باب بداء

1- از يكى از دو امام (امام باقر يا صادق ع)، فرمود: خدا به چيزى مانند بداء پرستش نشده است، و در روايت ابن ابى عمير از هشام بن سالم است كه امام صادق (ع) فرمود: خدا به چيزى چون بداء بزرگ شمرده نشده است.

 

2- حضرت صادق (ع) در تفسير اين آيه (41 سوره 13):

 «محو مى‏كند خدا آنچه را خواهد و ثبت مى‏كند آنچه را خواهد» فرمود: آيا محو مى‏شود جز آنچه ثابت نبوده؟ و ثبت مى‏شود جز آنچه موجود نبوده است؟. 3- امام ششم (ع) فرمود: خدا هيچ پيغمبرى را مبعوث نكرده تا سه خصلت از او تعهد گرفته: اقرار به بندگى براى خود، دل كندن از بتها، و اعتقاد به اينكه خدا هر چه را خواهد پيش دارد و هر چه را خواهد پس اندازد. 4- حمران گويد: از امام باقر (ع) پرسيدم از قول خداى عز و جل (3 سوره 6): «به يك مدت حكم كرد و مدت ديگرى هم نزد خودش نامبرده است» فرمود: مقصود دو مدت است: يكى حتمى و ديگرى معلق. 5- مالك جهنى گويد: از امام صادق (ع) پرسيدم از قول خداى تعالى (68 سوره 19): «آيا به ياد نمى‏آورد انسان كه ما او را آفريديم و خود چيزى نبود» گويد كه فرمود: نه تقدير شده بود و نه هست شده بود، گويد: از او پرسيدم از قول خدا (2 سوره 77):

 «آيا بر انسان روزگارى گذشته است كه در آن چيزى نبوده كه ياد شود» فرمود: اين در دورانى است كه مقدر بوده ولى در ياد نبوده و اسمى نداشته. 6- فضيل بن يسار گويد: از امام باقر (ع) شنيدم مى‏فرمود:

 

علم دو علم است: يكى علمى كه نزد خدا نهفته است و احدى از خلقش را بر آن مطلع نكرده و علمى كه به فرشته‏ها و رسولان خود آموخته، آنچه را به فرشته‏ها و رسولان آموخته براستى محققا خواهد بود خدا نه خود را تكذيب كند و نه فرشته‏ها و رسولان خود را و آن علمى كه نزد خودش گنجينه است هر چه را خواهد پيش دارد و هر چه را خواهد پس اندازد و هر چه را خواهد ثبت نمايد. 7- فضيل گويد: از امام باقر (ع) شنيدم مى‏فرمود: از امور قسمتى است كه نزد خدا معلق است پيش دارد از آنها هر چه را خواهد و پس اندازد هر چه را خواهد. 8- امام صادق (ع) فرمود: براستى براى خدا دو علم است:

علمى نهفته گنجينه كه جز خود او نداند و بداء از اين علم باشد و علمى كه به فرشته‏ها و رسولان و پيغمبرانش آموخته و ما آن را مى دانيم. 9- امام صادق (ع) فرمود: براى خدا در چيزى بدا و اظهار خلاف نباشد جز آنكه پيش از آن حقيقت در علم او بوده است. 10- فرمود: بدا نسبت به خدا براى نادانى او نبوده است.

 

11- منصور بن حازم گويد: از امام صادق (ع) پرسيدم:

امروز چيزى تواند بود كه ديروز گذشته در علم خدا نبوده؟ فرمود:

نه، هر كس اين را معتقد باشد، خدايش رسوا سازد، گفتم: بفرمائيد كه آنچه بود و آنچه تا قيامت خواهد بود، آيا در علم خدا نيست؟

فرمود: چرا از پيشتر كه خلق را بيافريند. 12- مالك جهنى گويد: از امام صادق (ع) شنيدم مى فرمود: اگر مى‏دانستند مردم چه اجرى در قول و عقيده به بداء هست، از سخن در آن سست و خسته نمى‏شدند. 13- مرازم بن حكيم گويد: از امام صادق (ع) شنيدم مى فرمود:

هرگز هيچ كس به پيغمبرى نرسيده است تا براى خدا به پنج خصلت اعتراف كرده: بداء، مشيت، سجود، بندگى، فرمانبرى. 14- امام صادق (ع) فرمود: به راستى خداى عز و جل هر چه را از اول دنيا بوده و تا آخر دنيا خواهد بود به محمد (ص) خبر داد، به آنچه حتمى بود خبر داد و آنچه غير حتمى بود جدا ساخت، و در آن شرط ان شاء الله آورد.

 

15- امام رضا (ع) مى‏فرمود: خدا هرگز پيغمبرى را مبعوث نكرده مگر با حكم حرمت مى و با اقرار به بداء براى خدا. 16- معلى بن محمد گويد: از عالم (امام) سؤال شد كه:

خدا چطور داند؟ فرمود: بداند و بخواهد و اراده كند و مقدر سازد و حكم صادر كند و اجراء كند، اجراء كند آنچه را حكم صادر كرده و حكم صادر كند نسبت به آنچه تقدير كرده و اندازه گرفته و تقدير كند آنچه را اراده كرده، از علم او مشيت خيزد و از مشيت او اراده آيد و از اراده‏اش تقدير زايد و از تقديرش حكم بر آيد و به حكم اجراء پديد شود. علم بر مشيت مقدم است و مشيت در درجه دوم است و اراده سوم و تقدير بر قضاى مقرون به امضاء و اجراء واقع شود، براى خداى تبارك و تعالى بداء باشد در آنچه بداند به اين طريق كه كى خواهد و در چه شرائطى اراده كند براى تقدير اشياء و چون قضا به مرحله امضا و اجراء رسيد، ديگر بداء نيست، علم به هر معلومى پيش از بودن او است و خواست هر چه پديد شود پيش از وجود او در خارج محقق است و اراده پيش از برپا شدن مراد است و تقدير و اندازه براى اين معلومات پيش از آن است كه تفصيل داده شوند و به هم پيوندند در وجود مشخص و وقت معين، قضاى مجرد شده كردارهاى قطعى خدا هستند كه تحقق و تجسم در خارج يافته‏اند و بوسيله حواس درك شوند از آنچه رنگ و بو دارد و در كيل و وزن در آيد و آنچه بجنبد و بخرامد از انسان و جن و پرنده و درنده و محسوسات ديگر.

 

 

بداء براى خدا در آن چيزى باشد كه هنوز وجود خارجى ندارد و چون وجود خارجى قابل ادراك پيدا كند براى خدا بداء در آن نباشد و خدا هر چه خواهد بكند، به علم خود همه چيز را پيش از آنكه بوده باشند دانسته و به خواست خود صفات و حدود آنها را شناخته و پيش از اظهار آنها آهنگ هستى آنها را داشته و به اراده خود ذات آنها را بوسيله رنگ آميزى و نشانه‏گذارى تميز بخشيده و با تقدير و اندازه قوت و رزق آنها را مقدر نموده و آغاز و انجام آنها را شناخته و به قضاى خود اماكن آنها را براى مردم بيان كرده و مردم را بدانها رهنمائى نموده و با اجراء و امضاء علل آنها را تشريح كرده و امر آنها را آشكار ساخته و اين است تقدير عزيز دانا.