باب سهو دل‏

پ‏1- از ابى بصير و ديگران كه امام صادق (ع) فرمود:

راستى ساعتى از شب و روز بر دل گذرد كه نه كفر در آن‏

 

است و نه ايمان و به مانند يك پارچه كهنه است، گويد: سپس به من فرمود:

آيا تو از خود چنين درك نكنى؟ فرمود: سپس از طرف خدا است كه هر طور خواهد به دل نكته‏اى زند كفر باشد يا ايمان.پ 2- از ابى بصير، گويد: شنيدم كه امام باقر (ع) مى‏فرمود:

دل باشد كه نه ايمان و نه كفر، به مانند يك تيكه گوشت، آيا كسى از شماها اين را دريافته.پ 3- از على بن جعفر كه امام كاظم (ع) فرمود:

به راستى خدا دلهاى مؤمنان را پيچيده و درهم بر ايمان آفريده (يعنى ايمان در لابلاى آن است) و چون خواهد كه آنچه در آن است بدرخشد، به حكمتش آبياريش كند و تخم دانش در آن بكارد و زارع و سرپرست بر آن پروردگار جهانيان است.پ 4- از امام صادق (ع) كه دل ميان سينه و گلوگاه، لرزان است تا به ايمان بسته شود و چون به ايمان بسته شد، قرار گيرد، و اين است تفسير قول خدا عز و جل (11 سوره تغابن): «و هر كه به خدا ايمان آورد دلش به راه آيد و آرام گردد».

 

پ‏5- از محمد حلبى، از امام صادق (ع) كه: دل پريشان و لرزان است، در درون انسان به جستجوى حق است و چون بدان رسد، آرام و بر قرار گردد.

سپس امام صادق (ع) اين آيه را خواند (125 سوره انعام):

 «هر كه را خدا خواهد كه راه نمايد دلش را براى پذيرش مسلمانى بگشايد- تا آنجا كه فرمايد- گويا در آسمان بالا مى‏رود».پ 6- از ابى بصير كه شنيدم امام صادق (ع) مى‏فرمود: راستى ساعتى باشد در شب و روز كه دل نه ايمان دارد و نه كفر، آيا تو از خود چنين دريافت نكنى، سپس پس از آن سر انگشتى از طرف خدا به دل بنده خورد بدان چه كه او خواهد اگر خواهد به ايمان و اگر خواهد به كفر.پ 7- امام صادق (ع) فرمود:

 

به راستى خدا دلهاى مؤمنان را وابسته به ايمان آفريده و چون خواهد آنچه در آنها است بدرخشد، به حكمت آنها را بگشايد و تخم دانش در آنها بكارد و زارع و سرپرست بر آن پروردگار جهانيان است (با اندك اختلافى گذشت).