باب يكم- انواع شيرينها

پ‏1- در محاسن (407) بسندش تا گفته شد يا رسول اللَّه كدام نوشابه‏ها را دوستتر دارى؟ فرمود: حلواى سرد را.پ 2- و از همان (..) بسندش تا رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله كه مؤمن خوشمزه است و خوشمزه را دوست دارد و شيرينست و شيرينى دوست دارد.

و از همان: بسند ديگر مانندش آمده.پ 3- و از همان (405) بسندش تا موفق مداينى كه روزى امام هفتم فرستاد و نزد او غذا خورديم و حلوا را فراوان كرده بودند و من گفتم: چه فراوانست اين حلوا فرمود ما و شيعه هامان از شيرينى آفريده شديم و شيرينى را دوست داريم.پ 4- و از همان: بسندش از امام پنجم عليه السّلام كه هر كه حلوا دوست ندارد شراب دوست دارد.پ 5- و از همان (..) بسندش از على بن ابى حمزه كه ابى الحسن عليه السّلام فرمود: راستش ما خاندانى هستيم كه حلوا را دوست داريم و هر كه از ما حلوا نخواهد شراب خواهد فرمود: در من مايه‏ها است و من حلوا دوست دارم.پ بيان: در من مايه‏ها است، يعنى فزونيهاى پيوسته و گويا مقصود اينست كه من مالها دارم و اسراف كار نيستم در خوراك و حلوا را دوست دارم و بكار برم يا مايه‏ها از بيمارى دارم كه حلوا بسا براشان زيانى دارد و با اين حال حلوا را دوست دارم و در نسخه‏ايست كه پدرم حلوا دوست بود و گويا تصحيف است و بسا هر دو تصحيف باشند.پ 6- در محاسن (..) بسندش از يونس بن يعقوب كه در مدينه بوديم و امام ششم عليه السّلام فرستاد كه فالوده برايم بسازيد و كم بسازند و يك كاسه كوچك برايش‏

 

فرستاديم.پ 7- و از همان: بسندش از يوسف بن يعقوب كه امام ششم از فالوده خوشش مى‏آمد و چونش ميخواست ميفرمود: براى ما كمى بسازيد.پ 8- و از همان: بسندش از ابى حمزه كه كاسه نزد ابى الحسن عليه السّلام فرستادم و در آن نان شكرى بود روزى نزدش رفتم و آن كاسه در برابرش بود و كاسه‏اى خواست و شكر در آن ريخت و فرمود بيا بخور گفتم: قربانت آنچه در آن نهادند بس نيست فرمود: بخور كه خوشمزه‏اش يابى.پ 9- در محاسن: بسندش از عبد الاعلى كه با امام ششم مرغى پر از تو دلى خبيص خورديم آن را شكافتيم و خورديم.پ بيان: در قاموس گفته: خبيص را از خرما و روغن سازند و در بحر الجواهر گفته: خبيص حلوائيست كه آن را سازند يك كيلو شيره بجوشانند و چون جوش آمد يك كيلو آرد پاك در آن ريزند و آنگه جوشانند تا بوى آن برآيد و آنگه سه كيلو شكر يا عسل يا شيره انگور در آن ريزند و با آتش نرمى آن را پزند و با ملاقه زير و رو كنند تا روغن را پس دهد.پ 10- در مكارم: يكى از ياران پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله روزى برايش فالوده آورد و از آن خورد و فرمود: از چه ساخته شده؟ گفت: قربانت پدر و مادرم، روغن و عسل را در ديكچه نهيم و بر سر آتش بجوشانيم و آرد مغز گندم بر روغن و عسل ريزيم و آن را زير و رو كنيم تا بپزد و چنين شود كه بينى، فرمود: اين خوراك خوشمزه ايست و با اين حال نان گندم با سبوس ميخورد با آش كشك و مخلوط خرما و روغن و كشك ميخورد و بسا شير و خرما با هم ميخورد و ميفرمود: دو خوشمزه باشند (28).پ بيان: در بحر الجواهر گفته: حيس بفتحه ساخته از روغن و قرص نانست و شيره و بفارسى چنگال گويند:پ 11- در سرائر: بسندش از امام ششم عليه السّلام كه هر كه پر ما را دوست دارد پر زن و حلوا دوست دارد.

 

 

پ‏12- در مكارم: كه حسن بن على عليه السّلام مردى را ديد كه فالوده را بد داشت فرمود: مغز گندم است و عسل و روغن پاك، مسلمان آن را نكوهيده نكند (193).پ بيان: از حديث برآيد كه آن روز فالوده نام حلوائى بوده كه از آرد گندم و روغن و عسل سازند.پ 13- در دعوات راوندى: كه رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله فرمود: هر كه به برادرش شيرينى خوراند خدا از او تلخى مرگ را ببرد.پ 14- در دعائم: از جعفر بن محمّد عليه السّلام است كه فالوده را خوش داشت و چونش ميخواست ميفرمود كمى از آن براى ما بسازيد براى پرهيز از پرخورى آن تازيان نزند (2/ 111).پ 15- در مكارم: كه پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله فرمود: چون حلوا نهادند از آن برگيريد و ردش نكنيد (188).پ 16- در مجمع البيان: كه پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله مرغ ميخورد و فالوده و از حلواء و عسل خوشش مى‏آمد.