باب در بيان حال 1- كسى كه به ناحق دعوى امامت كند. 2- كسى كه همه امامان بر حق يا برخى را انكار كند. 3- كسى كه امامت را براى نااهل اثبات كند.

پ- 1- سورة بن كليب گويد: به امام باقر (ع) گفتم: قول خدا

 

عز و جل (60 سوره زمر): «در روز قيامت ببينى كسانى را كه بر خدا دروغ بستند روى‏شان سياه است» فرمود: مقصود كسى است كه گويد:

من امام هستم و امام نباشد، گفتم: اگر چه علوى باشد؟ فرمود: اگر چه علوى باشد، گفتم: اگر چه از اولاد على بن ابى طالب (ع) باشد؟ فرمود: اگر چه باشد.پ 2- امام صادق (ع) فرمود: هر كه مدّعى امامت گردد و اهل آن نباشد كافر است.پ 3- حسين بن مختار گويد: به امام صادق (ع) گفتم:

قربانت، (60 سوره زمر): «در روز قيامت ببينى كه آن كسانى كه بر خدا دروغ بستند»، فرمود: هر كسى است كه خود را امام داند و امام نباشد، گفتم: اگر چه از اولاد فاطمه و على باشد؟ فرمود: اگر چه از اولاد فاطمه و على باشد.پ 4- ابن ابى يعفور گويد: از امام صادق (ع) شنيدم مى فرمود: خدا روز قيامت با سه طائفه سخن نكند و آنها را تبرئه نكند و عذاب دردناك از آن آنها باشد: هر كه به ناحق از طرف خدا مدّعى امامت باشد، و هر كه امام بر حق و از طرف خدا منكر شود، و هر كه معتقد باشد كه اين دو از اسلام بهره‏اى دارند.پ 5- وليد بن صبيح گويد: از امام صادق (ع) شنيدم‏

 

مى‏فرمود: اين امر را جز صاحبش كسى دعوى نكند جز آنكه خداوند رشته عمرش را ببرد.پ 6- امام صادق (ع) فرمود: هر كه با امام بر حق كسى را كه امام بر حق نيست شريك داند، به خدا مشرك است. (زيرا نصب امام خاص به خدا است و عقيده به امام غير منصوب از طرف خدا شركت در كار مخصوص به خدا است).پ 7- محمد بن مسلم گويد: به امام صادق (ع) گفتم: مردى به من گفت:

آخرين امام را كه بشناسى، زيانت ندهد كه اوّلى را نشناسى گويد: فرمود: خدا اين را لعنت كند كه من نشناخته دشمنِ اويم، آيا مى‏توان امام آخر را شناخت جز به وسيله امام اول.پ 8- ابن مسكان گويد: از شيخ (يعنى امام و تعبير بدان از راه تقيه است و مقصود از آن مقتداى عظيم الشأن است و منظور امام كاظم (ع) است- از مجلسى (ره)، پرسيدم از ائمه (ع) فرمود: هر كه يكى از زنده‏ها را منكر شود، محققاً منكر گذشته‏ها است.پ 9- محمد بن منصور گويد: از آن حضرت پرسيدم از قول خدا عز و جل (28 سوره اعراف): «وقتى يك هرزگى كنند گويند پدران خود را مرتكب آن ديديم و خدا ما را بدان دستور داده. بگو خدا دستور به هرزگى نمى‏دهد. آيا نسبت به خدا چيزى كه ندانيد مى‏گوئيد»؟

گويد: فرمود: آيا كسى را ديدى كه معتقد باشد خدا دستور داده به‏

 

زنا و مى‏خوارى يا چيزى از اين گونه محرمات؟ گفتم: نه، فرمود:

پس اين هرزگى چيست كه دعوى مى‏كنند خدا بدان دستور داده؟

گفتم: خدا داناتر است و وَلِيّش، فرمود: اين در باره پيشوايان جور است كه دعوى كنند خدا آنها را مأمور كرده اقتداء به مردمى كنند كه خدا به پيروى از آنان دستور نداده، خدا اين اظهار را از آنها مردود دانسته و خبر داده كه آنها از دروغ اين را نسبت به او دادند و آن را هم فاحشه و هرزگى ناميده.پ 10- محمد بن منصور گويد: من از يك بنده شايسته (مقصود امام كاظم (ع) است) از قول خدا عز و جل (31 سوره اعراف): «بگو (اى محمد) همانا پروردگار من حرام كرده است همه هرزگيها را آنچه عيان باشد و آنچه نهان»، گويد: فرمود: به راستى، قرآن ظاهر و باطن دارد، همه آنچه را قرآن حرام كرده ظاهرش مقصود است و باطن آن همان ائمه و پيشوايان جَور و ستم هستند، و هر چه را خدا در قرآن حلال شمرده ظاهرش مقصود است و منظور از باطن آن امامان و پيشوايان بر حقّند.پ 11- جابر گويد: از امام باقر (ع) پرسيدم از قول خدا عز و جل (160 سوره بقره): «و برخى مردم كسانيند كه در برابر خدا همتاها بگيرند و چون خدا آنها را دوست دارند»، فرمود: آنان به خدا اولياء فلان و فلانند كه آنها را امام خود دانند در برابر امامى كه خدا او را براى مردم امام ساخته است و از اين جهت خدا فرموده است: (در دنبال آن) «اگر ببينى آن كسانى را كه ستم كردند گاهى كه عذاب بينند و دانند كه همه توانائى از خدا است و به راستى خدا سخت شكنجه است‏

 

 

 (161) آنگاه كه پيشوايانى متبوع از كسانى كه پيروى آنها كرده‏اند بيزارى جويند و عذاب را به چشم خود بينند و وسائل ارتباط ميان آنها بگسلد (162) و آنها كه پيرو بودند بگويند اى كاش ما را برگشتى بود (به دنيا) تا از آنها بيزارى مى‏جستيم چنانچه از ما بيزارى جستند، همچنين خدا كردارشان را مايه افسوس آنان به آنها بنمايد و آنها از آتش بيرون نشوند» سپس امام باقر (ع) فرمود: اى جابر، به خدا آنها پيشوايان ستمكار و پيروان آنها باشند.پ 12- ابن ابى يعفور گويد: از امام صادق (ع) شنيدم مى فرمود: خدا در روز قيامت به سه كس نظر نكند و آنها را تبرئه ننمايد و عذاب دردناك از آن آنها است، كسى كه دعوى امامت از طرف خدا كند به ناحق و كَسى كه انكار امام گماشته از طرف خدا را بكند و كسى كه گمان كند اين دو بهره‏اى از اسلام دارند.