باب هفتاد و نهم: بنفشه، خيرى، زنبق و روغن آن‏ها

پ‏1- در خصال- (117) بسندى تا امام ششم عليه السّلام كه چهار چيز طبائع را معتدل كنند: انار سورانى، غوره خرماى پخته، بنفشه و كاسنى.پ 2- و از همان: بسندى تا امير المؤمنين عليه السّلام كه تب را با بنفشه و آب سرد بشكنيد كه گرميش از تف دوزخ است (اينجا آخر روايت خصال است و دنباله روايت كافى است (ج 6 ص 522) كه فرمايد: با بنفشه سعوط كنيد و ببينى بريزيد كه رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله و سلم فرمود: اگر مردم دانستند در بنفشه چه اثريست آن را بخوبى كف ميكردند.پ 3- نوادر راوندى: بسندى كه رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله فرمود: برترى ما خاندان بر مردم ديگر چون برترى بنفشه است بر روغنهاى ديگر.پ 4- در كافى (ج 6 ص 521) بسندى از عقبه كه استرى بامام ششم عليه السّلام هديه كردم و آن را كه با اوش فرستادم بزمين زد و سرش شكست و ما بمدينه وارد شديم و بامام ششم گزارش داديم فرمود: بنفشه در بينى او ندميديد؟ پس بنفشه در بينى او كرديم و خوب شد وانگه فرمود: اى عقبه بنفشه در تابستان سرد است و در زمستان گرم، بر شيعه ما نرم و بر دشمن ما خشك، اگر مردم دانستند اثر بنفشه را وقيه‏اى يك اشرفى طلا ميشد.پ بيان: شكست سرش بمغز رسيده بوده و در نسخه ايست كه «اوهنته» يعنى او را ناتوان كرد و آن روشنتر است.پ 5- در كافى (..) بسندى از يونس بن يعقوب كه امام ششم عليه السّلام فرمود:

از سوى شما چيزى نزد ما نيايد سودمندتر از بنفشه.پ 6- و از همان (..) از امام صادق عليه السّلام كه برترى بنفشه بر روغنهاى ديگر چون برترى اسلام است بر دينها، چه خوب روغن عطريست بنفشه كه درد را از سر

 

و چشم ميكشد، با آن عطر بزنيد.پ 7- و از همان (..) بسندى از عبد الرحمن كه نزد امام ششم عليه السّلام بودم و مهزم در آمد بمن فرمود: كنيز را بخوان تا براى ما روغن عطر و سرمه آورد، منش خواندم و شيشه عطر بنفشه آورد، و روزى بسيار سرد بود و مهزم از آن در مشت او ريخت و گفتم: قربانت اين بنفشه و اين روز پر سرما؟ گفت: پزشكان ما در كوفه پندارند بنفشه سرد است، فرمود: آن در تابستان سرد است و نرم و گرم است در زمستان.پ 8- و از همان (ص 623) بسندى از امام ششم عليه السّلام كه روغن بنفشه مغز را ورزيده كند.پ 9- بسندى كه فرمود: دو ابرو را با روغن بنفشه چرب كن كه سردرد را ببرد.پ 10- از همان: بسندى از امام ششم عليه السّلام كه نام بنفشه آمد آن را ستود و فرمود: خيرى لطيف است.پ 11- در همان (0 ص 522): بسندى از حسن بن جهم كه ديدم امام ابى الحسن عليه السّلام عطر خيرى زد و بمن هم گفت: عطر بزن، گفتم: كجائى از عطر بنفشه؟

با اينكه روايت است از امام ششم در فضل آن. فرمود: من از بويش خوشم نميآيد، گفتم من هم از بويش خوشم نميآيد و نخواستم آن را بگويم براى آنچه از امام ششم در فضل آن رسيده فرمود: باكى ندارد.پ بيان: يعنى ناخواهى بوى آن منافات ندارد با آنچه در فضيلت و سودش رسيده ..پ 12- در كافى (ص 223): بسندى تا پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله كه چيزى براى تن از روغن رازقى بهتر نيست كه زنبق است.پ بيان: تفسير زنبق و رازقى در باب سردرد گذشت، و بدين برگردد كه آن همان رازقى معروف است كه نوعى ياسمين است يا آنكه نزد ما بزنبق سفيد معروف است.

ابن بيطار گفته: عطر سوسن ابيض همان رازقى است، ديسقوريدس گفته:

نيروى روغن سوسن گرم كن و باز كن دهانه رحم است، و ورمهاى گرمش را

 

تحليل برد- و خلاصه در سود بخشى مانند ندارد براى دردهاى رحم، و سازگار است براى ريشهاى ترسر، و تولها و نخاله سر، و خلاصه محلل است و نوشيدنش مسهل خلط صفراء است و براى معده بد است و قى‏ء آور است.

ماسرجويه گفته: روغن رازقى گرم و لطيف است، براى درد عصب و قلوه‏ها كه از سردى باشد خوبست و هم براى فلج و لرزش و كزاز، و درد هر بيمارى كه از سرديست، و مالش با آن براى ناتوانى اعضاء خوبست، و بسا اعضاء درونى را هم بمالش تقويت كند براى بوى خوشش.

تميمى در المرشد گفته: اثر خوبى دارد براى تحليل دردهاى اعصاب كه از سردى باشند، و براى بادهاى ناشى از بلغم و آنها را آرام كند و گرفتگى و پيچش و قبضى كه بريشه آنها دچار شود تحليل برد، و ورم عصبه گوش را تحليل برد، و بسته‏گيهاى نزولات بلغمى كه از سر فرو آيند، دفع كند، و چون اندكى از آن را گرم كنند و چند قطره در گوش سنگين ريزند ورم آن را تحليل برد، و بستگى‏هاى مجراى گوش را باز كند و هر دردى كه از سرديست آرام سازد، و بسا دفع كند كزاز و هر نوع خشكى و تاول و جراحات گرم و سرد را، و در باره روغن زنبق از قول سليمان بن حسان گفته: كنجد را با گل ياسمين سفيد بپرورند و از آن روغنى بفشارند كه بدان زنبق گويند.

و ديگرى گفته: روغن ياسمين گرم و خشك است و براى فلج و صرع و لقوه و شقيقه سرد و سردرد، مالش دو سوى پيشانى يا چكاندن در بينى از آن خوبست، و چون با آن تن را مالش دهند عرق آرد و خستگى برد و براى درد مفاصل خوبست، و چون شمع سفيد از آن سازند و بر ورمهاى سخت نهند آنها را بپزد و تحليل برد و چون برگ ياسمين را بكوبند با روغن كنجد بمالند كار زنبق كند- پايان.

خيرى گويا همانست كه بفارسى آن را «شب بو» گويند. ابن بيطار گفته:

گياه معروفى است و گلهاى گوناگون دارد، سفيد، فرفرى، زرد و زردش در طب‏

 

سودمند است،جالينوس گفته: همه نوع اين گياه نيروى نمايانى دارد و لطيف آن آبى است، و بيشتر اين نيرو در گل آنست، و خشك گلش نيرومندتر از تر آنست كه تازه است.

در باره عطر خيرى گفته از قول تميمى: لطيف است و محلل و سازگار با هر جراحت بويژه آنچه از زردش سازند و آن پر اثر است در تحليل ورمهاى زخم ورمهاى مفاصل و بستگى و تحجر در اعصاب، و اثرش از همه عطرهاى گلهاى ديگر بيش است، و بسا موى سر را نيرو دهد و پرپشت كند، و از مرهمهاى تحليل بر جراحاتست. در باره بنفشه گفته: سرد است در درجه 1 و تر در درجه 2- و اندكى لطيف است و محلل ورمها، و براى سرفه گرم خوب است و در حد اعتدال خواب آور است، و نوشيدن و بوئيدنش درد سر ناشى از صفراء و خون ناساز را آرام كند، بنفشه خشك مسهل صفرائيست كه در معده و روده بند آمده‏اند. و اگر بسر و پيشانى ضماد شود سردردى كه از گرمى است آرام كند.

گفته: عطر بنفشه خنك كند و تر سازد و خواب آورد، و حرارترا معتدل كند، و مالش خوبيست براى جرب و دفع حرارت كند و سوزش تن، و در بينى كردنش درد سر گرم را دفع كند، و اگر چند قطره تازه آن را در احليل بچكانند سوزش آن و سوزش مثانه را آرام كند، و اگر شمع كوتاه سفيدى در آن فرو برند و بسينه كودكان بمالند براى سرفه آنها سود خوبى دارد، و خشكى سوراخهاى بينى و پراكندگى موى ريش و سر با چكاندن آن خوب شوند و پراكندگى موى ابروان با روغن مالى بدان.

 

و اگر دو درهم آن را در حوض حمام گرم پس از عرق كردن ناشتا سر كشند تنگى نفس را خوب كند، و هر جمعه يك بار عمل شود و آن نرم كن سختى مفاصل و عصب است، و حركت مفاصل را آسان كند، و ماليدنش بناخنها درستى آنها را حفظ كند. و بيخوابها را خواب كند خصوص اگر با تخمه كدو و هسته بادام بكار رود.