(بخش بيست و هشتم پند و اندرزهاى امام دهم ابو الحسن سوم (ع

پ‏1- تحف العقول: ابو الحسن سوم (ع) فرمود: شكرگزار بوسيله شكر خود سعادتى بيشتر كسب ميكند تا بوسيله نعمتى كه موجب شكر او شده زيرا نعمتها متاعند ولى شكر نعمت و ثواب آخرت است.پ 2- و فرمود: خداوند دنيا را جايگاه گرفتارى قرار داد و آخرت را خانه پاداش گرفتارى دنيا را سبب براى ثواب آخرت و ثواب آخرت را عوض گرفتارى دنيا قرار داد.پ 3- فرمود: ظالم با حلم ممكن است بواسطه حلمش بخشيده شود ولى كسى كه حق با اوست ولى سفيه است ممكن است چهره روشن حق خود را بواسطه سفاهت بپوشاند.پ 4- و فرمود هر كس دوستى و رأى خود را براى تو جمع كرد تو نيز اطاعت و فرمانبردارى خود را از او مضايقه مكن.پ 5- و فرمود كسى كه براى خود ارزشى قائل نباشد از شرش مطمئن نباش.پ 6- و فرمود دنيا بازاريست كه گروهى سود برده‏اند و گروهى زيان.پ 2- كشف الغمه ج 3 ص 176: فتح بن يزيد گرگانى گفت در بازگشت از مكه به طرف خراسان در خدمت حضرت هادى (ع) بودم ايشان عازم عراق بودند در بين راه شنيدم ميفرمود: هر كس از خدا بپرهيزد مردم از او مى‏ترسند و هر كه اطاعت خدا را كند مردم مطيع او ميشوند. سعى كردم كه خدمت ايشان برسم بالاخره در منزلى خدمت ايشان رفتم و سلام كردم. جوابداده فرمود بنشين. اول سخنى كه‏

 

ابتداء فرمود اين بود: فتح، هر كه مطيع خدا باشد از خشم مردم باكى ندارد و خدا را نميتوان توصيف نمود مگر به صفاتى كه خودش توصيف نموده چگونه ميتوان توصيف نمود آفريننده‏اى را كه حواس از درك او عاجز است و انديشه‏ها او را نمى‏يابد و در تصور انسان درنمى‏آيد و چشمها او را نمى‏بيند بزرگتر است از توصيف وصف‏كنندگان و برتر است از تعريف تعريف‏كنندگان.پ دور است در حالى كه نزديك است. و نزديك است در حال دورى پس او در حال دورى نزديك و در حال نزديكى دور است. او كيفيت را بوجود آورده نميتوان گفت چگونه است و او مكان را آفريده گفته نميشود كجا است؟ زيرا او از چگونگى و جاگيرى منزه است او يكتاى بى‏همتا و بى‏نياز است كه نزائيده و زائيده نشده او را هيچ كس همتا نيست. بزرگ است عظمتش چگونه ميتوان حقيقت ذاتش را توصيف نمود.پ محمد صلى الله عليه و آله را همرديف اسم خود قرار داده و در بخشش و عطاى خويش او را شريك كرده و براى كسى كه از او اطاعت نموده پاداش مقرر و لازم كرده زيرا ميفرمايد: وَ ما نَقَمُوا إِلَّا أَنْ أَغْناهُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ مِنْ فَضْلِهِ «1».پ و از قول كسانى كه پيروى از پيامبر را ترك كرده‏اند و در شراره‏هاى جهنم در عذابند و پوششى از قطران جهنم دارند مى‏فرمايد: يا لَيْتَنا أَطَعْنَا اللَّهَ وَ أَطَعْنَا الرَّسُولَا «2».

چگونه ميتوان حقيقت و كنه ذات كسانى را شناخت كه خداوند اطاعت از آنها را قرين و رديف اطاعت پيامبر قرار داده در اين آيه: أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ «3» و در اين آيه: وَ لَوْ رَدُّوهُ إِلَى (الله و الى) الرَّسُولِ وَ إِلى‏ أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ «4».

و ميفرمايد: إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلى‏ أَهْلِها «5» و ميفرمايد: فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ «6».پ يا فتح همان طورى كه نمى‏توان خداوند عزيز را توصيف نمود و پيامبر بزرگوار

 

و فرزندان فاطمه زهرا عليهم السلام را، نميتوان توصيف كرد مؤمنى را كه تسليم دستور ما باشد. پيامبر ما بهترين پيامبر و دوست ما بهترين دوستان و وصى او بهترين اوصياء و نام آن دو بهترين نامها است و كنيه آن دو بهترين كنيه‏ها و شيرين‏ترين آنها است اگر بنا باشد با ما فقط همطرازمان بنشيند هيچ كس با ما نميتواند بنشيند و همين طور اگر بنا باشد با همرديف خود ازدواج كنيم با هيچ كس نميتوانيم ازدواج كنيم.پ از تمام مردم متواضع‏تر و حليم‏تر و بخشنده‏تر و بزرگوارترند. از آن دو بارث برده‏اند اين مقامات را جانشينانشان. كار را بآنها برگردان و تسليم ايشان باش تا مانند آنها بميرى و چون آنها زنده باشى اگر مايل هستى خدا ترا رحمت كند.پ فتح گفت از خدمت ايشان مرخص شدم ولى فردا نيز راهى جستم تا خدمت آن جناب رسيدم سلام كردم جوابداد گفتم اجازه ميفرمائيد سؤالى كه بخاطرم خطور كرده از شما بنمايم كه ديشب پيوسته در انديشه آن بودم فرمود بپرس اگر خواستم جواب ميدهم و گر نه جواب نخواهم داد، درست دقت كن در سؤال خود و در باره آن پايبند و استوار باش و خوب گوش بده هرگز از روى لجبازى سؤال نكن و متوجه مقصود خود باش زيرا عالم و متعلم در رستگارى شريكند و هر دو مأمور بخيرخواهيند و از غش و دغلبازى ممنوع. اما مطلبى كه به خاطرت ديشب خطور نمود اگر عالم (منظور امام است) بخواهد با اجازه خدا آن را توضيح ميدهد خداوند بر اسرار پنهان مطلع نكرده مگر پيامبران برگزيده را، پس آنچه پيامبر دارد امام نيز دارد و بر هر چه پيامبر مطلع است وصى او نيز اطلاع دارد تا زمين خالى از حجت نباشد كه با او علمى است شاهد صدق گفتارش و شخصيت و عدالت او را محرز مينمايد.پ فتح: شيطان نزديك بود ترا بخطا اندازد و در مورد آنچه برايت توضيح دادم بخيال و شك وادارد بطورى كه از راه مستقيم و طريق خدا بازمانى. چنين به خاطرت خطور كرد:

آنهائى كه چنين صفاتى را داشته باشند پس خدايند؟ نه بخدا پناه مى‏برم آنها مخلوق و در اختيار خدا و مطيع اويند. سر بسجده مى‏گذارند و دلبسته پروردگارند هر وقت شيطان چنين وسوسه‏هائى در دل تو انداخت او را سركوب كن با توضيحى كه برايت دادم.

 

پ‏گفتم فدايت شوم رنج دلم را گشودى و آنچه شيطان ملعون بمن القا كرده بود برطرف كردى با اين توضيح درست است شيطان همين مطلب را بدلم انداخته بود كه اينها خدايند.پ امام هادى (ع) بسجده رفت در حالى كه ميگفت در سجده خود راغما لك يا خالقى داخرا خاضعا پيوسته در همين حال بود تا شب گذشت بعد فرمود: فتح، نزديك بود هلاك شوى و ديگران را نيز بهلاكت رسانى اما عيسى را زيانى نميرسد از نابود شدن كسانى كه در رابطه با او بهلاكت افتادند. اينكه اگر مايلى برو گفت من خارج شدم و خيلى خوشحال بودم از برطرف شدن اين اشتباه كه شناختم آنها چگونه‏اند. و خدا را بر اين نعمت ستايش كردم. در منزل بعد خدمت ايشان رسيدم تكيه بر يك پشتى نموده بود و در مقابل آن جناب مقدارى گندم برشته بود كه آنها را با دست زير و رو ميكرد باز شيطان بدلم انداخت كه اينها نبايد غذا بخورند و آب بياشامند زيرا خوردن و آشاميدن يك نوع ناراحتى بوجود مى‏آورد و امام نبايد گرفتار ناراحتى شود؟پ امام (ع) بمن فرمود بنشين يا فتح، ما پيرو پيامبرانيم آنها ميخوردند و مى‏آشاميدند و در بازارها راه ميرفتند تمام اجسام همين طور تغذيه ميشوند مگر خداى رازق زيرا او اجسام را بوجود آورده و خود جسم نيست. يكتا و بى‏نظير و بى‏نياز و شنوا و دانا هست. لطيف و خبير و رؤف و رحيم است بسيار منزه است از آنچه ستمگران باو نسبت ميدهند اگر آن طور كه آنها ميگويند بود، فرقى بين پروردگار و پروريده‏ها نبود و بين خدا و خلق و بين بوجود آورنده و بوجود آمده ولى خداوند بين خود و موجودات فرقى قرار داده او اشياء را پديد آورده و چيزى شبيه او ديده نميشود و نه شبيهى دارد.پ 2- دره باهره: حضرت هادى (ع) فرمود هر كه از خود راضى باشد زياد از او ناراحتند. بى‏نيازى بكمى آرزو و خشنودى بمقدار كافى است. فقر حرص نفس و زياد نااميد بودن است. هر كه اسير نفس باشد سوار بر مركب چموش است. نادان اسير زبان خويش است، مردم در دنيا باموال مفتخرند و در آخرت باعمال.

حسد از بين برنده كارهاى نيك است و روزگار خشم افزا. خودپسندى مانع كسب دانش و موجب بى‏ارزشى پيش مردم است، نادانى و بخل زشت‏ترين خويها است و نافرمانى پدر و مادر موجب تنگدستى و خوارى مى‏شود.

 

پ‏4- اعلام الدين: «1».پ و فرمود آينده نشان ميدهد بتو چيزهائى را كه بدلت خطور نكرده.پ و فرمود خودنمائى در بحث و مناظره دوستى قديم را از بين مى‏برد و موجب نگرانى شديد مى‏شود. كمترين عيبى كه در آن هست برترى‏جوئى است كه برترى‏جوئى پايه هر جدائى مى‏شود.پ و فرمود سرزنش كليد سنگينى است و سرزنش بهتر از كينه است.پ و يحيى بن عبد الحميد گفت شنيدم حضرت هادى ميفرمود بكسى كه بدگوئى از فرزند خود پيش آن جناب ميكرد: نافرمانى مصيبتى است براى كسى كه به مصيبت فرزند مبتلا نشده.پ و فرمود شوخى سرگرمى سفيهان و كار نادانان است.پ و فرمود بيدارخوابى خواب را لذيذتر ميكند و گرسنگى طعم غذا را ميافزايد (منظور امام (ع) ترغيب و تشويق به شب‏زنده‏دارى و روزه گرفتن است).پ و فرمود ياد آور پيكر افتاده خود را در پيش زن و فرزندت كه پزشك نميتواند برايت سودمند باشد و دوستى نميتواند بتو نفعى برساند.پ و فرمود متوجه اندوه تفريط باش باينكه جلوتر احتياط لازم را بنمائى.پ و فرمود خشم بر كسى كه ترا اندوهگين و ملول ميكند پشيمانى است.پ و فرمود حكمت نفوذ نمى‏كند در طبيعت‏هاى فاسد. و فرمود بهتر از كار خوب انجام‏دهنده آن است و بهتر از سخن زيبا گوينده آن است و سنگين‏تر از علم عالم است. بدتر از شر بوجود آورنده آن است و هولناكتر از هول و هراس كسى است كه ايجاد هول و هراس ميكند. و فرمود از حسد بپرهيز كه اين خوى زشت در تو آشكارا ديده مى‏شود بى‏آنكه اثرى در دشمنت بگذارد و فرمود وقتى در مردم زمان عدل و دادگرى بيشتر از ستمگرى بود حرام است بدگمان شدن بكسى مگر اينكه سابقه داشته باشد اما وقتى ستمگرى غلبه داشت نبايد هيچ كس بديگرى اعتماد كند مگر اينكه بداند او مورد اعتماد است. و فرمود به متوكل در بين سخنانى كه با هم داشتند: توقع صفا و پاكدلى‏

 

 

نداشته باش از كسى كه با او بدرفتارى كرده‏اى و نه وفا از كسى كه باو خيانت كرده‏اى و نه خيرخواهى از كسى كه بدگمان باو شده‏اى. بدان دل ديگران با تو مشابه دل تو هست با ديگران.پ در جواب متوكل كه سؤال در باره عباس بن عبد المطلب كرد خانواده شما در باره او چه نظر دارند فرمود: چه ميگويند در باره كسى كه خدا اطاعت او را بر مردم لازم كرده و اطاعت عباس را بر او واجب نموده.پ و فرمود بسوى نعمتها برويد با حسن مجاورت آنها و افزايش نعمت را بجوئيد با سپاسگزارى كردن بر آنها، بدانيد كه نفس پذيرشش براى چيزى كه باو بدهند از هر چيز بيشتر است و دفاعش از چيزى كه باو ندهند از هر چيز بيشتر است.