باب سيزدهم ريش و سبيل

پ‏گويم: برخى اخبار در باب طيب خواهد آمد و برخى در باب سنن حنيفيه گذشته و برخى هم در باب ناخن گرفتن مى‏آيد.

اخبار باب‏

پ‏1- قرب الاسناد: تا پيغمبر (ص) (شماره 1 باب گذشته را آورده).پ 2- همان: از امام كاظم (ع) كه برادرش گويد از او پرسيدم كه گرفتن سبيل سنت است يا نه؟ فرمود: آرى و پرسيدمش از گرفتن از ريش؟ فرمود: از دو گونه باكى ندارد و از جلو آن نه.

سرائر: از جامع بزنطى مانندش را آورده.پ 3- خصال: تا امام ششم (ع) فرمود: گرفتن ناخن و زدن سبيل از جمعه تا جمعه امان است از خوره.پ 4- همان: تا ابى كهمش كه بامام ششم (ع) گفتم: دعائى بمن آموز براى روزى، فرمود:

سبيل و ناخنهايت را بگير و بايد در روز جمعه باشد.

ثواب الاعمال: بسندى مانندش را آورده.پ 5- همان: تا امام صادق (ع) كه فرمود: گرفتن ناخن در روز جمعه امان ميدهد از خوره و پيسى و كورى و اگر نيازى آن را خارشى بده، و فرمود: هر كه در هر جمعه ناخنهايش را بگيرد

 

و سبيلش را بزند و بگويد

بسم الله و على سنه محمد و آل محمد

بهر تيكه ناخن و برش مو باو ثواب آزاد كردن يك بنده از فرزندان اسماعيل داده شود.پ 6- همان: تا رسول خدا (ص) كه فرمود: هر كه روز شنبه ناخنها گيرد و روز پنجشنبه سبيل خود بزند از درد دندان و درد چشم در عافيت ماند.

ثواب الاعمال: بسندش مانندش را آورده.پ 7- علل الشرائع: تا پيغمبر (ص) كه فرمود: چون خدا توبه آدم (ع) را پذيرفت جبرئيلش آمد و گفت: من پيك خدايم در نزد تو سلامت را ميرساند و ميفرمايد اى آدم خدا بتو تحيت دارد و بياك، گفت تحيت را مى‏فهمم ولى بياك چيست؟ گفت: يعنى تو را مى‏خنداند، فرمود آدم بسجده افتاد و سر بآسمان برداشت و گفت: اى پروردگارم بزيبائيم بيفزا و صبح كه شد ريشى سياه داشت چون ذغال و دست بدان زد و گفت: پروردگارا اين چيست؟ فرمود: اين ريش است كه تو را و نرينه فرزندانت را تا روز قيامت با آن زينت كردم.پ 8- همان: تا رسول خدا (ص) كه فرمود: دراز نكند كسى از شماها سبيل و يا موى زهار و موى زير بغلش را كه شيطانش لانه سازد.پ 9- معانى الاخبار: تا رسول خدا (ص) كه فرمود سبيلها را بزنيد و ريشها را بگذاريد و مانند گبرها نباشيد.پ كسائى گفته: تعفى كه در حديث‏

امر ان تحفى التواب و تعفى اللحى‏

، آمده به معنى فزون كردن است و از ابى عبيده هم اين معنى را نقل كرده و بآيه 95 سوره اعراف اشاره كرده حتى عفوا يعنى تا فزون شدند و گفته عفو بمعنى محو هم آمده و بشعر لبيه استشهاد كرده و گفته عفى معنى ديگر هم دارد كه كسى نزد كسى آيد بدرخواست حاجتى يا پذيرائى و باين معنى است حديثى كه به پيغمبر رسانده‏اند هر كه زمين مرده را احياء كند از او باشد و بهر چه در آن دست يابد بر او صدقه باشد و عافيه كسى باشد كه طلب روزى كند از انسانى يا جاندارى يا پرنده‏اى يا جز آن و شعراء شى‏ء را گواه آن آورده ...پ 10- كمال الدين: تا حبابه والبيه كه امير مؤمنان را در شرطه الخميس ديدم كه تازيانه‏اى با خود داشت كه بدان فروشنده‏هاى جرى و مار ماهى و زهير و ماهيان مرده روى آب را ميزد و بآنها ميفرمود: اى فروشنده‏هاى بنى اسرائيل مسخ شده و جند بنى مروان و فرات بن احنف بسوى آن حضرت برخاست و گفت: يا امير المؤمنين جند بنى مروان چيست؟ فرمود: مردمى كه ريشها را مى‏تراشيدند و سبيلها را تاب ميدادند.پ 11- طب الائمه: تا امير مؤمنان (ع) كه فرمود: گرفتن شارب از جمعه تا جمعه امانست‏

 

از خوره‏پ 12- سرائر: تا امام ششم كه حلبى از آن حضرت پرسيد از دراز كردن مو و فرمود: ياران رسول خدا مو را كوتاه ميكردند.پ 13- مكارم الاخلاق: از امام صادق (ع) فرمود گرفتن سبيل از جمعه تا جمعه امان است از خوره.پ و پيغمبر (ص) فرمود: كسى سبيل خود را دراز نكند كه لانه شيطان شود،پ و فرمود: هر كه سبيل خود را نزند از ما نباشدپ و فرمود سبيل‏ها را بزنيد و ريشها را وانهيد و مانند يهود نباشيد،پ و فرمود: گبرها ريشهاى خود را ستردند و سبيلها را انبوه كردند و ما سبيلها را بستريم و ريش را وانهيم و اين فطرت است،پ و چون سبيل را بزند گويد:

بسم الله و بالله و على ملة رسول الله.

 

پ‏و در كتاب محاسن از امام صادق (ع) كه فرمود: گرفتن سبيل از سنت است،پ و بروايت سكونى از رسول خدا (ص) كه سبيل را بگير تا برسد بزمينه آن كه لبه لب بالا است،پ و از عبد الله بن عثمان كه ديد امام صادق (ع) سبيل را زد تا رسيد به بن مو.پ پيغمبر (ص) بمردى نگاه كرد كه ريش بلندى داشت و فرمود: چه ضررى دارد كه اين مرد ريش خود را درست كند و اين بگوش آن مرد رسيد و ريش خود را درست كرد تا به اندازه و آنگاه نزد آن حضرت آمد و چونش ديد فرمود: چنين كنيد از محمد بن مسلم كه ديدم امام باقر (ع) ريش را اصلاح ميكرد و فرمود: آن را گرد كن. و امام صادق (ع) فرمود: با دستت قبضه‏اى از ريش بگير و زيادى را ببر. و بروايت كتاب محاسن از على بن جعفر كه از برادرم پرسيدم از مردى كه از ريش خود برگيرد فرمود: از دو گونه باكى ندارد و از جلو آن نگيرد. و از سدير صيرفى كه ديدم امام باقر (ع) از دو گونه خود مى‏زد و ريش خود را هموار ميكرد. از امام صادق (ع) كه فرمود: آنچه از ريش كه فزون از قبضه است در آتش است: و از آن حضرتست كه از سعادت مرد سبكى ريش او است. و از امام صادق (ع) فرمود: خرد مرد در سه چيز سنجيده شود: درازى ريش و نقش خاتم او و كنيه او. و بروايتى از محمد كه ديدم امام باقر (ع) را و سلمانى از ريش او ميزد و فرمود آن را گرد كن.