گرفتارى‏هاى مؤمن

پ‏1- حضرت صادق عليه السّلام فرمود: مرض پيسى مانند لعنت است، و لذا در ميان ما و فرزندان ما و شيعيان ما اين مرض نيست.پ در روايت ديگرى آمده كه معاويه بن عمار گفت: حضرت صادق عليه السّلام فرمود:

اگر مؤمن در دنيا از گرفتارى در امان نباشد، در آخرت از كورى و شقاوت در امان خواهد بود.پ 2- حضرت صادق عليه السّلام از پدرانش عليهم السّلام روايت مى‏كند كه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله فرمود: اسلام در آغاز غريب بود و بار ديگر هم غريب خواهد شد، و خوشا بحال غرباء گفته شد يا رسول اللَّه اين غريبان چه افرادى هستند فرمود: آنها كسانى هستند هر گاه مردم فاسد گردند جامعه را به صلاح دعوت مى‏كنند.

مؤمن هرگز در وحشت و تنهائى نيست، هر گاه مؤمنى در غربت بميرد فرشتگان براى او گريه مى‏كنند و براى او طلب مغفرت مى‏نمايند، و اين براى مؤمنى است كه غريب بميرد و گريه‏كننده نداشته باشد، در قبر او نورى خواهد بود كه از محل دفنش تا مسقط الرأس او را روشن خواهد كرد.پ 3- هشام بن سالم از حضرت صادق عليه السّلام روايت مى‏كند كه فرمود: پيامبران بيش از همه در معرض گرفتارى هستند، بعد كسانى كه به آنها نزديك مى‏باشند و راه آنها را مى‏روند، و بعد كسانى كه در رتبه و مقام به آنها پيوستگى دارند و از اخيار بشمار مى‏روند.پ 4- ناجيه گويد: به حضرت باقر عليه السّلام عرض كردم مغيره مى‏گويد: مؤمن مبتلا به جذام و برص نمى‏گردد و او از اين گونه سخنان بر زبان جارى مى‏كند، فرمود:

مگر او از صاحب يس غفلت دارد كه دست او منقبض و از كار افتاده بود.

 

پ‏من گويا هم اكنون او را مى‏نگرم كه با انگشتان ناقصش نزد قومش آمد و آنها را بيم داد و بار ديگر بطرف آنها برگشت و بدست قومش كشته شد، بعد فرمود:

مؤمن به هر بيمارى گرفتار مى‏گردد و هر بلائى به سرش مى‏آيد و به هر وسيله‏اى مى‏ميرد، ولى خود را نمى‏كشد.پ 5- حضرت صادق عليه السّلام فرمود: خداوند مؤمن را به هر مصيبتى گرفتار مى‏كند، و با هر سببى او را از دنيا مى‏برد، ولى عقلش را از او سلب نمى‏كند، مگر مشاهده نمى‏كنيد كه شيطان بر ايوب و اموال و دارائى و زن و فرزندان او مسلط شد، ولى بر عقلش نتوانست تسلط پيدا كند، عقل او برايش ماند تا بوسيله آن خداوند يكتا را بشناسد.پ 6- عبد الرحمن بن حجاج گويد: نزد حضرت صادق عليه السّلام از گرفتاريهاى مؤمن سخن به ميان آمد، امام عليه السّلام فرمود: از حضرت رسول صلّى اللَّه عليه و اله سؤال شد كداميك از مردم در دنيا بيشتر گرفتار هستند.

رسول خدا فرمود: پيامبران و بعد كسانى كه با آنها نسبت دارند، و مؤمن به اندازه ايمان و حسن عملش گرفتار مى‏شود، هر كس ايمانش درست و حسن عملش ثابت شد گرفتاريهاى او هم سخت‏تر مى‏گردد، و هر كس ايمانش سست و اعمالش ناچيز باشد گرفتاريهاى او هم كم مى‏باشد.پ 7- زيد شحام گويد: حضرت صادق عليه السّلام فرمود: پاداش بزرگ با گرفتاريهاى بزرگ همراه مى‏باشد، خداوند هيچ ملتى را دوست نمى‏دارد مگر اينكه آنها را گرفتار مى‏سازد.پ 8- ابو بصير از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده كه فرمود: خداوند متعال در زمين بندگانى كه از مخلصين هستند، و هر گاه از آسمان هديه‏اى بفرستد از آنها منحرف مى‏كند و به ديگران مى‏دهد. و اگر گرفتارى بفرستد متوجه آنان مى‏كند.پ 9- حسين بن علوان گويد: حضرت صادق عليه السّلام در حالى كه سدير هم در محضر او بودند فرمود: خداوند هر گاه بنده‏اى را دوست بدارد او را در گرفتارى فرو مى‏برد و ما و شما اى سدير شب و روز در گرفتارى هستيم.

 

پ‏10- حماد از پدرش روايت مى‏كند كه ابو جعفر عليه السّلام فرمود: خداوند تبارك و تعالى هر گاه بخواهد بنده‏اى را دوست بدارد او را در گرفتاريها و مشكلات فرو مى‏برد و ناراحتيها مانند باران بر او فرو مى‏ريزند، هر گاه براى رفع پريشانى دعا مى‏كند خداوند پاسخ او را مى‏دهد و مى‏فرمايد: من توانايى دارم خواسته تو را اجابت كنم ولى اگر صبر كنى و به آنچه در آخرت برايت فراهم كرده‏ام بهتر است.پ 11- زيد زراد از حضرت صادق عليه السّلام روايت مى‏كند كه فرمود: رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله فرمودند، گرفتاريهاى بزرگ پاداشهاى بزرگ را در پى دارد، و هر گاه خداوند بنده‏اى را دوست بدارد براى او گرفتاريهاى بزرگ فراهم مى‏كند، هر كس صبر كند خداوند را از خود راضى مى‏نمايد و هر كس بى‏تابى كند خداوند را به خشم مى‏آورد.پ 12- جابر بن يزيد گويد: حضرت باقر عليه السّلام فرمود: مؤمن در دنيا به اندازه ايمانش مورد ابتلاء قرار مى‏گيرد.پ 13- محمد بن بهلول عبدى گويد: امام صادق عليه السّلام فرمود: مؤمن همانند كفه ترازو مى‏باشد هر چه ايمانش زياد گردد گرفتاريهايش هم زياد مى‏شود.پ 14- محمد بن مسلم گويد: از امام صادق عليه السّلام شنيدم مى‏فرمود: مؤمن چهل روز بر او نمى‏گذرد مگر اينكه حادثه‏اى برايش پيش مى‏آيد كه او را محزون مى‏كند تا او متذكر شود و استغفار كند.پ 15- عبيد بن زرارة گويد: از حضرت صادق عليه السّلام شنيدم مى‏فرمود: مؤمن در نزد خداوند بالاترين مقام را دارد، و اين سخن را سه بار تكرار كردند، و بعد او را گرفتار مصيبت مى‏كند و اعضاء و جوارحش يكى پس از ديگرى از هم قطع مى‏گردد ولى او با همه اين گرفتاريها در اين مصائب صبر مى‏كند.پ 16- فضيل بن عثمان گويد: حضرت صادق عليه السّلام فرمود: در بهشت مقامى هست كه بنده به آن نمى‏رسد مگر اينكه گرفتار بيمارى در بدن خود شود.پ 17- عبد اللَّه بن ابى يعفور گويد: از درد و رنج خود به حضرت صادق عليه السّلام شكايت كردم فرمود: اى بنده خدا اگر مؤمن بداند پاداش صبر بر مصائب چيست،

 

آرزو مى‏كرد بدنش با مقراضى از هم جدا مى‏شد.پ 18- يونس بن رباط گويد: از حضرت صادق عليه السّلام شنيدم فرمود: اهل حق هميشه در سختى و مصيبت هستند، ولى اين مدت بسيار كم است و آنها بعد از اين در آسايش و راحتى طولانى خواهند بود.پ 19- حمران روايت مى‏كند كه امام باقر عليه السّلام فرمود: خداوند مؤمن را با گرفتارى مورد عنايت قرار مى‏دهد همان گونه كه مردى خانواده‏اش را مورد محبت قرار مى‏دهد، و خداوند مؤمن را از رسيدن به دنيا نگهدارى مى‏كند همان گونه كه طبيب مريض را از بيمارى حفظ مى‏نمايد.پ 20- محمد بن بهلول عبدى گويد: از حضرت صادق عليه السّلام شنيدم فرمود:

خداوند مؤمن را از گرفتاريها و فتنه‏هاى دنيا در آسايش قرار نداده است، ولى او را از كورى دنيا و بد فرجامى در آخرت حفظ كرده است.پ 21- ابو داود مسترق از حضرت صادق عليه السّلام روايت مى‏كند كه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله براى خوردن غذا به جايى دعوت شده بودند، هنگامى كه وارد منزل شدند ديدند مرغى بالاى ديوار تخم گذاشته و اين تخم روى يك ميخ قرار گرفته است، بدون اينكه سقوط كند و بشكند رسول خدا از اين جريان در شگفت شدند.

مرد ميزبان گفت: از اين تخم مرغ و عدم سقوط او در شگفت شديد، من تاكنون هرگز گرفتار مصيبت و نقصان نشده‏ام، در اين هنگام رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله از منزل آن مرد بيرون شدند و از طعام او نخوردند، فرمود: هر كس گرفتار مصيبت نشود، خداوند به او نيازى ندارد.پ 22- ابو بصير از حضرت صادق عليه السّلام روايت مى‏كند كه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله فرمودند: خداوند به كسى كه در مال و بدنش آسيب نبيند نيازى ندارد.پ 23- سليمان بن خالد از حضرت صادق عليه السّلام روايت مى‏كند كه فرمود: بنده در نزد خدا مقام و مرتبه‏اى دارد، او به آن مقام نخواهد رسيد مگر اينكه نقصان در مال و يا بدنش پديد آيد.پ 24- ابو اسامه گويد: حضرت صادق عليه السّلام فرمود: خداوند متعال مى‏فرمايند:

 

اگر بنده مؤمن در دلش ناراحتى پيدا نمى‏شد سر كافر را با آهن محكم مى‏بستم تا هرگز دردسرى برايش پيش نيايد.پ 25- ابو بصير گويد: امام صادق عليه السّلام فرمودند: رسول اكرم صلّى اللَّه عليه و اله فرمود: مثل مؤمن مانند ساقه گياه مى‏باشد و بادها آن را به اين طرف و آن طرف مى‏برند، و مؤمن نيز گرفتار بيمارى‏ها و دردهاست، ولى منافق مانند پاره‏اى از آهن است كه چيزى آن را از بين نمى‏برد تا آنگاه كه مرگ بيايد و او را درهم شكند.پ 26- مسعدة بن صدقه گويد: حضرت صادق سلام اللَّه عليه فرمود: رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله فرمودند: اى اصحاب من هر مالى كه زكاة آن داده نشود ملعون است و هر بدنى كه در مدت چهل روز تزكيه نشود آن هم ملعون است، ياران رسول گفتند:

تزكيه مال را دريافتيم بفرمائيد تزكيه بدن چيست.

رسول اكرم صلّى اللَّه عليه و اله فرمود: زكاة بدن آن است كه براى آن ناراحتى پيدا شود امام فرمود: در اين هنگام چهره اصحاب متغير شد و از شنيدن اين سخن پريشان شدند، رسول خدا هنگامى كه ناراحتى آنها را در چهره‏ها مشاهده كردند فرمودند مى‏دانيد مقصود من از اين سخن چه بود.

پاسخ دادند يا رسول اللَّه ما مقصود و نيت شما را درك نكرديم، فرمود:

مقصود من از آفت بدن آنست كه پاى كسى خدشه‏اى ببيند و پوست آن كنده شود، و يا پايش به سنگى بخورد و يا بر زمين بيفتد و يا مختصرى بيمار گردد و خارى در پايش فرو رود، و چيزهائى مانند اينها مانند درد چشم.پ 27- ابن بكير گويد: از حضرت صادق عليه السّلام سؤال كردم آيا مؤمن مبتلى به جذام و برص و مانند اينها مى‏شود، فرمود: گرفتارى و مصيبت براى مؤمن پيش مى‏آيد.پ 28- حلبى گويد: حضرت صادق عليه السّلام فرمود: مؤمن در نزد خداوند بسيار گرامى و عزيز است و اگر از خداوند بخواهد بهشت را به او عطا كند خواهد داد، بدون اينكه از وى چيزى كاسته شود، و اگر كافر همه دنيا را طلب كند خداوند به خاطر پستى و حقارت دنيا همه جهان را به او مى‏دهد بدون اينكه از ملكش چيزى‏

 

ناقص گردد.پ خداوند متعال مؤمن را با گرفتارى‏ها و مصيبت‏ها مورد تفقد و نوازش و مرحمت قرار مى‏دهد همان گونه كه مسافران براى خانواده‏هاى خود تحف و هدايا مى‏آورند، خداوند دنيا را از بنده مؤمن خود نگه مى‏دارد همان گونه كه طبيب بيمارى را از شخص دفع مى‏كند.پ 29- حضرت رضا عليه السّلام از پدرانش عليهم السّلام روايت مى‏كند كه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله فرمودند: از حالا تا روز قيامت هيچ مؤمنى نخواهد بود مگر اينكه همسايه‏اى او را اذيت مى‏كند.پ 30- سماعه گويد: حضرت صادق عليه السّلام فرمود: در كتاب على عليه السّلام آمده كه پيامبران بيش از همه گرفتار مصيبت مى‏گردند و بعد اوصياء و پس از آن كسانى كه به آنها نزديك‏ترند و مؤمن هم به اندازه كارهاى نيكش گرفتار مى‏شود، هر كس دينش درست و اعمالش نيك باشد گرفتاريش بيشتر خواهد شد.

خداوند متعال دنيا را براى هيچ مؤمنى پاداش عمل قرار نداده است، او براى هيچ كافرى هم دنيا را محل عقوبت ننموده است، و هر كس در دينش سست و در كارهاى نيك ضعيف باشد گرفتاريهايش كم مى‏گردد، ابتلاء و مشقت زودتر به مؤمن مى‏رسد تا باران به زمين‏هاى پست و كودال‏ها.پ 31- يونس بن عمار گويد: به حضرت صادق عليه السّلام عرض كردم اين بيمارى كه در چهره‏ام ظاهر شده مردم خيال مى‏كنند كه خداوند به هر بنده‏اى كه نياز ندارد او را به اين درد مبتلا مى‏كند، امام عليه السّلام فرمود: مؤمن آل فرعون هم دستش معيوب بود ولى با همه آنها تبليغ دين مى‏كرد.

بعد فرمود: هر گاه ثلث آخر شب شد برخيز و وضوء بگير و خود را براى نماز آماده كن، و هنگامى كه به سجده آخر در ركعت اولى رسيدى در سجده بگو: يا على يا عظيم، يا رحمان يا رحيم، يا سامع الدعوات يا معطى الخيرات صل على محمد و آل محمد و اعطنى من خير الدنيا و الآخرة ما أنت اهله و اصرف عنى من شر الدنيا و الآخرة ما أنت أهله و اذهب عنى هذا الوجع فإنه قد غاظنى و أحزننى.

 

در خواسته خود از خداوند كوشش كن، يونس گويد: من اين دعا را خواندم و هنوز به كوفه نرسيده بودم كه بيمارى من بر طرف شد.پ 32- زرارة بن اوفى گويد: خدمت حضرت سجاد عليه السّلام رسيدم فرمود: اى زرارة مردمان زمان ما بر شش نوع هستند: شير، گرگ، روباه، سگ، خوك و گوسفند، امّا شيران امراء و رهبران و سلاطين دنيا هستند كه هر كدام مى‏خواهند بر ديگرى غلبه كنند و خود هرگز مغلوب نگردند.

امّا گرگ‏ها تجّار و بازرگانان هستند كه هنگام خريدارى جنسى تا مى‏توانند از آن عيب مى‏گيرند و هنگامى كه مى‏خواهند همان جنس را بفروشند از آن تعريف مى‏كنند.

امّا روباه اين جماعتى هستند كه لباس دين و مذهب را در بر كرده و دين را وسيله زندگى و معاش قرار داده‏اند، و در زبان مى‏گويند آنچه را كه در دل به آن اعتقاد ندارند.

امّا سگ آن افرادى هستند كه با زبان خود مردم را گاز مى‏گيرند، و مردم از شر زبان آنها از آنان دورى مى‏كنند و فرار مى‏نمايند.

امّا خوك اين پليدان مخنث مى‏باشند كه به هر كار زشتى آنها را دعوت كنند، اجابت مى‏نمايند و از هر فسادى روى گردان نيستند.

امّا گوسفند كسانى هستند كه موهاى آنها را مى‏كنند و گوشت آنها را مى‏خورند و استخوانهاى آنها را مى‏شكنند اينك گوسفند در بين شير، روباه، گرگ، سگ و خوك چه كارى مى‏تواند بكند.پ 33- ابو خالد برقى گويد: حضرت صادق عليه السّلام فرمود: رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله فرمودند: خداوند متعال مى‏فرمايد: اگر از بنده مؤمن خود شرم نداشتم جامه پاره‏اى به او نمى‏دادم كه خود را به آن بپوشاند، و هر گاه ايمان او كامل شد او را به ضعف مبتلا مى‏كنم و روزى وى را كم مى‏نمايم.

اگر دل او تنگ شد و از ضعف و دست تنگى اظهار ناراحتى كرد بار ديگر هر چه را كه از وى گرفته بودم به او بر مى‏گردانم، و اگر صبر كرد به وجود او به‏

 

ملائكه افتخار مى‏كنم، آگاه باشيد كه من على را براى مردم علم هدايت قرار دادم هر كس از وى پيروى كند راه حق را پيدا مى‏كند و هر كس او را ترك گويد گمراه مى‏شود، مؤمنان او را دوست مى‏دارند و منافقان او را دشمن هستند.پ 34- ابن نباته گويد: نزد على عليه السّلام نشسته بودم كه مردى خدمت آن جناب رسيد و گفت: يا امير المؤمنين سوگند به خداوند من در نهان تو را دوست مى‏دارم همان گونه كه در آشكارا به تو علاقه دارم، راوى گويد: على عليه السّلام در اين هنگام با چوبى كه در دست داشت مدتى متوجه زمين شد.

بعد از آن سر خود را بلند كرد و گفت: راست مى‏گوئى طينت ما از يك طينت مرحومه آفريده شده است، و خداوند در روزى كه از آنها پيمان مى‏گرفت از ما هم پيمان گرفته است كسى از آن طينت نمى‏تواند خود را كنار بكشد و كسى توانائى ندارد خود را در آن وارد نمايد، و تا روز قيامت اين جريان ادامه خواهد داشت.

اينك كه در نهان و آشكار مرا دوست دارى بايد جامه فقر و تهيدستى را براى خود تهيه كنى، و من از رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله شنيدم فرمود: فقر و نادارى براى دوستانت از سرازير شدن سيل از بالاى كوه‏ها به رودخانه‏ها و دره‏ها بيشتر سرعت دارد.پ 35- ابو حمزه از حضرت صادق عليه السّلام روايت مى‏كند كه فرمود: اگر مؤمنى در بالاى كوهى زندگى كند خداوند كسى را مى‏فرستد تا او را آزار رساند و در نتيجه وى را پاداش دهد.پ 36- حضرت سيد الشهداء عليه السّلام مى‏فرمايد: رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله فرمودند: من و پيامبران و مؤمنان قبل از من همواره به آزار و اذيت مردم مبتلا بوديم، و اگر مؤمنى بالاى كوهى زندگى كند خداوند كسى را مى‏فرستد تا وى را آزار دهد و در برابر به آن مؤمن پاداش عطا مى‏كند.پ على عليه السّلام فرمود: من همواره مظلوم بودم و از هنگامى كه مادرم مرا به جهان آورده مورد ظلم قرار گرفته‏ام، گاهى برادرم عقيل چشمش درد مى‏كرد، هنگامى مى‏خواستند دارو در ديدگان او بچكانند عقيل مى‏گفت تا در چشم على دارو

 

نريزيد نمى‏گذارم در ديدگان من چيزى بريزيد، آنها هم به ديدگان سالم من دارو مى‏ريختند.پ 37- معاوية بن عمار گويد: حضرت صادق عليه السّلام فرمود: صاعقه به مؤمن اصابت نمى‏كند مردى گفت: ما در مسجد الحرام بوديم و شخصى را صاعقه گرفت در حالى كه او نماز اداء مى‏كرد، امام فرمود: آن شخص كبوتران حرم را هلاك مى‏كرد،پ در يك روايت ديگر فرمود: صاعقه به مؤمن و كافر اصابت مى‏كند ولى به ذاكر صدمه نمى‏زند.پ 38- محمد بن قيس گويد: از حضرت صادق عليه السّلام شنيدم مى‏فرمود: دو فرشته از آسمان پائين مى‏آمدند و در هوا با هم برخورد كردند، يكى از آنها گفت: براى چه بطرف زمين مى‏روى، گفت: خداوند به من امر كرده است تا به كنار درياى ايله بروم و يك ماهى را براى يكى از جباران بطرف ساحل سوق دهم.

يكى از جباران مى‏خواهد يك ماهى بخورد و صيادى را فرستاده تا براى او ماهى صيد كند من مأمور هستم كه ماهى مورد نظر او را به دام صياد هدايت كنم تا آن را صيد كند و براى آن جبار ببرد، و آن جبار سركش به اين آرزوى خود هم برسد و از آن ماهى بخورد.

آن فرشته ديگر از رفيقش پرسيد شما براى چه بطرف زمين مى‏رويد گفت:

داستان من از اين شگفت انگيزتر است، يكى از مؤمنان كه هميشه روزه مى‏گيرد و نماز مى‏گذارد و با صداى خوشى كه معروف همه هست دعا مى‏خواند مرا فرستاده تا ديگ غذاى او را كه اكنون در حال پختن است و مى‏خواهد با آن افطار كند بر زمين بريزم، تا مؤمن بهتر از آزمايش درآيد.پ 39- سفيان بن سمط گويد: حضرت صادق عليه السّلام فرمود: هر گاه خداوند به بنده نظر خيرى داشته باشد اين است كه هر گاه آن بنده مرتكب گناهى شد خداوند او را گرفتار مصيبتى مى‏كند و توبه را به ياد او مى‏آورد، و هر گاه بخواهد بنده‏اى را گرفتار كند او مرتكب گناه مى‏گردد و خداوند به او نعمت مى‏دهد و او توبه و استغفار را فراموش مى‏كند و در آن نعمت غرق مى‏شود.

 

اين است معنى آيه شريفه: سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُونَ*، يعنى به آنها نعمت مى‏دهيم و آنها به نعمت مشغول مى‏گردند و خداوند را فراموش مى‏كنند و به گناه و فساد آلوده مى‏شوند و توبه و انابه و بازگشت به خدا را از ياد مى‏برند.پ 40- سعيد بن مسيب گويد: از حضرت سجاد عليه السّلام سؤال كردم تفسير آيه شريفه: لَوْ لا أَنْ يَكُونَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً چيست فرمود: مقصود در اينجا امت محمد صلّى اللَّه عليه و اله مى‏باشند كه اگر آنها همگان بدين واحد و كفر گرايش پيدا نمى‏كردند ما براى آنها كه خدا را ناسپاسى مى‏كنند خانه‏هائى قرار مى‏داديم كه سقف آنها از طلا بود.

اگر خداوند اين وضع را براى امت محمد صلّى اللَّه عليه و اله پيش مى‏آورد و مؤمنان از اين جهت ناراحت و محزون مى‏شدند، و غم و اندوه آنان را فرا مى‏گرفت به طورى كه خود را از مردم دور مى‏كردند و با آنها ازدواج و زناشوئى نداشتند و از اموال آنان ارثى برنمى‏داشتند.پ 41- امير المؤمنين عليه السّلام فرمود: هر يك از شيعيان كه مرتكب گناهى شود و يكى از منهيات را انجام دهد قبل از اينكه مرگش فرا رسد گرفتار مصائب و مشكلاتى مى‏شود كه در اثر آن گناهانش پاك مى‏گردد.

اين مصائب ممكن است در امور مالى باشد و يا يكى از فرزندانش را از دست بدهد و يا خود بيمار گردد، اين گونه افراد هنگامى كه به جوار رحمت حق مى‏روند گناهى ندارند، و اگر در زندگى گناهى از آنها بماند آن هم در هنگام مرگ با جان دادن سخت از بين مى‏رود.پ 42- حضرت صادق عليه السّلام فرمود: امير المؤمنين عليه السّلام به عبد اللَّه بن يحيى فرمودند سپاس و ستايش مخصوص خداوندى است كه شيعيان ما را در دنيا با گرفتارى و محنت از گناهان پاك ساخت تا عبادت و اطاعت آنها سلامت بماند، و مستحق ثواب و پاداش خود باشند، عبد اللَّه گفت: ما در دنيا فقط مجازات گناهان خود را خواهيم ديد.

على عليه السّلام فرمود: آرى مگر نشنيدى كه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله فرمود: دنيا براى مؤمن زندان و براى كافر بهشت است، خداوند متعال شيعيان ما را در دنيا از

 

گناهان پاك مى‏كند و آنها را به گرفتاريها و محنت‏ها دچار مى‏سازد و مورد رحمت و آمرزش قرار مى‏دهد، و آنان را بدون گناه از جهان مى‏برد.پ خداوند متعال در قرآن مجيد مى‏فرمايد: وَ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ وَ يَعْفُوا عَنْ كَثِيرٍ، آنها وارد قيامت مى‏شوند در حالى كه عبادت و طاعت زيادى دارند، ولى دشمنان آل محمد عليهم السّلام پاداش عبادت خود را در دنيا مى‏گيرند، اگر چه عبادت آنها داراى وزن و اخلاص نيست.

دشمنان آل محمد عليهم السّلام هنگامى كه وارد قيامت مى‏شوند گناهان و بغض آنها به آل محمد به آنها حمله مى‏كنند و آنها را به آتش مى‏اندازند، از محمد صلّى اللَّه عليه و اله شنيدم مى‏فرمود: در گذشته شما دو مرد بودند يكى از آنها مؤمن و ديگرى كافر كه با دوستان خدا عداوت آشكار داشت و با دشمنان پروردگار دوستى مى‏كرد و هر يك از آنها در گوشه‏اى حكومت مى‏كردند.

مرد كافر ميل به خوردن يك ماهى در غير فصل صيد آن نمود، زيرا ماهى مورد علاقه او در آن فصل در قعر دريا زندگى مى‏كرد و امكان صيد آن نبود، اين مرد كافر كه بيمار بود پزشكان گفتند از اين دنيا ميروى و در صورتى كه ماهى مورد نظر پيدا شود شفا پيدا مى‏كنى، و ماهى هم بدست نمى‏آيد.

در اين هنگام خداوند فرشته‏اى را مبعوث فرمود تا به دريا برود و آن ماهى را براى صيد بطرف ساحل هدايت كند، او هم رفت و آن ماهى را بسوى ساحل هدايت كرد و صيادان ماهى را صيد كردند و براى آن حاكم كافر آوردند و او از آن ماهى خورد بهبودى يافت و باز چند سال بر كشورش حكومت كرد.

بعد از مدتى سلطان مؤمن بيمار شد، بيمارى او در هنگامى كه نوع آن ماهى هميشه در كنار رودخانه‏ها زندگى مى‏كردند و به آسانى قابل صيد بودند، بيمارى اين حاكم مؤمن هم مانند بيمارى آن حاكم كافر بود و با خوردن آن ماهى بيمارى او بهبودى مى‏يافت و پزشكان هم براى او خوردن آن ماهى را تجويز كرده بودند.

پزشكان گفتند: خوش وقت باش كه اكنون فصل صيد اين نوع ماهى مى‏باشد، ماهى را اكنون مى‏آورند و از آن مى‏خورى و شفا پيدا مى‏كنى، در اين‏

 

هنگام كه آنها براى گرفتن ماهى بطرف رودخانه و ساحل رفتند،پ خداوند همان فرشته را مأمور كرد تا آن ماهى را از ساحل دور كند و بطرف آب‏هاى عميق هدايت نمايد.

آنها آمدند و ماهى مورد نظر را نيافتند و آن حاكم مؤمن درگذشت، در اينجا فرشتگان آسمان در شگفت آمدند و اهل آن شهر هم ناراحت شدند به طورى كه نزديك بود دست از ايمان و عقيده خود بردارند، زيرا خداوند براى آن كافر وسائل بهبودى فراهم كرد ولى براى مؤمن مشكلات پيش آمد و در نتيجه حاكم مؤمن درگذشت.

در اين هنگام خداوند به فرشتگان آسمانها و پيامبر آن زمان وحى فرستاد من خداوند كريم و با احسانى هستم و توانائى دارم هر كارى انجام دهم، اگر به كسى چيزى دادم از من كاسته و كم نمى‏گردد و اگر به كسى چيزى ندادم براى اين نيست كه در من نقصانى پديد مى‏آيد، و به هيچ آفريده ذره‏اى ستم نمى‏كنيم.

من اگر براى كافر وسائل گرفتن ماهى را فراهم كردم و در غير فصل براى او ماهى فرستادم براى اين است كه او كارهاى نيكى كرده بود خواستم پاداش نيكيهاى او را در دنيا بدهم، تا روز قيامت حسنه‏اى در نامه اعمال او نباشد و بطرف دوزخ هدايت گردد، امّا مؤمن را از خوردن ماهى منع كردم براى اينكه او يك گناه كرده بود و خواستم گناهش در دنيا پاك شود و بدون گناه روز قيامت وارد بهشت شود.پ 43- رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله فرمود: از عجائب كه اگر مؤمنى از شيعيان محمد و على عليه السّلام در دنيا بر دشمنان خود پيروز شوند و اگر چنان باشند به خير دنيا و آخرت رسيده‏اند و اگر در دنيا گرفتار محنت شدند در آخرت پاداش آن را خواهند گرفت، خيلى بيشتر از آن پاداش كه در دنيا به آن مى‏توانستند برسند.

و همين گونه مايه شگفتى است كه دشمنان ما اهل بيت در دنيا شكست بخورند و منكوب گردند و اگر روزى دشمنان ما مقهور و مخذول شدند به عذاب دنيا و آخرت رسيده‏اند، و اگر در دنيا به آنها مهلت داده شد و عذاب آنان به تاخير

 

افتاد در آخرت عذاب زيادى خواهند ديد و به انواع و اقسام عذاب گرفتار خواهند شد.پ او آرزو مى‏كرد كاش در دنيا تسليم حق مى‏شد و نعمت‏هائى كه در دنيا نصيب او شده بود در برابر مصيبت‏ها و گرفتاريهائى كه در آخرت برايش پيش آمد به مراتب اندك و ناچيز بشمار مى‏رفت.

اگر مخالفان ما در دنيا در بهترين وضع زندگى كنند و از انواع لذائذ مادى بهره‏مند شوند و عمرهايى طولانى داشته باشند، ولى روز قيامت هنگامى كه در آتش فرو مى‏روند از آنها سؤال مى‏شود آيا شما در گذشته زندگى مرفه و خوشى داشته‏ايد، آنها پاسخ مى‏دهند: خير ما خوشى و لذتى نديده‏ايم.

اگر يكى از طرفداران و شيعيان ما كه در دنيا سختى و رنج مشاهده كردند و زندگى دردناكى بر آنها گذشت روز قيامت هنگامى كه در نعمت‏هاى بهشتى غوطه مى‏خورند از آنها سؤال مى‏شود آيا شما در دنيا ناراحتى پيدا كرديد مى‏گويند: ما هيچ رنجى در دنيا مشاهده نكرديم، پس با اين گونه نعمت‏ها و سختيها شما چه گمانى داريد اينك نعمت‏هاى خدا را طلب كنيد و از عذاب او بترسيد.پ 44- حكم بن عتيبه گويد: حضرت صادق عليه السّلام فرمود: بنده هر گاه گناهانش زياد گردد و نتواند كفاره آنها را بدهد خداوند متعال او را به حزن و اندوه گرفتار مى‏كند تا گناهان او را پاك سازد.پ 45- احمد بن سليمان قمى گويد: از حضرت صادق عليه السّلام شنيدم مى‏فرمود:

اگر پيامبرى گرسنه شود و از گرسنگى بميرد، و يا مبتلا به تشنگى گردد و از شدت عطش درگذرد، و يا از نداشتن لباس عريان جهان را وداع كند، و يا گرفتار بيمارى و امراض شود و از جهان برود.

پيامبرى براى هدايت قومش به ميان آنها مى‏رود و آنها را به اطاعت خداوند فرا مى‏خواند و به خداشناسى و توحيد دعوت مى‏كند، ولى آن پيامبر به اندازه قوت يك شب هم چيزى همراه ندارد، آنها نمى‏گذارند او سخنش را به پايان برساند، و او

 

را مى‏كشند، خداوند بندگان خود را به اندازه ايمان آنها گرفتار مى‏كند.پ 46- ابن فرقد از حضرت صادق عليه السّلام روايت مى‏كند كه فرمود: خداوند متعال در ضمن مناجات خود با موسى بن عمران عليه السّلام فرمود: اى موسى من مخلوقى گرامى‏تر از بنده مؤمن خلق نكرده‏ام، من اگر او را مبتلا كردم خيرى براى او در نظر گرفته‏ام.

من داناترم كه بنده مرا چه چيزى اصلاح مى‏كند او بايد در برابر گرفتاريها شكيبائى داشته باشد و از نعمت‏هائى كه به او داده‏ام سپاسگزارى كند و به قضاء من راضى باشد، و اگر كارهائى كه موجب رضايت من انجام دهد و از دستورات من اطاعت كند او را با صديقان محشور مى‏نمايم.پ 47- حضرت صادق عليه السّلام فرمود: هر گاه بنده‏اى گناهانش زياد شد و نتوانست گناهان را جبران كند خداوند او را مبتلا به حزن و غم در دنيا مى‏كند، و اگر اين هم نشد او را در قبرش عذاب مى‏نمايد، تا روز قيامت بدون گناه در محضر پروردگار حاضر گردد.پ 48- على عليه السّلام فرمود: بى‏تابى در برابر گرفتارى‏ها از همه چيز ناگوارتر مى‏باشد،پ فرمود: گرفتارى براى ستمگران موجب ادب آنها مى‏شود، و براى مؤمن آزمايش حساب مى‏گردد، و براى پيامبران موجب درجات است و براى اولياء كرامت به حساب مى‏آيد.پ رسول اكرم صلّى اللَّه عليه و اله فرمودند: هر كس گرفتار شد صبر كند، و هر كس به خيرى رسيد سپاسگزارى كند، و هر كس مظلوم واقع شد درگذرد و هر كس ستم كرد استغفار نمايد، پرسيدند نتيجه آن چه خواهد شد فرمودند: آن جماعت در آسايش بسر خواهند برد و به راه حق هدايت خواهند گرديد.پ رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله فرمود: خداوند متعال با دوستان خود با مصائب و گرفتاريها پيمان مى‏بندد، همان گونه كه بيمار از خانواده‏اش انتظار دارد كه از درمان او غفلت نكنند و خداوند دنيا را از بنده خود نگه مى‏دارد همان گونه كه مريض را از خوردن غذا نگه مى‏دارند.

 

پ‏ابو هريره روايت مى‏كند كه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله فرمود: مصيبت و گرفتارى همواره گريبان مرد و زن مؤمن را مى‏گيرد و آنها در مال و يا بدن خود نقصان مشاهده مى‏كنند و يا فرزندان خود را از دست مى‏دهند و اينها براى اين است كه هر گاه در محضر پروردگار حاضر شدند گناهى نداشته باشند.پ رسول اكرم صلّى اللَّه عليه و اله فرمود: آنها كه در دنيا به سلامتى و تندرستى زندگى كردند در روز قيامت آرزو مى‏كنند كه كاش در دنيا با مقراض‏ها از هم جدا مى‏شدند و اين در هنگاميست كه آنها مشاهده مى‏كنند مبتلايان در دنيا چه پاداشهايى در برابر مصائب خود مى‏گيرند.پ خداوند متعال به داود گفت: اى داود به بندگان من بگوئيد اى بندگان هر كس به قضاء من راضى نگردد و از نعمت‏هاى من سپاسگزارى نكند، و در گرفتاريها صبر نداشته باشد، بايد خدائى جز من طلب كند.پ امام باقر عليه السّلام فرمود: اى فرزند من هر كس گرفتار يك ناراحتى شد و آن را از مردم مخفى نگه داشت و شكايت خود را نزد خداوند برد، خداوند گرفتاريهاى او را برطرف مى‏كند و بعد فرمود: خداوند بندگان خود را به اندازه محبت آنها گرفتار مى‏كند.پ رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله فرمود: خداوند متعال مى‏فرمايد: هر بنده‏اى را كه بخواهم وارد بهشت كنم او را مبتلا مى‏كنم و اين ابتلاء موجب كفاره گناهان او مى‏گردد، و اگر گرفتارى بدنى براى او پيش نيامد روزى او را تنگ مى‏گردانم تا گناهانش سبك شود و اگر آن هم نشد در هنگام مرگ براى او سختى مى‏آورم تا بدون گناه وارد قيامت شود و داخل بهشت گردد.

از آن طرف هر بنده‏اى را كه بخواهم وارد دوزخ كنم بدن او را سالم مى‏گردانم، و اگر به اين راضى نشد او را در امن و امان از حاكم و سلطان قرار مى‏دهم، و اگر آن هم نشد مرگ را بر او آسان خواهم گرفت تا روز قيامت حسنه‏اى نداشته باشد و وارد دوزخ گردد.پ امام صادق عليه السّلام فرمود: خداوند متعال مؤمن را به مصيبت و بلاء گرفتار

 

مى‏كند و او را به بيمارى در بدن مبتلا مى‏سازد و يا در مصيبت اهل و فرزند قرار مى‏دهد و يا يكى از مصيبت‏هاى دنيا را به او متوجه مى‏كند تا او را پاداش دهد.پ امام عليه السّلام فرمود: هيچ مؤمنى نيست مگر اينكه در مدت چهل روز مصيبتى به او مى‏رسد، يا در مالش يا در فرزندانش و يا در باره خودش و يا اندوهى كه خودش هم نمى‏داند از كجا آمد و اينها براى اين است كه پاداش به او داده شود.پ فرمود: در بهشت مقامى هست كه هيچ كس به آن جايگاه نمى‏رسد مگر اينكه در بدن خود ناراحتى و گرفتارى داشته باشد.پ امام باقر عليه السّلام فرمود: موسى عليه السّلام بيرون شد و با مردى از بنى اسرائيل برخورد كرد و او را با خود بيرون آبادى برد و گفت: شما در اينجا قرار گيريد تا برگردم و بعد دور او را خطى كشيد و سرش را بطرف آسمان بلند كرد و گفت: اى خدا من اين رفيق خود را به تو سپردم و تو بهترين نگهبان و محافظ هستى.

بعد از آنجا رفت و با خداوند مناجات كرد و بار ديگر برگشت و مشاهده كرد كه شيرى بر او حمله كرده و شكمش را پاره نموده و گوشت‏هايش را پاره كرده و خونش را آشاميده است، موسى در اين هنگام سرش را بطرف آسمان بلند كرد و گفت: بار خدايا من اين رفيق خود را به تو سپردم و اينك شير آمده و او را پاره پاره كرده است.

گفته شد: اى موسى رفيقت در بهشت مقام و منزلتى داشت كه جز با اين وضعى كه اكنون مشاهده مى‏كنى و اين چنين پاره پاره او را مى‏نگرى به آن مقام نمى‏رسيد، اينك بنگر كه او در كجا زندگى مى‏كند، در اين هنگام پرده‏هاى طبيعت به كنارى رفتند و موسى او را درجاتى بزرگ و مقامى گرامى مشاهده كرد و گفت:

بار خدايا من راضى شدم.پ امام كاظم عليه السّلام فرمود: شما مؤمن حقيقى نخواهيد بود مگر اينكه گرفتارى و مصيبت را نعمت بدانيد و آسايش و نعمت را مصيبت بشماريد، و شكيبائى در هنگام بلا بزرگتر است از غفلت در هنگام رفاه و تنعم.پ حضرت رسول صلّى اللَّه عليه و اله فرمودند: مؤمن بايد بلاء را نعمت بداند، و نعمت را بلاء

 

زيرا گرفتارى دنيا نعمت آخرت مى‏آورد و نعمت دنيا مصائب و گرفتارى‏ها را در آخرت مى‏آورد.پ ابو الجارود گويد: امام باقر از پدرانش از رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله روايت مى‏كند كه فرمود: مؤمن هر گاه مرتكب گناه شود به فقر و تهيدستى گرفتار مى‏گردد و اگر اين فقر و نادارى گناهان او را پاك نكرد مبتلا به بيمارى مى‏شود تا گناهانش پاك گردد و اگر پاك نگرديد گرفتار ظلم سلطان و حاكم مى‏شود.

اگر اين هم گناهان او را از بين نبرد هنگام مرگ و بيرون شدن جانش از بدن گرفتارى و مشقت براى او پيش مى‏آيد، و اين مصائب براى اين است كه وى با پاك شدن از گناهان در محضر خداوند قرار گيرد و گناهى نداشته باشد و بعد وارد بهشت گردد.

امّا كافر و منافق در هنگام مرگ جانشان به آسانى بيرون مى‏گردد تا هنگامى كه در محضر عدل پروردگار حاضر مى‏شوند حسناتى در نامه اعمال آنها نباشد تا ادعائى بنمايند، و بعد دستور مى‏رسد كه آنها را بطرف دوزخ هدايت كنيد.پ رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله فرمودند: هر چه ايمان بنده‏اى بيشتر گردد مصيبت و گرفتاريهاى او هم زياد مى‏گردد و زندگى بر او تنگ مى‏شود.پ 49- منهال بن عمرو گويد: خدمت حضرت باقر عليه السّلام نشسته بودم كه مردى نزديك آن جناب آمد و سلام كرد و امام هم جواب او را دادند، آن مرد پرسيد حال شما چگونه است، فرمود: هنوز بر شما معلوم نشده كه حال ما چگونه مى‏باشد، مثل ما در ميان اين امت مانند بنى اسرائيل است كه فرزندان آنها را سر مى‏برند و زنان را به اسارت مى‏بردند.

اكنون متوجه باشيد كه اين جماعت فرزندان ما را سر مى‏برند و زنان ما را اسير مى‏كنند، عرب‏ها خيال مى‏كنند كه بر عجم فضيلت دارند، آنها گفتند: چرا شما بر ما فضيلت داريد گفتند محمد عرب مى‏باشد و او از ما هست آنها گفتند شما راست مى‏گوئيد قرشيان مى‏گويند چون محمد از ما هست پس ما هم بر ساير عرب‏ها برترى داريم گفتند شما به هم راست مى‏گوئيد.

 

پ‏اگر اين مردم راست مى‏گويند پس ما از همه مردم برتر هستيم چون ما از فرزندان او مى‏باشيم و اختصاص به آن داريم و كسى در اينجا با ما شريك نيست، آن مرد گفت به خداوند سوگند من شما را دوست دارم فرمود پس حالا كه چنين است خود را براى فقر آماده كن زيرا فقر به ما و شيعيان ما از جريان سيل هم شتاب‏تر مى‏باشد، بلا از ما شروع و به شما هم مى‏رسد همان گونه كه نعمت از ما آغاز شده و به شما هم مى‏رسد.پ 50- حضرت رسول صلّى اللَّه عليه و اله فرمود: دنيا زندان مؤمن و بهشت كافر است اگر مؤمن در سوراخ موشى هم قرار گيرد خداوند كسى را مى‏فرستد تا او را آزار دهد، و بعد فرمود: مؤمن گناهانش آمرزيده مى‏گردد.پ رسول اكرم صلّى اللَّه عليه و اله فرمود: مؤمنى در دنيا نيست مگر اينكه همسايه‏اى او را آزار مى‏دهد،پ و نيز فرمود: در گذشته و آينده جهان چنين بوده كه پيامبران و مؤمنان همواره گرفتار خويشاوندان و همسايگانى بوده‏اند كه آنها را اذيت مى‏كرده‏اند.پ 51- فضيل گويد: از امام صادق عليه السّلام شنيدم مى‏فرمود: شيطان‏ها پيشتر پيرامون مؤمنان هستند تا زنبورها پيرامون گوشت، بعد فرمود: مگر اينكه خداوند اراده كند و آنها را از مؤمن دفع نمايد.پ 52- على بن عثمان گويد: موسى بن جعفر عليهما السّلام فرمودند: پيامبران و فرزندان پيامبران و هم چنين پيروان آنها به سه چيز مبتلا هستند: بيمارى در بدن‏ها و ترس از حاكم و سلطان و فقر.پ 53- ابو بصير از حضرت صادق عليه السّلام روايت مى‏كند كه على عليه السّلام فرمود: بلاء و گرفتارى به شيعيان ما زودتر از رسيدن سيل به رودخانه مى‏باشد.پ 54- كثير از امام صادق عليه السّلام روايت مى‏كند كه فرمود: گرسنگى و ترس به سرعت به شيعيان ما مى‏رسد.پ 55- ابو بصير گويد: حضرت صادق عليه السّلام فرمود: اگر مؤمنى بر تخته چوبى در دريا قرار گيرد خداوند منافقى بطرف او مى‏فرستد تا وى را آزار دهد.پ 56- ابو عبيده حذاء گويد: امام باقر عليه السّلام فرمود: اى زياد خداوند بنده مؤمن‏

 

خود را به گرفتارى پيوند داده است همان گونه كه غائبى براى اهلش هديه مى‏آورد، و دنيا را از او دور مى‏كند همان گونه كه طبيب مرض را از بيمار دور مى‏سازد.پ 57- زيد شحام گويد: امام صادق عليه السّلام فرمود: چه نيكو است چشيدن خشم و غضب براى كسى كه بر آن صبر كند، پاداش بزرگ در برابر گرفتارى بزرگ مى‏باشد، خداوند هيچ ملتى را دوست نمى‏دارد مگر اينكه آنان را گرفتار مى‏كند.پ 58- طلحه بن زيد گويد: از امام صادق عليه السّلام شنيدم مى‏فرمود: خداوند مؤمنان را در دنيا هدف تيرهاى دشمنان قرار داده است.پ 59- ابو حمزه ثمالى گويد: حضرت صادق عليه السّلام فرمود: اى ابو حمزه هيچ مؤمنى نبوده و نخواهد بود مگر اينكه به چهار بلا گرفتار خواهد شد، همسايه‏اى كه او را اذيت كند، منافقى كه او را تعقيب نمايد، منافقى كه جنگيدن با او را جهاد بداند، يا مؤمنى كه او را حسادت نمايد.

اين چهارمى از همه سخت‏تر است، زيرا هنگامى كه مؤمن از مؤمن حسادت كند و يا بدگوئى نمايد مردم گفته‏هاى او را تصديق مى‏كنند و مى‏گويند اين مرد از برادران و دوستان او مى‏باشد و گفته‏هايش درست مى‏باشد و زندگى مؤمن در اين هنگام مشكل خواهد شد.پ 60- ابن ابى يعفور گويد: امام صادق عليه السّلام فرمود: اگر مؤمن بداند پاداش در برابر مصائب چه اندازه است آرزو مى‏كند كه با مقراض بدنش بريده مى‏شد.پ 61- عبد اللَّه بن مبارك گويد: از جعفر بن محمد عليهما السّلام شنيدم مى‏فرمود:

هر گاه مصيبت براى آدمى مكرر شود احتمال عافيت و رهائى از بلا هست.پ امام صادق عليه السّلام فرمود: هر گاه براى شما مشكلى پيش آمد صبر كنيد، كه براى مؤمن گرفتارى پيش مى‏آيد، و برادران مؤمن شما همواره كم هستند، و كمترين افراد محشر اهل ايمان مى‏باشند.پ 62- معاوية بن عمار گويد: از امام صادق عليه السّلام شنيدم مى‏فرمود: هر مؤمنى بايد بداند كه در هر چهل روز گرفتار يك ناراحتى مى‏شود، و يا از مال و فرزندان و

 

چيزى ديگر برايش گرفتارى پيش مى‏آيد، و يا اندوهى كه نمى‏داند از كجا پيدا شد، اين مصيبت‏ها براى اين است كه خداوند مى‏خواهد در برابر اين گرفتاريها به او پاداش بدهد.پ 63- ابو الحسن احمسى گويد: حضرت صادق عليه السّلام فرمودند رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله فرمود: خداوند متعال بنده خود را به انواع گرفتاريها پيوسته مى‏كند همان گونه كه بزرگ خانواده خاندان خود را به بهترين غذاها و ميوه‏ها پذيرائى مى‏كند.پ 64- زرارة گويد: حضرت صادق عليه السّلام فرمود: مؤمن از يك چيز و گاهى از سه چيز رهائى پيدا نمى‏كند، يا كسى در خانه در را روى او مى‏بندد و او را آزار مى‏دهد، يا همسايه او را اذيت مى‏كند، يا كسى در راه و در بر آوردن حاجات او وى را رنج مى‏دهد.پ 65- هشام بن سالم گويد: امام صادق عليه السّلام فرمود: انبياء بيش از همه گرفتار مصيبت‏ها مى‏باشند و بعد كسانى كه به آنها نزديك هستند و راه آنها را مى‏روند.پ 66- سدير گويد: از امام باقر عليه السّلام پرسيدم آيا مؤمن گرفتار و مبتلا مى‏گردد، فرمود: مگر جز مؤمن ديگرى هم مبتلا مى‏شود، حتى رفيق ياسين هم كه گفت: يا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ مكنع بود گفتم مكنع چيست فرمود: جذام.پ 67- عمر بن يزيد گويد: حضرت صادق عليه السّلام فرمود هيچ مؤمنى نيست مگر اينكه يك جايى از بدن او درد مى‏كند و تا هنگام مرگ از وى دست برنمى‏دارد و اين درد موجب كفاره گناهان او مى‏شود.پ 68- احمسى گويد: امام صادق عليه السّلام فرمود: غم و اندوه همواره بر مؤمن مستولى هستند تا گناهان او را بر طرف كنند.پ امام صادق عليه السّلام فرمود: چهل شب بر مؤمن نمى‏گذرد مگر اينكه كارى براى او پيش مى‏آيد كه او را محزون مى‏سازد و او هم به ذكر خدا مشغول مى‏گردد.پ 69- حارث بن عمر گويد: از امام باقر عليه السّلام شنيدم مى‏فرمود: بنده مؤمن همواره در دنيا مهموم است تا هنگامى كه از جهان مى‏رود گناهى نداشته باشد.پ 70- ابو بصير گويد: از امام صادق عليه السّلام شنيدم مى‏فرمود: اگر بنده مؤمن من‏

 

ناراحت نمى‏شد بر سر كافر پارچه‏اى مى‏بستم كه تا هنگام مرگ درد سرى پيدا نمى‏كرد.پ 71- على عليه السّلام فرمودند: رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله فرمود: دنيا زندان مؤمن و بهشت كافر است، مؤمن در دنيا وحشت دارد ولى كافر از دنيا خوشش مى‏آيد.پ 72- موسى بن جعفر عليه السّلام فرمود: مؤمن در دنيا در معرض هر نيكى مى‏باشد، و اگر انگشت‏هاى او را قطع كنند باز هم براى او خير مى‏باشد، و اگر هم فرمانرواى شرق و غرب عالم باشد باز هم براى او خير خواهد بود.پ 73- ابو جميله از حضرت باقر عليه السّلام روايت مى‏كند كه فرمود: بنده‏اى نزد خداوند به اندازه‏اى مقام دارد كه اگر دنيا و هر چه در آن هست بخواهد خداوند به او عطا مى‏كند.پ 74- عيسى بن ابى منصور روايت مى‏كند كه حضرت صادق عليه السّلام فرمود:

خداوند بنده مؤمن را از مشتهيات دور مى‏كند همان گونه كه يكى از شما شتر غريب را از ميان شتران خود دور مى‏گردانيد.پ جابر از حضرت صادق (باقر) عليه السّلام روايت مى‏كند كه فرمود: رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله فرمود بنده مؤمن دنبال حكومت و تجارت مى‏رود، هنگامى كه نزديك مى‏شود در كار خود موفق گردد خداوند فرشته‏اى را مى‏فرستد و مى‏گويد: بنده من را از اين كار منحرف بدار، اگر او در كارى كه پيش گرفته است موفق شود او را وارد دوزخ مى‏كند.

فرشته به امر خداوند فرود مى‏آيد و او را از كارى كه در پيش گرفته است باز مى‏دارد، آن مرد هنگامى كه مشاهده مى‏كند كارش به مانع برخورده است مى‏گويد: براى من كارشكنى كرده‏اند و هر كس اين كار را كرده است خداوند او را جزاء دهد، در حالى كه او نمى‏داند خداوند با لطف خود براى او مانع ايجاد كرده و اگر موفق مى‏شد وارد دوزخ مى‏گرديد.پ 76- على بن ابى حمزه گويد: ابو الحسن موسى عليه السّلام فرمود: مثل مؤمن مانند دو كفه ترازو مى‏باشد، هر چه ايمانش زياد شود بر گرفتارى‏هايش اضافه مى‏گردد،

 

و اين براى آن است كه او هنگامى كه به محضر خداوند مى‏رسد گناهى نداشته باشد.پ 77- سكونى از حضرت صادق و او از پدرانش عليهم السّلام روايت مى‏كند كه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله فرمود: بيمارى گناهان را پاك مى‏كند، لحظه‏هائى آدمى درد مى‏كشد گناه و معصيت‏ها را محو مى‏سازد، هنگامى كه براى انسان غم و اندوهى بيايد كفاره گناهان مى‏شود، حزن و غم به اندازه بر مؤمن مسلط مى‏شود كه گناهى براى او باقى نمى‏گذارد.پ 78- محمد بن مسلم گويد: عازم مدينه شدم در حالى كه مبتلا به درد بودم، گفته شد محمد بن مسلم بيمار است، در اين هنگام ابو جعفر عليه السّلام براى من مقدارى آشاميدنى كه روى آن را پوشانيده بودند توسط غلامى فرستادند، غلام گفت از اين ميل كنيد امام فرموده تا من مراجعت نكرده‏ام بايد از اين شربت بياشامى.

من شربت را از او گرفتم مانند مشك خوشبو بود، هنگامى كه از آن خوردم دريافتم شربتى گوارا و سرد است هنگامى كه آن را خوردم غلام گفت امام فرمودند هر گاه شربت را نوشيدى بطرف ما بيا، من در فكر فرو رفتم كه من درد دارم و توانائى ندارم از جاى خود برخيزم حالا چگونه به منزل امام بروم.

هنگامى كه آن شربت در معده من جاى گرفت مثل اينكه از يك بندى رها شدم و فورا از جايم برخاستم و به منزل امام عليه السّلام رفتم و اذن ورود خواستم، امام هنگامى كه صداى مرا شنيد فرياد زد بهبودى برايت حاصل شد وارد شويد من وارد خانه شدم در حالى كه اشك از ديدگانم جارى بود.

وارد اطاق امام شدم و دست و سرش را بوسيدم، پرسيد اى محمد چرا گريه مى‏كنى؟ عرض كردم قربانت گردم گريه مى‏كنم از اينكه از شما دور هستم و محضر شما را درك نمى‏كنم، و توانائى ندارم زياد در خدمت شما توقف نمايم و از ديدن شما بهره‏مند گردم.

امام عليه السّلام فرمود: امّا اينكه توانائيت كم است و نمى‏توانى بيشتر در نزد ما بمانى خداوند براى دوستان ما اين چنين قرار داده و آنها را مبتلا كرده است، و اما اينكه از

 

ما دور هستى مى‏توانى از ابو عبد اللَّه سرمشق بگيرى كه در ساحل فرات دور از ما قرار دارد.پ امّا اينكه گفتى در جاى سخت زندگى مى‏كنى مؤمن در اين دنيا غريب مى‏باشد و در ميان اين مردم وارونه تنها زندگى مى‏كند تا از اين جهان رخت بربندد و به جوار رحمت حق برود، و امّا اينكه مى‏گوئى در نزد شما بودم و به شما نگاه مى‏كردم و نمى‏توانى به مقصود خود برسى خداوند به اين نيت تو آگاه است و پاداش شما را مى‏دهد.پ 79- سعد بن طريف گويد: خدمت حضرت باقر عليه السّلام بودم كه جميل ازرق آمد و در حضور آن جناب قرار گرفت، در اين هنگام از گرفتاريهاى شيعه سخن به ميان آمد و از مصائب آنها گفتگو شد، امام عليه السّلام فرمود: گروهى نزد على بن الحسين و ابن عباس آمدند و در اين موضوع سخن گفتند.

 

امام فرمود: از آن جا خدمت امام حسين عليه السّلام رفتند و در اين باره صحبت كردند امام حسين صلّى اللَّه عليه و اله فرمود: به خداوند سوگند گرفتارى و فقر و كشته شدن براى دوستان ما از دويدن قاطرها هم به سرعت پيش مى‏آيد، و از جريان سيل به مسيل شتابان‏تر است، اگر اين چنين نبود ما گمان مى‏كرديم شما از ما نيستيد.پ 80- جابر روايت مى‏كند كه امام باقر عليه السّلام فرمود: هر گاه خداوند بنده‏اى را دوست بدارد به او توجه مى‏كند، و هر گاه توجه فرمود، به او سه هديه مى‏دهد، يا درد شديد در سرش پديد مى‏آورد، يا او را گرفتار مى‏كند و يا ديدگانش را بيمار مى‏گرداند.پ 81- سهل بن حنيف انصارى كه از دوستان عالى مقام على عليه السّلام بودند در كوفه وفات كردند و هنگامى كه على عليه السّلام از صفين به كوفه برگشتند سهل بن حنيف وفات كرده بود امام عليه السّلام در ضمن سخنانى كه در اين باره بيان داشتند فرمودند: اگر كوهى مرا دوست بدارد از هم پاره پاره مى‏شود.