باب سوم قاووت و انواعش

پ‏1- در محاسن كه يكى نزد امام ششم عليه السّلام نام قاووت برد و آن حضرت فرمود:

همانا بوحى ساخته شده و دستور خدا است (488).پ 2- و از همان (..) بسندش (همين مضمون اخير از امام هفتم عليه السّلام روايت است).پ 3- و از همان: از امام ششم عليه السّلام كه ميفرمود: قاووت خوراك مرسلان است يا خوراك پيغمبران عليهم السّلام.پ 4- و از همان (..) از امام هشتم عليه السّلام كه قاووت نافع است براى هر چه كه بقصد آنش نوشند.پ 5- در محاسن (..) بسندش از امام ششم عليه السّلام كه قاووت گوشت روياند و استخوان سخت كند.پ 6- و از همان (..) بسندش از ابن مسكان كه شنيدم امام ششم عليه السّلام ميفرمود نوشيدن قاووت با زيت گوشت روياند و استخوان سخت كند و رخساره خرم سازد و باه را بيفزايد.پ 7- و از همان (..) بسندش از خضر كه نزد امام ششم بودم و يكى از ياران ما آمد و بآن حضرت گفت: نوزاد براى ما آيد خرد و نزار، فرمودش چه بازت دارد از نوشيدن قاووت كه استخوان سخت كند و گوشت روياند.پ در مكارم: بى‏سند مانندش را آورده (و پنج روايت بهمين مضمون آمده و در آخر آنها افزوده) هر كه 40 بامداد قاووت نوشد دو كتفش پر از نيرو گردد، و در مكارم مانندش آمده و گفته: كعبش پر از گوشت گردد و هم در كافى چنين است.پ 8- در محاسن (489) بسندش از امام ششم عليه السّلام كه سه كف قاووت خشك‏

 

در ناشتا خوردن صفراء و بلغم را برچينند تا بسا چيزى از آنها نماند.پ 9- در طبّ (67) بسندش از امام ششم عليه السّلام كه خوردن قاووت خشك در ناشتا گرمى وابخموشد و صفراء آرام كند و اگر تر كنند و نوشند اين اثر را ندارد.پ بيان: تر كنند، يعنى با روغن و زيتش بياميزند چنانچه كلينى بسند عدّه از يك مرد مروى روايت كرده كه امام رضا عليه السّلام كه نزد ما در مرو بود فرستاد و قاووت خواست و قاووت آميخته بروغن برايش فرستادند و آن را برگردانيد و بمن پيغام فرستاد كه قاووت چون خشك در ناشتا خورده شود حرارت را بنشاند و صفراء را آرام كند و چون آميخته باشد اين اثر را ندارد.پ 10- در طب (..) از امام پنجم عليه السّلام كه وه چه بزرگ است بركت قاووت چون آدمى در سيرى نوشدش گواراست و غذا را هضم كند و اگر گرسنه باشد سير كند و چه خوب توشه‏ايست قاووت براى سفر و حضر.پ 11- و از همان (..) بسندش از بكر بن محمّد كه نزد امام ششم عليه السّلام بودم و مردى بآن حضرت گفت: يا بن رسول اللَّه نوزاد ما خرد و ناتوان آيد فرمود: چه بازت دارد از قاووت بنوشش و خانواده‏ات را بفرما بنوشد كه گوشت روياند و استخوان سخت كند و براى شما نوزاد نيايد جز نيرومند.پ 12- در قرب الاسناد (31) بسندش از بكر بن محمّد ازدى كه عبد السّلام نزد امام صادق عليه السّلام آمد و گفت: مردى گاوى را با تبر زده و كوبيده و سرش را بريده و پاسخى باو نفرستاد، و سعيده را خواست و باو فرمود: اين مرد نزدم آمد و گفت:

تو نزد من فرستادى در باره مردى كه گاو را با تبر زده، پس اگر خون معتدل روان شود بخوريد و بخورانيد و اگر بسختى و كندى در آيد نزديكش نرويد، گويد: آن غلام را گرفت تا بزندش، و امام باو پيغام داد قاووتش نوشان كه گوشت روياند و استخوان سخت كند.پ 13- در احتجاج (227) از امام رضا در مناظره او با سران ملل است كه چون آن حضرت خواست نزد مأمون رود وضوى نماز گرفت و قاووت نوشيد و بما هم‏

 

نوشانيد الخبر.پ 14- در محاسن (489) بسندش از امام ششم عليه السّلام كه قاووت خشك سفيده را ببرد، بيان: سفيده يعنى پيسى و سفيده چشم دور از باور است.پ 15- در محاسن (..) بسندش از امام ششم عليه السّلام كه قاووت صفراء و بلغم را بكلى بركند و 70 نوع بلا را بگرداند.پ 16- در محاسن (..) بسندش از امام هفتم كه چون قاووت را شسته باشى هفت بار و از ظرفى بظرف ديگرش بگردانى تب را ببرد و نيرو بساقها و گام فرو آورد، در مكارم: از امام رضا عليه السّلام مانندش آمده است.پ بيان: گردانيدن از ظرفى بظرفى براى خوب شستن دانه است پيش از كوبيدن يا پس از آنست براى گرد گرفتن و پاك كردن دردش.پ 17- در محاسن (490) بسندش از حماد بن عثمان كه شنيدم امام ششم ميفرمود: درون تبدار را از قاووت پر كنيد، سه بارش بشوئيد و آنگاه باو دهيد بنوشد و در حديث ديگر از ظرفى بظرفى گردانده شود.پ در مكارم (24) مانندش آمده، تا گفته هفت بارش بشويند و آنگهش بنوشانند.پ 18- در محاسن (..) بسندش تا امام ششم عليه السّلام كه بهترين سحرى شماها قاووتست و خرما، و بسند ديگر هم آمده و در مكارم هم مانندش آمده،پ و محاسن در حديث ديگر گفته: چه خوب خوراكيست قاووت.پ 19- و از همان (..) بسندش از محمّد بن عمرو كه شنيدم امام رضا عليه السّلام ميفرمود:

چه خوب خوراكى است قاووت اگر گرسنه باشى نگهت دارد و اگر سير باشى خوراكت را هضم كند، و بسند ديگر از ابى الحسن مانندش آمده.پ 20- و از همان: بسندش تا پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله كه قاووت بادام با شكر طبرزد براش آوردند و فرمود: خوراك خوشگذرانها است پس از من.پ بيان: مترف به جبار هم گويند.

 

پ‏21- در مكارم (219) بسندى از امام چهارم عليه السّلام كه درون تبدار را با قاووت و عسل بيالائيد سه بار و از ظرفى بديگرى شود و به تبدار نوشانند كه تب گرم را ببرد، و جز اين نيست كه بوحى ساخته شده،پ از ابن كثير است كه شكمروه گرفتم و امام ششم فرمود: قاووت گاورس با آب زيره بخورم و خوردم و شكمم بند آمد و خوب شدم،پ و احمد بن يزيد گفت: چون يكى از اهل خانه را مار و يا كژدم ميگزيد ميگفت: قاووت سيبش بنوشانيد،پ و از ابن بكير است كه خوندماغ شدم و از امام ششم عليه السّلام در اين باره پرسيدند، فرمود قاووت سيبش دهيد و خون بند آمد.پ بيان: بند آمدن خون گويا براى خنكى و قابضى او است و بريدن صفراء و دفع زهر براى اينكه قلب را نيرو دهد و روح را و جلو اثر آن را بگيرد.پ 22- در كافى (6/ 307) بسندش از سيف خرما فروش كه يكى از يارانمان در مكه بيمار شد و سرسام گرفت و من نزد امام ششم عليه السّلام رفتم و گزارش دادم بمن فرمود: باو قاووت جو بنوشان كه خوب شود ان شاء اللَّه و آن غذاى شكم بيمار است گفت دو روز يا دو بار بيشتر نشد كه باو اين قاووت را نوشانديم و يار ما خوب شد در مكارم بطور اختصار مانندش آمده.پ بيان: در قاموس گفته: سرسام درديست كه هذيان آورد، در بحر الجواهر است كه شيخ نجيب الدين گفته: سرسام ورمى است كه در پرده ميان جگر و معده رخ دهد، نفيس الدين گفته او با ديگران در تعريف اين بيمارى مخالفت كرده زيرا همه اتفاق دارند كه سرسام يك ورمى است در خود پرده پهنى كه ميان دل است و معده و پرده ميان معده و كبد را كسى نگفته از فضلاء جز طبرى پايان و مناسب بودن قاووت جو براى سرسام روشن است، زيرا در سرسام گرمى چيره‏اى باشد و قاووت جو بسيار خنك است، و اينكه فرمود: آن غذاء است، گويا اشاره است بدان چه پزشكان گفتند كه درمان با غذا بهتر است از درمان با دارو، يا اينكه پس از او خوراكى لازم نباشد، تخصيص آن به بيمار براى اينست كه غذايش كمتر

 

از تندرست است و گفتند مقصود اينست كه خون پديد كند.پ 23- در كافى: (6/ 307) بسندش از امام ششم عليه السّلام كه قاووت عدس تشنگى برد و معده را نيرو دهد و درمان 70 درد شود، و صفراء را بخموشد و درون را خنك كند و خود در سفر بهمراه داشت و پر ميفرمود بكسى كه خونش ميجوشيد قاووت عدس نوشد كه جوشش خون را آرام كند و گرمى را خاموش، در مكارم (221) مانندش آمده.پ 24- در كافى (..) بسندش از على بن مهزيار كه كنيزش دچار خونريزى حيض شد و بند نيامد تا نزديك مرگ رسيد و ابى جعفر عليه السّلام باو فرمود: قاووت عدس نوشد و نوشيد و خون بريد و به شد، در مكارم .. بسندش مانندش آمده.

روشنكرد نيست: بسا بردن تشنگى كه در خبر نخست است براى خنك كردن آنست و گرمى نشانى و نيرو دادن بمعده در آنگاهست كه سستى آن از گرمى و رطوبت است و براى خموش كردن صفراء و گرمى دو راه گفتند: يكى از راه خنك كردن در مزاجهاى گرم و ديگرى از راه سفت كردن خون و آرام كردن تنديش تا روانى و ريزش آن در رگها كند شود و از اين راه است كه خون حيض را چنانچه در خبر دوم آمده ميبرد.

من گويم: از كلينى برآيد كه قاووت مطلق را در اخبار بقاووت گندم تفسير كرده و آنجا كه گفته باب اسوقه و فضل سويق حنطه و همه اخبار مطلق را در اين باب آورده، و شهيد- ره- در دروس در باره قاووت اخبار فراوانى آورده و گفته:

كلينى آنها را بقاووت گندم تفسير كرده، نگارنده بحر الجواهر گفته: قاووت از هفت چيز سازند: گندم، جو، بار درخت سدر، سيب، كدو، دانه اناره و دانه غبيراء (سنجد) و همه آنها طبع را بندند وقى و جوشش صفرائى را ببرند و ترى معده را بخشكانند و اگر قاووت جو را با آب و كمى شير و تخم خشخاش بو داده كوبيده آميزند براى تركيده‏ها خوبست و گزش را آرام كند و خواب آورد پايان‏پ ابن بيطار بنقل از رازى گفته: هر قاووت هم آهنگ مايه آنست قاووت جو سردتر

 

از قاووت گندم است و هر دو نفخ دارند و بكندى از معده فرو آيند، و اگر خوب با آب جوشيده شوند و با پارچه تنگى تصفيه شوند كه آب ده باشد و فشار داده شوند تا در آن حلّ شوند و با شكر و آب خنك نوشيده شوند نفخ آنها كم شود و در معده روانتر گردند و براى گرما زده‏هاى تند نوشيدن آن ناشتا در تابستان سودمند است و از تبها و بيماريهاى گرمائى جلو گيرند و اين از سودهاى كلان آنها است.

 

و كسى كه آن را نوشد نشايد در آن روز ميوه‏هاى تر و خيار و سبزى بسيار خورد ولى مزاجهاى سرد و كسانى كه نفخ شكم دارند و درد پشت و مفاصل كهنه و پيران و سرد مزاجان را نشايد كه البته گرد قاووت گردند و اگر بدان ناچار شوند بايد آن را با آب گرم چند بار بشويند و با شكر و عسل بياميزند و با زيت و روغن دانه سبز و روغن گردو بيالايند، قاووت جو گر چه خنك‏تر از قاووت گندم است ولى چون قاووت گندم بيشتر آب ميخورد خموش كردن و خنك كردن آن براى تن بيشتر است و بويژه كه مرطوبتر است و سود بيشتر دارد براى كسى كه نياز برطوبت دارد و قاووت جو سودمندتر است براى كسى كه به خموش كردن حرارت و خشكى نياز دارد مانند مردم تنومند پرگوشت و خون ولى آنها كه پيكر كم گوشت نازك دارند همان نخستها باشند، و قاووتهاى ديگر دارو باشند نه غذاء چنانچه قاووت ميوه سدر و قاووت سيب و دانه انار ترش براى بستن شكمروه حار است و قاووت خرنوب و غبيراء (سنجد) براى بستن طبع.پ 25- در كافى (6/ 307) بسندش كه ابى الحسن عليه السّلام از خراسان براى مدينه نوشت بامام نهم قاووت و شكر ندهند كه براى مردها بد است و سيارى بنقل از ابى عبيد اللّه آن را تفسير كرده كه چون از بس سرد است از مردان نيروى جماع را ميبرد.