باب دوم نهى از خوردن بر سر سفره‏اى كه بر آن مى نوشند

پ‏1- در مجالس صدوق (254) در مناهى پيغمبر است صلى اللَّه عليه و آله كه نهى كرد از نشستن سر سفره‏اى كه مى بر آن نوشند، در خصال همين مضمون را آورده و افزوده) بنده نداند كى گرفتار شود (619).پ 2- در فقيه: امام صادق عليه السّلام فرمود: با ميخواران همنشين نباشيد كه چون لعنت آيد همه اهل مجلس را فرا گيرد. (4 ر 41)پ بيان: مشهور ميان فقهاء اماميه اين است كه خوراك بر سر سفره‏اى كه بر سر آن نوشابه مست كن يا فقاع نوشند حرام است، در مسالك گفته: دليل حرمتش فرموده‏پ امام صادق عليه السّلام است در روايت هارون بن جهيم كه پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله فرمود:

ملعون است كسى كه نشيند بر سر سفره‏اى كه مى بر آن نوشند،پ و در روايت ديگر ملعون است كسى كه بدلخواه بر سر چنين سفره‏اى نشيند، و جرّاح مداينى از امام ششم عليه السّلام روايت كرده كه رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله فرمود: هر كس ايمان دارد بخدا و روز جزا نخورد بر سر سفره‏اى كه مى بر آن نوشند، روايت نخست دلالت دارد بر حرمت نشستن بر آن خواه بخورد يا نه، و روايت اخيره دلالت دارد بر حرمت خوردن از آن نشسته باشد بر آن يا نه، و نخست مورد اعتماد است چون صحيحه است و علامه آن را اجتماع بر فساد و لهو شمرده، ابن ادريس گفته: جائز نيست خوردن از خوراكى كه نافرمانى شود خدا بدان يا بر آن، و بر مدرك آن مطّلع نشديم و قياس هم باطل است و راه حكم مختلف و دليل آوردند كه برخاستن از اين خوراك مستلزم نهى از مسكر است چون رو برگردانى از كننده آن است و خوار شمردن او و براى همين است كه واجب است و تركش با ماندن بر آن حرام است، و اين دليل مورد اعتراض است زيرا نهى از منكر شرائطى دارد تا واجب باشد كه يكى‏

 

احتمال اثر بخشى در ترك منكر است،پ و مدلول روايات حرمت نشستن و خوردن در صورت مفروضه است و اگر چه نهى از منكر هم نباشد و احتمال اثر بخشى هم نرود، و نيز نهى از منكر كه منحصر ببرخاستن از سر سفره نيست بلكه مراتب معلومه تدريجى دارد و اگر برخاستن از آنها نباشد واجب نيست و اما الحاق فقاع به مى گر چه نص بخصوصى ندارد ولى روايت دارد كه چون مى است و مى نشناخته است و مى هست كه مردمش كوچك شمارند و رواست كه در اين حكم به مى پيوسته شود.

محقق اردبيلى- ره- گفته: آيا خود خوراك كه بر آن سفره است حرام است چه بخورد و چه نخورد، يا خوردن حرام است بنشيند يا نه؟

صريح صحيحه و روايت دوم حرمت جلوس است و بسا حرمت خوردن هم استفاده شود و مؤيد آنست كه در سوم بدان تصريح شده، و اما حرمت خود خوراك دانسته نشود پس چون خوردن در ظرف طلا و نقره است كه عمل خوردن حرام است نه خورده شده با احتمال حرام شدن مأكول نيز فتأمّل ولى تا بر سر اين سفره باشد و باحتمال دور تا هميشه، وانگه گفته: آيا حرمت نشستن يا خوردن بر سر چنين سفره‏اى مطلق است يا تنها در حال نوشيدن مى است يا در وضع خاص چنين مجلس كه شرب مى در آن واقع شده، اوسط متقن است و اول احوط و قوت احتمال اخير بعيد نيست پايان- و گذشت در فقه الرضا نهى از سفره‏اى كه پس از آن بر آن ميخوارى شود و نديدم كسى بدان تصريح كرده باشد و گر چه اجتناب از آن احوط است‏پ و در روايت موثقى است از عمّار ساباطى كه پرسش شد امام ششم عليه السّلام از سفره‏اى كه بر آن مست كن يا مى نوشيده شود، فرمود: آن سفره حرام است، پرسش شد اگر مردى بر سر سفره‏اى گسترده كه از آنچه دارد ميخورند ايستاده و با او مست كن است و بكسى كه بر آن سفره نشسته ننوشاند؟ فرمود خوردن از آن سفره حرام نباشد تا بر سر آن ميخوارى شود، و اگر پس از سفره فالوده آورند از آن بخور زيرا آن سفره ديگريست يعنى فالوده، گويم از

 

 

اين روايت احكامى فهميده شود كه بر شخص انديشمند نهان نباشد گر چه سندش خدشه‏اى دارد.