باب بيستم: پنير

پ‏1- در مجالس ابن الشيخ (1 ر 376) بسندش تا امام چهارم كه دو چيزند و هرگز بدرونى در نشوند جز تباهش سازند پنير و گوشت خشكيده انبار شده.

در محاسن از امام ششم مانندش آمده.پ 2- و از همان: تا امام ششم عليه السّلام كه سه چيز خورده شوند و لاغر كنند:

گوشت خشكيده، پنير و گل خرما و در حديث ديگر، گردو، و در حديث ديگر ته‏نشين روغن كه از كره گيرند (بنتو) تا آخر آنچه در باب گوشت گذشت.

 

پ‏4- در محاسن (462) بسندش از عبد اللَّه بن سليمان كه از ابى جعفر عليه السّلام پرسيدم از پنير، فرمود: از خوراكى پرسيدى كه مرا خوش آيد وانگه چند درهم به غلامى داد و فرمود: با آن براى ما پنير بخر و من با آن حضرت چاشت خوردم و غلام پنير آورد و فرمود: بخور، چون از چاشت فارغ شدم گفتم: در باره پنير چه فرمائى؟ فرمود: نديدى منش خوردم؟ گفتم: چرا ولى دوست دارم از زبانت بشنوم فرمود: در باره پنير و جز آن بتو خبر دهم، هر چه حلال و حرام دارد برايت حلال است تا خود حرامش را بشناسى و آن را وانهى.پ 5- و از همان (495) بسندش از ابى الجارود كه از ابى جعفر عليه السّلام پرسيدم از پنير و گفتم كسى كه ديده بمن گزارش داده كه مردار در آن نهند، فرمود براى اينكه در يك جا مردار در آن نهند هر آنچه پنير در روى زمين است حرام شود؟

چون دانستى كه مردار دارد مخور و اگر ندانى بخر و بخور بخدا كه خود من ببازار روم، گوشت و روغن و پنير بخرم و بخدا ندانم همه در ذبيحه بسم اللَّه گويند، اينان بربريند و اينان هم سودانى.پ 6- و از همان (006) بسندش كه پرسش شد امام ششم عليه السّلام از پنير كه در آن مايه پنير از مردار نهند فرمود: نشايد، سپس درهمى فرستاد كه پنير بخر از مردى مسلمان و پرسش از چيزى مكن.پ 7- و از همان: از عمرو بن ابى شبل كه از امام ششم پنير را پرسيدم فرمود:

براى پدرم چيزى در باره‏اش گفتند كه آن را بد داشت وانگهش خورد، چونش خريدى دنبال مكن و نام خدا بر آن بر و بخورش.پ 8- و از همان (..) كه مردى از امام ششم عليه السّلام در باره پنير پرسيد، فرمود:

از خوردنش خوشم آيد و آن را خواست و خورد.پ 9- و از همان: بسندش كه يكى از ياران، از ابى جعفر عليه السّلام پرسيد، پنير فرمود: خوراكى است كه منش خوشدارم و بتو خبر دهم از پنير و جز آن، هر چه حلال و حرام دارد برايت حلال است تا خود حرام را بدانى و آن را بخصوص وانهى.

 

پ‏10- و از همان: كه سند را كشانده تا گفته: پنير خوراك پيش از خود را هضم كند و خواهش پس از خود را برآورد.پ 11- در دعوات راوندى كه امام صادق عليه السّلام فرمود: كه چه خوب لقمه‏ايست پنير دهن را خوشبو كند و خوراك پيش از خود را هضم كند و پس از خود را گوارا سازد.پ 12- در دروع الواقيه: بسندش تا سماعه كه شنيدم امام ششم عليه السّلام ميفرمود:

 

چه خوب لقمه‏ايست پنير دهان را باز كند و بوى دهان را خوش كند و خوراك پيش از خود را هضم كند و خواهش خوردن آورد و هر كه روز اول هر ماه آن را بخورد بسا كه حاجتى از او رد نشود.پ 13- در كافى (6 ر 340) بسندش كه مردى از امام ششم عليه السّلام از پنير پرسيد، فرمود: درديست بيدرمان و در هنگام شام آن مرد نزد آن حضرت آمد و ديد سر سفره او پنير است گفت: قربانت از پنيرت پرسيدم در چاشت فرمودى درد بيدرمانست و اكنون آن را در سفره بينم، گويد: فرمود: آن در چاشت زيان دارد و در شام سودمند است و در منى افزايد، و روايت است كه زيان پنير در پوسته آنست.پ 14- در محاسن (497) بسندش از امام ششم عليه السّلام كه پنير و گردو هر دو درمان باشند و جدا از هم درد باشند در مكارم مانندش آمده- 216-پ 15- در كافى (6 ر 34) بسندش (همين مضمون را آورده).پ بيان: بسا گويند گردو آن را به كند اگر شور نباشد چون در اين حال سرد و تر است و در درجه سوّم ولى پنير شور و گرم و خشك است در درجه سوّم و گردو هم گرم است در درجه دوّم يا سوّم و خشك است در درجه يكم و آفت او را برد.پ 16- در مكارم از امام صادق عليه السّلام كه پنير پيش از خود را هضم كند و خواهش خوراك بدنبال خود درآورد- 216-.