باب در اينكه ائمه و ارث پيغمبر و همه انبياء و اوصياء پيشين باشند

پ‏1- عبد اللَّه بن جندب گويد: امام رضا (ع) به او نوشت: اما بعد به راستى محمد (ص) امين خدا بود در خلقش و چون وفات كرد ما خانواده وارثانش بوديم و ما امناء خدائيم در زمين خدا، نزد ما است علم بلاها و مرگ و ميرها و انساب عرب و علم پيدايش اسلام (و زايش بر اسلام خ ل) و به راستى ما هر مردى را ببينيم مى‏شناسيم‏

 

كه از روى حقيقت مؤمن است يا منافق است، شيعيان ما به نام خودشان و پدرشان ثبت دفترند، خدا از ما و آنها تعهد گرفته، شيعيان ما از سرچشمه ما آب نوشند و به راه ما مى‏روند جز ما و آنها كسى در كيش اسلام نيست، ما نجيب و ناجى هستيم و ما بازماندگان پيغمبرانيم و ما زادگاه اوصيائيم و ما صاحبان امتياز در كتاب خداى عز و جل هستيم، ما از همه مردم به كتاب خدا شايسته تريم و ما از همه مردم به رسول خدا نزديك تريم، ما هستيم كه خدا دين خود را به حساب ما تشريع كرده و در قرآن فرموده (13 سوره شورى): «مقرر كرد براى شما اى آل محمد از دين، آنچه وصيت كرد بدان نوح (را به ما سفارش داده همان را كه به نوح (ع) سفارش داده) و آنچه را به تو وحى كرديم (اى محمد) و آنچه را به ابراهيم و موسى و عيسى سفارش داديم (خدا به ما آموخته و رسانيده آنچه را بايد بدانيم و به ما سپرده علم آنان را، ما وارثان رسولان اولو العزميم) براى آنكه دين را برپا داريد (اى آل محمد) و در آن تفرقه نشويد و جدائى نياندازيد (و متحد باشيد) بر مشركان بسيار سخت ناگوار است (هر كه در ولايت على مشرك است) آنچه را بدان دعوتشان كنيد (از ولايت بلا فصل على (ع) به راستى خدا (اى محمد) هدايت كند هر كه به جانب او برگردد» (يعنى ولايت على (ع) را از تو نپذيرد).پ 2- امام باقر (ع) فرمود كه: رسول خدا (ص) فرمود: به راستى نخست وصى كه در روى زمين بوده است، هبة الله پسر آدم (ع) بود و پيغمبرى در نگذشت جز اينكه وصى داشت و همه پيغمبران يك صد هزار بودند و بيست هزار از آنها همه پنج تن اولو العزم بودند: نوح، ابراهيم، موسى، عيسى و محمد (ص) و به راستى على بن ابى طالب (ع) هبة الله محمد بود و علم همه اوصياء و علم‏

 

هر كه پيش از او بود به ارث برد هلا به راستى محمد علم همه انبياء و مرسلين پيش از خود را به ارث برد، بر ستون عرش نوشته است:

حمزة اسد اللَّه و اسد رسول او است و سيد شهيدان و در كنگره عرش نوشته است: على امير المؤمنين است، اين است حجت ما بر هر كه منكر حق ما است و ميراث ما را نپذيرد و چه مانعى از اظهار اين حقائق جلوى ما است با اينكه ما يقين در پيش داريم، چه دليلى رساتر از اين است.پ 3- مفضل بن عمر گويد: امام صادق (ع) فرمود: به راستى سليمان از داود (ع) ارث برد و محمد (ص) از سليمان (ع) ارث برد و در پيش ما است علم توراة و انجيل و زبور و شرح آنچه در الواح است (مقصود الواح نازله بر موسى (ع) است) گويد: من گفتم: به راستى اين علم است، فرمود: اين علم نهائى نيست، علم كامل آن است كه روز به روز و ساعت به ساعت پديد مى‏شود. 4- ضريس كناسى گويد: من حضور امام صادق (ع) بودم و ابو بصير هم حضور داشت، امام (ع) فرمود: داود علوم همه انبياء را به ارث برد و سليمان وارث داود (ع) شد و محمد (ص) وارث سليمان است و ما هم وارث محمديم، نزد ما است صحف ابراهيم و الواح موسى (ع)، ابو بصير گفت: به راستى علم اين است، امام فرمود:

 

اى ابا محمد، اين علم نيست، همانا علم آن است كه در شب و روز و روز و ساعت به ساعت پديد مى‏شود.پ 5- ابو بصير گويد: امام صادق (ع) به من فرمود: اى ابا محمد، به راستى خدا به هيچ كدام از پيغمبران چيزى نداده جز آنكه او را به محمد (ص) داده، فرمود: محققاً خدا به محمد (ص) همه آنچه را به انبياء عطا كرده داده است نزد ما است همان صحفى كه خدا عز و جل فرموده (19 سوره الاعلى): «صُحُفِ إِبْراهِيمَ وَ مُوسى‏» عرض كردم:

قربانت، اينها همان الواح است؟ فرمود: آرى.پ 6- عبد اللَّه بن سنان از امام صادق (ع) پرسيد از تفسير قول خداى عز و جل (105 سوره انبياء): «محققاً ما نوشتيم در زبور پس از ذكر» (گفت): زبور چيست؟ و ذكر چيست؟ در پاسخ فرمود:

 (ذكر) نزد خدا است (دفتر كل الهى) و كتابى است كه به داود نازل كرده و هر كتابى كه نازل شده نزد اهل علم است و ما همان اهل علم هستيم.پ 7- ابراهيم از پدرش روايت كرده از ابو الحسن (امام كاظم ع) گويد: به او عرض كردم: قربانت به من خبر ده كه پيغمبر وارث همه پيغمبران است؟ فرمود: آرى، گفتم: از دوران آدم تا به خود آن حضرت برسد؟ فرمود: خدا هيچ پيغمبرى مبعوث نكرده جز اينكه محمد از او اعلم است، گويد: گفتم: عيسى بن مريم مرده‏ها

 

پ‏را به اذن خدا زنده مى‏كرد؟ فرمود: راست گفتى و سليمان بن داود هم زبان پرندگان مى‏دانست، رسول خدا (ص) هم داراى اين مراتب بود؟ گويد: فرمود: به راستى سليمان بن داود وقتى هدهد را گم كرد و در باره‏اش به شك افتاد گفت (20 سوره نمل): «چه شد مرا كه هدهد را نمى‏بينم با اينكه غيبت كرده است» وقتى ديد كه حاضر نيست به او خشم كرد و گفت (21 سوره نمل): «هر آينه او را شكنجه سختى دهم يا آنكه دليل و عذر روشنى براى غيبت خود بياورد» همانا به او خشم كرد براى آنكه رهنماى او بود براى آب.

بنا بر اين به همين پرنده كوچك چيزى عطا شده بود كه سليمان (ع) نداشت و با اينكه باد و مورچه و انس و جن و شياطين و سركشان همه مطيع او بودند، آب را زير هوا تشخيص نمى‏داد و آن پرنده تشخيص مى‏داد، به راستى خدا در كتاب خود مى فرمايد (30 سوره رعد): «اگر قرآن كوهها را به گردش آورد و زمين را به طى الارض درنوردد و مرده‏ها را به سخن آرد».

 

ما وارث اين قرآنيم كه در آن است آنچه كوهها را به گردش آورد و كشورها را قطع مسافت كند و مرده‏ها بدان زنده شوند، ما آب را زير هوا بشناسيم، و به راستى در كتاب خدا آياتى است كه هر چه به وسيله آن خواسته شود به اذن خدا مجرى گردد و با آنچه كه خدا بدان اجازه داد و در كتب گذشتگان ثبت شده و خدا همه را در امّ الكتاب براى ما مقرر داشته، به راستى خدا فرمايد (75 سوره نمل): «هيچ ناديده نباشد جز آنكه در كتاب مبين باشد» سپس فرموده است (29 سوره سبأ): «سپس به ارث داديم كتاب را به آن كسانى كه برگزيديم از بندگان خود» مائيم كه خداى عز و جل ما را برگزيده است و به ما به ارث داده اين كتابى را كه در آن شرح و پ‏بيان هر چيزى است.