باب پانزدهم زيارت حضرت حسن بن على عليه السلام و قبور ائمه معصومين عليه السلام درقبرستان بقيع

الباب الخامس عشر زيارة الحسن بن على عليه السلام و قبور الائمة عليه السلام بالبقيع
متن :
حدثنى حكيم بن داود بن حكيم قال : حدثنى سلمة بن الخطاب ، عن عمر بن على ، عن عمه ، عن عمر بن يزيد بياع السابرى رفعه 
قال : كان محمد بن على ابن الحنفية ياتى قبر الحسن بن على عليه السلام فيقول :
(السلام عليك يا ابن امير المومنين ، و ابن اول المسلمين ، و كيف لا تكون كذلك و انت سليل الهدى ، و حليف التقوى ، و خامس اهل الكساء، غذتك يد الرحمة ، و ربيت فى حجر الاسلام ، و رضعت من ثدى الايمان ، فطبت حيا، و طبت ميتا، غير ان النفس غير راضية بفراقك ، و لا شاكة فى حياتك يرحمك الله ).
ثم التفت الى الحسين عليه السلام فقال : (يا ابا عبد الله فعلى ابى محمد السلام . 
 

باب پانزدهم زيارت حضرت حسن بن على عليه السلام و قبور ائمه معصومين عليه السلام درقبرستان بقيع

ترجمه :
(حديث اول )
حكيم بن داود بن حكيم مى گويد:
سلمة بن خطاب ، از عمر بن على و او از عمويش و او از عمر بن يزيد كه جامه هاى نيكو مى فروخت نقل كرده و وى حديث را به طور مرفوع بيان نموده مى گويد:
محمد بن على : حنفيه به سر قبر حضرت حسن بن على عليه السلام حاضر مى شد و مى گفت :
سلام بر تواى فرزند امير مومنان و فرزند اولين نفر از مسلمين ، و چگونه اين طور نباشد و حال آنكه تو فرزند هدايت و هم قسم با تقوى و پنجمين نفر از اصحاب كساء مى باشى ، دست رحمت خدا تو را پرورش داده ، و در دامان اسلام رشد نموده اى و از پستان ايمان شير خورده اى ، پس در حال حيات و ممات خوشا به حالت ، منتهى نفس از فراق و جدائى تو خشنود نبوده و ترديدى در حيات و زنده بودن تو ندارد .
سپس توجه به امام حسين عليه السلام نمود و گفت : اى ابا عبد الله بر ابو محمد عليه السلام رحمت و سلام باد.
متن :
و عنه ، عن سلمة ، عن بد الله بن احمد، عن بكر بن صالح ، عن عمرو بن هشام عن بعض اصحابنا عن احمد هما عليه السلام (قال : اذا اتيت قبور الائمة بالبقيع فقف عندهم و اجعل القبلة خلفك ، و القبر بين يديك ، ثم تقول :
(السلام عليكم ائمة الهدى ، السلام عليكم اهل البر و التقوى ، السلام عليكم الحجج على اهل الدنيا، السلام عليكم القوامين فى البرية بالقسط، السلام عليكم اهل الصفوة ، السلام عليكم يا آل رسول الله ، السلام عليكم اهل النجوى ، اشهد انكم قد بلغتم و نصحتم و صبرتم فى ذات الله و كذبتم ، و اسيى ء اليكم فغرتم و اشهد انكم الائمة الراشدون المهديون ، و ان طاعتكم مفروضة ، و ان قولكم الصدق ، و انكم دعوتم فلم تجابوا و امرتم فلم تطاعوا، و انكم دعائم الدين و اركان الارض ، لم تزالوا بعين الله ينسخكم من اصلاب كل مطهر و ينقلكم من ارحام المطهرات ، لم تدنسكم الجاهلية الجهلاء و لم تشرك فيكم فتن الاهواء، طبتم و طابت منبتكم ، من بكم علينا ديان الدين فجعلكم فى بيوت اذن الله ان ترفع و يذكر فيها اسمه ، و جعل صلواتنا عليكم رحمة لنا و كفارة لذنوبنا، اذ ترفع و يذكر فيها اسمه ، وجعل صلواتنا عليكم رحمة لنا و كفارة لذنوبنا، اذاختاركم الله لنا و طيب خلقنا بما من به علينا من ولايتكم ، و كنا عنده مسمين بعلمكم معترفين بتصديقنا اياكم ، و هذا مقام من اسرف و اخطا و استكان و اقر بما جنى و رجى بمقامه الخلاص ، و ان يستنقذه بكم مستنقذ الهلكى من الردى ، فكونوا لى شفعاء فقد وفدت اليكم اذ رغب عنكم اهل الدنيا و اتخذوا آيات الله هزوا و استكبروا عنها، يا من هو قائم لا يسهو، ودائم لا يلهو، و محيط بكل شى ء، لك المن بما وفقتنى و عرفتنى ائمتى ، و بما اقمتنى عليه اذ صد عنه عبادك ، و جهلوا معفرفته ، و استخفوا بحقه ، و مالوا الى سواه ، فكانت المنة منك على مع اقوام خصصتهم بما خصصتنى به ، فلك الحمد اذ كنت عندك فى مقام مذكورا مكتوبا، فلا تحرمنى ما رجوت ، و لا تخيبنى فيما دعوت فى مقامى هذا بحرمة محمد و آله الطاهرين ).
وادع لنفسك بما احببت . 
 
ترجمه :
(حديث دوم )
از حكيم بن داود بن حكيم از سلمه ، از عبد الله بن احمد، از بكر بن صالح از عمرو بن هشام از برخى اصحاب ، از احد الصادقين عليه السلام نقل نموده كه آن حضرت فرمودند:
هر گاه در بقيع به قبور ائمه عليه السلام حاضر شدى بايست و قبله را پشت سر و قبر را در مقابل قرار بده سپس بگو:

 

سلام بر شما پيشوايان هدايت ، سلام بر شما اهل نيكى و پرهيزكارى ، سلام بر شما كه حجت هاى خدا هستيد بر اهل دنيا، سلام بر شما كه در زمين به عدالت حكم مى فرمائيد، سلام بر شما كه براى برگزيده شدن لايق و شايسته هستيد، سلام بر شما اى دودمان رسول خدا صلى الله عليه و آله سلام بر شمااى اهل راز و سر، شهادت مى دهم كه شما احكام خدا را تبليغ كرده و به مردم اندرز گفته و به خاطر خداوند متحمل مصائب و مشكلات گرديده و مورد تكذيب ديگران واقع شده و به شما بدى كرده اند پس آنها را بخشيده و خلافشان را ناديده فرض نموديد، وشهادت مى دهم كه شما پيشوايان هدايت كننده و هدايت شده ما بوده و اطاعت شما بر ما واجب و كلامتان راست و مطابق با واقع است ، مردم را خوانديد ولى شما را اجابت نكردند . آنها را به معروف امر كرديد ولى اطاعتتان را نكردند و شهادت مى دهم كه شما اسطوانه هاى دين و ركن هاى روى زمين هستيد، پيوسته خداوند شما را در صلب هاى پاكيزه منتقل فرموده و از ارحام پاك نقلتان داده و هرگز نادانى نادانان شما را آلوده نكرده و شريك و همتاى شما نشده است فتنه هائى كه از خواهش هاى نفس پيدا مى شود، پاكيزه ايد و محل نشو و نماى شما شما نيز پاك و پاكيزه مى باشد، خداوند قهار بواسطه شما بر ما منت نهاده پس شما را در منازلى قرار داده كه اذن داده است در آن منازل اسمش با صداى بلند برده شود و صلوات ما بر شما را رحمت براى ما و كفاره گناهانمان قرار داده زيرا حقتعالى شما را براى ما برگزيده و خلقت و آفرينش ما را بر با آنچه بر ما منت نهاد يعنى ولايت و دوستى شما پاك و طاهر نمود و ما نزد او علم و آگاهى شما را ياد كرده در حالى كه اعتراف مى كنيم شما را تصديق داريم و اينجا كه ايستاده ام مكان و محل كسى است كه در گناه زياده روى كرده و مرتكب خطاء و اشتباه شده و خوار و ذليل گشته و به آنچه جنايت نموده اقرار كرده و اميد دارد به بركت اين مكان شريف از تبعات گناهانش خلاص و رها گشته و به كمك شما حقتعالى او را نجات داده نظير نجات دادن هلاك شوندگان را از هلاك و مرگ ، پس درخواست من اين است كه شفيع من باشيد، چه آنكه من به سوى شما پناه آورده زمانى كه اهل دنيا از شما روى تافته و آيات الهى را به استهزاء گرفته و از آنها سر باز زدند،اى كسى كه سر پا بوده و اشتباه نمى كنى و دائم و هميشگى بوده و به لهو و باطل نمى پردازى و به هر چيز احاطه دارى ب واسطه توفيقى كه بن من داده و پيشوايانم را من شناساندى بر من منت نهادى ، و به آنچه من را بر آن به پاداشتى در هنگامى كه بندگانت از آن روى گردانده و به آن جاهل شده و حقش را سبك شمردند و به غير آن ميل ورزيدند منت تو بر من با جماعتى كه ايشانرا به آن چه من را به آن اختصاص دادى ، مختص ساختى پس حمد و ستايشم اختصاص به تو دارد زمانى كه در مقام و مكانى ياد گشته و ثبت شده نزد تو مى باشم پس از آنچه اميدوارم من را نا اميد مكن و از آنچه در اين مقام من را به آن دعوت فرموده اى محروم مساز به حق حرمت و عظمت محمد و آل طاهرين آن حضرت .
و سپس براى خودت به آنچه دوست دارى دعاء كن .
متن :
حدثنى على بن الحسين ؛ و غيره ، عن على بن ابراهيم بن هاشم ، عن ابيه ، عن عبد الرحمن بن ابى نجران ، عن يزيد بن اسحاق شعر، عن الحسن بن عطية ، عن ابى عبد الله عليه السلام قال : تقول عند قبر الحسين ما احببت . 
 
ترجمه :
(حديث سوم )
على بن الحسين و غير او از على بن ابراهيم بن هاشم ، از پدرش ، از عبد الرحمن بن ابى نجران ، از يزيد بن اسحاق اشعرى از حسن بن عطيه ، از حضرت ابى عبد الله عليه السلام ، حضرت فرمودند:
در مقابل قبر على بن الحسين عليه السلام هر چه خواستى بگو.