باب سيزدهم: چه كسى سزد كه همنشين و يار و دوست باشد، فضل همدم موافق و همنشين خوب و دوستى نيكان

آيات قرآن مجيد:

پ‏1- الانعام (آيه 52) طرد مكن كسانى را كه ميخوانند پروردگار خود را در بامداد و پسين و رضايش را مى‏جويند، از حسابشان چيزى بر تو نيست و از حساب تو هم چيزى بر آنها نيست كه طردشان كنى و از ستمكاران باشى (ثعلبى بسندش از عبد الله بن مسعود كه اشراف قريش به پيغمبر (ص) گذر كردند و صهيب و خباب و بلال و عمار و ديگران از مسلمانان ناتوان نزد آن حضرت بودند گفتند: اى محمد باينان عوض قوم خود راضى شدى، ما دنباله‏رو آنها باشيم؟

آنها را از خود طرد كن و شايد اگر طردشان كنى پيروت شويم و اين آيه نازل شد (از پاورقى ص 183).

2- الكهف (آيه 28) خود را شكيبا دار با كسانى كه ميخوانند پروردگار خود را در بامداد و شبان و ميجويند رضايش را ديده از آنها برمتاب كه زيور زندگى دنيا را بخواهى و فرمان مبر از كسى كه دلش را از ياد خود تهى كرديم و از هوسش پيروى كرد و كارش ناهنجار است.

3- عبس رو ترش كرد و برگرديد: 1- كه آن كور در برش آيد. 2- چه دانى تو شايد او تزكيه شود. 3- يا پند پذيرد و يادآورى سودش دهد. 4- اما آنكه بى‏نياز است تو پذيراى او باشى. 5- و بر تو نيست كه او تزكيه نميشود. 6- و اما كسى كه شتابان نزد تو آمده 7- و او ميترسد (از خدا). 8- تو از او مشغول شوى (سيوطى چند روايت آورده كه اين اعمى كه بر او چهره عبوس شد، عبد الله بن ام مكتوم بوده و آن ديگرى كه پيغمبر باو پرداخته يكى از بزرگان قريش.

و سيد مرتضى طبق آنچه در مجمع البيان (ج 10 ص 437) آمده بروايت از امام صادق (ع) گفته آنكه چهره عبوس كرد مردى از بنى اميه بود كه نزد پيغمبر (ص) بود و چون ابن ام مكتوم آمد از او نفرت كرد و چهره عبوس كرد و از او رو برگرداند (بطور خلاصه از پاورقى ص 184).

 

اخبار باب:

پ‏1- احتجاج: بسندى تا ابى محمد عسكرى (ع) تا امام چهارم (ع) فرمود: چون مردى را ديديد خوش سيما و خوشرفتار است و گفتارش زاهدانه و حركاتش با تواضع است، درنگ كنيد، شما را نفريبد كه بسيار كس باشد كه دنيا را بدست نياورده و مرتكب حرام نشده براى ناتوانى و زبونى و بزدلى و از دين براى خود دامى ساخته، و پيوسته براى مردم ظاهرسازى ميكند، و اگر دستش بحرام رسد در آن فرو افتد، و اگر بينيد از مال حرام خوددار است آرام باشيد و شما را نفريبد زيرا شهوتهاى مردم گونه گونه‏اند چه بسيار كس كه از مال حرام دورى كند، و گر چه بسيار باشد و خود را بر هرزگيهاى زشت وادارد، و حرامشان را بكار گيرد و اگر بينيدش كه از آن هم خوددار است آرام باشيد فريبتان ندهد تا بينيد چه اندازه پابند عقل است، چه بسيار كسى كه همه اينها را وانهد ولى عقل استوارى ندارد، و به نادانى خود تباهى كند بيش از آنچه بعقل خود اصلاح كند، و اگر يافتيد كه عقل استوار دارد آرام باشيد فريبتان ندهد تا ببينيد هوايش بر عقلش حكم ميكند يا عقلش بر دلخواهش و رياست ناحق را دوست دارد يا در آن بى‏رغبت است، زيرا باشند در ميان مردم كسى كه زيانكار دنيا و آخرت است، و لذت رياست باطل را بهتر ميداند از لذت مال و نعمتهاى مباح و حلال، و همه آنها را ترك ميكند براى جاه‏طلبى و رياست ناحق تا آنجا كه چون باو گويند از خدا بترس عزت‏طلبى او را بگناه كشد بس است برايش دوزخ و چه بد گهواره‏ايست (آيه 206: البقره).

او در شب تاريك تلاش ميكند، اول كار ناحقش او را بزيان نهائى ميرساند، و خدايش او را ميكشاند بدان پس از آنكه طلب كرده آنچه را كه در سركشى خود بر آن توانا نيست، و حلال كند حرام خدا را، و حرام كند حلال خدا را، و باكى ندارد بدان چه از دينش از دستش رفته با حفظ رياستى كه بخاطر آن بدبخت شده آنانند كه خدا بر آنها خشم كرده و لعنتشان كرده و عذاب خواركننده براشان آماده ساخته.

ولى مرد كامل، مرد خوب آنكه دلش دنبال امر خداست، و همه نيرويش صرف رضاى او است، ذلت در راه حق را نزديكتر بعزت ابدى داند از عزت در راه باطل، و ميداند اندك سختى كه تحمل ميكند او را بنعمتى دائم ميرساند در خانه آخرت كه نابودى و تمامى ندارد، و اينكه هر خوشى در پيروى هوا او را ميكشاند بعذابى كه بى‏انقطاع و هميشه است، و اين مرد شما مرد كامل است، و خوب مرديست باو بچسبيد، و بروش او پيرو باشيد، و بوسيله او به پروردگارتان توسل جوئيد، كه دعايش رد ندارد، و در خواستش بنوميدى نگرايد.

 

پ‏2- امالى صدوق تا رسول خدا (ص) فرمود: خوشبخت‏تر مردم كسى است كه با خوبان مردم بياميزد.پ 3- امالى طوسى: بسندش تا ابن عباس كه برسول خدا (ص) گفته شد يا رسول الله، كدام همنشينى خوب است؟ فرمود: آنكه ديدارش شما را بياد خدا اندازد، و گفتارش دانشتان را فزون سازد، و كردارش شما را بياد آخرت آورد.پ 4- معانى الاخبار: بسندى گويد تا لقمان به پسرش گفت: پسر جانم بنده نيكان باش و فرزند بدان مباش.پ 5- خصال: بسندش تا امام ششم (ع) فرمود: پنج خصلتند كه هر كس يكى را ندارد هميشه در زندگى كمبود دارد، و خردش وامانده، و دلش در گرو است يكم تندرستى.

دوم امنيت، سوم فراوانى روزى، چهارم همدم موافق.

راوى گفت: همدم موافق كدام است؟ فرمود: همسر خوب و فرزند شايسته و هم‏آميزش شايسته، و پنجم كه جامع اين خصال است فراغ خاطر و آسودگى.پ 6- امالى صدوق: بسندش تا امام صادق (ع) فرمود: پنجند كه هر كه ندارد زندگى گوارا ندارد: صحت و امن و بى‏نيازى و قناعت و همدم موافق.پ 7- همان: بسندش تا امير مؤمنان (ع) فرمود: هر كه خود را در معرض تهمت در آورد بدگمان بخود را سرزنش نكند، و هر كس راز خود را نگهدارد اختيار خود را دارد، و هر گفته از ميان دو كس بدر رود و فاش شود، وضع برادر خود را خوب بدان تا از او بيايدت خلاف آن بمجرد يك سخنى كه از برادرت بدر رود باو بدبين مشو تا توانى آن را توجيه كنى، و بر تو است كه برادران راستين بدست آورى، بيشتر آنان را بدست آر زيرا كه پشتيبانند در خوشى و سپرند برابر، بلا، در پيشامد خود با كسانى مشورت كن كه خدا ترسند، و برادران را در پيمانه تقوى پذيرا باش، از زنان بد پرهيز كنيد، و از خوبشان بر حذر باشيد، اگر بكار خوبى شما را وادارند با آنها مخالفت كنيد تا طمع نكنند شما را بزشت بكشانند.پ 8- از همان: بسندش تا امام صادق (ع) فرمود: هر كه پند دهى از دل خود ندارد، و خوددار نيست رهبرى با خود ندارد دشمنش بگلويش چنگ اندازد.پ 9- عيون: بسندش تا رسول خدا (ص) فرمود: خوبى را در بر زيبارويان بجوئيد كه كارهاشان سزاتر است خوب باشند.پ 10- علل: بسندش تا امام پنجم (ع) فرمود: از دوستان پدرت مبر تا نورت خاموش شود.

 

پ‏11- محاسن: بسندش تا امام ششم (ع)، ميفرمود: هر كه نابجا دوست دارد دنباله ندارد.پ 12- فقه الرضا: روايت است كه اگر خواهى نعمتت بر جا باشد و مروتت بكمال و زندگيت به گردد، بنده‏ها و زبونان را در كارت شريك مكن كه اگر آنان را امين سازى بتو خيانت كنند و اگر حديثت گويند دروغت گويند، و اگر شكست خورى تو را وانهند، و بر تو رواست كه با خردمند يار شوى كه اگر بخشش را نپسندى از خردش سود گيرى، از بدخوى كناره كن، و صحبت كريم را وامگذار كه اگر عقلش را نپسندى بعقل خود از كرمش بهره‏گيرى، و تا توانى از احمق پست بگريز.پ 13- سرائر: بسندى تا رسول خدا (ص)، فرمود: چون باغى از باغهاى بهشت را ديديد در آن بچريد، گفته شد: يا رسول الله باغ بهشت چيست؟ فرمود: انجمنهاى مؤمنان.پ 14- نوادر راوندى: بسندش تا رسول خدا (ص) فرمود: از علماء بپرسيد، و با فرزانگان بياميزيد، و با فقراء همنشين شويد.پ 15- الدره الباهره: ابو محمد عسكرى (ع) فرمود: بهترين دوستانت آنكه گناه تو را به گردن خود گيرد.پ 16- نهج البلاغه: در وصيت بحسن (ع) فرمود: با نيكان قرين باش تا از آنان باشى و از بدان جدا شو تا از آنها جدا باشى.پ 17- كنز كراچكى: روايت است كه سليمان (ع) فرمود: در باره كسى هيچ قضاوت نكنيد تا ببينيد با كه يار است همانا مرد شناخته شود بهمگنان و همنشينانش، و او را به ياران و همسرانش وابندند. و در كامل روايت است كه عبد الله بن جعفر دوستش را در انجمن خود نيافت و سپس او آمد باو گفت كجا نشست كردى؟ گفت: با دوستم بيكى از عرصه‏هاى مدينه بيرون شدم، گفتش اگر بصحبت مردم ناچارى بر تو است كه با كسى رفيق باشى كه در حضورش زيور تو باشد، و اگر از او غايب شوى آبرويت را حفظ كند (بدگوئى تو نكند) و اگر باو نيازمند شوى كمكت دهد، و اگر رخنه‏اى در كارت بيند آن را ببندد، يا اگر كار خوبى آن را بحساب گيرد و اگر بتو وعده دهد نوميدت نكند، و اگر با او درآئى دورت نيندازد، و اگر خواهشى كنى بتو بدهد، و اگر لب بندى از طلب او آغاز كند.پ 18- اعلام الدين: بروايت جابر بن عبد الله از پيغمبر (ص) فرمود: ننشينيد مگر نزد

 

هر عالمى از پنج به پنج ببرد: از شك بيقين، و از خودنمائى باخلاص در عبادت، و از رغبت (بدنيا) برهبت و ترس از آن، و از تكبر بتواضع، و از دغل‏سازى به نصيحت پردازى.پ حواريون به عيسى (ع) گفتند: با كه همنشين شويم؟ فرمود: كسى كه ديدارش شما را بياد خدا اندازد، و كردارش شما را بآخرت كشاند، و علمش در منطق و گفتار شما بيفزايد، و بآنها فرمود: بخدا نزديك شويد با دورى اهل گناهان و باو دوستدار بدشمنى آنان، و رضايت بجوئيد بخشمشان.پ لقمان به پسرش گفت: پسر جانم ياد علماء باش، بآنها نزديك شو، و همنشين شو، و در خانه‏اشان از آنها ديدار كن تا بسا مانند آنها شوى و با آنها باشى، با نيكانشان بنشين بسا خدا رحمتى بآنها رساند و شامل تو هم بشود و اگر خود خوبى از بدان و سفيهان دور باش كه بسا عذابى بآنها رسد از جانب خدا و بتو هم برسد.

دنباله سخن پيغمبر (ص):

 

بتحقيق كه خدا سبحانه روشن كرده بقول خود (68: الانعام) منشين پس از يادآورى با مردم ستمكار و بقول خود (140- النساء) و چون بشنويد كه بآيات خدا كفر ورزند و آنها را مسخره كنند با آنان ننشينيد تا در حديث ديگر درافتند زيرا شما در اين صورت مانند آنان باشيد يعنى در گناه، و خداى سبحانه فرمود (113: هود) و تكيه نكنيد بسوى كسانى كه ستم كردند تا آتش بشما برسد.پ و پيغمبر (ص) فرمود: چون مردمى گرد آيند و ذكر خداى تعالى كنند شيطان و دنيا از آنها كناره گيرند و شيطان بدنيا گويد: نبينى چه كار ميكنند؟ دنيا گويد: آنها را واگذار چون جدا شدند من گردنشان را بگيرم.پ و پيغمبر (ص) فرمود: انجمنها سه باشند: سودبخش، و سالم، و رنگ‏پريده، سودبخش آنكه خدا در آن ياد شود، سالم آنكه خاموش باشد و سخنى نباشد، و رنگ‏پريده آنكه در بيهوده درافتند.پ و فرمود (ص): همنشين خوب به از تنهائى، و تنهائى به از همنشين بد.