باب در اينكه چيز حقّى در دست مردم نيست جز آنچه از نزد ائمه (ع) بيرون آمده و هر چه از نزد آنها نباشد، باطل است‏

1- محمد بن مسلم گويد: از امام باقر (ع) شنيدم مى‏فرمود:

در نزد هيچ كس حق و درستى نيست و هيچ كس به درستى قضاوت نكند جز آنچه از ما خاندان بيرون شده است و چون كارها بر آنها پريشان مى‏شد خطاء از آنها بود و درست از على (ع) بود.پ 2- زراره گويد: من نزد امام باقر (ع) بودم، مردى از اهل كوفه از آن حضرت راجع به قول امير المؤمنين (ع) پرسيد كه:

 

 «بپرسيد از من هر چه خواهيد و چيزى از من نپرسيد جز آنكه شما را از آن خبر دهم».

امام باقر (ع) فرمود: به راستى مطلب اين است كه هيچ كس علمى ندارد جز آن كه از نزد على (ع) بيرون آمده، مردم هر جا خواهند بروند، به خدا سوگند كه علم حق و درست نيست جز از اينجا (با دست اشاره به خانه خود كرد).پ 3- امام باقر (ع) به سلمة بن كهيل و حكم بن عتيبه فرمود:

به مشرق برويد يا مغرب، علمِ درست به دست نياوريد جز آنچه از نزد ما خاندان بيرون آمده است.پ 4- ابى بصير گويد: امام (ع) به من فرمود: به راستى كه حكم بن عتيبه از آنها است كه خدا در باره آنها فرموده است (8 سوره بقره): «و برخى مردمند كه مى‏گويند گرويديم به خدا و روز قيامت و نيستند معتقد بدان».

به مشرق رود حَكَم يا مغرب، هلا به خدا دست او به علم نرسد جز از خاندانى كه جبرئيل بر آنها نازل شده است.پ 5- ابى بصير گويد: از امام باقر (ع) پرسيدم كه گواهى زنازاده رواست؟ فرمود: نه، گفتم: حكم بن عتيبه آن را روا و نافذ مى‏داند فرمود: بار خدايا گناه او را نيامرز، خدا به حكم نفرموده است كه (44 سوره زخرف): «به راستى كه آن قرآن ياد آورى براى تو

 

و قوم تو است» برود حَكَم به راست يا چپ، به خدا علم اخذ نشود جز از خاندان رسول (ص) كه جبرئيل بر آنها نازل شده است.پ 6- سلام بن سعيد مخزومى گويد: در اين ميان كه من نزد امام صادق (ع) نشسته بودم عبّاد بن كثير عابد بصريان، و ابن شريح فقيه و مفتى اهل مكه خدمت آن حضرت آمدند و ميمون قداح آزاد كرده امام باقر (ع) هم نزد آن حضرت بود، عبّاد بن كثير به امام صادق عرض كرد: يا ابا عبد الله رسول خدا (ص) را در چند جامه كفن كردند؟

فرمود: در سه جامه دو بُرد صحُارى بافت (صُحار- به ضم- قريه‏اى است در يمن كه بُرد يمن را بدان نسبت مى‏دادند) و يك جامه حبره از بُردهاى يمن و بُرد كمياب بود، گويا عبّاد بن كثير از اين جواب روى در هم كشيد و آن را نپسنديد.

امام صادق (ع) فرمود: به راستى نخله مريم (كه عيسى را در سايه آن زائيد و خطاب رسيد از آن بتكاند و بخورد) خرماى عجوه بود و از آسمان آمده بود و هر چه از ريشه آن روئيده بود عجوه بود (عجوه يكى از بهترين انواع خرماى مدينه است و پيغمبر نخله آن را كاشته) و آنچه هسته آن را از اينجا و آنجا جمع كرده كاشتند نوع ديگر بود و خرماى دقل بود.

و چون از حضور امام بيرون شدند عبّاد بن كثير به ابن شريح گفت: به خدا اين مثلى كه امام صادق (ع) براى من زد نفهميدم، ابن شريح گفت: اين غلام (يعنى ميمون قداح) به تو خبر مى‏دهد زيرا او هم پرورده آنها است، عبّاد از ميمون قداح پرسيد، ميمون گفت:

نفهميدى به تو چه گفت، گفت: نه به خدا، گفت: او براى خود مثلى زد و به تو خبر داد كه او از فرزندان رسول خدا (ص) است و علم‏

 

 

پ‏رسول خدا (ص) نزد اولاد او است، هر چه از نزد اولاد او بيرون آيد درست است و هر چه از نزد ديگران باشد از اينجا آنجا از سر خاشاك‏ها جمع شده.