باب هفتاد و هشتم باب ديگر در ذم اسراف و تبذير بيش از آنچه گذشت در باب پيش‏

پ‏1- خصال: بسندش تا امير مؤمنان (ع) كه مسرف سه نشانه دارد: آنچه نبايدش ميخورد، و آنچه نبايدش ميپوشد و آنچه نبايدش ميخرد.پ 2- همان: بسندى (مضمون شماره 7 باب پيش را آورده و افزوده كه در خوراك اسراف نيست).پ 3- همان: بسندش (مضمون شماره 1 را آورده).پ 4- معانى الاخبار: بسندش تا پيغمبر (ص) كه نهى كرد از قيل و قال، و بسيار پرسيدن و ضايع كردن مال گفته شده كه ضايع كردن مال دو راه دارد يكى كه اصل است آن صرف مال است در گناه كردن خدا عز و جل كم يا بيش و آنست اسرافى كه خداى تعالى نكوهيده و از آن نهى كرده و راه ديگر دادن مال بصاحبش بى‏موقع خدا عز و جل فرمود.

 (4- النساء) آزمايش كنيد يتيمها را تا گاهى كك بالغ شدند اگر فهميدند رشد آنها را كه خرد است بدهيد بآنها اموالشان را و بقولى رشد ديندارى و نگهدارى مال است.پ 5- كامل الزياره بسندى (مضمون شماره 6 باب پيش را آورده).پ 6- تفسير عياشى: از ابان بن تغلب كه امام ششم (ع) فرمود: بنظر تو آنچه خدا بهر كه داده براى احترام باو است و آنچه بهر كه نداده براى خوار داشتن او است؟ نه، ولى مال از آن خداست و نزد كسى امانت مى‏نهد و بآنها اجازه ميدهد كه باندازه بخورند و باندازه بپوشند و باندازه با آن زن بگيرند و سوارى كنند و جز از اين مصارفش را به مؤمنان مستمند بر گردانند و پريشانى زندگانى آنها را رفو كنند، هر كس بدين روش كار

 

 

كند آنچه خورده و نوشيده و سوارى كرده و زناشوئى كرده حلال است‏پ و جز آن بر او حرام است و آنگاه فرمود: اسراف نكنيد كه خدا مسرفان را دوست ندارد، آيا بينى خدا مالى را بكسى سپرده و باو اجازه داده اسبى به ده هزار درهم بخرد با اينكه يك اسب بيست درهمى هم او را بس است، يا كنيزى بصد اشرفى طلا بخرد با اينكه كنيز بده اشرفى هم او را بس است؟ و فرمود: و اسراف نكنيد كه خدا مسرفان را دوست ندارد.