باب در تيرگى دل منافق گرچه زبان آور باشد و روشنى دل مؤمن گرچه زبانش كوته باشد

پ‏1- از عمرو كه يك روزى امام صادق (ع) به ماها فرمود:

مردى بينى كه در سخنورى يك لام يا واو خطا نكند، سخنورى است شيوا و زبر دست، و راستى كه دلش از شب تار، تيره و تارتر است و مردى را بينى كه نمى‏تواند آنچه را در دل دارد به زبان آرد و دلش چون چراغ مى‏فروزد.پ 2- از سعد، از امام باقر (ع)، فرمود: دلها چهارند دلى كه در آن نفاق و ايمان است و دلى كه وارونه است و دلى كه چركين و زنگ زده است، و دلى فروزنده و پاك، من گفتم: دل فروزنده كدام است؟ فرمود: به مانند چراغى در آن است، و اما دلى كه چركين و زنگ زده و مطبوع است دل منافق است، و دل فروزنده دل مؤمن است، اگر به او بدهد، شكر كند و اگر گرفتارش كند، صبر كند، و دل وارونه دل مشرك است.

سپس اين آيه را خواند (22 سوره ملك): «آيا كسى كه نگونسار راه رود بر چهره خود راهبرتر است يا كسى كه راستا به راه راست مى‏رود» و اما آن دلى كه ايمان و نفاق در آن به هم آميخته است مردمى بودند در طائف (گاهى مؤمن و گاهى كافر) و هر كدام در

 

حال نفاق مرگش مى‏رسيد هلاك بود و اگر در وضع ايمان مرگش مى‏رسيد نجات داشت.پ 3- از ابى حمزه ثمالى، از امام باقر (ع) فرمود:

 

دلها سه‏اند: دلى وارونه كه هيچ عقيده خوبى در آن جا نكند و اين دل كافر است و دلى كه در آن نكته سياهى است و خير و شرّ در آن با هم در كشمكش باشند و هر كدام از آنِ آن دل و موافق او باشند، بر ديگرى چيره گردد (و هر كدام بر دل برآيند بر ديگرى چيره گردد خ ل) و دلى باز و گشاده كه در آن چراغها فروزانند و تا رستاخيز روشنى آن خاموشى نگردد و آن دل مؤمن است.