باب سوم: آداب حمام و فضل آن و احكام و دعاى آن، و چرك كردن و شستن سر با گل مخصوص

اخبار باب‏

پ‏1- امالى صدوق: تا رسول خدا (ص) كه فرمود: راستى خدا تبارك و تعالى بد داشته براى شما اى امت 24 خصلت را و از آنها شما را باز داشته تا فرمود: بد داشته غسل زير آسمان را بى‏لنگ، و هم ورود در نهرها را بى‏لنگ، فرمود: در نهرها عمار و ساكنانى است از فرشته‏ها، و بد داشته ورود به گرمابه‏ها را جز با لنگ.پ گويم: تمام اين حديث در باب مناهى است.پ 2- همان: در مناهى پيغمبر است (ع) كه نهى كرده از اينكه مردى حلال خود را به گرمابه در آورد، و فرمود: البته وارد نشود كسى از شماها به گرمابه مگر با لنگ، و نهى كرده از مسواك كردن در حمام و گرمابه.پ 3- همان: تا امام صادق (ع) فرمود: چون بگرمابه درآئى و جامه از تن ميكنى بگو:

اللهم انزع عنى ربقة النفاق و ثبتنى على الايمان.

 (بار خدايا بركن از من وابستگى دوروئى را و پايدار كن مرا بر ايمان) و چون در خانه يكم در آمدى بگو:

اللهم انى أعوذ بك من شر نفسى و استعيذ بك من اذاه‏

 (بار خدايا بتو پناه برم از شر خودم و بتو پناه گيرم از آزارش) و چون در خانه دوم رفتى بگو:

اللهم اذهب عنى الرجس النجس و طهر جسدى و قلبى.

 (بار خدايا ببر از من پليدى و نجس را و پاك كن تن و دلم را) و از آب گرم بگير بر فرق سر بريز و بر دو پا و اگر مى‏شود جرعه‏اى از آن بنوش كه مثانه را پاك كند و در خانه دوم يك ساعت بمان و چون بخانه سوم در آمدى بگو: پناه بخدا از دوزخ و بهشت را از او خواهم و تا

 

از گرمخانه بدر آئى آن را باز گو،پ و مبادا آب سرد بنوشى يا نوشابه بنوشى در گرمابه كه معده را تباه كند و آب سرد بر خود مريز كه تن را ناتوان كند و آب سرد بپاها بريز چون در آمدى كه درد را از تنت بركشد و چون جامه خود را پوشيدى بگو: خدايا بمن جامه تقوى پوشان و از هلاكم برهان، و چون چنين كنى از هر دردى در امانى.پ 4- قرب الاسناد: تا سعدان بن مسلم كه من در خانه ميانى گرمابه بودم و امام كاظم كه نوره بر خود داشت وارد آن شد و گفت:

السلام عليكم‏

و من جواب دادم و پس رفتم و آن حضرت بحوضخانه رفت و من غسل كردم و بيرون شدم.پ 5- علل الشرائع تا ابن ابى يعفور كه زراره بن اعين با من در باره كندن موى زير بغل يا تراشيدنش درافتاد من گفتم كندنش بهتر است از تراشيدنش و نوره كشيدنش از هر دو بهتر است و آمديم در خانه امام ششم و اجازه ورود خواستيم گفتند: در گرمابه است رفتيم به گرمابه و آن حضرت نزد ما آمد و نوره ماليده بود بزير بغلش به زراره گفتم: تو را بس است گفت: نه شايد براى علتى چنين كرده آن حضرت فرمود: براى چه آمديد؟ گفتم: زراره بن اعين در باره كندن موى زير بغل يا تراشيدنش با من درافتاد، من گفتم: كندن بهتر است از تراشيدن و نوره كشيدن از هر دو بهتر است فرمود: همانا تو سنت را درست فهميدى و زراره خطا رفته آگاه كه كندنش به از تراشيدنست و نوره كشيدن از هر دو بهتر است، سپس بما فرمود نوره كشيد، گفتيم: سه روز است كه اين كار كرديم: باز بكنيد كه آن پاكيزگى است و انجام داديم.

بمن فرمود: اى پسر يعفور ياد بگير گفتم: قربانت بمن بياموز فرمود بپرهيز از خوابيدن در حمام كه پيه قلوه‏ها را آب ميكند و بپرهيز از به پشت خوابيدن در آن كه زخم معده يا زخم اثنى عشر پديد آورد، و بپرهيز از شانه زدن در حمام كه ريزش مو آورد و بپرهيز از مسواك در گرمابه كه دندانها را بريزد و بپرهيز از اينكه سرت را با گل سرشور بشوئى كه چهره را زشت كند، و بپرهيز از اينكه سر و رويت را با لنگ چرك كنى كه خرمى را ببرد، و بپرهيز از ماليدن سنگ بكف پا كه برص آورد، و بپرهيز از شستشو با آب ريز گرمابه كه آبريز يهود و ترسا و گبر و دشمن ما خانواده در آن گرد آيند و آنها بدتر همه باشند و خدا تبارك و تعالى نيافريده نجس‏تر از سگ و دشمن ما خانواده از آن هم نجس‏تر است،پ صدوق ره گفته: در روايت ديگر مقصود از اين گل همان گل سرشور مصر است و آن سنگ پا همان سنگ پاى شام.پ 6- معانى الاخبار: تا اينكه امام ششم (ع) بمردى نگاه كرد كه از گرمابه بدر آمده بود و دستهايش خضاب داشت باو فرمود: شاد بودى كه خدا عز و جل دو دستت را چنين آفريده‏

 

بود؟پ گفت: نه بخدا و همانا اين كار كردم براى اينكه از شما بمن خبر رسيده كه هر كه گرمابه رود بايد نشانه‏اش بر او ديده شود يعنى حنا بسته باشد آن حضرت فرمود چنان نيست كه تو فهميدى مقصود اينست كه چون يكى از شما تندرست از گرمابه بدر آيد دو ركعت نماز شكر بخواند.

و بروايت سعد در پايانش آمده كه خدا عز و جل را سپاس گويد.پ 7- خصال: در اربعمائه امير مؤمنان (ع) فرموده: چون از گرمابه در آمدى و برادرت بتو گويد: خوش باد گرمابه و گرميت بگو: نهادت را خدا آسوده دارد، و فرمود: چون كسى لخت شود شيطان باو نگاه كند و بدو طمع ورزد خود را بپوشيد.پ 8- همان تا رسول خدا (ص) فرمود: هر كه بخدا و روز جزا ايمان دارد بى‏لنگ به گرمابه نرود، و هر كه بخدا و روز جزا ايمان دارد نگذارد حلالش براى گرمابه بيرون رود.پ 9- قرب الاسناد: تا بزنطى كه بامام رضا (ع) گفتم: مردم مصر گمان برند شهرستانشان مقدس است، فرمود: چگونه باشد؟ گفتم پندارند از كوه آنها هفتاد هزار محشور شوند و بى‏حساب به بهشت روند، فرمود بجان خود چنان نباشد، و خدا بر بنى اسرائيل خشم نكرد جز كه آنان را بمصر در آورد و از آنها خشنود نشد جز كه از آن بجاى ديگرى در آوردشان، و رسول خدا (ص) فرموده: سرهاتان را با گلش نشوئيد، و در سفالى پخته آن مخوريد كه مايه خواريست و بى‏غيرتى، بآن حضرت گفتيم راستى رسول خدا چنين فرموده: فرمود: آرى.پ گويم: آن را بتمامى در باب اخبار موسى (ع) آورديم و در باب طيب خواهد آمد.پ و از امام رضا (ع) است كه روز چهارشنبه بگرمابه رويد.پ 10- خصال: تا امام ششم كه فرمود: سه تا فربه كنند و سه تا لاغر اما آنها كه فربه كنند، دنبال‏گيرى گرمابه و بوئيدن بوى خوش و پوشيدن جامه نرم، و آنها كه لاغر كنند دنبال كردن خوراك تخم مرغ و ماهى و مغز درخت خرما است.پ صدوق ره گفته: مقصود از دنباله‏گيرى گرمابه اينكه يك روزنه يك روز باشد زيرا اگر هر روز باشد از گوشت تن بكاهد.پ گويم: در خبر جابر جعفى از امام باقر خواهد آمد در بيان خصائص زنان در احكام و هم در پاره‏اى از نسخه خصال است كه جائز نيست زن بحمام رود زيرا كه بر او حرام شده.پ 11- تفسير قمى: تا رسول خدا (ص) كه فرمود: سرهاتان را با گل مصر نشوئيد و در سفال آن نياشاميد كه مايه خوارى و بى‏غيرتيست قصص الأنبياء بسندى مانندش را آورده.

تفسير عياشى هم مانندش را آورده.پ 12- خصال تا على (ع) فرمود: هفت كس قرآن نخوانند: راكع و ساجد (در نماز) و

 

در بيت الخلاء و در گرمابه، و جنب، و زن زائو كه غسل نكرده، و حائض.پ صدوق گفته: اين بنا بر كراهت است نه حرمت و جواز قرائت قرآن براى مرد در گرمابه وارد است كه بآواز نباشد و با لنگ باشد.پ 13- همان: تا على (ع) فرمود: شاشيدن در حمام مايه فقر است.پ 14- ثواب الاعمال: تا امام صادق (ع) فرمود: هر كه با لنگ بگرمابه در آيد خدايش زير پرده خود دارد.پ 15- همان: تا امام صادق (ع) كه هر كه بگرمابه درآيد چشم از عورت برادر خود بپوشد خدا روز قيامت از گرمايش آسوده دارد.پ 16- قصص الأنبياء: تا امام باقر (ع) فرمود: دوست ندارم سرم را با گل مصر بشويم از بيم اينكه برايم خوارى آورد و غيرتم را ببرد.

تفسير عياشى: مانندش را آورده.پ 17- كامل الزياره: تا ابان بن تغلب كه بامام صادق (ع) گفتم: قربانت سفر كنيم و با ما نخاله نيست و با آرد تن خود را بماليم؟

فرمود: باكى بدان نباشد، تباهى در بكار زدن چيزيست كه بتن زيان رساند و اتلاف مال باشد و آنچه بدن را به كند تباهى نباشد و من بسا به غلامم فرمان دهم مغز قلم را با روغن زيت در آميزد سپس آن را بتن خود بمالم.پ 18- فقه الرضا: اگر از آب حمام غسل ميكنى و ظرفى ندارى كه با آن آب برگيرى و دستهات چركين باشند دست بآب بزن و بگو

بسم الله‏

، و اين از آنهاست كه خدا فرموده و مقرر نكرده بر شما در دين هيچ سختى، و اگر مسلمان با كافر ذمى در حمامند مسلمان پيش از ذمى در حوض غسل كند، آب حمام اگر منبعى دارد در حكم آب روانست، و مبادا در حمام شانه بكشى كه موريزه‏گيرى، و مبادا در آن مسواك كنى كه دندانت معيوب شود، و مبادا سر و رو را با لنگى كه بكمر بستى بمالى كه آب رو را ببرد، و مبادا با گل سرت را بشوئى كه چهره‏ات را زشت كند، و مبادا با سفال كف پا را بمالى كه برص آرد، و مبادا در حمام بخوابى كه پيه قلوه را آب كند، و مبادا به پشت در آن بخوابى كه زخم درون آورد، و قرآن خواندن در حمام باكى ندارد بى‏آوازه‏خوانى بشرط كه لنگ باشد بر تو، و بپرهيز از اينكه بى‏لنگ بحمام درآئى كه آن از ايمانست، و ديده از عورت مردم بپوش و عورت خود را بپوش از اينكه بآن نگاه شود كه من روايت دارم نگاه كن و نگاه‏شونده هر دو ملعونند و بالله العصمه.پ 19- محاسن: روايت است از امام ششم (ع) كه فرمود: سه تا تن را ويران سازند و بسا

 

بكشند، خوردن گوشت آفتاب خشكيده و شب مانده، و با شكم پر بحمام رفتن، و گائيدن پيره زنها.پ 20- طب الائمه: تا امام ششم (ع) فرمود: بهترين داروى شما حجامت است و انفيه و حمام كردن، و اماله.پ و در روايت از امام باقر (ع) (بر آن چهار) قى كردن، و نوشيدن عسل را افزوده و فرموده آخرين درمان داغ كردن است و بسا در آن فزوده شد نوره كشيدن.پ و از امام ششم (ع) كه طب عرب پنج چيز است (عسل و نوره را از مضمون روايت بيش و كم دارد.پ و در روايت از امام باقر است كه بهترين دارو حقنه است و انفيه و حجامت و حمام.پ و روايت است از امام صادق (ع) كه فرمود: هر كه ناشتا حمام كند بلغم را بهتر پاك كند و اگر پس از خوردن باشد صفراء را بهتر پاك كند، و اگر خواهى گوشتت فزايد در سيرى حمام كن و اگر خواهى بكاهد در ناشتا.پ 21- مكارم الاخلاق: از پيغمبر (ص) كه سروريش خود را با سدر شستشو ميفرمود (و به روايت از فقيه مضمون شماره 3 را آورده و بدنبالش افزوده) چون چنين كنى از هر دردى در امانى، و باكى ندارد خواندن قرآن در حمام كه بآواز نباشد و لنگ بر تو باشد.پ و محمد بن مسلم از امام باقر (ع) پرسيد امير مؤمنان از خواندن قرآن در گرمابه نهى ميكرده؟ فرمود: نه، همانا نهى ميكرد از اينكه كسى لخت قرآن بخواند و اگر لنگ دارد باكى ندارد.پ و على بن يقطين بامام كاظم (ع) گفت: در حمام قرآن بخوانم و جماع كنم؟ فرمود:

باكى ندارد.پ و على (ع) فرمود: چه خوب جايى است گرمابه بياد دوزخ آورد و چرك را برد،پ و فرمود چه بد جايى است گرمابه كه پرده را بردارد و شرم را ببرد.پ و امام صادق (ع) فرمود: چه بدجائى است گرمابه پرده را بدرد و عورت را پديد كند و چه خوبست گرمابه كه سوزش دوزخ را بياد آورد، و از ادب است كه كسى فرزندش را با خود درون حمام نبرد كه بعورتش بنگرد. و بنقل از رسول خدا (ص) فرمود: هر كه ايمان بخدا و روز جزا دارد حلال خود را بگرمابه نفرستد، و فرمود زنان امتم را نهى كنم از رفتن بگرمابه. و امام كاظم (ع) فرمود: ناشتا بگرمابه درنيا، در آن نرويد تا چيزى بخوريد.

 

پ‏و در كتاب محاسن از امام ششم (ع) كه بحمام نرو مگر كه در درونت چيزى باشد كه شراره معده را خاموش كند و آن تن را نيرومندتر كند و با شكم پر هم بگرمابه مرو.پ و از آن حضرت (ع) كه باكى ندارد كسى در گرمابه قرآن بخواند اگر براى خدا باشد نه نمايش آواز خود.پ و از ابن ابى يعفور است كه پرسيدم از امام ششم كه مرد در ريختن آب بر خود برهنه شود و عورتش نمايان گردد در وقتى آب بر آن ريزد يا اينكه عورت ديگران را بيند؟ فرمود: پدرم از اين كار بدش مى‏آمد براى هر كس.پ و امام صادق (ع) فرمود: كسى در گرمابه به پشت نخوابد زيرا پيه قلوه‏ها را آب كند،پ و يكى گفت: امام صادق (ع) از گرمابه بدر آمد و جامه پوشيد و عمامه بر سر نهاد و من عمامه را واننهادم در بيرون شدن از حمام در زمستان و تابستان.پ و امام كاظم (ع) فرمود: حمام كردن يك روزنه يك روز است و هر روز باشد پيه قلوه‏ها را آب كند.پ عبد الرحمن بن مسلم گفت: در خانه ميانه حمام بودم و امام كاظم (ع) با لنگى بالاى نوره در آمد و فرمود:

السلام عليكم‏

و من جواب دادم و بحوضخانه رفتم و غسل كردم بيرون شدم‏پ و از امام رضا (ع) كه هر كه پس بيرون شدن از حمام پاهاى خود را بشويد باكى ندارد و اگر هم نشويد باكى ندارد.پ و امام حسن بن على (ع) از حمام بدر آمد و مردى باو گفت طاب استحمامك (خوش باد حمام گرفتن تو) و آن حضرت.

فرمود: اى بى‏شرم با كلمه است در اينجا چه كار دارى؟ گفت طاب حمامك (و حضرتش آن را و تحيت ديگر را نپذيرفت). تا آن مرد گفت: پس چه بگويم؟ فرمود: بگو خوش باد آنچه از تو پاك شد و پاك باد آنچه از تو خوش باشد.پ امام صادق (ع) فرمود: چون برادرت پس از بيرون‏شدنت از حمام بتو گفت:

طاب حمامك‏

باو بگو

انعم الله بالك‏

پ‏و رسول خدا (ص) فرمود: درد سه تا و دارو سه تا، درد از خونست و صفراء و بلغم و درمان خون حجامت است و درمان بلغم گرمابه، و داروى صفراء راه رفتن. امام صادق (ع) فرمود: سه فربه كنند و سه لاغر، اما آنچه فربه كنند پى در پى حمام رفتن و بوى خوش و پوشيدن جامه‏هاى نرم، و اما آنچه لاغر كنند ادامه خوردن تخم مرغ و ماهى و مغز درخت خرما، مقصود از ادامه حمام يك روز نه يك روز است زيرا در هر روز گوشت‏

 

را بكاهد.پ و از امام باقر (ع) كه آب حمام باكى ندارد اگر منبعى دارد.پ و از داود بن سرحان كه بامام صادق (ع) گفتم: چه گوئى در باره آب حمام؟ فرمود:

بمانند آب جارى است.پ و از محمد بن مسلم كه بامام ششم (ع) گفتم: حمامى است كه جنب و جزا و در آن غسل كنند من از آبش غسل كنم؟ فرمود: آرى باكى ندارد كه جنب در آن ميكند منهم در آن غسل كردم و آمدم پاهايم را شستم، و آنها را نشستم جز براى خاكى كه بآنها چسبيده بود.پ و از زراره است كه ديدم امام باقر (ع) از حمام بدر مى‏آمد و همچنان گذشت و پاهايش را شست تا نماز بخواندپ و از امام صادق (ع) كه چون از حمام در آمديد پاها را بشوئيد كه درد شقيقه را ببرد و چون بدر آمدى عمامه بر سر دارپ و از محمد بن موسى؟ امام باقر و صادق (ع) از حمام با عمامه بدر ميشدند در زمستان يا تابستان و ميفرمودند: امان از درد سر است.پ در روايت است كه چون كسى بحمام رفت و حرارتش بجوش آمد آب سرد بخود بريزد تا حرارت فرو كشدپ و از كتاب طب الائمه است از امام كاظم (ع) كه ناخنها را روز سه‏شنبه بگيريد و روز چهارشنبه حجامت كنيد و روز پنجشنبه نياز خود را از حمام بر آوريد و بهترين بوى خوش خود را روز جمعه بكار بريد.پ و در خصال از امام كاظم است كه روز سه‏شنبه ناخن بگيريد و چهارشنبه حمام كنيد و پنجشنبه حجامت و روز جمعه بهترين بوى خوش را بكار بريد.پ و از كتاب لباس است از سعدان بن مسلم كه امام كاظم بر ما وارد شد (در حمام) كه ما در آن بوديم و سلام كردم و من برخاستم و غسل كردم و بيرون شدم.پ از حنان سدير كه پدرم گفت: من و پدرم و جدم و عمويم رفتيم بحمام مدينه و بناگاه مردى در رخت‏كن بود و گفت: از كجائيد؟ گفتيم از اهل عراق گفت: از كجاى عراق؟ گفتيم از اهل كوفه فرمود مرحبا و اهلا شما جامه تن باشيد نه روپوش، سپس فرمود: چرا لنگ نداريد كه رسول خدا (ص) فرمود: عورت مسلمان بر مسلمان حرام است گويد: عمويم يك طاقه كرباس خواست و چهار پاره كرد و هر كدام ما يكى بر گرفت، و چون از حمام بدر آمديم از آن آقا پرسش كرديم و او على بن الحسين و پسرش امام باقر بود بهمراه او. از كتاب من لا يحضره الفقيه كه رسول خدا (ص) فرمود: هر كس بخدا و روز جزا ايمان دارد بى‏لنگ بحمام نرود او نهى كرد از ورود در نهرها بى‏لنگ و فرمود: آب اهل و ساكنانى دارد.

 

 

پ‏بسندى تا على (ع) كه فرمود: چون يكى از شماها لخت شود شيطان باو نگاه كند و در او طمع ورزد پس خود را بپوشيدپ و باز از او است كه نهى شد مرد بى‏لنگ بحمام رود،پ و باز به سندى از على (ع) كه باو گفتند: سعيد بن عبد الملك كنيزانش را بحمام ميبرد؟ فرمود: اگر همه لنگ دارند باكى ندارد ولى لخت نباشند مانند خران كه بعورت هم نگاه كنند.پ و از امام صادق است (ع) كه همانا بد است نگاه بعورت مسلمان ولى نظر بعورت نامسلمان چون نگاه بعورت خر است.پ و از آن حضرتست كه فرمود كسى بعورت برادرش نگاه نكند و اگر مخالف او است در حمام باكى نداردپ و هم فرمود (ع) كه ران عورت نيست‏پ و از ابى بصير كه از امام صادق پرسيدم كسى لخت غسل كند؟ فرمود: اگر كسى او را نبيند باكى ندارد.پ از تهذيب الاحكام است كه حذيفه بن منصور گويد از امام صادق پرسيدم مردى چيزى را گويد و آن اينكه عورت مؤمن بر مؤمن حرام است، فرمود: بآن معنى نيست كه گمان برند مقصود از عورت مؤمن لغزش او است يا سخنى عيب‏آور كه بر او حفظ كند تا روزى ويرا بدان سركوفت كند.پ و در روايت ديگر نزديك بهمين مضمون فرمود: مقصود از آن فاش كردن راز او است.پ و در روايت زيد شحام فرمود: عورت مؤمن بر مؤمن حرام است معنايش اين نيست كه كشف كند و آن را بينى همانا مقصود اينست كه او را خوار كنى يا نكوهش نمائى (بكار ناشايست او).پ 22- مكارم الاخلاق: از على (ع) كه كسى در حمام به پشت نخوابد كه پيه قلوه‏هايش آب شوند و با سفال پايش را نمالد كه باعث خوره گردد. و امام صادق (ع) فرمود: با سفال مالش نده كه برص آورد، و لنگ را به رو مكش كه آب رو ببرد و در روايت كه مقصود گل مصر است و سفال شام. و فرمود: بپرهيزيد از سفال كه تن را كيسه كند و با پارچه مالش دهيد. و از امام رضا (ع) كه باكى ندارد كسى در حمام قاووت و آرد و نخاله بتن مالد يا آرد خمير شده با روغن زيت بتن مالد و در آنچه بسود تن است اسراف نيست همانا اسراف در اتلاف مال و اضرار بتن است. و امام صادق (ع) فرمود: باكى ندارد كسى در حمام خلوق (يك نوع خوشبو بوده) بخود مالد براى درمان تركيده دستش و خوب نيست ادامه دهد يا اثرش بر او بماند. و از كتاب لباس از امام كاظم (ع) در باره كسى كه در حمام نوره كشد و روغن زيت باآرد بخود بمالد فرمود: باكى ندارد.