باب چهارم برگشت مى بسركه

پ‏1- در قرب الاسناد: 155 بسندش از على بن جعفر از برادرش كه گويد:

پرسيدمش كه مى بوده و اكنون سركه شده مى‏شود خوردش؟ فرمود: چون مست كردنش برود باكى ندارد، در كتاب المسائل: مانندش آمده جز كه پس از خورده شود آرى دارد.پ 2- در عيون (2/ 40) بسندش تا امير المؤمنين عليه السّلام كه سركه مى را بخوريد چون كرمهاى شكم را ميكشد. فرمود: سركه آن مى كه خودش تباه شد و سركه شده بخوريد، و مخوريد آنچه را شما خود تباه كنيد و بمعالجه سركه نمائيد.پ 3- در فقه الرضا (38) فرمود: عليه السّلام اگر در مى سركه ريخته شود خوردنش روا نباشد تا چند روز بر آن بگذرد و مى سركه شود و پس از آن بخور.پ 4- در سرائر (1/ 37) بسندى از ابى بصير كه پرسش شد از امام ششم عليه السّلام‏

 

از مى كه آن را با نمك و جز آن درمان كنند تا سركه شود، فرمود: باكى نيست بدرمانش، گفتم منش با گل گرفتن سر خمره‏اش درمان كردم وانگه كه سرش را باز كردم پيش از وقت مقرر يا پس از آن و باز مى بود جائز است نگهش دارم؟

فرمود: باكى ندارد تو ميخواهى مى سركه شود و قصد تو فاسد نيست.پ بيان كردنيست: بدان كه مشهور ميان فقهاء ما جواز درمان مى است بدان چه آن را ترش كند و بسركه برگرداند از اجسام پاك خواه درمان با عينى باشد پا برجا يا چيزى كه مستهلك شودپ و دليل آوردند بر آن موثقه ابى بصير را كه: پرسيدم از امام ششم عليه السّلام از مى كه در آن چيزى بكار برند تا بتر شد، فرمود: اگر آنچه در آن بكار رود از مى غلبه دارد بر آنچه براى درمانش بكار رفته باكى ندارد، زيرا ظاهرش اينست كه مقصود اينست كه اگر مى غالب باشد بر ابزار درمان و در آن مستهلك نشود تا ترديد شود كه سركه شده باكى ندارد.پ و بعموم حسنه زراره كه از امام ششم عليه السّلام پرسيدم از مى كهنه كه سركه در آن نهند، فرمود: باكى ندارد، و فتوى دادند كه درمان كردن مى براى سركه شدن مكروه است براى گفته آن حضرت عليه السّلام در روايت ابى بصير كه پرسيده بودش از مى كه در آن سركه نهند تا سركه شود، فرمود: نه، جز آنچه خودش سركه شود، و در روايت ديگر است كه باكى ندارد آنچه خودش بسركه برگشته كه در اكثر نسخه‏هاى تهذيب به قاف آمده كه برگرداندنست و در كافى به غين آمده از غلبه و آن روشنتر است، و بسا قولى است كه شرط است ابزار درمان پيش از سركه شدن مى نابود شوند زيرا با گذاشتن در آن نجس شده و با برگشت آن بسركه پاك نشود، زيرا مطهر خود مى انقلابست و آن در اين ابزار درمان وجود ندارد و اين اعتراض در ظرفش وارد نيست زيرا ظرف قابل جدائى از مى نيست و بتبع آن پاك مى‏شود چون اگر پاك نشود حكم بپاكى سركه آن ميسر نيست و گرچه بخود سركه شود، و اگر باندازه‏اى سركه در مى ريزند كه مى مستهلك شود مشهور اينست كه نه پاك است و نه حلال، شيخ در نهايه گفته، چون مى در سركه افتد استعمالش روا نباشد جز

 

اينكه خود آن مى سركه شود،پ ابن جنيد گفته: اگر آدمى مى گيرد و بر آن سركه ريزد نوشيدنش حرام است خورش كردن با آن در همان هنگام تا بگذرد زمانى كه در آن تبدل حال حاصل مى‏شود از حليت بحرمت و بر عكس، و شيخ روايت گذشته ابى بصير را كه باكى ندارد بشرط كه در آن ننهد چيزى كه آن را برگرداند تفسير كرده باينكه در آن ننهد چيزى كه بر آن غلبه كند و گمان برد كه مى هم سركه شده و هنوز سركه نشده مانند اينكه در اندكى مى سركه بسيار ريزد كه مزه سركه گيرد و هنوز اجزاء مى بجا است كه بكار بردنش روا نيست تا مدتى بگذرد كه اجزاء مى در آن سركه شود، و ابن ادريس و جز او منكر آن شدند، ابن ادريس گفته:

دليلى ندارد چون اجماعى است كه سركه بمحض آميختن با مى نجس شده و دليلى نيست كه پس از آن پاك شده باشد زيرا اجزاء مى با انقلاب بسركه پاك شوند و اما خود سركه بحال خود بماند و انقلابى ندارد تا پاك شود.

علامه- ره- در مختلف گفته: سخن شيخ دور از صواب نيست زيرا بر گرديدن مى مخلوط بسركه دليل است بر آمادگى برگشت آن بسركه و مزاج هر دو آميخته يكى است بلكه آمادگى جزء خمرى اتم است ولى جز بآميختن با سركه دانسته نشود و چون اصلى كه از آن گرفته شود برگردد برگشت آميخته هم دانسته شود، و نجاست سركه بر اثر مى است كه نابود شده و اثر آن هم كه نجاست است نابود شود چنانچه خود مى سركه شود، و استاد ما ابو على ابن جنيد بدان آگهى داده است.

شهيد ثانى- ره- گفته: قول بپاك شدن سركه پس از گذشت زمانى كه دانسته شود مى مخلوط با آن سركه شده موجه است در صورتى كه درمان را جائز شماريم و آن را پاك دانيم با بقاء عين ابزار درمان در آن زيرا سركه دست‏كم از اين اعيان ابزار درمان ندارد كه آنها را با پاك شدن خود مى بسركه شدن پاك دانند، جز اينكه اثبات اين حكم از نصّ حديث بى‏اشكال نيست، و استفاده آن از اطلاق جواز درمان خمر اعم است از صورت بقاء عين ابزار علاج پايان- من گويم قول‏

 

 

بحليت آن مطلقا دور نيست‏پ بروايت شيخ در سند صحيح از عبد العزيز بن مهتدى كه نوشتم بامام رضا عليه السّلام قربانت آب انگور مى شود و سركه و چيزى كه آن را بگرداند بر آن ريزند تا سركه شود، فرمود: باكى ندارد (تهذيب 9/ 117).