باب در شرح اسلام و ايمان و كفر و نفاق

پ‏1- از اصبغ بن نباته، گفت: امير المؤمنين (ع) در خانه خود يا در قصر حكومتى كوفه در انجمن ما اين خطبه را خواند و فرمان داد تا در نامه نگارش شد و بر مردم خوانده شد، ديگرى روايت كرده كه ابن كوّاء، از امير المؤمنين (ع) شرح اسلام و ايمان و كفر و نفاق را پرسيد و آن حضرت در پاسخ فرمود:

اما بعد، به راستى كه خدا تبارك و تعالى اسلام را قانون گزارد و دستورهاى آن را براى هر كه در آن آيد آسان كرد و اركانش را در برابر هر كه با آن نبرد كند عزيز ساخت، آن را عزت پيروانش نمود و صلح و سازش براى هر كه در آن در آيد، آن را هدايت كسانى كه بدان اقتداء كنند و زيور آنان كه بر خود برگيرند و عذر براى آنان كه بدان در آويزند و حلقه محكم براى هر كه بدان چنگ زند و رشته‏اى براى هر كه بدان بچسبد. برهان براى هر كه بدان سخن گويد و روشنى براى هر كه از آن تابش جويد، كمك براى هر كه از آن دادرسى خواهد و گواه براى هر كه با آن به ستيزه بر خيزد و پيروزى براى هر كه آن را حجت خود سازد و دانش براى هر كه آن را فرا گيرد و حديث براى هر كه آن را روايت كند و حكم قاطع براى هر كه بدان قضاوت كند، بردبارى براى هر كه تجربه اندوزد و جامه آبرو براى هر كه تدبّر كند و فهم براى هر كه زيرك باشد و يقين براى هر كه خردمندى كند و بينائى براى هر كه تصميم‏

 

 

پ‏گيرد و نشانه براى هر كه فراست جويد و عبرت براى هر كه پند پذيرد و نجات براى هر كه آن را درست شمارد و آرامش براى هر كه به اصلاح گرايد و وسيله نزديكى به خدا براى هر كه تقرب خواهد و اعتماد براى هر كه توكل دارد و آسودگى براى هر كه كار خود به خدا گذارد و جايزه براى هر كه خوش رفتارى و خير براى هر كه نشتابد و سپر براى هر كه شكيبا باشد و لباس براى هر كه تقوى‏ ورزد و پشت براى هر كه رشد يابد و پناه براى هر كه مى‏گرود و آسودگى براى هر كه روى به خدا كند و اميدوارى براى هر كه راست گويد و بى‏نيازى براى هر كه قناعت ورزد، پس حق اين است: روشش رهبرى است، و اثرش بزرگوارى، و وصفش خوبى، آن برنامه‏اى است روشن، و چراغ گاهى است تابان، و چراغى است فروزان هدفش بسيار بلند است، و ميدان مسابقه‏اش اندك، و پيشروان را فراهم كند، و جائزه را زود بدهد، انتقامش دردناك است، و ساز و برگش كامل، و سواران آن ارجمند، ايمان برنامه آن است، و اعمال خوب چراغگاه آن، چراغهايش فهم دين است، و دنيا ميدان مسابقه آن، مرگ نهايت آن است، و روز رستاخيز مجمع پيش روان آن بهشت جائزه آن است، و دوزخ انتقام مخالفت آن، تقوى ساز و برگش باشد و محسنين سواران آن، با ايمان به اعمال خوب پى برند و با اعمال شايسته و خوب، فهم رسا و آبادان شود، و با فهم رسا از مرگ بهراسند و با مرگ دنيا به پايان رسد و با دنيا (يعنى اعمال صالحه در آن) از روز رستاخيز توان گذشت و با گذشت از روز قيامت به بهشت نزديك توان شد، بهشت مايه افسوس اهل دوزخ است، و دوزخ پند است براى پرهيزكاران و پرهيزكارى و تقوى بنياد ايمان است.