باب نوادر

1- حارث بن مغيره گويد: از امام صادق (ع) پرسش شد از تفسير قول خداى تبارك و تعالى (88 سوره 28): «هر چيزى نابود است جز وجه او» فرمود: در تفسير آن چه گويند؟ گفتم: مى‏گويند:

نابود مى‏شود هر چيزى جز وجه خدا، فرمود: سبحان الله، گفتار درشتى به زبان آوردند، همانا مقصود از آن همان وجه خدا است كه بوسيله آن به سوى خدا روند. 2- امام صادق (ع) در قول خداى عز و جل: «كُلُّ شَيْ‏ءٍ هالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ» فرمود: هر كه به سوى خدا رود به انجام آنچه بدان دستور دارد از اطاعت محمد (ص) همان است وجهه‏اى كه نابود نشود و همچنين فرموده است (79 سوره 4): «هر كه رسول را اطاعت كند خدا را اطاعت كرده». 3- امام باقر (ع) فرمود: ما هستيم آن مثانى كه خدا به‏

 

پيغمبر خود محمد (ص) عطا كرد، ما همان وجهه خدائيم كه در روى زمين ميان شما مى‏غلطيم، مائيم ديده بان خدا در خلقش و دست رحمتش كه به بندگان دراز كرده، شناسد ما را هر كه شناسد و ناديده گيرد ما را هر كه ناديده گيرد، سوگند به پيشوائى متقيان (و پيشوائى متقيان را خ ل). 4- امام صادق (ع) در قول خداى عز و جل (181 سوره 7):

 «براى خدا نامهاى نيك است وى را بدانها بخوانيد» فرمود: به خدا ما هستيم نامهاى نيك او كه از بندگان هيچ كردارى پذيرفته نيست جز به شناختن ما. 5- امام صادق (ع) فرمود: به راستى خدا ما را آفريد و خوش آفريد (خوش خلق آفريد خ ل) و صورتگرى كرد و خوش صورتگرى كرد، و ما را در ميان بندگان ديده و ديده‏بان خود ساخت و زبان گوياى خويش نمود در خلق خود، و دست مهرورزى و رحمت كه بر سر بندگانش گشود، ما را وجهه خود معرفى كرد كه از سوى آن به وى گرايند، و باب خود ساخت كه بر او رهنما باشد و گنجينه دار خود مقرر كرده در آسمان و زمينش. به بركت وجود ما، درختان ميوه دهند و ميوه‏ها برسند و نهرها روان باشند، به بركت ما باران فرو بارد و گياه زمين برويد و بوسيله پرستش ما خداوند پرستيده شد و اگر ما نبوديم خداوند را نمى‏پرستيدند.

 

6- امام صادق (ع) در تفسير قول خداى تعالى (54 سوره 43): «چون ما را به افسوس آوردند از آنها انتقام كشيديم» فرمود: محقق است كه خداى تبارك و تعالى چون ما افسوس نخورد ولى او دوستانى براى خود آفريده است كه افسوس خورند و بپسندند و با اينكه آنها مخلوق و پرورده اويند، رضاى آنها را رضاى خود مقرر كرده و خشم آنها را خشم خود، زيرا آنها داعيان به سوى خود و رهنماى بر خويش نموده و بدين سبب اين مقام را دارند و اين براى آن نيست كه از نافرمانى مردم زيانى به خدا رسد چنانچه به خلق مى‏رسد، ولى اين است مقصود از آنچه در اين باره گفته شده است و به راستى كه خداى عز و جل فرموده است: هر كه يك دوست مرا خوار شمارد مرا به نبرد طلبيده و بدان دعوت كرده و فرموده است (80 سوره 4): «هر كه فرمان رسول برد، فرمان خدا را برده» و فرموده 10 سوره 48): «به راستى كسانى كه با تو بيعت كنند همانا با خدا بيعت كردند، دست خدا روى دست آنها است» همه اينها و آنچه بدانها ماند چنان است كه من با تو گفتم و خشنودى و خشم و آنچه بدانها ماند هم مثل آنها است و اگر روا بود كه افسوس و دلتنگى براى خدا رخ دهد با اينكه خدا آنها را آفريده و ايجاد كرده گوينده‏اى را مى‏رسد كه بگويد روزى شود كه خالق جهان نيست گردد، زيرا اگر خشم و دلتنگى بر او در آيند ديگرگونى به او رخ دهد و هر چه در معرض تغيير و ديگرگونى باشد، از نيستى مصون نيست و در اين صورت فرقى ميان پديد آرنده و پديد شده و ميان قادر و آنچه مسخر قدرت است و ميان خالق و مخلوق نماند بسيار بسيار از اين گفتار ناهنجار برتر است و بدور است بلكه او است كه همه چيز را آفريده بى‏نياز بدان و چون خلقت او بر پايه بى‏نيازى از مخلوق است محال است‏

 

كه حدى و يا چگونگى در وى باشد خوب بفهم ان شاء الله. 7- اسود بن سعيد گويد: من نزد امام صادق (ع) بودم، بى‏آنكه پرسشى كنم آغاز سخن كرد و فرمود: ما حجت خدائيم، ما باب الله هستيم، ما لسان الله هستيم، ما وجه الله هستيم، ما عين الله هستيم، در ميان خلقش و مائيم واليان امر خدا در ميان بندگانش. 8- هاشم بن ابى عماره جنبى گويد: از امير المؤمنين (ع) شنيدم مى‏فرمود: منم عين الله و منم يد الله و منم جنب الله و منم باب الله. 9- ابو الحسن موسى بن جعفر (ع) در تفسير قول خداى عز و جل (55 سوره 39): «افسوس بر من از آنچه در كنار خدا تقصير ورزيدم» فرمود: جنب الله امير المؤمنين است و همين طور هر كدام از اوصياء بعد از وى در مقام بلندى هستند تا كار امامت به آخر كس آنها برسد. 10- بريد عجلى گويد: شنيدم امام باقر (ع) مى‏فرمود:

بوسيله ما خدا پرستيده شد و بوسيله ما خدا شناخته شد و بوسيله ما خدا يگانه دانسته شد تبارك و تعالى، و محمد پرده دار خداى‏

 

 

تبارك و تعالى است. 11- زراره گويد: از امام باقر (ع) پرسيدم از تفسير قول خداى عز و جل (54 سوره 2): «به ما ستم نكردند ولى به خودشان ستم كردند» فرمود: براستى خداى تعالى بزرگتر و عزيزتر و جليل‏تر و منيع‏تر است از اينكه ستم شود ولى حضرت او ما را به خود وابسته و ستم به ما راست به خود انگاشته و ولايت ما را ولايت خود شناخته، آنجا كه مى‏فرمايد (60 سوره 5): «همانا ولى شما خدا است و رسولش و آن كسانى كه ايمان آوردند» يعنى امامان (ع) از تيره ما، سپس در جاى ديگر كه همين آيه را تفسير فرمود: «به ما ستم نكردند و به خود ستم كردند» نظير اين فرمايشات را فرمود.