باب تأويل كلمه الصّمد

1- داود بن قاسم جعفرى گويد: به ابى جعفر دوم (امام محمد تقى ع) گفتم: قربانت، صمد چيست؟ فرمود: آقائى كه براى هر كم و بيش بدو نياز برند. 2- جابر بن يزيد جعفى گويد: از امام باقر (ع) فرمود: پرسيدم از حقيقت توحيد، فرمود: به راستى خدائى كه اسمائش مبارك است و با آنها وى را خوانند و علو ذاتش برتر است، يگانه است، در يگانگى و تنهائى او را يگانه شناسند، توحيد خود را در خلقش مجرى ساخت، او است يگانه و صمد و قدوس، هر چيز او را پرستد و هر چيز نيازمند او است و دانش او به همه چيز رسا است.

معنى درست صمد همين است نه آنچه مشبّهه گفتند كه:

 (خدا جسمى ميان پر است) زيرا اين وصف منحصر به جسم است و خداى جل ذكره از آن برتر است، او بزرگتر و والاتر است از اينكه وهم به وصفش رسد يا كنه عظمتش درك شود.

و اگر معنى صمد در وصف خداى عز و جل تو پر باشد مخالف قول خداى عز و جل گردد كه لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْ‏ءٌ زيرا اين معنى از صفات اجسام است كه ميان پرند و جوف ندارند چون سنگ و آهن و اجسام ميان پر و بى‏جوف ديگر تعالى اللَّه عن ذلك علوا كبيرا، و اما آنچه در اخبار آمده است به اين مضمون بايد گفت: امام‏

 

به مقصود از آن داناتر است كه چه فرموده است و اينكه فرموده است صمد آن آقائى است كه نياز بدو برند معنى درستى است و موافق گفته خداى عز و جل است كه: لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْ‏ءٌ، و معنى (مصمود اليه) در لغت: كسى است كه قصد او كنند، ابو طالب در ضمن اشعار خود در مدح پيغمبر (ص) گفته است:

         و بالجمرة القصوى اذا صمدوا لها             يؤمّون قذفا رأسها بالجنادل‏

 يعنى سوگند به جمره دور (ستونى كه حاجيان بدان رمى جمره كنند) گاهى كه قصد آن نمايند و آهنگ كنند سر آن را با سنگ ريز بكوبند، صمدوا به معنى قصدوا است يعنى قصد كنند و به جانب آن روند و آن را با سنگها بزنند يعنى سنگهاى ريز كه آنها را جمار نامند. يكى از شاعران جاهليت گفته است:

         ما كنت احسب ان بيتا ظاهرا             للَّه في اكناف مكة يصمد

 يعنى من گمان ندارم كه خانه آشكار خدا در اطراف مكه مورد توجه باشد. يصمد يعنى يقصد. ابن زبرقان هم گفته است: و هراس آورى نيست جز سيد صمد (صمد را صفت سيد آورده است). شداد بن معاويه در باره حذيفة بن بدر گفته است:

         علوته بحسام ثم قلت له             خذها حذيف فانت السيد الصمد

 تيغ بر سر او زدم و به او گفتم: اى حذيفه، بگير كه تو سيد صمدى.

 

و مانند اين استعمال براى لفظ صمد به معنى مقصود بسيار است و خداى عز و جل همان سيدى است كه همه خلق از جن و انس بدو روى نياز دارند در حوائج خود و بدو پناه برند در سختى‏ها و از او اميد فراوانى و دوام نعمت دارند تا سختى‏ها را از آنان رفع كند.