باب دوم فضيلت داشتن خروس، انواع خروس، داشتن مرغ و احكام آنها

پ‏1- در عيون ج 1- 277 و خصال 1 ر 198 بسندى تا امام رضا عليه السّلام كه خروس سفيد پنج خصلت پيغمبرى دارد: شناختن وقت نماز، غيرت، سخاوت، دليرى و پر جماع كردن.

 

پ‏2- در مجالس صدوق 254 در مناهى پيغمبر است نهى از بد گفتن بخروس فرمود: او بوقت نماز آگهى دهد.پ 3- در مكارم 154 از پيغمبر صلى اللَّه عليه و اله كه پنج خصلت از خروس آموزيد (آن پنج شماره 1 را برشمرده)پ 4- در كتاب جعفر بن محمّد بن شريح حضرمى: بسندش از جابر جعفى كه شنيدم امام ششم عليه السّلام ميفرمود:

خدا خروسى دارد كه دو پايش در زمين هفتم و سرش زير عرش است و يك بال در خاور و بالى در باختر دارد و ميگويد: سبحان الملك القدوس- و بدنبالش خروسها بخوانند و پاسخ دهند و چون كسى بنگ خروس شنود گويد سبحان ربى الملك القدوس.پ 5- در كافى 6/ 549 بسندش تا رسول خدا صلى اللَّه عليه و اله و سلم كه خروس خوش يال سفيد خانه‏هاى صاحبان خود را تا هفت خانه گردشان نگهدارد.پ 6- در كافى 6/ 550 بسندى از امام ششم عليه السّلام (مضمون شماره 5 را آورده و افزوده) يك بال تكانى كبوتر نقطه دار پلنگى بهتر است از هفت خروس يالدار سفيد.پ 7- و از همان 6/ 550 بسندى از يعقوب جعفرى كه نزد ابى الحسن عليه السّلام نام طاوس بردند و فرمود: از زيبائى خروس سفيد چيزى فزون ندارد گويد و شنيدمش ميفرمود: خروس خوش‏آوازتر است از طاوس و پر بركت‏تر و اوقات نماز را بتو ياد آور كند و طاوس دعوت كند بوبال گناهى كه بدان آلوده شده.پ 8- و از همان 6/ 550 بسندى تا از امام صادق عليه السّلام كه خروس سفيد دوست من و دوست هر مؤمن است.پ 9- و از همان 6/ 550 بسندى از ابى الحسن كه خروس پنج خصلت پيغمبرى دارد (بشرح شماره 1- باختلاف در ترتيب)

 

پ‏بيان: كثرت طروقه بمعنى كثرت ازواج يا كثرت جماع است.پ 10- در كافى 6 ر 550 بسندش تا امير المؤمنين عليه السّلام كه بنگ خروس نماز او است و بال زدنش در ركوع و سجود او.پ بيان: گويا اشاره دارد بقول خدا تعالى «و پرنده‏ها در صف البته همه نماز و تسبيح او را دانند 41- النور» چنانچه گذشت، و البته در باب پيش گذشت كه نگهداشتن مرغ در خانه خوبست.پ 11- در كافى 6 ر 312 بسندش تا امير المؤمنين عليه السّلام كه مرغابى گاو ميش پرنده‏ها است مرغ خوك پرنده‏ها است، دراج حبشى پرنده‏ها است، و كجائى تو از دو جوجه نو پا كه زنى از ربيعه آنها را از فزونى خوراكش پروريده.پ بيان: مرغابى گاميش پرنده‏ها است چون به لجن و آب انس دارد و مرغ مانند خوك است كه نجاست آدمى خورد و دراج سياه است و بحبشى ماند و وابستن بزنى از ربيعه براى آنست كه پرنده آنها بهتر است يا استادترند در پرورش يا در زمان آنها اين پرنده شايع و فزون بوده.پ 12- در كافى 6 ر 312 بسندى تا آنجا كه گفت: گوشتها را برابر عمر نام بردند و او گفت: بهترين گوشت از مرغ است و امير المؤمنين عليه السّلام فرمود: نه هرگز آنها خوك پرنده‏هايند و بهترين گوشت از جوجه نو پا است.پ 13- در محاسن 400 بسندى از عبد الاعلى كه با امام ششم هم غذا شدم و غذا خواست و مرغ بريانى با حلواء آوردند و فرمود: اين را براى فاطمه هديه آوردند سپس فرمود: اى كنيز خوراك معمولى خودمان را بياور و تريد و سركه و زيت آورد.پ 14- در مجمع البيان روايت است كه پيغمبر صلى اللَّه عليه و اله مرغ را با فالوده ميخورد و از حلواء و عسل خوشش مى‏آمد.پ بيان: بيشتر اخبار دلالت دارند كه گوشت مرغ مكروه است و نديدم كسى آن را گفته باشد جز اينكه شهيد ره در دروس روايت پيش را ذكر كرده، و ممكن‏

 

است حمل اخبار مذمت بمرغ نجاست خوار يا نزديك بدان بى‏استبراء و با استبراء سه روز حرمت و كراهت بروند چنانچه دميرى بسندى از پيغمبر صلى اللَّه عليه و اله و سلم آورده كه چون ميخواست مرغى بخورد، ميفرمود: تا سه روزش مى‏بستند وانگهش ميخورد پايان- و علتى كه در اخبار است مشعر بدانست.پ 15- در حياة الحيوان 1 ر 241 گفته: خروس نر مرغ خانگى است و او را انيس و مؤانس گويند و او است كه بچه را دوست ندارد و با يك همسر بسر نبرد و خويش ابلهى است و چون از ديوارى افتد راه بخانه صاحبش نبرد و از خصلتهاى خوبش اينست كه بجميع مرغها يك نظر دارد و يكى را بر ديگرى نگزيند جز بندرت، و از كار شگفت‏تر او است كه اوقات شب را مى‏شناسد و بنوبت بانگ ميكند در هر وقتى خواه شب بلند باشد يا كوتاه و پيش از سپيده و پس از آن پياپى بنگ ميدهد، سبحان من هداه لذلك.

و قاضى حسين و ديگران گفتند جائز است اعتماد بخواندن خروس آزموده براى نماز خواندن و كار غريبش اينكه چون خروس بيگانه بجمعى مرغ درآيد همه را بگايد، جاحظ گفته، خروس هندى دارد و جلّاسى، نبطى، سندى و زنجى گفته: آزمايشگران گفتند: خروس سفيد يال دار پاسبان خانه‏ايست كه در آنست و پندارند هر كه چنين خروسى را بكشد دچار نكبت در اهل و مالش شود،پ و عبد الحق بن قانع بسندى از پيغمبر صلى اللَّه عليه و اله و سلم آورده كه فرموده: خروس سفيد دوست من است و ديگرى بدان افزوده كه دشمن شيطانست و صاحبش را با هفت خانه پس از خانه او پاسبانست، و پيغمبر صلى اللَّه عليه و اله و سلم آن را در خانه و در مسجد نگه مى‏داشت.پ و در روايتى است از انس كه پيغمبر صلى اللَّه عليه و اله ميفرمود: خروس سفيد يالدار دوست منست و دوست دوستم جبرئيل و خانه خود و 16 خانه همسايه را نگه مى‏دارد.پ و از شيخ محب الدين طبريست كه پيغمبر صلى اللَّه عليه و اله و سلم خروس سفيدى داشت و

 

صحابه خروس را بسفر ميبردند كه وقت نماز را بدانها شناساند و در صحيحين و جز آنها است كه از ابى هريره كه پيغمبر صلى اللَّه عليه و اله و سلم فرمود: چون آواز خروس شنويد از فضل خدا بخواهيد كه او فرشته‏اى ديده و چون عرعر خر شنويد بخدا پناه بريد كه او شيطانى ديده قاضى گفته: براى اميد باينست كه فرشته آمين گويد بدعاء و استغفار او گواه شوند باخلاص و زارى و ابتهال چنانچه خوبست دعاء در حضور مؤمنان و نيكان و تبرك بآنان و پناه جستن از شيطان هنگام بنگ خران براى اينست كه از حضور شيطان بايد ترسيد و شايد كه از آن پناه گرفت- پايان-پ و در معجم طبرانى و تاريخ اصفهانست كه پيغمبر صلى اللَّه عليه و اله و سلم فرمود: خدا را خروسى است سفيد با دو بال كه نگار زبرجد و ياقوت و لؤلؤ دارند بالى در خاور و بالى در باختر و سر زير عرش و پاها در هوا و هر سحرگاه اذان گويد كه همه اهل آسمانها و زمين شنوند جز پريان و آدميان و در آن هنگام خروسهاى زمين پاسخ او دهند و چون قيامت نزديك شود خدايش فرمايد دو بال بر هم نهد و آواز فرو كشد و اهل آسمانها و زمين جز پرى و آدمى بدانند كه قيامت نزديك است.پ و طبرانى و جز او روايت كردند از جابر كه پيغمبر صلى اللَّه عليه و اله و سلم فرمود: خدا را خروسى است دو پا در تخوم و سرش زير چسبيده و چون پاسى از شب گذرد فرياد كند سبّوح قدّوس، و خروسها همه فرياد كنند،پ و در كتاب فضل الذكر است از ثوبان كه رسول خدا صلى اللَّه عليه و اله بمن گذشت و فرمود: راستى خدا را خروسى است كه چنگالش در زمين فرودتر است و گردنش زير عرش تا شده و دو بالش در هوا است، و سحرگاه هر شب آنها را بهم زند و گويد: سبحان الملك القدوس ربنا الرّحمن الملك لا اله غيره،پ و ثعلبى از پيغمبر صلى اللَّه عليه و اله روايت كرده كه خدا سه آواز را دوست دارد آواز خروس، آواز خواننده قرآن و آواز آمرزشجويان سحرگاهان.پ امام احمد و ابو داود و ابن ماجه از زيد بن خالد جهنى آوردند كه پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم فرمود: بد نگوييد بخروس كه بيدار كند براى نماز، سندش خوبست و

 

متنش اينست كه دعوت كند بنماز، امام حليمى گفته اين دليل است كه هر كه خيرى دهد نبايد دشنامش داد، و خوارش كرد بلكه بايد محترمش شمرد و باو نيكى كرد و اينكه فرموده بنماز دعوت ميكند معنايش اين نيست كه بگويد در آوازش حى على الصلاة يا وقت نماز رسيده بلكه مقصود اينست كه عادت دارد در سپيده دم و در زوال پياپى بخواند از آفرينشى كه خدا بدو داده و مردم را با بنگ خود بياد نماز آرد و بنگ او دليل شرعى وقت نيست مگر بدليلى چون تجربه بى‏تخلف كه اشاره بدان گردد و اللَّه اعلم- پايان-پ و در مستدرك حاكم است از ابى هريره كه پيغمبر صلى اللَّه عليه و اله فرمود: خدا بمن اجازه داد باز گويم از خروسى كه دو پايش در زمينند و گردنش زير عرش تا شده و ميگويد سبحانك ما اعظم شانك فرمود: و پاسخش دهند و اين باور ندارد كسى كه بمن سوگند دروغ خورد (و از ابو طالب مكى و ديگران شرحى در باره خروس زير عرش در سه وقت شب و سپيده دم آورده)پ و افزوده كه: از عبد اللَّه بن نافع است كه پيغمبر صلى اللَّه عليه و اله نهى كرد از اخته كردن اسب و گوسفند و خروس و فرمود: فزونى در اسب است و حرام است بجنگ انداختن خروسها.

و گفته از شگفت كار مرغ خانگى است كه همه درنده‏ها بدو گذرند و نترسد چون شغالى از سر بام يا ديوار بيند يا درخت خود را پيش او افكند، و زود بيدار شود و خوابش سبك است و گويند خواب و بيداريش چون دمزدن باشد بسا از شدت ترسى كه دارد، و بيشتر چاره‏جوئيش اينست كه بر زمين نخوابد و بر رف و تنه درخت و سر ديوار و مانند آن برآيد و بخوابد، و مرغ طبع همگانى دارد گوشت و مگس ميخورد كه طبع درندگانست و نان و دانه ميبلعد كه طبع بهائم پرنده‏ها است جوجه‏اش از تخم برآيد كه در روى آن خفته باشد يا زير زباله و گرم كن ديگر مانده باشد.پ و ابن ماجه از حديث ابى هريره آورده كه پيغمبر صلى اللَّه عليه و اله و سلم توانگران را بداشتن گوسفند امر نمود و بينوايان را بداشتن مرغ و خوردن مرغ حلال است‏ بروايت نسائى و ديگران از ابراهيم بن زهدم كه نزد ابو موسى اشعرى بوديم و بخوانى دعوت كرد كه گوشت مرغ بر آن بود.