باب هشتم در حنا بستن مردان و زنان

 [اخبار باب‏]

1- خصال: تا رسول خدا (ص) فرمود: چهار تا از روش مرسلين باشند: عطر، زنان، مسواك و حنا.پ 2- ثواب الاعمال: تا رسول خدا (ص) كه فرمود: يك درهم در راه خضاب بهتر است از هزار درهم در راه خدا و در آن چهارده خصلت است: باد را از گوشها براند، پرده از ديد بر دارد، بينى را نرم كند، بو را خوش كند، بن دندانها را محكم كند، لاغرى و نزارى را ببرد وسوسه شيطان را كم كند، فرشته‏ها را شاد كند و مؤمن را خرم كند، و كافر را بخشم آورد زيور است و بوى خوش و بيزارى در گور و منكر و نكير از آن شرم كنند.پ در خصال: در سفارشهاى پيغمبر (ص) بعلى (ع) مانندش را آورده.پ 3- خصال: تا رسول خدا (ص) كه فرمود: سپيدى مو را دگرگون سازيد و مانند يهود نباشيد.پ 4- همان: (همين را آورده و نصارى در آخر افزوده).پ صدوق (رضي الله عنه) گفته: اين دو حديث را آوردم كه يكى از زبير و ديگرى از ابى هريره است چون مخالفان خضاب را بر شيعه خرده گيرند و نتوانند آنچه از قول اين دو صحابى رسيده منكر شوند و آن حجت ماست بر آنها.پ 5- قرب الاسناد: تا امام صادق (ع) فرمود: حسين و پدرم با حنا و كتم (گياهى رنگ دار) خضاب كردند.پ 6- همان: تا امام صادق (ع) كه باكى نيست باستعمال خلوق (تركيبى از زعفران و غيره خوشبو) در حمام كه تركيده است و پا را با آن بمالد بجاى دارو، و دوست ندارم ادامه دهد. گويم: مرفوعه برقى گذشت در باب حمام كه دلالت داشت بر بدى خضاب دست و پا

 

براى مرد.پ 7- ثواب الاعمال: تا رسول خدا (ص) كه روشنتر خضاب شما نزد خدا با سياهى تند است‏پ 8- همان: تا اينكه برسول خدا (ص) خبر رسيد گروهى از يارانش ريشهاى خود را زرد كردند فرمود: اين خضاب اسلام است و من دوست دارم آنها را ببينم، على (ع) فرمود:

من بآنها گذر كردم و خبر دادم و نزد آن حضرت آمدند و چون آنها را ديد فرمود:

اين خضاب اسلام است و چون آن را شنيدند بدان دل دادند و ريشها را سرخ كردند و چون خبرش برسول خدا (ص) رسيد فرمود اين خضاب ايمانست و دوست دارم آنها را ببينم و على (ع) فرمود: بآنها گذر كردم و خبرشان دادم و نزد آن حضرت آمدند و چون ديدشان فرمود اين خضاب ايمانست و چون آن را شنيدند بدان پائيدند تا مردند.پ گويم برخى اخبار در باب نوره آورديم.پ 9- مكارم الاخلاق: تا رسول خدا (ص) كه فرمود: به حنا خضاب كنيد كه چشم را روشن كند و مو برآورد، و بو خوش كند، و همسر را رام كند.پ امام صادق (ع) فرمود: حنا بوى عرق را ببرد و او را خرم كند و بو را خوش كند و فرزند را زيبا سازد،پ و از على (ع) كه خضاب روش محمد است (ص) و از سنت است‏پ و از امام صادق (ع) كه هر گونه خضابى عيب نداردپ و از آن حضرت (ع) كه مردى با ريش زرد كرده خود نزد رسول خدا (ص) آمد و باو فرمود: چه زيبا است و بعد از آن با ريش سرخ حنائى آمد و رسول خدا (ص) با تبسم فرمود: اين بهتر است، و آنگاه نزد آن حضرت آمد با ريش سياه كرده و بروى او خنديد و فرمود: اين از آن دو زيباتر است.پ و رسول خدا (ص) بعلى (ع) فرمود: يكدرهم در راه خضاب بهتر است از هزار درهم در جز آن كه در راه خدا باشد و در آن چهارده خصلت است (در شماره دوم با اندك اختلافى گذشته).پ از رسول خدا (ص) كه دوستتر خضاب شما نزد من سياه تند است.پ از كتاب لباس از ذروان مدائنى كه نزد امام رضا (ع) رفتم و خضاب كرده بود گفتم:

قربانت خضاب كردى؟ فرمود: آرى خضاب ثواب دارد و آمادگى در عفت زنان بيفزايد، تو را خوشايد كه ژوليده نزد همسرت روى و بى‏آمادگى تو را بيند؟ گفتم: نه فرمود: اين همان است، فرمود: سليمان (ع) را هزار همسر در كاخ بود سيصد زن عقدى و هفتصد كنيز بشرى در هر شبانه‏روز بهمه ميرسيد. از همان: تا امام صادق (ع) كه مردى نزد پيغمبر (ص) آمد و سپيدى در ريش او ديد و

 

فرمود:پ نور است هر كه در اسلام مو سپيد كند نور او باشد در روز قيامت فرمود: آن مرد با حنا خضاب كرد و نزد پيغمبر (ص) آمد و چون خضابش را ديد فرمود: نور است و اسلام و آن مرد خضاب سياه بست و پيغمبر (ص) فرمود: نور است و اسلام و ايمان و دوستى همسران شما است و بيم در دل دشمنان شما.پ از حسن بن جهم كه نزد امام كاظم (ع) رفتم و خضاب سياه بسته بود گفتم قربانت خضاب سياه بستى؟ فرمود: خضاب ثواب دارد، خضاب و آمادگى عفت زنان را فزايد و ترك عفت آنها براى ترك خضاب شوهران و آمادگى آنانست‏پ از امام ششم (ع) كه حسين (ع) با وسمه خضاب ميكرد سرش را، سرش درد ميكرد و سر پيچ آن هنوز نزد ما هست.پ و از آن حضرت است كه خضاب بسياهى هيبت در دل دشمن است و آرامش همسران.پ از امام پنجم (ع) كه مردمى نزد على بن الحسين (ع) درآمدند و ديدند خضاب سياه بسته و از آنش پرسيدند دست بريش خود كشيد و فرمود: رسول خدا (ص) در جنگى فرمان داد يارانش خضاب سياه بستند تا بر بت‏پرستان چيره شوند.پ از امام باقر (ع) كه زنان دوست دارند مردان را در آرايشى بينند كه مردان خواهند آنان را در آن بينند.پ از كتاب لباس كه حلبى گويد پرسيدم امام ششم را از خضاب مو فرمود رسول خدا (ص) و حسين (ع) و امام باقر (ع) با كتم خضاب كردند (كتم: گياهى است كوهى با برگى چون آس كه با كوبيده‏اش خضاب بندند بارش چون فلفل است و پخته‏اش سياه باشد و بقولى همان وسمه است و بقولى مخلوط بآن گردد از پاورقى ص 101).پ معاويه بن عمار گفت: ديدم امام باقر (ع) با حنا خضاب بسته،پ و ابى الصباح گفت: اثر حنا را در دست امام باقر ديدم.پ و ابى محمد مؤذن گفت: امام ششم (ع) با خطمى و حنا ريشش را زرد ميكرد.پ و از آن حضرتست كه حنا پيرى را بشكند و آب رو را بيفزايد. و از حسن زيات است كه مردى بصرى با من مى‏نشست و پيوسته او را تبليغ كردم تا امامى شد و امام باقر را برايش وصف ميكردم تا بمكه رفتيم و پس از انجام حج بمدينه شديم و اجازه ورود از امام باقر (ع) خواستيم و بر آن حضرت وارد شديم در اتاقى زيور شده و آن حضرت پتوى سرخى گلى بر دوش داشت و خضاب كرده و سرمه كشيده و ريش را آراسته بود، و همراه من باو نگاه ميكرد و باتاق و دلش آشوب ميشد و چون برخاستيم فرمود: اى حسن فردا ان شاء الله با يارت برگرد نزد من و چون فردا شد بيارم گفتم: برويم نزد امام باقر (ع) گفت‏

 

پ‏خودت برو و مرا وانه گفتم: سبحان الله مگر نفرمود با يارت برگرد بازگفت خودت برو بخدا پا پيش شدم تا او را بردم و بآن حضرت وارد شديم در اتاقى كه فرشش ريگ بود و خودش آمد با پيراهنى درشت و ژوليده بود و بما رو كرد و فرمود: ديروز نزد من آمديد در آن اتاق كه ديديد و آن از آن خانم بود و از من نبود و ديروز حق او بود و من برايش آرايش كردم و بر من لازم بود برايش آرايش كنم چنانى كه او آرايش كرده برايم و اينست اتاق خودم پس آشوب نشود دلت اى برادر بصرى گفت قربانت آشوب شده بود ولى اكنون خدا برطرفش كرد.پ و از كتاب محاسن كه اسماعيل بن يوشع گفت: بامام رضا گفتم: دخترى دارم كه عادتش رفته فرمود: سرش را با حنا خضاب كن كه حيض او برگردد و چنين كردم و برگشت.پ از امام كاظم (ع) كه خضاب را سه اثر باشد هيبت است در نبرد، و دوستى است با زنان و قوت جماع است.پ از حسن بن جهم كه بامام رضا (ع) گفتم خضاب بستى؟ فرمود: آرى با حنا و كتم نميدانى كه ثواب دارد، او هم دوست دارد در تو بيند آنچه دوست دارى در او بينى زن در آمادگى. و زنانى از عفت بدر شدند و هرزه شدند براى آنكه شوهرهاشان كم آماده ميشدندپ از على بن موسى بروايتى از پدرانش كه زنان بنى اسرائيل بى‏عفت شدند براى اينكه شوهرهاشان كم آماده ميشدند و زنها دوست دارند از تو مانند آنچه تو از آنها دوست دارى‏پ امام ششم (ع) فرمود: خضاب سر و ريش از سنت است.پ محمد بن مسلم از يكى از دو امام (ع) كه فرمود نشايد زن را كه كفش بى‏خضاب باشد و گرچه اندكى حنا بدان مالد و گرچه سالخورده باشدپ از امام صادق (ع) كه رسول خدا (ص) فرمود: زن ميتواند سرش را خضاب سياه بندد و رسول خدا زنان را فرمان داد كه خضاب كنند شوهردار باشند يا نباشند، شوهردار براى او آرايش كند و بى‏شوهر دستش مانند مردها نباشد،پ از امام ششم (ع) كه زن زائو خضاب بندد.پ و از امام ششم (ع) فرمود: كه على (ع) نهى كرد از گرد كردن مو و بريدن آن در جلو سر و از نگار با خضاب.پ 10- مكارم الاخلاق، از حنان بن سدير از قول پدرش كه من و پدرم و جدم و عمم رفتيم بحمام مدينه و در رخت‏كن مردى بود و گفت از كجايند اين مردم؟ گفتيم از مردم عراق، گفت: از كجاى عراق گفتيم از كوفه فرمود: مرحبا و اهلا بشما اى اهل كوفه كه باعث افتخاريد، و آنگاه فرمود: چرا لنگ نداريد كه رسول خدا (ص) فرموده عورت مسلمان بر مسلمان حرام است گويم عمويم فرستاد يك طاقه كرباس آوردند و آن را چهار پاره كرد و هر

 

كدام يك پاره گرفتيم‏پ و بحمام رفتيم و چون به گرمخانه رفتيم بجدم توجه كرد و فرمود:

اى برنا چرا خضاب ندارى در پاسخ گفت بهتر از تو و خودم را دريافتم كه خضاب نداشت و او در خشم شد كه فهميديم و گفت، آن بهتر از من و تو كه بود؟ گفت: على بن ابى طالب را ديدم كه خضاب نداشت گويد: سر بزير افكند و عرق ميريخت و فرمود راست گفتى و خوب كردى و سپس فرمود: اى برنا اگر خضاب كنى راستش رسول خدا (ص) خضاب ميكرد و او بهتر از على (ع) بود اگر نكنى پيرو على (ع) باشى، و چون از حمام در آمديم از آن شيخ پرسيديم از على (ع) بود اگر نكنى پيرو على (ع) باشى، و چون از حمام درآمديم از آن شيخ پرسيديم و او على بن الحسين (ع) بود و پسرش محمد هم با او بود.پ و از سليمان بن هارون عجلى است كه پرسيدم از امام ششم (ع) رسول خدا (ص) خضاب كرد؟ فرمود: نه و نه على (ع) ولى پدرم و جدم خضاب كردند و اگر خضاب كنى خوبست و اگر نه خوبست.پ و از جرير بن محمد كه از امام باقر (ع) پرسيدم از خضاب فرمود: رسول خدا (ص) خضاب ميكرد و اين موى آن حضرتست نزد ماپ و از حفص اعور كه بامام صادق (ع) گفتم چه گوئى در خضاب، خضاب سر و ريش- فرمود: از سنت است گويد: گفتم امير مؤمنان خضاب نكرد فرمود: همانا او را گفته رسول خدا بازداشت كه بزودى اين از اين خضاب شود (يعنى ريش از خون سر)پ و از آن حضرتست كه ترك خضاب بدبختى است.پ 11- رجال نجاشى: تا عبيد الله بن حر كه پرسيد از حسين بن على (ع) از خضابش فرمود: چنان نيست كه بينيد همانا آن حنا و كتم است.پ 12- نهج البلاغه: از آن حضرت پرسيدند از قول پيغمبر (ص) كه موى سپيد را دگرگون كنيد و مانند يهود نباشيد فرمود: همانا گفته آن حضرت در زمانى بود كه اهل دين شمار كمى بودند و اما اكنون گسترده شمارند و دين پا بر جا شده و هر كس اختيار خود دارد. (در اينجا بيانى است در شرح الفاظ و ادب حديث كه ترجمه آن سود عمومى ندارد).پ 13- نوادر راوندى: تا رسول خدا (ص) كه فرمود: سه تا نور بنده خدا را خاموش كند كسى كه از دوستان پدرش ببرد، و كسى كه موى سپيدش را دگرگون سازد و آنكه سر درون اتاقها كشد بى‏اجازه.پ و بهمين سند از رسول خدا (ص) كه فرمان داد بخضاب (چه شوهردار و) چه بى‏شوهر.پ 14- نهج البلاغه: بآن حضرت گفته شد: كاش موى سپيد ترا دگرگون ساختى يا امير المؤمنين، فرمود (ع) خضاب زيور است و ما مردمى مصيبت زده‏ايم، مقصودش در باره رسول خدا (ص) بود.

 

 

پ‏15- كتاب الغارات: تا سواده بن حنظله كه على (ع) را ديدم با ريش حنائى زرد.پ 16- علل الشرائع از محمد بن على بن ابراهيم: علت اينكه پيغمبر (ص) يك بار خضاب كرد اين بود كه مردم از او پيروى كنند و از آن پس خضاب نكرد و علت اينكه امير مؤمنان خضاب نكرد قول پيغمبر (ص) بود خضاب شود اى على اين- يعنى ريش او از اين- يعنى از سر او- و خواست آن را با خون خضاب كند.