باب نادرى است در باره غيبت

1- مفضل بن عمر از امام صادق (ع) فرمود: بنده‏گان به خدا جل ذكره نزديكترند و خدا از آنها راضى‏تر است در وقتى كه حجت خدا از ميان آنها مفقود شود و او را نتوانند ديد و جاى او را هم ندانند و باز در عين حال معتقد باشند كه حجت خدا جل ذكره از ميان نرفته و ميثاق و پيمانش باطل نگشته، در اين حال در هر بامداد و پسين در انتظار فرج باشيد، زيرا سخت ترين موقع خشم خدا بر دشمنان خود موقعى است كه حجت خدا را از دست بدهند و او را نيابند و براى آنها ظاهر نگردد، خدا مى‏داند كه دوستانش شك نمى‏كنند و اگر مى‏دانست شك مى‏كنند يك چشم به هم زدن حجت خود را از آنها نهان نمى‏داشت و اين غيبت امام نمى‏شود مگر بر سر بدترين مردم (يعنى علتش بدترين مردمند).

 

پ‏2- عمار ساباطى گويد: به امام صادق (ع) گفتم: كدام بهتر است، عبادت پنهانى با امام بر حق از شماها در دولت باطل يا عبادت عيانى در ظهور حق و دولت حق با امام آشكارا از شماها؟

در جواب فرمود: اى عمار! صدقه نهانى به خدا بهتر است از صدقه عيانى و همچنين- به خدا- عبادت نهانى شما با امام در پرده خودتان در حال دولت باطل و ترس شما از دشمن خود در زمان تسلط باطل و در حال هدنه بهتر است از كسى كه خدا عز و جل را در ظهور حق با امام حق آشكار و در دولت حق عبادت مى‏كند، عبادت با ترس در دولت باطل مانند عبادت در حال آسايش و در دولت حق نيست.

بدانيد هر كدام شماها امروز يك نماز جماعت بخواند در پنهانى از دشمن خود و آن نماز در وقت باشد و كامل ادا شود خدا ثواب پنجاه نماز واجب كه به جماعت خوانده شود براى او بنويسد و هر كدام شماها يك نماز واجب را پنهان از دشمن خود بخواند و آن را كامل ادا كند، خدا ثواب بيست و پنج نماز واجب كه به فرداى خوانده شود برايش بنويسد و هر كدام از شماها نماز نافله‏اى را در وقتش بخواند و كامل ادا كند خدا ثواب ده نماز نافله را به او عطا كند و هر كدام از شماها حسنه‏اى انجام دهد خدا عز و جل به او ثواب بيست حسنه بدهد و خدا باز هم دو چندان كند حسنات مؤمن از شماها را وقتى كارهاى خود را خوب بكند و طبق تقيه و حفظ دينش و امامش و خودش انجام دهد و زبانش را نگهدارد بلكه به اضعاف مضاعف اجر دهد، به راستى خداى عز و جل كريم است.

گفتم: قربانت به خدا مرا به عمل تشويق كردى و بر آن‏

 

پ‏واداشتى ولى دوست دارم كه بدانم چطور ما امروز كردارمان بهتر است از كردار اصحاب و ياران امام ظاهر و آشكارا از شما در زمان دولت حق با اين كه ما يك مذهب و يك دين داريم؟ فرمود: براى اين كه شما بدانها پيشى گرفتيد در دخول به دين خدا عز و جل و به اداى نماز و روزه و حج و نسبت به هر كار خوبى و هر فهم مسأله‏اى و به عبادت خدا عز و جل در پنهانى از دشمن خود با امام مستتر، در حالى كه مطيع او هستيد و با او شكيبائى كنيد و در انتظار دولت حق به سر بريد و در حالى كه بترسيد بر امام خود و بر خويشتن از ملوك ستم كار، شما به چشم خود نگاه كنيد كه حق امام شما و حق خود شما در دست ستمكاران است، آنها جلو شما را گرفته‏اند و دارائى شما را برده‏اند و شما را ناچار كرده‏اند به كشت و كار و تلاش براى گذران و خرج دنيا و طلب معاش زندگى و صبر بر دين دارى خودتان و عبادت مخصوص به خودتان و اطاعت از امام خودتان با بيم از دشمن براى اين است كه خدا عز و جل اعمال شما را چندين برابر كند، گوارا باد بر شما.

من گفتم: قربانت چه مى‏فرمائيد كه ما از ياران امام قائم (ع) باشيم و دولت حق به رهبرى او ظاهر شود، با اين كه امروزه در سرپرستى امامت شما هستيم و در اطاعت شما، و اعمال ما از ياران دولت حق و عدالت برتر است.

فرمود: سبحان الله شما دوست نداريد كه خدا تبارك و تعالى حق و عدل را در همه بلاد ظاهر كند و كلمه همه مردم را يكى‏

 

پ‏كند و دلهاى مختلفه را با هم در آميزد و مهربان سازد و مردم خدا عز و جل را نافرمانى نكنند در زمين او و حدود و مقرراتش بر همه خلقش مجرى شود و خدا حق را به اهلش برگرداند و آشكار شود تا آن كه هيچ حقى از ترس خلقى زير پرده نهان نماند، به خدا اى عمار هيچ كس از شما شيعه در اين وضع حاضر كه شما در آن به سر مى بريد نميرد جز آن كه نزد خدا برتر است از بسيارى شهيدان جبهه بَدر و احُد، مژده باد شما را.پ 3- ابى اسحق گويد: موثّقين از اصحاب امير المؤمنين (ع) برايم باز گفتند كه شنيدند امير المؤمنين در يكى از خطبه‏هاى خود مى‏فرمود:

بار خدايا من مى‏دانم كه همه علم و دانش حق بر چيده نمى شود و مايه بر نمى‏گردد و مى‏دانم كه تو زمين خود را خالى از حجتى بر خلق خود نسازى كه آن حجت يا ظاهر است و فرمانش نبرند يا بيمناك و نهان است. براى آن كه حجت تو باطل نگردد و اوليائت پس از آن كه راه را به آنها نمودى گمراه نشوند، اكنون بايد گفت آنان كجايند و چه اندازه‏اند؟ آنان داراى كم‏ترين شماره و بزرگترين مقام نزد خدا جل ذكره هستند، آنان كه پيروان پيشوايان بر حق دينند كه امامان رهبرند هم آن كسانى كه به آداب آنها پرورش يابند و به راه آنها روند، در اين جا است كه علم و دانش آنها را به حقيقت ايمان كشاند و جانشان پذيراى پيشوايان دانش گردد.

حديث امامان بر حق كه بر ديگران ناگوار است براى آنها دلنشين باشد و بدان چه مكذّبان حق از آن وحشت كنند و مسرفان‏

 

 

پ‏نخواهند الفت دارند، آنان پيروان دانشمندانند، با دنيا داران هم جوارند ولى در طاعت خدا تبارك و تعالى و دوستانش زندگى گذرانند و در حال تقيه به سر برند نسبت به دين خود از ترس دشمن خود، جانشان به مقام برترى آويزان است و دانشمندان و پيروانشان بى‏زبانند و خموش در دولت باطل چموش، در انتظار دولت حق باشند و محققاً خدا حق را به كرسى نشاند با كلمات خود و باطل را محو سازد، هاى، هاى، خوشا بر حالشان كه در حال هدنه و آرامش بر دين دارى خود صبر كنند واى از اشتياق به ديدارشان در حال ظهور دولت و حكم رانى آنها و محققاً خدا ما را به آنها در بهشت عدن جمع آورد و با هر كه شايسته باشد از پدرانشان و همسران و ذريه‏شان.