1- محمد بن مسلم از امام باقر (ع) در صفت قديم روايت كرده كه فرمود باين طريق است: به راستى او يگانه است و بىنياز است و أحدى المعنى است يعنى در ذات او معانى مختلف و متعدد كه مبدأ صفات عالم، حى، قادر، و .. و .. است وجود ندارد و همه اين اوصاف از يك وجود كامل سرچشمه دارد، گويد: عرض كردم: قربانت، جمعى از مردم عراق معتقدند كه او مىشنود به قوهاى كه جز قوهاى كه با آن مىبيند و مىبيند با جز آنچه مى شنود، گويد: فرمود: دروغ گفتند و ملحد شدند و خدا را تشبيه كردند، خدا از اين برتر است، به راستى او شنوا و بينا است، مى شنود به همان چيزى كه مىبيند و مىبيند با همانى كه مىشنود، گويد: گفتم: گويند خدا بصير است طبق معنائى كه آنها در ديدن تعقل مىكنند، گويد: فرمود: خدا برتر است از اين، همانا تعقل نحوه معين و خاص، در موضوع صفت مخلوق تصور مىشود و خدا چنين نيست. 2- هشام بن حكم در ضمن حديث سؤال زنديق از امام صادق (ع) گويد كه: آن زنديق گفت: تو مىگوئى خدا شنوا و
بينا است؟ امام فرمود: آرى او شنوا و بينا است، شنوا است بىاندام، بينا است بىابزار، بلكه به ذات خود مىشنود و به ذات خود مىبيند و گفته من به ذات خود شنوا است اين معنا را ندارد كه او چيزى است و نفس او چيز ديگرى ولى تعبير به نفس براى اين بود كه به حساب نفس خود تعبير كرده باشم چون من مورد سؤال هستم و براى اينكه تو بفهمى زيرا تو سئوالكنندهاى و در نتيجه مىگويم كه: از كل وجود خود مىشنود نه به اين معنى كه كل و جزئى دارد، چون كل در وجود ما بعض دارد، ولى در وجود او چنين نيست بلكه باز هم مقصود من فهماندن به تو است و تعبير از لوازم خودم و برگشت همه گفتارم جز اين نيست كه او شنوا، بينا، دانا و آگاه است بىاختلافى در ذات او و مبدأ صفات او.