باب پنجم آداب شير دوختن و چراندن و در آن نوادرى است‏

پ‏1- در معانى الاخبار- 284- بسندى كه مردى شترى را نزد پيغمبر صلى اللَّه عليه و اله دوشيد و او فرمودش كمى در آن بگذار كه شيرآور باشد. ميفرمايد همه شير پستان را مدوش و اندكى در آن بنه كه شير بالا را بكشد و اگر پستان تهى گردد آمدن شير در آن پس افتد.پ بيان: در نهايه (2: 25) گفته: آن حضرت ضرار بن ازور را فرمود تا شترش را بدوشد و باو فرمود: شير كمى در پستانش بگذار و همه را ندوش، و مانند آن را گفته.

و در مجازات النبويه (250 چاپ قاهره) گويد: و از اين باره است كه فرموده بكسى كه شترى دوخته: وانه كشنده شير را، سيد گفته: اين استعاره است كه و مقصود اينست كه در پستان شتر اندكى شير بجا نهد و آن را تهى نكند، زيرا آنچه در آن ماند، شير بالاتر را بكشد و درزيدن شير را بيفزايد و گويا مانده شير را ميخواند و جايگاه آن مى‏شود و چون همه را بكشد جوشش آن را كند سازد و درزيدن آن را كم كند.پ 2- در محاسن- 641-: بسندى كه رسول خدا صلى اللَّه عليه و اله فرمود: جايگاه گوسفند را پاك كنيد و گرد آنها را بگيريد كه از جانداران بهشتند.پ 3- و از همان- 642-: بسندى كه رسول خدا صلى اللَّه عليه و اله فرمود: رغام گوسفند را پاك كنيد و در جايگاه آنها نماز بخوانيد كه از جانداران بهشتند، فرمود رغام آب بينى آنها است.پ 4- در كافى- 6: 544 فروع-: بسندش تا رسول خدا صلى اللَّه عليه و اله كه جايگاه‏

 

آنها را پاكيزه كنيد و رغام آنها را پاك كنيد.پ توضيح: رغام بضمه خاك است و شايد مقصود ستردن خاك است از آنها و پاكيزه كردن آنها است و در يكى از نسخه‏هاى محاسن رغام بعين بى‏نقطه است و آن مناسب تفسير برقى است در حديث شماره 3 ولى بيشتر نسخه‏هاى كافى به نقطه دار است، و اين تفسير و خلاف در روايات عامه هم هستند، جزرى در راء و عين بى‏نقطه گفته: در حديث است كه: نماز كنيد در جايگاه گوسفند و دست كشيد رعامش را» رعام آبى است كه از بينى آنها فرو ريزد.

 

وانگه در باب راء و غين نقطه دار گفته: در حديث ابى هريره است كه «نماز كن در آغل گوسفندان و دست كش برغام آنها» كه برخى آن را با غين نقطه دار روايت كرده و گفته مقصود آب بينى آنها است بهمان معناى مشهور كه با عين بى‏نقطه است، و بسا مقصود از آن ستردن خاك است از آنها براى پرورش و بهسازى آنها- پايان-پ 5- در علل (3: 250): بسندش از هشام بن سالم كه بامام ششم گفتم چگونه قوم لوط دانستند مردانى نزد لوط آمدند، فرمود: زنش بيرون ميشد سوت ميكشيد و ميشنيدند و مى‏آمدند و از اين رو سوت زدن بد است.پ 6- در محاسن- 642- بسندى از جعفرى كه شنيدم ابو الحسن عليه السّلام ميفرمود سوت مزن بگوسفندت كه ميروند و بنگ بدانها كه ميگردند.پ بيان: در قاموس گفته: صفير بى‏ها از آوازها است و سوت براى خر واداشتن او است به آب و اين دلالت دارد بر خوب نبودن سوت زدن براى گوسفند، و در باب طيره و عدوى گذشت آنچه دلالت دارد از راهى به نهى سوت زدن و بر جواز آميختن جانور كچل با جز آن و اينكه واگيره نيست.