باب هم آغوشى

1- از امام باقر و امام صادق (ع) فرمودند:

هر مؤمنى بيرون رود به سوى برادرش و او را ديدن كند و عارف به حق او باشد، خدا به هر گامى برايش حسنه‏اى نويسد

 

و گناهى از او بردارد و درجه‏اى از او بالا برد و چون در خانه را بكوبد، درهاى آسمان به رويش باز شوند و چون به هم رسند و به هم دست دهند و هم را در آغوش كشند، خدا رو بدان‏ها كند و نزد فرشته‏ها بدان‏ها ببالد و مى‏فرمايد: نگاه كنيد به اين دو بنده من كه در راه من همديگر را ديدن كردند و به هم دوستى نمودند، بر من سزا است كه آنها را به آتش شكنجه نكنم پس از اين ايستگاه، و چون برگردد به شماره دم زدن و گامى كه برداشته و سخنى كه گفته، فرشته دنبالش آيند و او را از گرفتارى‏هاى دنيا و آسيب‏هاى ديگر سراى نگهدارند تا مانند همان شب از سال آينده و اگر در اين ميان از جهان برود، از حساب، معاف شود، و اگر ديدار شده هم از حق ديداركننده بشناسد آنچه را ديداركننده از حق او شناخته او هم مانند مزد او را دارد.پ 2- از اسحاق بن عمار، از امام صادق (ع) فرمود:

به راستى دو مؤمن هر گاه يك ديگر را در آغوش كشند رحمت آنها را فراگيرد و هر گاه به هم چسبند و از آن جز رضاى خدا نخواهند و غرض دنيوى نداشته باشند، به آنها گفته شود: آمرزيده‏ايد و زندگى را از سر گيريد، و چون براى پرسش و پاسخ به هم رو آورند، فرشته‏ها به هم گويند: از آنها دور شويد كه با هم رازى دارند و خدا آنها را زير پرده داشته.

اسحق گويد: گفتم: قربانت، هر سخنى كه گويند، نوشته نشود با اين كه خدا عز و جل (18 سوره ق) فرمايد: «هيچ گفته‏اى به زبان نياورد جز آنكه نزد او رقيب و عتيد باشد» گويد: امام صادق (ع) آه عميقى كشيد و سپس گريست تا آنكه اشكش ريشش را خيس‏

 

 

كرد و فرمود: اى اسحق، به راستى خدا تبارك و تعالى همانا به فرشته فرمان داده كه از دو مؤمنى كه به هم برخورند، كناره كنند براى تجليل و احترام آنها و راست مطلب اين است كه گرچه فرشته لفظ آنها را ننويسند و سخن آنها را نفهمند، به راستى كه آن را بداند و بر آنها نگهدارى كند داناى هر راز و هر نهان‏تر از راز.