باب شانزدهم: تريد، آب گوشت، شوربا، و هر رنگ خوراك‏

پ‏1- در عيون (2/ 34) بچند سند تا رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله كه چون تريد خوريد از كناره‏هاش خوريد كه بركت در قلّه آنست در صحيفه رضا عليه السّلام مانندش آمده (9).پ 2- در عيون (2/ 73) بسندى تا پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله كه فرمود: اى على چون پختنى خواهى آبش را بيفزا كه خود يكى از دو گوشت است و براى همسايه‏ها رساتر است تا اگر از گوشت بدانها نرسد از آبگوشت برسد.پ 3- در محاسن (402) بسندش از امام ششم عليه السّلام از پدرانش كه نخست كسى كه تريد كرد ابراهيم عليه السّلام بود و نخست كسى كه تريد را خورد كرد هاشم.پ 4- در كافى (6/ 317) بسندش تا رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله كه نخست كسى كه خوراك رنگارنگ بر سفره آورد ابراهيم بود الخ.

در صحاح گفته: هشم شكستن نان خشك است و از اين رو هاشم ناميده شد، در فائق گفته: او عمرو بن عبد مناف است، و اين لقب از آنجا است كه تيره‏اش دچار قحط شدند و او كاروانى بشام فرستاد و گرده آوردند و شترى كشت و پخت و بمردم‏

 

تريد خوراند- پايان، در مدح هاشم گفتند:

عمرو و الا براى تيره‏اش تريد را شكست و مردان مكه قحط زده و لاغر بودند.پ 5- در محاسن (402) بروايتى تا پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله كه تريد بركت دارد.پ 6- و در همان (..) بسندى تا پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله كه مبارك شده براى امّتم ثرد و ثريد، جعفر گفته: ثرد تيكه خرد است و ثريد درشت.پ بيان: اين فرق را در سخن لغويان نديدم در مصباح گفته ثريد چون فعيل بمعنى مفعول است و آن را ثرود هم گويند و گويند ثردت الخبز از باب قتل و آن خرد كردن نان و خيس كردن در آبگوشت است و اسم مصدرش ثرده است.پ در محاسن (..) بسندش تا امام ششم مانندش آمده و ابن فضّال بسندى تا عمر بن يزيد بر آن افزوده كه: عقار شكم را گنده كند و رانها را شل كند.پ بيان: در نسخه‏ها كه نزد ما است عقارجات آمده و در كتاب لغت آن را نيافتم و گويا تصحيف واژه فشفارجات است، در نهايه گفته، در حديث على عليه السّلام است كه بيشارجات شكم را گنده كنند.

گفتند: مقصود هر آنچه است كه پيش از غذا براى مهمان آرند، و اين واژه معربست و گفته شده اصلش فيشفارجاتست با دو فاء، پايان- و گويا مناسب مقام خوراكهاى با ادويه گوناگونست.پ 7- در محاسن (403) بسندش تا امام ششم عليه السّلام كه تريد را باش زيرا من نيرو آورتر از آن براى خود نديدم.پ 8- و از همان (..) بسندش از ابى اسامه كه نزد امام ششم عليه السّلام رفتم و او خوراك گوشت و سركه ميخورد.پ 9- در محاسن (..) بسندش از اسماعيل بن جابر كه نزد امام ششم عليه السّلام بودم و خوان خواست و تريد و گوشت آوردند و روغن زيت خواست و بر گوشت ريخت و با او خوردم.پ 10- و از همان (.) بسندش از فضل بن عمر كه نزد امام ششم عليه السّلام بودم يك‏

 

رنگ خوراك برايش آوردند و بمن فرمود: از اين بخور كه من چيزى را از ثريد دوست‏تر ندارم و دوست داشتم عقارجات حرام باشند.پ بيان: در كافى است (6/ 317) كه «بلون من الوان الطعام» كه داراى ادويه گوناگون بود چنانچه گذشت و در كافى بجاى، عقارجات، در يك نسخه فاشفارجات است، و در نسخه‏اى، فشفارجات، و معنى آن را دانستى، و در نسخه‏اى اسفاناجاتست، گفتند اسفاناج آبگوشت سفيد ساده است كه ترشى ندارد.پ 11- در محاسن (..) بسندش تا على عليه السّلام كه از كله تريد نخوريد و از اطرافش بخوريد زيرا بركت در كلّه آنست و از همان بسند ديگر مانندش آمده.پ 12- و از همان (.) بسندش از عبد الأعلى كه با امام ششم در خوراك شدم و خوراك خواست و يك مرغ بريان كه شكمش پر از خبيص بود آوردند، فرمود:

اين را براى فاطمه هديه كردند وانگه فرمود: اى كنيز خوراك معمولى خودمان را بياور و تريد سركه و زيت آورد.پ بيان: گويا فاطمه همسر آن حضرت بوده كه دختر حسين بن على بن الحسين عليه السّلام است و نام يك دخترش هم فاطمه است.پ 13- در محاسن (400) بسندش تا على عليه السّلام كه از سر ثريد نخوريد كه بركت در سر آنست.پ 14- در مكارم (188) امام صادق عليه السّلام فرمود: تريد را باشيد كه چيزى سازگارتر از آن نيافتم.پ 15- در دعوات راوندى كه: پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله فرمود: بار خدايا مبارك كن براى امتم ثرد و ثريد را، و امام صادق عليه السّلام فرمود: تريد خوراك عربست و فرمود:

آتش كينه‏ها را با گوشت و تريد خاموش كنيد.پ توضيح: يعنى آتش دل خود را بدان خاموش كنيد يا دل همگنان خود را كه بدانهاشان بخورانيد.

 

پ‏16- در دعائم: از رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله كه: تريد خوراك عربست و نخست كسى كه تريد ساخت ابراهيم بود و نخست كس از عرب كه آن را خرد كرد هاشم بود (2/ 10).پ و از جعفر عليه السّلام كه تريد بركت دارد و يك خوراكش دو كس را بس است، يعنى آنها را نيرو دهد نه اينكه سير كند.پ 17- در دعوات راوندى كه امام صادق عليه السّلام فرمود: دوستترين خوراك رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله نارباجه بود.پ بيان: نارباجه معربست بمعنى آبگوشت انار در بحر الجواهر گفته: نارباجه خوراكى است از دانه انار و مويز.پ 18- در محاسن (404) بسندش از وليد بن صبيح كه امام ششم عليه السّلام بمن فرمود: بعيال خود چه خورانى در زمستان‏ها گفتم: اگر گوشت نباشد روغن و زيت فرمود تو را چه باز دارد از كركور كه آن براى تن از همه چيز نگهدارتر است.

 

كركور بتفسير يكى از اصحاب، دانگو است از دانه‏ها يك پيمانه برنج و يك پيمانه نخود و يك پيمانه گندم يا باقلا يا دانه خوردنى ديگر را بگيرند و همه بكوبند و بپزند.پ 19- در مكارم (187) پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله فرمود: اگر چيزى جلو مردن را ميگرفت همان مثلثه بود، گفته شد: يا رسول اللَّه مثلثه چيست؟ فرمود: آبگوشت با شير (بجاى مثلثه تلبينيه درست است چنانچه در شماره 7 باب شير آيد «1».