‏ام مى‏پوشانم شرم مى‏كنم از دو فرشته‏اى كه بامنند.

پ‏اى ابا ذر دوستدارى وارد بهشت شوى؟ عرضكردم: آرى پدرم بقربانت فرمود: آرزويت را كوتاه كن مرگ را پيش چشمت قرار ده از خدا شرمدار. ابو ذر گفت عرضكردم: اى رسول خدا تمام ما از خدا شرمساريم، فرمود: شرم اين نيست، شرم از خدا اين است كه گورستانها و داخل آنها و آنچه در ميان آنها گرد آمده و سرها و آنچه را كه در بر دارند فراموش نكنى و هر كس اراده دارد گرامى بودن آخرت را بايد آرايش دنيا را واگذارد، هر گاه چنين بودى بدوستى و ولايت خدا ميرسى.

پ‏اى ابا ذر بس است تو را از دعا كردن با نيكى باندازه‏ى نمك غذا.

پ‏اى ابا ذر مثل كسى كه خدا را بدون كردار ميخواند مانند كسى است كه تير بدون كمان مى‏اندازد.

پ‏اى ابا ذر همانا خدا شايسته ميكند بشايستگى بنده فرزند و فرزند فرزندش را و نگهدارى ميكند او را در خانه كوچكش و خانه‏هاى اطرافش مادامى كه در آنجاست.

پ‏اى ابا ذر همانا پروردگار عز و جل تو بواسطه‏ى سه نفر بر فرشتگان ميبالد مرديكه در بيابان بى‏آب و علف و آبادى است اذان ميگويد و نماز ميخواند، سپس پروردگار تو بفرشتگانش ميگويد نگاه كنيد بسوى بنده من كه نماز ميخواند و جز من كسى را نمى‏بيند پس هفتاد هزار ملك فرود آيند و پشت سرش نماز خوانند و برايش طلب آمرزش نمايند از آن روز تا فردا، مرديكه در پاره‏اى از شب بلند شود تنها نماز بخواند بعد سجده كند و در حال سجود بخوابد، سپس خداى تعالى ميفرمايد: نگاه بسوى بنده‏ى من كنيد روحش پيش من و تنش در سجود است مرديكه در ميدان جنگ است و يارانش فرار ميكنند و او پا بر جا مى‏ماند و ميجنگد تا كشته مى‏شود.

پ‏اى ابا ذر مردى نيست كه چهره بقطعه‏اى از زمين بگذارد مگر اينكه آن‏

 

زمين روز قيامت گواهى دهد برايش و جايى نيست كه گروهى فرود آيند مگر اينكه آن منزل صبح كند كه درود بر آنان يا نفرين فرستد.

پ‏اى ابا ذر صبح و شامى نيست مگر اينكه قطعه‏هاى زمين بعضى به بعض ديگر ميگويند اى همسايه آيا بر تو گذشت يادكننده‏ى خداى تعالى يا بنده‏اى كه پيشانيش را بر تو گذارد و سجودكننده براى خدا باشد، بعضى مى‏گويد: نه بعضى گويد آرى هر گاه بگويد آرى بجنبش در آيد و باز شود و مى‏بينى كه براى آن قطعه برترى است بر همسايه‏اش.

پ‏اى ابا ذر همانا چون خداوند زمين و آنچه در اوست آفريد از درخت در زمين درختى نماند كه فرزند آدم را بهره‏اى نرسد هميشه زمين و درختانش بدين حال بودند تا اينكه سخن گفتند فرزندان آلوده آدم سخنى بزرگ كه گفته‏شان اينست: «اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَداً» چون اين سخن را گفتند زمين لرزيد و بهره‏ى درختان از ميان رفت.

پ‏اى ابا ذر همانا هر گاه مؤمن بميرد زمين چهل روز گريه مى‏كند.

پ‏اى ابا ذر هر گاه بنده در زمين بى‏آب و علف وضو گيرد يا تيمم نمايد بعد اذان و اقامه بگويد و نماز گذارد خداوند عز و جل فرمان دهد فرشتگان را كه دنبالش صف بكشند صفى كه دو طرفش ديده نشود با ركوعش ركوع و با سجودش سجده نمايند و بر دعايش آمين گويند.

پ‏اى ابا ذر هر كس اقامه‏ى بدون اذان گويد با او جز دو فرشته‏اى كه همراهش هستند نماز نگذارند.

پ‏اى ابا ذر جوانى نيست كه واگذارد دنيا و بازى آن را و جوانيش را در فرمان خدا به پيرى برساند مگر اينكه خداوند پاداش هفتاد و دو راستگو را باو عنايت فرمايد.

پ‏اى ابا ذر يادكننده‏ى در ميان بيخبران مانند جنگ‏كننده‏ى در ميان فراركنندگانست.

پ‏اى ابا ذر همنشين شايسته بهتر است از تنهائى و تنهائى بهتر است از همنشين بد و ديكته كردن نيكى بهتر است از خاموشى و خاموشى بهتر است از ديكته‏

 

كردن شر.

پ‏اى ابا ذر همراهى مكن جز مؤمن و غذاى ترا جز پاكدامن كسى نخورد و تو هم غذاى فاسقان را مخور.

پ‏اى ابا ذر بخوران غذايت را بكسى كه او را براى خدا دوست دارى و بخور غذاى كسى را كه ترا براى خدا دوست دارد.

پ‏اى ابا ذر خداوند در پيش زبان هر گوينده‏ايست پس مرد بايد از خدا بپرهيزد و بداند كه چه مى‏گويد؟

پ‏اى ابا ذر زيادى سخن را واگذار و كافى است ترا در سخن گفتن آنقدر كه ترا به نيازت ميرساند.

پ‏اى ابا ذر مرد را بس است در دروغ گفتن بهر چيزى كه مى‏شنود و ميگويد.

پ‏اى ابا ذر چيزى سزاوارتر براى زندان طولانى از زبان نيست.

پ‏اى ابا ذر همانا از بزرگ شمردن خداست احترام كردن مسلمان ريش سفيد را و احترام نمودن حاملين قرآن و گرامى داشتن پادشاه جوانمردى را.

پ‏اى ابا ذر كردارى نيست براى كسى كه زبانش را نگهدارى نمى‏كند.

پ‏اى ابا ذر بسيار عيبجو، ستايشگر، و نيش زننده و دو رو و خود نما مباش.

پ‏اى ابا ذر هميشه بنده از خدا دور مى‏شود تا زمانى كه خويش بد است.

پ‏اى ابا ذر سخن نيك صدقه است و هر گامى كه بطرف نماز بردارى صدقه است.

اى ابا ذر هر كس خواننده‏ى خدا را پاسخ دهد و مسجدهاى خدا را آباد كند پاداش او از طرف خدا بهشت است.

ابو ذر گفت: عرضكردم پدر و مادرم فدايت اى رسول خدا چطور مسجدهاى خدا را آباد كند فرمود: صدايش را در آنها بلند نكند، در آنها در باطل فرو نرود، خريد و فروش در مسجد ننمايد، تا زمانى كه در مسجدى بيهوده‏ها را واگذار اگر چنين نكردى روز قيامت نكوهش نمى‏كنى مگر خودت را.

اى ابا ذر همانا خداى تعالى تا زمانى كه در مسجدى بتو بهر نفس كه مى‏كشى درجه‏اى در بهشت مى‏بخشد و فرشتگان بر تو درود مى‏فرستند و بهر نفس كه مى‏كشى ده حسنه ميدهد و ده گناه نابود مى‏شود.

 

پ‏اى ابا ذر ميدانى در باره چه فرود آمده اين آيه: اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ «1».

عرضكردم نميدانم پدر و مادرم قربانت فرمود: در باره‏ى انتظار فرود آمده.

پ‏اى ابا ذر وضوى كامل گرفتن در سختى‏ها نابودكننده‏ى گناهانست و زياد رفت و آمد در مسجدها اين رفت و آمدها دل شما را محكم نمايد.

پ‏اى ابا ذر خداى تبارك و تعالى ميفرمايد: همانا بهترين بندگان بسوى من آنانند كه يك ديگر را بخاطر من دوست دارند و دلهايشان بستگى بمسجدها دارند و طلب آمرزش در سحرها مى‏كنند ايشانند كه هر گاه اراده‏ى كيفر به اهل زمين مى‏كنم ايشان را ياد مى‏كنم و كيفر را از آنان برميگردانم.

پ‏اى ابا ذر هر نشستنى در مسجد بيهوده است مگر سه تا، خواندن نمازگزار، ياد آوردن خدا، پرسش از دانش.

پ‏اى ابا ذر در انجام پرهيز كارى اهميت بيشتر بده از كردار زيرا كه هيچ كردارى يا پرهيز كارى اندك شمرده نمى‏شود، چطور اندك شمرده مى‏شود كردارى كه پذيرفته شد.

خداى عز و جل ميفرمايد: إِنَّما يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ «2».

پ‏اى ابا ذر مرد از پرهيزكاران نمى‏باشد تا وقتى كه حساب نفسش را سخت‏تر از حساب شريك از خود مى‏كشد نفسش را بازجوئى كند پس بداند خوراكش از كجا است و آشاميدنش از چه جاييست، پوشاكش از كجاست از حلال است اين يا حرام.

 

پ‏اى ابا ذر كسى كه باكش نباشد از كجا مال بدست آورده خدا هم باكى ندارد كه از كجا او را وارد آتش كند،

پ‏اى ابا ذر هر كس كه شادمانست كه گراميترين مردم باشد پس بايد پرهيز كار باشد.

پ‏اى ابا ذر همانا دوست‏ترين شما بسوى خداى جل ثناؤه كسى است كه بيشتر بياد خداست، گرامى‏ترين شما در پيشگاه خداى عز و جل پرهيزكارترين شما براى خداست، و نجات يابنده‏ترين شما از عذاب خدا كسى است كه بيمناكتر از همه است براى خدا.

پ‏اى ابا ذر همانا پرهيزكاران آن كسانيد كه از خداى عز و جل پرهيز مى‏كنند از چيزى كه پرهيز نمى‏كنند از آن چيز بواسطه‏ى بيم از وارد شدن در شبهه.

پ‏اى ابا ذر هر كس فرمان بردارى خداى عز و جل كند پس خدا را ياد كرده اگر چه نماز، روزه و قرآن خواندنش اندك است.

پ‏اى ابا ذر ريشه‏ى دين پارسائيست و سرش فرمان بردارى،

پ‏اى ابا ذر پارسا باش عابدترين مردم باش.

و بهترين دين شما پارسائى است،

پ‏اى ابا ذر برترى دانش بهتر است از برترى عبادت بدان اگر شما آن قدر نماز بخوانيد مانند كمان شويد، آنقدر روزه بگيريد كه مانند تيرها شويد اينها به شما بهره‏اى نميدهد مگر بوسيله پارسائى.

پ‏اى ابا ذر همانا اهل پرهيز و پارسائى در دنيا دوستان واقعى خدايند.

پ‏اى ابا ذر هر كس روز قيامت با سه چيز نيايد زيان كار است عرضكردم پدر و مادرم قربانت آن سه چيست؟ فرمود: پارسائيى كه او را از حرام‏هاى خداى عز و جل باز دارد، بردباريى كه نادانى نادان را با آن برگرداند، خويى كه با آن با مردم مدارا كند.

پ‏اى ابا ذر اگر شادمانى كه نيرومندترين مردم باشى بر خدا توكل نما و اگر ميخواهى گرامى‏ترين مردم باشى بپرهيز خدا را، و اگر مايلى كه بى‏نياز-

 

ترين مردم باشى به آنچه كه در دست خداى عز و جل است بيشتر اعتماد داشته باش از خودت به آنچه كه در دستت هست.

پ‏اى ابا ذر اگر تمام مردم همين آيه را بگيرند آنان را بس خواهد بود:

وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً  وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ «1».

پ‏اى ابا ذر خداى جل ثناؤه ميفرمايد: سوگند بعزت و بزرگيم اختيار نمى‏كند بنده من هواى مرا بر هواى خودش مگر اين كه نيازمندى او را بخودش قرار ميدهم و اندوهش را در آخرتش و آسمان‏ها و زمين را ضامن روزيش قرار دهم و ملكش را برايش كافى قرار دهم و خداوند دنبال بازرگانى هر بازرگانيست.

پ‏اى ابا ذر اگر فرزند آدم از روزيش فرار كند آن چنان كه از مردن فرار مى‏كند روزيش باو ميرسد آن چنان كه مرگ او را دريابد،

پ‏اى ابا ذر آيا بتو نياموزم سخنانى را كه به آنها خداى عز و جل ترا بهره دهد؟

عرضكردم: آرى اى رسول خدا فرمود: ياد بگير، خدا ترا نگهدارى كند، نگهدار خدا را مى‏يابى او را پيش رويت، اقرار بسوى خدا كن در سستى‏ها مى‏جويد ترا در سختى‏ها هر گاه بخواهى از خداى عز و جل بخواه، هر گاه كمك خواهى از خدا بخواه كه جارى شده است قلم به آن چه كه شدنى است تا روز قيامت، پس اگر تمام مردم كوشش كنند كه بهره بتو برسانند و قلم ننوشته باشد آنان توانائى آن را ندارند و اگر كوشش كنند بچيزى زيان بتو برسانند و قلم قدرت خدا براى تو ننوشته توانائى آن را بر تو ندارند اگر توانائى دارى كه عمل انجام دهى براى خداى عز و جل بخوشنودى و يقين انجام ده و اگر

 

نميتوانى پس همانا در شكيبائى بر آنچه را كه خوش ندارى بهره‏اى فراوانست زيرا كه يارى كردن با شكيبائى است و نجات با غمها و همانا با سختى آسانيست.

پ‏اى ابا ذر بى‏نياز شو به نيازمندى خدا كه خدا ترا بى‏نياز ميكند.

سپس عرضكردم: بى‏نيازى بخدا چيست اى رسول خدا؟ فرمود: صبحانه خوردن و شام خوردن پس كسى كه قانع شود بآنچه كه خدا باو روزى داده بى‏نيازترين مردم است.

پ‏اى ابا ذر همانا خداى عز و جل ميفرمايد: من نيستم كه سخن حكيم را بپذيرم و لكن همت و ميل او اگر در دوستى و رضاى من باشد خاموشى او را ستايش براى خودم قرار ميدهم و ياد آورى و سنگينى قرار دهم اگر چه خاموش باشد.

پ‏اى ابا ذر همانا خداى تعالى بچهره‏هاى شما نگاه نميكند، به اموال شما نظر نمى‏نمايد و لكن به دلها و كردار شما نگاه مى‏كند.

پ‏اى ابا ذر در اينجا پرهيز كاريست در اينجا پرهيزكاريست و اشاره بسينه خود كرد.

پ‏اى ابا ذر چهار چيز است كه جز مؤمن بآنها نميرسد خاموشى و آن اول عبادت است، فروتنى براى خداى سبحان، ذكر خدا در هر حال، كمى مال.

پ‏اى ابا ذر بحسنه همت گمار و اگر چه انجام ندهى تا اينكه از بيخبران نوشته نشوى،

پ‏اى ابا ذر هر كس اختيار شهوت و زبانش را داشته باشد وارد بهشت مى‏شود. عرضكردم اى رسول خدا همانا ما به آنچه كه زبانمان ميگويد بازجوئى ميشويم فرمود:

پ‏اى ابا ذر آيا مردم را برو يا بينى‏هايشان در آتش مى‏اندازد جز آنچه كه زبانهايشان درو ميكنند تو همانا هميشه سلامتى تا زمانى كه خاموشى پس هر گاه سخن گفتى يا بزيان و يا بنفع تو نوشته خواهد شد.

پ‏اى ابا ذر مرد سخنى در مجلس ميگويد تا اهل مجلس را بخنداند بآن سخن پس مى‏افتد در دوزخ ميان آسمان و زمين،

پ‏اى ابا ذر واى بر كسى كه سخن دروغ ميگويد تا به سخن او مردم بخندند واى بر او، واى بر او، واى بر او

پ‏اى ابا ذر كسى كه خاموش باشد نجات پيدا ميكند پس بر تو باد براستگوئى و از دهن تو

 

هيچ گاه دروغ بيرون نيايد عرض كردم: اى رسول خدا توبه‏ى مرديكه از روى عمد دروغ ميگويد چيست؟ فرمود طلب آمرزش و نمازهاى پنجگانه اين مرد را پاك ميكند.

پ‏اى ابا ذر بپرهيز از غيبت زيرا كه غيبت سخت‏تر از زناست. عرضكردم:

اى رسول خدا چرا اين طور است پدر و مادرم قربانت! فرمود: زيرا كه مرد زنا ميكند و توبه مى‏نمايد خدا توبه‏اش را ميپذيرد و غيبت‏كننده آمرزيده نمى‏شود تا زمانى كه صاحبش از او بگذرد.

پ‏اى ابا ذر فحش دادن مسلمان فسق است و جنگيدن او كفر، خوردن مالش از معصيتهاى خدا، احترام مالش مانند احترام خونش باشد.

عرضكردم: اى رسول خدا غيبت چيست؟ فرمود: طورى برادرت را ياد كنى كه خوش ندارد. عرضكردم: اى رسول خدا اگر آنچه ميگويم در او باشد پس چى، فرمود: بدان همانا تو هر گاه او را ياد كنى به آنچه كه در او هست پس مسلم او را غيبت كرده‏اى و اگر در او نباشد تهمت بسته‏ى.

پ‏اى ابا ذر اگر كسى از برادرش مسلمان غيبت را مانع شود بر خدا باشد كه او را از آتش آزاد كند.

پ‏اى ابا ذر كسى كه در پيش او غيبت برادر مسلمانش بشود و او توانائى يارى برادرش را داشته باشد پس او را يارى كند خداى عز و جل او را در دنيا و آخرت يارى نمايد، پس اگر او را خوار كند او قدرت يارى داشته باشد خدا او را در دنيا و آخرت خوار نمايد.

پ‏اى ابا ذر قتات وارد بهشت نمى‏شود. عرضكردم: قتات چيست؟ فرمود:

سخن‏چين.

پ‏اى ابا ذر نمّام در آخرت از عذاب خداى عز و جل آسايش ندارد.

پ‏اى ابا ذر هر كس دو رو و دو زبان باشد در دنيا پس او در آتش دو زبان دارد.

پ‏اى ابا ذر مجلسها امانت است و آشكار كردن راز برادرت خيانت است از اين خيانت بپرهيز و از مجلس خويشان دوست دورى كن.

پ‏اى ابا ذر اعمال مردمان از جمعه تا جمعه‏ى ديگر و دوشنبه و پنجشنبه در پيشگاه خدا عرضه داشته مى‏شود پس هر بنده‏ى مؤمن آمرزيده مى‏شود مگر

 

بنده‏اى كه ميان او و برادرش عداوتى باشد.

پ‏اى ابا ذر بپرهيز از دورى كردن از برادرت زيرا كه عمل انسان با قهر پذيرفته نمى‏شود.

پ‏اى ابا ذر نهى ميكنم ترا از قهر كردن و دورى نمودن اگر چه ناچارى دورى مكن برادرت را بيش از سه روز تمام پس هر كس بميرد در حال دورى كردن از برادرش آتش باو سزاوارتر باشد.

پ‏اى ابا ذر كسى كه دوست داشته باشد كه مردم برايش حركت كنند جايگاهش از آتش پر شود.

پ‏اى ابا ذر كسى كه بميرد و در دلش باندازه‏اى ذره‏اى تكبر و بزرگ منشى باشد بوى بهشت را نيابد مگر اينكه پيش از مردن توبه كند، پس ابا ذر عرضكرد اى رسول خدا مرا زيبائى بشگفت در آورد بطورى كه دوست دارم كه دسته‏ى تازيانه و پشت كفشم زيبا باشد بر اين كار بايد ترسيد فرمود: دلت را چطور مى‏يابى گفت شناساى بحق و مطمئن بسوى او مييابم فرمود: اين تكبر و بزرگ منشى نيست ولى تكبر تعدى كردن از حق و واگذاردن آنست و نگاه كنى بمردم و نخواسته باشى كسى را مانند خود به بينى آبروى او را مانند آبروى خود و خون او را مانند خون خود حساب نكنى.

پ‏اى ابا ذر بيشتر اهل دوزخ متكبرانند. مردى پرسيد آيا ممكن است نجات يافتن كسى از بزرگ منشى‏اى رسول خدا؟ فرمود: آرى كسى كه لباس پشمى بپوشد، الاغ سوار شود، گوسفند بدوشد، با مستمندان بنشيند.

پ‏اى ابا ذر هر كس بار خود را بدوش گيرد يعنى آنچه از بازار ميخرد از بزرگ منشى دور است.

پ‏اى ابا ذر هر كس لباسش از روى تكبر بزمين كشيده شود روز قيامت خداى عز و جل باو نگاه نميكند.

پ‏اى ابا ذر شلوار مؤمن تا روى دو ساقش باشد و باكى بر او نيست در ما بين ساق و دو استخوان بر آمده‏ى پا باشد.

پ‏اى ابا ذر كسى كه دامنش را جمع كند، كفشش را بدوزد، چهره‏اش را بخاك نهد از تكبر دورى كرده.

پ‏اى ابا ذر كسى كه دو پيراهن دارد يكى را خودش پوشد ديگرى را ببرادرش بپوشاند.

پ‏اى ابا ذر زود باشد كه گروهى از امت من در نعمت پديد آيند و از آن نعمتها بخورند همت آنان رنگهاى آشاميدنيها و خوردنيها

 

است با گفتن ستايش كنند اينان بدترين امت من هستند.

پ‏اى ابا ذر خوشا بحال كسى كه براى خداى تعالى فروتنى كند بدون نقصان و خوار كند نفس خود را در غير سختى و انفاق كند مالى را كه گرد آورد در غير گناه و رحم كند بر فقيران و مسكينان و معاشرت با اهل فقه و حكمت نمايد، خوشا بحال كسى كه باطنش را اصلاح، ظاهرش را آرايش، شرش از مردم بدور است، خوشا بحال كسى كه بعلمش عمل و زيادى مالش را انفاق، از سخن زياد خوددارى نموده.

پ‏اى ابا ذر لباس درشت و محكم بپوش تا در تو باليدن راهى پيدا نكند.

پ‏اى ابا ذر در آخر الزمان گروهى ميباشند كه لباس پشمى در زمستان و تابستان مى‏پوشند در اين عمل برترى براى خود بر ديگران مى‏بينند اينانند كه فرشتگان آسمانها و زمين لعنتشان ميكنند.

پ‏اى ابا ذر تو را خبر دهم بساكنان بهشت؟ عرضكردم: بلى يا رسول اللَّه! فرمود:

 

هر ژنده‏پوشى كه كسى باو اعتنا نميكند اگر سوگند بخدا ياد كند همانا او را راستگو دانم.