باب عرش و كرسى

مصاحبه رئيس نصارى با امير المؤمنين (ع)

1- جاثليق: س- به من بگو كه خداى عز و جل حامل عرش است يا عرش او را حمل مى‏كند؟

ج- خداى عز و جل حامل عرش و آسمانها و زمين است و آنچه در آنها است و در ميان آنها است و اين گفتار خود خداى عز و جل است (41 سوره 35): «به راستى خدا است كه آسمانها و زمين را نگه مى‏دارد از اينكه از جاى خود به در شوند و اگر از جاى خود به در شوند، احدى نيست پس از خدا كه آنها را نگهدارد، به راستى او است كه بردبار و آمرزنده است» س- پس بگو اينكه مى‏فرمايد (17 سوره 69): «و بر مى دارند عرش پروردگارت را به دوش در اين روز هشت كس» چه معنى دارد؟ با اينكه شما مى‏فرمائيد: او خودش حامل عرش و آسمان‏ها و زمين است.

ج- به راستى خداى تعالى عرش را از چهار نور آفريده است:

1- نور سرخ كه از آن سرخى، رنگ سرخ به خود گرفته است.

 

2- نور سبز كه از آن سبزى، رنگ سبز به خود گرفته است.

3- نور زرد كه از آن زردى، رنگ زرد به خود گرفته است.

4- نور سپيد كه از آن سپيدى، رنگ سپيد به خود گرفته است.

و آن دانشى است كه خدا به حاملان عرش فرا داده است و آن از نور بزرگوارى او است، به بزرگى و نورش دلهاى مؤمنان را بينا كرده و به خاطر بزرگى و نورش نادانان با او دشمنى آغازند و به بزرگى و نورش هر كه در آسمان‏ها و زمين است از همه آفريدگان، در خواست وسيله از وى دارند با كردارهاى مختلف و دين‏هاى مشتبه، همه اينها در حمل خدا هستند و خدا به وسيله نور و بزرگوارى و نيروى خود آنها را حمل مى‏كند و اينها براى خود قدرت بر زيان و سود و مرگ و زندگى و برخاستن از گور ندارند، هر چيزى از جهان در توان خدا هستى دارد و خداى تبارك و تعالى است كه آنها را نگهداشته كه از جا در نروند و او است نگهدار هر چه آنها را فرا گرفته است و در آنها است و همان خدا است زندگى هر چيز و روشنى هر چيز، مبرّا و برتر است از آنچه به ناحق گويند بسيار بسيار.

س- به من خبر بده كه خداى عز و جل در كجا است؟

ج- او در آنجا و آنجا و بالا و پائين و در گرد ما و با ما است و همان است معناى گفته او: «رازى ميان سه كس نيست جز آنكه او چهارمين آنها است و نه ميان پنج كس جز اينكه ششمين آنها است و نه كمتر از آن و نه بيشتر جز آنكه او با آنها است هر جا باشند» كرسى بر گرد آسمانها و زمين است و آنچه ميان آنها است و آنچه زير جهان است، اگر آواز به گفتار بردارى او سر و نهان‏تر از آن را مى‏داند و اين است گفته او تعالى (255 سوره بقره): «در خود دارد كرسى او

 

آسمانها و زمين را و نگهدارى آن دو بر وى گران نباشد و او است فراز و بزرگوار» آنان كه عرش را در بر دارند همان دانشمندانى باشند كه خدا دانش خود را بدانها عطا كرده و از اين چهار چيزى كه خدا در ملكوت خود به برگزيدگانش و خليلش نموده بيرون نيست كه فرموده است (75 سوره 6): «و همچنين نموديم به ابراهيم (ع) ملكوت آسمانها و زمين را و براى آنكه از اهل يقين باشد» چگونه حاملان عرش خدا را توانند حمل كنند با اينكه دلشان به نور او زنده است و به نور او به شناختنش رهبرى شدند.

2- صفوان بن يحيى گويد: ابو قره محدث از من خواهش كرد او را خدمت امام رضا (ع) ببرم، اجازه خواستم و به من اجازه داد، خدمت آن حضرت رسيد و از مسائل حلال و حرام پرسيد و سپس گفت:

س- شما اعتراف داريد كه خدا محمول است؟

ج- هر چه محمول باشد فعلى بر او واقع شده كه نسبت به ديگرى دارد و نيازمند باشد، محمول در تعبير دلالت بر نقص دارد و حامل به معنى فاعل حمل است و دلالت بر مدح دارد و همچنين است كلماتى كه گويند: بالا، پائين، اعلى و اسفل كه بالا و اعلى دلالت بر مدح دارد و پائين و اسفل دلالت بر نقص دارند، خدا فرموده است (110 سوره 17): «براى خدا نامهاى نيكى است او را بدان نامها بخوانيد و نام بريد» و در كتب خود از خود به لفظ محمول تعبير نكرده بلكه خود را حامل خوانده زيرا او است حامل در صحرا و دريا و نگهدار آسمان‏ها و زمين از اينكه از جا در روند، در آيه (70 سوره 18) فرمايد: «وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَنِي آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ-

 

ما فرزندان آدم را گرامى داشتيم و آنها را در صحرا و دريا حمل كرديم» و در (41 سوره 35) فرمايد: «او است كه آسمانها و زمين را نگهدارد كه از ميان بروند و از جا كنده شوند» محمول همان چيز است كه جز خدا است، از كسى كه ايمان به خدا و عظمت او دارد شنيده نشده كه در دعاى خود گفته باشد: يا محمول.

س- خدا خودش فرموده (17 سوره 36): «و حمل مى‏كند عرش پروردگارت را در اين روز هشت كس» و فرموده است (7 سوره 40): «آن كسانى كه حمل كنند عرش را».

ج- در اين آيات مى‏گويد: عرش خدا را حمل مى‏كنند، عرش كه خدا نيست، محمول بودن عرش دليل بر محمول بودن خدا نيست، عرش تعبير از علم و قدرت است و عرشى است كه در آن هر چيز هست، سپس حمل را به ديگرى نسبت داده كه مخلوق او است، زيرا بوسيله حمل عرش، بندگان خود را به پرستش واداشته و آنها حاملان علم او باشند و خلقى هستند كه گرد عرش او تسبيح گويند و به علم او كار كنند و فرشته‏هائى هم باشند كه كردار بندگان را نويسند، مردم زمين را هم بوسيله طواف گرد خانه خود به پرستش گرفت و خدا بر عرش استوار است چنانچه خود فرموده، يعنى بر آن مستولى است و نسبت به همه يكسان است و عرش و حاملان عرش و اطرافيان عرش همه را خدا در قبضه خود دارد و نگه مى‏دارد و حفظ مى‏كند و پاينده است بر هر نفسى، برتر از هر چيز است و مسلط بر هر چيز است، در باره او نتوان گفت: محمول است و نه اسفل است، گفتارى است نامناسب وابسته به منطق و دليلى نيست و هم لفظ فاسد باشد و هم معنى.

س- شما آن روايت را دروغ مى‏دانيد كه مى‏گويد: چون‏

 

خدا خشم گيرد نشانه‏اش اين است كه فرشتگانى كه عرش را به دوش دارند سنگينى آن را بر دوش خود دريابند و روى نياز به خاك گذارند و سجده كنند، و چون خشم خدا برود عرش سبك گردد و به جايگاه خود برگردند.

ج- از آن وقت كه خداى تعالى ابليس را لعن كرد تا امروز بر او در خشم است، بگو به من چه وقت از او خشنود شده است، خدا در همين وضعى است كه تو توصيف كردى هميشه بر او خشمناك است و هم بر دوستان و پيروان او، چطور دليرى مى‏كنى كه پروردگار خود را به ديگر گونى از حالى به حالى متصف سازى و بگوئى آنچه بر مخلوق رخ مى‏دهد بر او هم رخ مى‏دهد، منزه باد و برتر، او هميشه با هر چه نابود شده است برجا بوده و با هر چه دستخوش تغيير شده دگرگونى نداشته و به همراه آنچه تبديل شود تبديلى نپذيرد هر چه جز او است در قبضه او و زير سرپرستى و تدبير او است، همه‏شان بدو نياز دارند و او از هر كسى جز خودش بى‏نياز است. 3- فضيل بن يسار گويد: امام صادق (ع) را از قول خداى جل و عز (255 سوره 2): «در بر دارد كرسى او آسمان‏ها و زمين را» پرسش كردم، فرمود: فضيل، هر چيزى در كرسى است، آسمان‏ها و زمين و هر چيزى در كرسى است. 4- زرارة بن اعين گويد: از امام صادق (ع) پرسيدم از قول خداى جل و عز: «وسع كرسيه السموات و الارض» مقصود اين است‏

 

كه آسمانها و زمين كرسى را در خود جاى دهند يا كرسى آسمانها و زمين را در خود جاى دهد؟ فرمود: مقصود اين است كه كرسى آسمانها و زمين را در خود جاى دهد و عرش و هر چيزى در كرسى جاى گيرد. 5- زرارة بن اعين گويد: از امام صادق (ع) قول خداى عز و جل:

 «وسع كرسيه السموات و الارض» را پرسيدم كه آيا سماوات و ارض كرسى را در خود گرفته‏اند يا كرسى آنها را در خود گرفته است؟

فرمود: هر چيزى در كرسى است. 6- امام صادق (ع) فرمود: حاملان عرش (عرش: دانش) هشت كسند، چهار آنان از ما است و چهار ديگر از هر كسى كه خدا خواهد. 7- داود رقى گويد: از امام صادق (ع) پرسيدم از قول خداى عز و جل (38 سوره 11): «و بوده است عرش او بر آب» فرمود: در معنى آن چه مى‏گويند؟ گفتم: ميگويند: عرش بر آب است و پروردگار بالاى آن است، فرمود: دروغ گويند، هر كه اين عقيده را دارد خدا را محمول شمرده و به صفت مخصوص مخلوقها وصفش كرده و بايستش آيد كه آنچه خدا را حمل كند از او

 

نيرومندتر باشد، گفتم: پس شما برايم بيان كنيد، قربانت. فرمود:

 

خدا دين و دانش خود را پيش از آنكه زمين و آسمان يا جن و انسى يا خورشيدى و ماهى باشد بر آب نهاد، چون خواست مردم را بيافريند آنان را برابر خود پراكند و به آنها فرمود: كى است پروردگار شما؟، اول كسى كه به زبان آمد رسول خدا و امير المؤمنين و امامها صلوات الله و سلامه عليهم بودند كه گفتند: توئى پروردگار ما و دين و دانش را به آنها سپرد، سپس به فرشته‏ها فرمود: اينان حاملان دين و دانش منند و امينان من بر خلقم و هم آنها مسئول‏اند، سپس به فرزندان آدم فرمود: براى خدا اعتراف به پروردگارى كنيد و براى اين چند نفر اعتراف به ولايت و طاعت، گفتند: بچشم، پروردگار ما. به فرشته‏ها فرمود: گواه باشيد، فرشته‏ها گفتند: گواهيم كه فردا نگويند: به راستى ما از آن غفلت داشتيم و بى‏خبر بوديم يا آنكه بگويند همانا پدران ما پيش از اين مشرك شدند و ما پس از آنها نژادى بوديم كه تخلف نتوانستيم، آيا ما را براى آنچه بيهوده خواهان كردند هلاك مى‏كنى؟ اى داود، ولايت ما در ميثاق بر آنها مؤكد است.